حال کردن کنار حرم

1393/02/13

سلام دوستان شهوانی
شاید خاطره ای که واسه شما می نویسم زیاد سکسی نباشه ولی یه بار شانس در خونت رو میزنه و من نتونستم استفاده کنم
خاطره از جای شروع میشه که من خدمت سربازی تو شهر قم بودم و اون روز از ساعت 2 مرخصی گرفتم تا فردا صبحش و زنگ زدم به یکی از اقوام تو تهران که دارم میام خونتون مرخصی گرفتم رفتم طرف افسر نگهبانی بهش گفتم موبایلم رو بده که میخوام برم مرخصی اونم رفت گوشی منو اورد منم دیدم شارژ نداره گفتم برم حرم اونجا موبایل بزارم واسه شارژ شاید بدردم بخوره
نیم ساعتی وایساد بودم که خیلی گرم بود که یه زن اومد بهم گفت این شماره واسم بگیره من گرفتم که خاموش بود گفت پول داری بهم بدی پولمو زدن پول ندارم گفتم خانوم من سربازم و سرباز پول نداره که گفت پس من چیکار کنم گفتم هوا گرمه میتونم برا خودت و خودم یه بستنی فالوده بگیرم جیگرت حال بیاد گفت باشه کجا هست گفتم یکم پایین تره یکم که داشتیم میرفتیم درست جلو حرم دستمو گرفت گفتم خانم داری چیکار میکنی من با لباس نظام جلو حرم ببینن کونم میزارن که دستشو کشید رفتیم داخل بستنی فروشی که دست بردار نبود کیرم گرفته بود میگفت اووووف عجب کیری داری جونم شوهرم منم تا اون موقع با کسی سکس نکرده بودم که بعدا فهمید حشری شده بود بستنی رو خوردیم گفت یه بار دیگه به این شماره زنگ بزن که طرف برداشت باهاش حرف زد گفت بیا تهران تا بیام ببرمت گفتم این کی هست گفت جا ندارم شبو بمونم اگه جا داری بیام هم حال کنیم هم بخوابم گفتم والله من غریبم جا ندارم رفتیم تا سوار بشیم پرسیدم بچه کجایی گفت اهواز شوهرم معتاد بود بعدشم اومد اینجا اواره شدم امروزم سه شنبه هست حرمو میبندن جا ندارم برم باید کس بدم تا جا گیرم بیاد یادمه رفتیم سوار اتوبوس شدیم بریم سمته تهران که این باز حشرش زد بود بالا اون کیرمو دست میکشید منم انگشتمو میکردم تو کسش حالش بد میشد میگفت بیا بکن منو میگفتم ابرومون رفت رسیدیم تهران و از کیفش یه انگشتر مردونه در اورد گفتم اینم هدیه من به تو خیلی پسر خوبی بود ارزو شوهری مثل تو رو داشتم ولی این شده حال روزم
بعدش خیلی ناراحت شدم که چنین ادم های پیدا میشن
دوستان نظراتی که میدین واسم مهمه اگه زیاد سکسی نبود ببخشید چون تا این سنم تا حالا سکس نکردم شاید قسمت نبوده

نوشته:‌؟


👍 0
👎 0
84853 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

417597
2014-05-03 02:29:38 +0430 +0430
NA

آموزش تزريقات و كنترل فشارخون طي ا جلسه توسط فريد لاو جهت رزرو وقت لطفا پيامك بزنيد فقط مخصوص شرق تهران و اسلامشهر

0 ❤️

417598
2014-05-03 03:34:04 +0430 +0430
NA

:$ :$

0 ❤️

417599
2014-05-03 03:59:03 +0430 +0430

پول داشتى راحت ميکرديش.اول سهم حاجی رو برا صيغه ميدادی.بعد سهم داداش حاجى برا اتاق ميدادى حل بود.اولى حق کسکشي ميگيره دومى حق جاکشی.داستانت بنظرم واقعى بود.حيف نتونستى حال کنی.

0 ❤️

417600
2014-05-03 05:48:02 +0430 +0430
NA

خوب الان چی بگیم؟
چه نظری بدیم؟
حالا چرا نظرات واست مهمه؟

0 ❤️

417601
2014-05-03 07:56:24 +0430 +0430
NA

كسي ميتونه ان رو بخونه من كه نميتونم

0 ❤️

417602
2014-05-03 08:59:14 +0430 +0430
NA

حیف که نکردیش

0 ❤️

417603
2014-05-03 09:40:47 +0430 +0430
NA

از کیفش یه انگشتر مردونه در اورد گفتم اینم هدیه من به تو خیلی پسر خوبی بود ارزو شوهری مثل تو رو داشتم ولی این شده حال روزم >>>> الان دقیقا کی به کی انگشتر داد؟ کی پسر خوبی بود؟
تو رو خدا درست بنویسید
ملت دارن وقت میزارن می خونن
آخه چیه مزخرفات
درست بنویس
ایشالا همیشه آرزوی سکس به دلت بمونه با این داستانت! (شوخی کردم)

0 ❤️

417604
2014-05-03 11:40:11 +0430 +0430

من که نفهمیدم این بابا چی گفت!!!
بیشتر جرف زدنش یا همون نوشتنش مثل این خارجکیا بود که زبون بلد نیستن!!!

0 ❤️

417606
2014-05-03 13:06:23 +0430 +0430
NA

آخه جنده پولی، کردنش داستان نوشتن داره، که نکردنش داشته باشه؟!!!

اینم نظر برو حالشو ببر :D

0 ❤️

417607
2014-05-03 13:37:03 +0430 +0430

چه نظری چه کشکی ؟ کیر غول رو شکستی که نظر میخای

0 ❤️

417608
2014-05-04 02:04:53 +0430 +0430

داستانت راست بود عین کیرت که به نوائی هم نرسوندیش… خاک تو سر بیعرضه آش خورت

0 ❤️

417609
2014-05-04 04:15:55 +0430 +0430
NA

بدنبودوبایدمیکردیش تادوباره هوس کیرنکنه.حیف شد

0 ❤️

417610
2014-05-04 09:03:47 +0430 +0430

اگر اين کصکش ها حقوق مناسب به سربازها بدن شاهد چنين اتفاقى نخواهيم بود.حتمأ بعدش تخمهات درد گرفت؟مجبور شدى جق بزنى؟از نوع تايپ مشخص بود فشار دستت بيشتر روی کيرت بود.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها