حال دادن زنم تو مستی

1401/03/05

سلام من امیرم ۲۸ و همسرم سحر ۲۳ بهترین خاطره زندگیم برمیگرده به ۸ ماهه پیش جایی که تولد زن دوستم دعوت بودیم
وقتی رسیدیم از اون چیزیکه فک میکردیم پر زرق و برق تر بود خیلی تدارک دیده بودن رفتیم تو تقریبا ۳۰ نفر میشدیم ولی خوب ما ۶ نفرو میشناختیم فقط یکم احوالپرسی و کم کم پذیرایی
یه میز بار کامل چند پیکی مشروب خوردیم و چون خیلی مراسم عالی بود بیشتر از همیشه خوردیم هر چی بیشتر میگذشت منو سحر بیشتر از هم دور میشدیم فقط میرقصیدیم همه با هم میرقصیدن یدفه دیدم سحر داره با دوستم میرقصه خیلی نزدیک میگفتن و میخندیدن سحر بعضی وقتا تلو تلو میخورد که مهدی بغلش میکرد سرم گیج میرفت ولی داشتم نگاهشون میکردم مهدی به هر بهانه ای سحرو بغل میکرد دیدم وقتی سحر موقع رقصیدن به کسی برخورد میکنه مهدی سحرو میگیره اما چرا سینه هاشو میگیره چرا انقد دیر ولشون میکنه چرا سحر میخنده و چیزی نمیگه یه پسره دیگه اومد با اونا رقصیدن دوست مهدی بود سحر بینشون بود سه تایی میگفتنو میخندیدن اونم به سحر دست میزد مغزم کار نمیکرد رفتم جلوتر از پشت سحرو میگرفتن کونشو میمالیدن سینه هاشو فشار میدادن پسره فک کنم میخاست به سحر شماره بده مهدی میگفت زن دوستمه رقص نور سرعتش بیشتر میشد با آهنگای با ریتم تند تر همه بالا پایین میپریدن جالب بود مهدی سینه های سحر تو دستاش بود بالا پایین میپریدن آهنگ داشت شل میشد و آهنگ تولد شرو شد چراغا روشن شد و کیک اومد سحر اومد پیشم گفت کجا بودی خیلی باحال بود داد میزد مهدی اومد پیش ما باهم تولد میخوندیم مهدی جلوی من دستش دور کمر سحر بود بعضی وقتا میاورد رو کوونش خیلی بالا بودیم ولی دیگه کم کم داشت میپرید فقط بگو مگو و خنده بود اون پسره هم اومد با مهدی در گوشی یه چیزایی گفتن بعد پیشمون واستاد پشت سرمون رفتیم چن تا عکس گرفتیم بعد رو صندلی نشستیم دیگه داشت میپرید مهدی و دوستش اونور سحر بودن پسره به سحر گفت یه لحظه بیا کارت دارم سحر گفتم کیه گفت فک کنم دوست مهدیه الان میام رفت و اومد گفت میخاست بهو شماره بده با خنده منم گفتم من متاهلم اومدم با خنده میگفت بیا باهم باشیم بعد میگفت تو که ناراحت نشدی عزیزم گفتم نه عشقم توکه شماره نگرفتی که ناراحت شم خلاصه داشت میپرید که رفتیم رو تراس یه سیگار روشن کنیم چن نفری بودن آخه تراس بزرگی داشت باز مهدی و دوستش اومدن شوهی میکردن و مثلا جلب توجه میکردن مهدی میگفت این آقا نیمای ما از سحر خوشش اومده من گفتم شوهر داره به شوخی و خنده منم گفتم دیگه جنبه مهمونی رو داشته باشین بعد مهدی با سحر حرف میزد از مهمونی میگفتن که خیلی خوش گذشته و اینا سحرم خیلی راضی بود یهو مهدی گفت امیر جان راضی باشی منو سحر یکم رقصیدیم باهم گفتم خوش باشین اومدین که برقصین دیگه خلاصه کم کم آماده میشدیم که بریم خونه موقع خدافظی مهدی و سحر همو بغل کردن خدافظی کردیم خیلی گیج بودیم رسیدیم خونه مثل جنازه حابیدیم سحر فرداش یادش اومد که دیشب چه کارایی کردن همش معذرت خاهی میکرد ببخشید زیاده روی کردم و این حرفا خلاصه گفتم اشکال نداره رفتیم خوش بگذرونیم که به هر دومدن خوش گذشت
۰۰۰

نوشته: امیر


👍 7
👎 31
95301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

876036
2022-05-26 01:17:55 +0430 +0430

الان چی شد مثلا،این موضوعاتو باید تایپیک بزنید نه داستان،البته که ادمین به تخمش گرفته سایتو هر چرتو پرتیو آپ میکنه

2 ❤️

876051
2022-05-26 01:45:10 +0430 +0430

دقیقا ادمین رو چ حسابی این مزخرف و اپلود کردی؟

1 ❤️

876066
2022-05-26 02:25:45 +0430 +0430

بده بزنیم بریم

0 ❤️

876073
2022-05-26 02:37:24 +0430 +0430

بهتر بود با این کلاست ا ونشب به اون دوستت و دوست دوستت یه خسته نباشی گرم هم بخاطر مالیدن همسرت میگفتی .تا کلاست بالاترم بره 😎

0 ❤️

876117
2022-05-26 05:40:45 +0430 +0430

ادمین جان، کُس شعر هم حسابه؟

0 ❤️

876119
2022-05-26 05:56:03 +0430 +0430

تو جشن وپارتی ها این دوره، مشروب خوری بهونه خوبیه واسه هرجایی شدن بعضی ها. وگرنه ماهم مشروب خوردیم پاکج نزاشتیم.

0 ❤️

876133
2022-05-26 08:11:56 +0430 +0430

اتفاقا به نظر خیلی واقعی میاد

0 ❤️

876139
2022-05-26 09:53:43 +0430 +0430

همش میپریدین. مگه ترامبولی سوار شده بودین

0 ❤️

876144
2022-05-26 10:47:45 +0430 +0430

ای زر نزن نکبت

0 ❤️

876159
2022-05-26 11:33:34 +0430 +0430

نوش جونت در این حد هم مطمئن هست هم شهوتناک دمت گرررم

0 ❤️

876162
2022-05-26 11:36:31 +0430 +0430

کسی فهمید چی داشت می‌پرید از اول داستان

0 ❤️

876175
2022-05-26 13:15:07 +0430 +0430

مذهبی نیستم ولی اصولا از مشروب و مستی و الواتی و جلفی خوشم نمیاد

0 ❤️

876214
2022-05-26 23:53:58 +0430 +0430

عجب کوس شعرای نوشتی

0 ❤️

876217
2022-05-27 00:21:18 +0430 +0430

یحتمل تو همون مستی هم نوشتی😏😏😏

0 ❤️

876220
2022-05-27 00:35:39 +0430 +0430

میرم دهنت این کجاش داستان سکسیه

0 ❤️

876236
2022-05-27 01:35:03 +0430 +0430

بی غیرت ها توهم زناشونو میزنن

0 ❤️

876251
2022-05-27 01:56:03 +0430 +0430

یک عدد کستان خالص

0 ❤️

876257
2022-05-27 02:32:17 +0430 +0430

میشه ازت خواهش کنم که دیگه ننویسی؟؟؟!!!

0 ❤️

876276
2022-05-27 04:10:29 +0430 +0430

ب جای فحش به نویسنده، بنظر من اتفاق نظر کنیم و همگی بگیم ادمین کُزِّ ننت.چه چرت و پرتاییه داری میذاری تو سایت عاخه؟؟؟؟؟؟؟ یعنی مخاطب و اعضای گروه رو به تخمتم نگرفتیا. حوصله نداری فرمون رو بده بغلی.

0 ❤️

876320
2022-05-27 12:24:40 +0430 +0430

😐

0 ❤️

876358
2022-05-27 19:07:27 +0430 +0430

فقط میخواستی بگی جلوت زنتو میمالیدن تو هم جرات نکردی حرفی بزنی
خاک بر سرت

0 ❤️

880601
2022-06-20 15:43:37 +0430 +0430

یه راهکار بدید من چجور زنمو اهل دل کنم
خیلی دوست دارم اینارو بگه حتی تو سکس

0 ❤️

880602
2022-06-20 15:51:45 +0430 +0430

به توام میگن مرد!!! جاکش زنت جلوت مالوندن اومدی اینجا افتخاراتت بگی؟
لایق فحشم نیستید شما ها صد رحمت به خوک

0 ❤️

909551
2023-01-05 22:38:04 +0330 +0330

دیگه ننویس الان میپره :))

0 ❤️