حسادت كامی (۲ و پایانی)

1399/10/23

...قسمت قبل

بهش پیام دادم جلوی در منتظرم بیا پایین. از در خونشون اومد بیرون ذوق کردم از دیدنش بی شرف چقده خوشگل بود یا شایدم از دید من اینجور بود. داشتم نگاهش میکردم که دیدم مستقیم رفت و سوار ماشین جلویی که یه پژو 206 بود شد، خنده ام گرفته بود از تصور صورت و حال الان سمیرا ذوق زده شدم و درلحظه پاره شدم از خنده. بعد از چند لحظه از ماشین پیاده شد، براش چراغ زدم. با خنده و صورت قرمز از خجالت سوار شد، باهم زدیم زیر خنده
_درد کثافت چرا بهم نگفتی قبل از اینکه سوار ماشینه بشم باید چراغ میدادی

  • چکار کنم داشتم تورو دید میزدم یادم رفت همش چند ثانیه بود دیگه نمیتونستم انقدر سریع عکس العمل نشون بدم اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره
    _آدمه هییز
  • من هیز نیستم عشقم چشمم رو چیزای خوشگل قفل میشه دست خودم نیست. خندید.
  • سلام هم یادت رفت. صداشو لوس کرد
    _سلام مینى. دستشو اوورد جلو، به هم دست دادیم و سه تا نوک به گونه و لب هم زدیم.
    بعد از سرکار رفتم دنبالش قرار بود امروز برای اولین بار سمیرا بیاد خونه ام، تا قبل از اون چندباری کافه رفته بودیم و هرروز با هم صحبت میکردیم و گاهی اوقات هم سکس چت. از خوشحالی روی پا بند نبودم. راه افتادم و سرِ خر و به سمت خونه کج کردم.
    _ی کم استرس دارم مینا
    +من استرس ندارم تازشم خیلی هم حالم خوبه و خوشحالم که این حس دو طرفه اس، عشق تو یک نگاه.
    _لبخند زد آره منم استرسم ناشی از هیجان زیاده
    +هیجان زیاد؟!! چه خبره مگه؟ خیلی برای خودت خیال پردازی کردیا! فقط قراره شام بخوریم و فیلم ببینیم تازه من امشب بخاطر تو قید رژیمو زدم بیبی
    _مینا خیییلیی بیشوری خیلی چرا اذیت میکنی
    +من هرکیو که دوسش دارم اذیت میکنم دست خودم نیست
    _کوفته هی میگه دست خودم نیست
    نگاهش کردم نگاهمون تو هم گره خورد.
    نمیدونستم چی بپوشم یه بلوز آستین بلند نیم تنه بدون سوتین با ی دونه شلوارک کوتاه، موهامو ریختم دورم و آرایشمو تجدید کردم اخرشم ادکلن زدم رفتم توی هال دیدم سمیرا یه دامن کلوش کوتاه مشکی پوشیده با تاپ قرمز سیخ هم نشسته روی مبل
    یه پوزخند زدم و زیرلب گفتم کثافت خوشتیپ
    رفتم سمت آشپزخونه
    _چرا میخندْ؟!
    +چون بامزه ای چایی میخوری یا قهوه
    _تو این گرما شربت میخورم.
    +نگاهش کردم من از این چیزا تو خونه ام ندارم در حد شربت آبلیمو میتونم در خدمتت باشم
    _همونم خوبه به شرطی که خودتم بخوری
    لم داده بودیم روی مبل و لنگامونو روی میز دراز کرده بودیم مثل دختر بچه های دبیرستانی دوتایی دستامونو انداخته بودیم گردن هم و داشتیم آهنگ دل دل نکن تهی رو نگاه میکردیم و درمورد تهی و تتلو صحبت می کردیم
    زنگ در و زدن. یه نیمچه سکته ای زدم و سمیرا هم از تکون ناگهانی من نگران شد
    _کیه یعنی
    +نمیدونم خداکنه کامی نباشه
    رفتم سمت در و از چشمی نگاه کردم دقیقا خودش بود بیشعور بهش گفته بودم که امروز مهمون دارم چادر رنگیمو سرم کردم و در و باز کردم میدونستم به لباسم گیر میده مخصوصا اگه بفهمه کی مهمونمه.
    با اخم و چشم غره سلام کردم که یعنی اینجا چه غلطی میکنی
    _سلام عزیزم چقدر لفتش میدی
    +مهمون دارم فداتشم
    اومد تو بعد از سلام و احوال پرسی با سمیرا نشستیم و شربت و خوردیم کامران رفت توی آشپزخونه
    _میناجون بیا.
    _این اینجا چکار میکنه
    +گفتم که مهمون دارم چرا اومدی
    _تو گفتی از دوستاته منم نمیشناسمش
    +اصلا به تو ربطی نداره چرا باید درمورد دوستام با تو صحبت کنم برو بیرون
    _خیلی مشکوکی امشب باهات حرف دارم كِی میره؟
    +کامی هرموقع رفت بهت میگم خدافظی کن برو زودتر خستم کردی با این کارات یه نگاه چپی ب لباسام کرد
    با سمیرا خدافظی کرد و رفت.
    _چیشد مینا
    +هیچی ولش کن
    داشتم شام درست میکردم مایع لازانیا رو از روز قبل اماده کرده بودم و حالا داشتم توی ظرف میچیدم
    دستای سمیرا رو احساس کردم ک دور کمرم حلقه شد و بهم چسبید سرشو از عقب گذاشت روی شونم
    عشقم راضی به زحمتت نبودم برگشتم سمتش و بغلش کردم اینا زحمت نیست اینارو با عشق برات درست میکنم.من ب کابینت تکیه داده بودم و سمیرا وزنشو انداخته بود توی بغل من و قصد نداشت بره عقب روی سرش چندتا بوسه زدم سرمو ب سرش چسبوندم میخواستم نهایت حس آرامش رو ازوجودش ببرم
    +بزار من اینو بزارم تو فر ی کم مزه و مشروب بخوریم و برقصیم
    یک مقدار مغز و کالباس رو گذاشتم روی اپن و همونجا شروع کردیم داشتم پیک هارو پر میکردم ک نگاهم افتاد به نگاه خیره ی سمیرا دستشو گذاشته بود زیر چونش ناخن انگشت کوچیکش روی لبش بود و تقریبا نصف صورتشو موهاش پوشونده بود چقدر خوشگل و نمکی بود
    +اومدی عکاسی اینجوری فیگور گرفتی؟ دلم رفت دیوونه
    هیچی نگفت
    از روی صندلی بلند شدم تا صورتم برسه به صورتش و لبام و گذاشتم روی لباش، لباش و از هم باز کرد و لب بالام رو بین لباش گرفت و میک زد
    یک ناله ی خفه توی گلوم کردم و خودمو ازش جدا کردم
    پیک اول رو ب سلامتی هم، زدیم به هم.
    قبلش فکر می کردم ما فقط توی سکس چت راحتیم و وقتی کنار هم باشیم عمرا بتونیم همینقدر راحت باهم معاشقه کنیم ولی الان دیدم که از راحت هم راحت تر بود، وقتی دوتایی مون بخوایم و چند پیک مشروب هم روش بخوریم
    بعد از هفت هشت دقیقه که سه چهارتا پیک خوردیم و احساس کردیم سرمون داغ شده اهنگ (سلامتی از ارسلان) رو پلی کردم
    _نورو کم کن
    +جوووون تاریک دوست داره عشقم
    محکم نوک سینمو فشار داد
    +عَیى دردم گرفت حشری
    _اووف بدو، سکسی کردی دردم باید تحمل کنی
    +کسخل این حرف رو پسرا میزنن تو چی داری که بخواد دردم بیاد
    انگشت فاکشو نشون داد
    ادا دراوردم براش و ی ناله ریز کردم
    دولا شد و خندید
    ((به سلامتی اولین سلامت دفعه ی اولی که گفتی میخوامت
    به سلامتی خلوت دوتایی به بوسه پشته بوسه تا خود رهایی))
    دست همو گرفتیم و ادای کسایی که میخوان تانگو برقصن و درمی اوردیم
    ((سلامتیت…
    سلامتی چشمات که منه دیوونه رو دیوونه تر کرد
    سلامتی قلبت که به دریا زد و طوفانو خبر کرد
    واسه خاطر خیابون خاطره بازی تو بارون واسه خاطر دوتامون این پیکو برو بالا
    واسه سرمستی پاییز این شب وسوسه انگیز این دله از خوشی لبریز این پیکم برو بالا))

+بزن به سلامتیییییه این حالی که داریم اینکه هر شبو با هم تا صبح بیداریم
به سلامی شراب نابی که به جز مستی نذاشته انتخابی…
به اینجای اهنگ که رسید از خود بی خود شدم و دستامو برده بودم بالای سرم دیگه دل دل کردن کافی بود میخواستم با سمیرا باشم و کنارش اروم بشم
کشیدمش تو بغلم و صورتم روب صورتش چسبوندم
صورتش رو ازم جدا کرد و چند لحظه نگاهم کرد دوتا نگاه تب داره گره خورده با گونه ها و چشم های قرمز از مستی و لب های آتیشی.
دست هاشوگذاشت دو طرف صورتم لبامون محکم ب هم چفت شد
حس هیجان و شهوت همراه با ارامش همزمان بهم سرآزیر شد محکم بغلش کردم اصلا دوست نداشتم حتی یک لحظه هم از من دور بشه چه لحظه هایی که با فکر کردن به سمیرا بغضم گرفته و چند قطره اشک از عشقش ریختم
+خیلی دوستت دارم سمیرا
_من بیشتر. عاشقتم
خودمو ازش جدا کردم
چند لحظه ای نگاهش کردم
+بیا بریم روی تختم ی حال اساسی بهت بدم
خندید
بغل هم دراز کشیده بودیم سمیرا دستشو روی صورت من گذاشته بود و نوازشم میکرد
پایین تاپش توی دستم بود و اروم اروم بیشتر می کشیدم بالا
توی حال و هوای سکسی و احساسی خودمون غرق شده بودیم دلم براش پر میکشید دوست نداشتم حتی لحظه از بغلم جدا بشه
نشستم روی شکمش و تاپش و از تنش درآووردم ی سوتین دانتل یاسی پوشیده بود چقدر به رنگ بدنش میومد انگشتام و از روی سوتین ب نوک سینه هاش میمالیدم و صورت وگردنش و بوس میکردم بیشتر از اینکه هیجان و شهوت داشته باشم ارامش داشتم ب سینه هاش که رسیدم صداش بلند شد و من از لذت بردنش بیشتر لذت میبردم بینیشو ی گاز کوچولو گرفتم نگاهم کرد
دلم رفت
+یه حالی بهت میدم عشقم که علی بهت نداده باشه
سوتینش رو دراوردم یه سینش توی دستم و یه سینش توی دهنم تمام بدنشو نوازش میکردم و دست میکشیدم
به پهلو خوابوندمشو هم زمان هم کونش و نوازش میکردم
_میناااا طاقت ندارم ی کاری بکن دیگه
همینجوری که دستمو ب زیر دامنش رسوندم روی شکمش بوسه های ریز و ممتد میزدم و براش چوچولش رو میمالیدم
آهی که میکشید من رو صد برابر جری تر میکرد
کامل خوابوندمش روی تخت
دامنشو دادم بالا شورتشو از پاهاش کشیدم بیرون
ناله میکرد و نگاهم میکرد
+جونم عشقم که اینجوری منو نگاه میکنی الان کستو میخورم برات
چشاش برق زد همزمان که لبخند زنان سینه هاشو توی مشتش گرفت من سرمو بردم لای پاش و اولین لیس و به کس عشقم زدم
آااه
پاهاشو بیشتر از هم باز کردم ودوتا از انگشتامو کردم توی کسش و با زبونم چوچولوشو لیس میزدم
از دیدن لذت بردنش دیوونه میشدم توی دلم احساس شادی میکردم کاش میشد که تا ابد مال من بشه
شروع کردم به گاز های ریز گرفتن از روناش ناله هاش بلند تر شد روی رون هاش خیلی حساس بود
_مینااا چکار میکنییی
+میخوام بخورمت تموم شی.
رون هاش رو میخوردم و لیس میزدم تا اینکه برگشتم سر کسش و با شدت بیشتری میخوردم براش
صدای ناله های سمیرا کل اتاق رو برداشته بود و سر من بین رون هاش بود بعد از ده دقیقه ارضا شد رفتم بغلش و بوسیدمش جواب بوسه امو با بوسه داد
_بخواب نوبت منه
+نمیخواد عزیزم الان توام خسته ای
_شات اپ مینا فقط گوش کن
+باشه تو سگ نشو فقط
_بهت نشون میدم سگ کیه.برگشتم سمتش
لباش و گذاشت روی لبم و همزمان سینه هام رو میمالید
بعد ازچند لحظه لباس منو دراورد و هردو لخت بودیم بهم گفت به شکم بخوابم از پشت خوابید روم و گردنمو میبوسید میدونست خیلی دوست دارم اینجوری
+اه سمیرا مرسی که هستی
نشست روی رونم و یه دونه بهم اسپنک زد لذت داشت ضرب دستشو روی کونم دوست داشتم داشتم لذت میبردم که دومی رو چنان زد که برق از سرم پرید
+چته وحشی
_صداش خیلی حال میده مخصوصا که جاش هم حسابی صورتی میشه
+داره میسوزه سمیرا خدا بگم چکارت کنه
_خوشت نیومد
+چرا ولی نه دیگه تا این حد
ناخون هاش رو اروم روی کمرم میکشید و من توی یک خلسه ی شیرین رفته بودم که فقط ارامش محض بود
+بیا بغلم سمیرا
دستمو بردم لای موهای قشنگش از وجودش لذت میبردم توی چشم هام نگاه میکردو آرووم صورتشو اوورد جلو بینشیو مالید به بینیم و آروم رفت پایین بین پاهام.
چشام و باز کردم
سمیرا کنارم خوابیده بود صبح شده بود و آفتاب توی آسمون خودنمایی میکرد سرکارم دیر شده بود
ضعف کرده بودم یادم اومد که دیشب شام نخوردیم تازه به کامی هم پیام ندادم و حسابی ازم شاکی میشه
برگشتم سمیرا رو نگاهش کردم چقدر کنارش حس خوبی داشتم اروم صورتش و بوسیدم یه بوسه طولانی دوست نداشتم لبامو از صورتش جدا کنم دل کندم و رفتم سمت موبایلم چندتا میس کال و یک مسیج از کامی داشتم مسیج و باز کردم وبا خوندنش، نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت
بای فور اور مینا (خداحافظ برای همیشه )
عند.
امیدوارم لذت برده باشین

نوشته: Mastewine


👍 24
👎 3
21701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

785971
2021-01-12 00:31:46 +0330 +0330

مرسي عزيز دلم ❤️💋Minamom

2 ❤️

785973
2021-01-12 00:32:31 +0330 +0330

آقا همینجوریش دختر کم هست،دخترام که میرن باهم سکس میکنن،خوب همین میشه که پسرا میرن کون همدیگه میذارن😂😂

5 ❤️

785974
2021-01-12 00:33:06 +0330 +0330

مرسي صدرا جون ❤️Deadly_Pink

2 ❤️

785979
2021-01-12 00:37:57 +0330 +0330

به نظرم این یکی از بهترین داستانهای همجنسبازی بود که تو این سایت خوندم. واقعا معنی کلمه اروتیک رو درک کردی. خیلی قشنگ بود من که خیلی حال کردم. مطمئن هستم تو یکی از بهترین نویسنده های این سایت میشی

2 ❤️

785984
2021-01-12 00:39:34 +0330 +0330

مرسي لطف داري بيبي خوشحالم خوشت اومده hotvampireboy

1 ❤️

786041
2021-01-12 05:48:57 +0330 +0330

5 من

خوب بود .خوب هم تموم شد.

1 ❤️

786049
2021-01-12 06:53:48 +0330 +0330

مرسي از نظرت ❤️🥰hamed9876zanjan

1 ❤️

786066
2021-01-12 08:40:19 +0330 +0330

لکن ، من لزبین نیستم ولی لزبین ها رو دوست دارم !
خوب بود ، احسنتم

1 ❤️

786090
2021-01-12 11:24:04 +0330 +0330

نوشته زیبایی بود 👏 👏

1 ❤️

786100
2021-01-12 12:34:32 +0330 +0330

لایک
خیلی خوب…ممنون

1 ❤️

786109
2021-01-12 14:30:27 +0330 +0330

علایم نگارشی در حد صفر …
اصلا معلوم نبود کجای جمله باید مکث کرد یا ته جمله کجاس. شما که داستان خوبی مینویسین حداقل بدین یه نویسنده خوب یه ویرایش کنه… نه ویرگول ، نه نقطه پایان جمله و …
فعل جمله ها هم معلوم نبود کجا قرار گرفتن یکی تو اول جمله یکی وسط جمله و …

لحن داستان هم که ماشالله هی تغییر میکرد …

من متاسفانه دیس میدم چون مطمئنم با اینکار باعث پیشرفتت خواهم شد نه الکی تعریف و تمجید کنم.

موفق باشی …

1 ❤️

786300
2021-01-13 20:30:08 +0330 +0330

♡Mr.Perfect♡
نفهميدي كجا مكث كني؟؟تبريك ميگم تو ي كسخلي كه نميتوني از مغزت استفاده كني

1 ❤️

786333
2021-01-14 00:36:06 +0330 +0330

خوب بود اين تحصليكرده ها برن تو كتابخونه كتاب بخونن انقدر ادعا دارن

1 ❤️

786551
2021-01-15 11:11:44 +0330 +0330

من ربط داستانتو به حسادت نفهمیدم.خب تو عاشق کس دیگه شدی.دوست پسرت هم فهمیده و بدون هیچ بحثی وفقط با گفتن یک جمله خودشو کنار کشیده.تو به این میگی حسادت؟به نظرم خیلی هم منطقی برخورد کرده.

1 ❤️

789075
2021-01-30 02:20:47 +0330 +0330

نظر خودت چيه ؟
Pesar.shirazi.70

1 ❤️

789077
2021-01-30 02:31:34 +0330 +0330

ببين داستان ك صددرصد تخيلي بود ولي اين موضوعي ك دوست پسرمو راضي كنم الان بيخيال ش بالاي پنج شيش بار برام اتفاق افتاده
Pesar.shirazi.70

1 ❤️

789748
2021-02-02 16:26:56 +0330 +0330

مينا مثلا منم ك ميشه نويسنده داستان
Pesar.shirazi.70

0 ❤️

836125
2021-10-06 16:42:21 +0330 +0330

مینا خانوم بازم بنویس در مورد لزبین خیلی زیبا نوشتی😘

1 ❤️

841715
2021-11-09 01:49:56 +0330 +0330

مرسی♥️NastaranTaha

1 ❤️

856260
2022-01-29 11:00:51 +0330 +0330

حس لطیف و زیبایی داستانت داشت .اخرش هم خوب تمام شد

1 ❤️

856428
2022-01-30 12:49:01 +0330 +0330

مرسی از نظرتون 🌺oldwine

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها