حسین و پسرعمه

1397/10/28

سلام به همه دوستان عزیزم❤?
من حسینم۲۲سال دارم قدم ۱۷۰ و یه پسر لاغرم تو یکی از روستاهای شمال زندگی میکنم خاطره ی ک میخوای براتون بگم مربوط میشه به ۵ سال پیش ک تو دوران دبیرستان بودم و دنبال یکی بودم ک خودمو باهاش ارضا کنم و برای همینم به خودم گفتم کی بهتر از پسرعمم هم سفید هم و خوشگل فقط کونش کوچیکه ک خودم بزرگش میکنم توهمین فکرا بودم و چند باریم خودمو به یادش زدم داستان از اونجا شروع شد ک یه روز مدرسه بودم دیدم حمید (پسرعمم)مدرسه نیومده تعجب کردم از دوستاش پرسیدم کسی خبرشو نداشت مدرسه ک تموم شد رفتم خونه عمم اینا درشون رو زدم دیدم نسترن اومد دم در(دختر عمم)بعد بهش سلام کردم باهم روبوسی کردیم بهش گفتم حمید کوش گفت خونه خوابیده گفتم مدرسه چرا نیومده گفت الکی شکم خودشو زده بود به شکم درد تا مدرسه نره اون بعد من با نسترن خداحافظی کردمو رفتم خونه و اون روز گذشت و ما پنج شنبه شب رفتیم خونه عمم و مثل همیشه من و حمید رفتیم تو اتاق برای بازی اکثر بازیامونم خو کامپیوتر بود اون شب من با خودم فلش بردم گفتم بازی رو بیخیال بیا یه فیلم جدید ببینیم گفت چیه این گفتم فیلم باحال گفت چه فیلمی گفتم فقط صدای بلندگو رو کم کن اونم اینکارو کرد و پوشه رو باز کرد و رو فیلم کلیک کرد یه فیلم سوپر ریخته بودم ۱ ساعته خیلی باحال بود با دیدن صحنه ی سوپر جا خورد و گفت این چیه گفتم قشنگه نگاه کن حالا تو گفت باشه و بعد چند دقیقه دیدم دستشو خیس کردو انداخت تو شلوارشو کیرشو مالید منم پاهاش میمالیدم انقدر محو فیلم شده بود ک اصلا نمیدونست من دارم چیکار میکنم ه دستمو بردم رو کونش و همزمان ک کونش رو ماساژ میدادم کیر خودمم میمالیدم بعد چند دقیقه دیدم شلوارش خیس شد فهمیدم آبش اومده و دستمو برداشتم بهش گفتم حال داد گفت خیلی عالی بود گفت میشه بازم بیاری فلشتو گفتم باشه کی؟
گفت فردا باید برم خرید گفتم کجا گفت جمعه بازار گفتم تو ک اون روز بخاطر شکم درد نرفتی فردارو هم بپیچون منم نمیرم گفت باشه و ساعت ۸ صبح رفتم پیش خونشون عمم و شوهر عمم و دختر عمم سوار ماشین ک شدن سری رفتم زنگ رو زدم اومد دم در تازه از خواب بیدار شده بود تنبل خان رفتم تو گفت الان چه وقتشه گفتم بیا زر نزن بیشور
رفتیم تو خونه گفتم بیا باهم ور بریم اما قبول نکرد ولی من با چند تا ترفتد رازیش کردم و از لب گرفتم لباش ریز بود دستمو بردم رو کونش ک دستم گزاشت رو کیرش یعنی این ک کیرشو بمالم
یه دستم رو کونش یه دستم رو کیرش یهو گفت بیا شلوارامون رو دربیاریم و کیر به کیر بزنیم گفتم نه مال من بزرگه تو ببینی سکته میکنی گفت هسته خرما رو میگی گفتم امتحانش مجانیه برای هرکی بزرگتر بود اون اون یکی رو بکنه قبول ؟ اونم گفت باشه کیرامون رو دراوردیم و گذاشتیم رو هم ک مال اون دربرابر مال من هیچ بود یهو گفت من هیچ شرطی نزاشتم گفتم تو غلط کردی خوابوندمشو بی مقدمه کیرمو خیس کردمو گذاشتم لای پاش انقدر کمر زدم تا آبم اومد بعد برای اون جق زدم تا آبش اومد این بود خاطره ی اولین سکسم
بعد اون سکس های زیادی داشتم با پسرعمم ولی اینبار خاطره ی کردن نسترن رو میخوابم بگم بهتون
نوشته: حسین


👍 1
👎 9
11161 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

742254
2019-01-18 21:16:37 +0330 +0330

تا همینجا کافی بود حسین جان . خواهشا دیگه ادامه نده . مرسي .اه

0 ❤️

742273
2019-01-18 21:32:45 +0330 +0330
NA

مختصات نده اوبنه ای،کیر مردم غیور خطه سرسبز شمال تو کونت

0 ❤️

742349
2019-01-19 01:38:50 +0330 +0330

تمنا میکنم ادامه نده

0 ❤️

742464
2019-01-19 19:13:55 +0330 +0330

یه چیزای تو ایران تمومی نداره…

1: دوووژژژژمن های ترکیب صنعتی و سنتی

2: گی بازها یا به عبارتی جقولیست ها

مابقی مواردم که … همه چی آرومه من چقدر خوشحالم…

چی بودیم چی شدیم!!!

0 ❤️