حس فوت فیشی که به کونی شدنم تبدیل شد

1400/09/23

اول بگم که این داستان یه ذره طولانیه و اینکه اسم ها مستعاره
سلام اسم من محمده و ۱۴ سالمه و دورگه هستم و کلاس هشتم
حدود دوسال پیش بود که کرونا اومد و ما رفتیم شهر پدریمون چون خلوت و کوچیک و با طبیعت بسیار بود و کرونا کمتر بود و چنتایی رفیق صمیمی داشتم که یکیشون اسمش رادمان بود که هم فامیلم بود هم رفیق صمیمی البته فامیل دو و از بچگی با هم بودیم و میدونستم حشریه خلاصه اونا تهران زندگی میکردن و گاهی وقتا میومدن البته همیشه آخر هفته و تعطیلی میومدن ولی بعضی وقتا هم برای دوهفته اینا بعد دو ماه که ما تو شهر پدرمون بودیم دیدم پیام داده که محمد ما اومدی یه دوروز بمونیم بیا پیشم رفتم و چون ps4داشت و صمیمی بودیم همش فیفا میزدیم و آنقدر راحت بودیم که گوشیامون رو چک میکردیم و اینکه خونشون فامیلی بود یعنی کل اعضای فامیل میومدن برای زندگی و اون دو تا دختردایی چاق داشت که من و اون ازشون بدمون میومد و همیشه اون میگفت رفیقاتن و بعضی وقتا باهم میومدن. اون موقع یعنی دوسال پیش من تازه میرفتم هفتم و او میرم نهم و من فقط از کص و کون و کیر اینا میدونستم نمیدونستم جق و اینا چیه خلاصه اونا رفتن تهران و محرم بازم اومدن البته رادمان فقط با بابا بزرگش اومد و گفت تو این ده روز اینجاست و اونموقع پدرم کمتر نسبت به قبل به کرونا سختگیر شده بود و هرروز میرفتم خونه ی رادمان و هرشبم میرفتیم حسینیه تا یک شب رفتیم بیرون حسینیه بحرفیم گفت من تو محرم میزنم فقط میدونستم یه مسئله جنسیه نمیدونستم یعنی چی و وانمود کردم میدونم یعنی چی و خندیدم و اون شب تموم شد و فرداش من رفتم خونشون گفت میخوام بزنم گفتم بزن ولی سوال پرسیدم جلو من گفت آره گفتم اگه مشکلی نداری باشه وازلین اورد و شلوارو کشید پایین یهویی دیدم که یه کیر ۱۳ سانتی کلفت افتاد بیرون نسبت به سنش خیلی بزرگ بود و اینم بگم که رادمان هیکلی بزرگ ولی زورش اونموقع کم بود منم اون موقع فهمیدم جق زدن چیه و تو هفتم هم بیشتر اطلاعات کسب کردم تا اینکه رفتیم شهر خودمون طبق روال فقط آخر هفته ها میومدیم یک سال گذشت من داشتم میرفتم هشتم رادمان دهم بعد کرونا خیلی برامون اهمیتی نداشت و همه چی طبق روال بود تا اینکه پیام داد کجایی گفتم شهرمون گفت بیا اینجا من دو ماه هستم گفتم اوکی کلاسام آنلاینه میام اومدم رفتم پیشش خونشون (خونمون با خونشون بیست متر فاصله داشت )رفتم پیشش خوش وبش کردیم فیفا هم زدیم تا اینکه گوشیمو ورداشت گفت رمزش چیه گفتم بش چون با هم رفیق خیلی خیلی صمیمی بودیم و رفت تو گالری بعد رفت تو گوگل من نمیخواستم از حسم بفهمه بخاطر همین دیدم سرچ های انگلیسی برای پالیسی اینا روش بود سریع گوشیو گرفتم اومد زور زد بگیره تا اومد بگیره من پاک کردم بعد گفت ای کسکش بی خایه خندیدم و تا شب باهم بودیم و من خیلی تو کف پاش بودم همیشه میخواستم بلیسمشون ولی میترسیدم بهش بگم . خلاصه اون شب جق زدم و فرداش رفتم پیشش گفت بزار فیلم سوپر بزاریم ببینیم خودش گذاشت دیدیم بعد گفت تو بزار رفتم دیدم سرچ پالیسی هست گوشیو گرفتم اونور زدم گفت گی بیا چون دو تا پسریم ببینیم دیدیم و گفت محمد بزار برات ساک بزنم گفتم بدم میاد و اینا خجالت میکشم گفت لاقل تو ساک بزن گفتم گمشو بابا گفت جق خب گفتم باشه ولی چون تا حالا برا کسی جق نزدم یه چیزی بده دستم نخوره به کیرت گفت باشه یه مشما آورد گفت تف کن تف کردم کشید پایین پشمام سه بار ریخت یه کیر کلفت و ۱۵ سانتی که داشت از شق درد میمرد و لامصب خیلی پشم داشت خیلییییی ها !گفت بزن داشتم میزدم کیرش داغ داغ بود نگام میرد تا اینکه گوشیم زنگ خورد بابا بود گفت بیا بریم ناهار گفتم من میرم خودت تموم کن بعدش رو گفت باشه کونی منم خندیدم و رفتم و عصر با هم قرار گذاشتیم بریم بیرون رفتیم و چنتا عکس گرفتیم و اینا گفت بزار فردا برات ساک بزنم گفتم نه گفت حال میده ها گفتم خیر اصلا و ابدا گفت باشه . فرداش رفتم خونشون گفت گوشیتو بده برم تو گالریت رفت و دید بعد رفت تو گوگل دیدم سرچ پالیسی و فوتفتیش هست به انگلیسی و زد روش منم دلو زدم به دریا گفتم بزار ببینه یا مسخره میکنه یا احترام میزاره. زد روش ضربان رفت رو هزار دیدم نیاورد وی پی انم خاموش بود و یه دفعه گوشیو ازش رفتم بگیرم با زور خیلی زیاد هلم داد گفت ای کسکش یه چیزی تو این هست که میخواستی بگیری روشن کردو رفت و دید یه دفعه هنگ کرد گفت محمد گفتم بله گفت ای خاک به کونت کسکش تو دوست پا بلیسی و برده باشه گفتم آره ولی فقط برده برای پالیسی نه چیز دیگه ای گفت خاک توسرت میخندید و میگفت و گفت باورم نمیشه عجب بابا شب شد و پیام داد بریم پیاده روی رفتیم گفت میخوام راجب موضوع ظهر بحرفم گفتم اوکی گفت تو واقعا الان یه نفر اینجا باشه دستور بده پاهای کثیف و بو گندوشو بلیسی و بپرستی و زیر پاهاش بخوابی انجام میدی گفتم آره چون حسمه چیکار کنم گفت اوکی رفتیم خونه هامون فردا طبق روال پیام داد بیا بیرون رفتم دم در بود گفت بیا بریم بحرفیم رفتیمو چون شهر کوچیک بود یک چهارم شهرو تو دو ساعت پیاده روی کردیم و گفت بریم خونمون رفتیم اول در کفشاش رو در آورد بدون جوراب بود رفتیم گفت محمد گفتم جانم گفت میخوای من اربابت باشم گفتم تو از کجا میدونی گفت تو این ۴۸ ساعت تحقیق کردم و میخوام فقط پاهام رو بلیسی و برام جق بزنی همین ! گفتم من از خدامه گفت پس خوبه رفت نشست رو مبل منم نشستم گفت هوشههههه حیوون کسکش پاشو بینم گفتم چرا عههه گفت مگه اربابت نیستم هر چی میگم باید گوش بدی کونی خاک برسر گفتم باشه گفت چی گفتی گفتم باشه گفت کسکش تو گوه میخوری میگی باشه فقط چشم اطاعت و بهم میگی ارباب یا سرورم گفتم اطاعت ارباب گفت خوبه سگ توله تعجب کردم گفتم ارباب جسارت نباشه یک سوال گفت بنال کسکش گفتم شما این همه چیز رو تو ۴۸ ساعت یاد گرفتین گفت آره یه هفت هشت تا فیلم دیدم فارسی البته درمورد این موضوع ها یاد گرفتم و اینا … گفت دیگه هم سوال نمیپرسی و گفت بشین نشستم رو مبل گفت کونده کونی کی گفت رو مبل لیاقت نشستن بغل من رو نداری بغل پاهام رو زمین نشستم بعد پاهاشو دراز کرد رو میز جلوش و گفت برای این کارت تنبیه خوبی دارم گفتم گوه خوردم ارباب ببخشید عذر میخوام گفت برو وسط هال بخواب خونشون هیچکی نبود به جز مادر بزرگش که گوشاش سنگین بود گفت بخواب خوابیدم دو تا لقت به دوتا طرف پهلو هام زدم داشتم یواش جیغ میزدم گفت جیکت در نیاد کسده یکی دیگه زد عصبانی شدم پاشدم گفتم گمشو بینم من گفتم فقط پالیسی و جق نه کتک زدن اینا گفت عه پس وایسا اینجارو ببین دیدم پشت پنجره خیلی سوسکی گوشیشو گذاشته در حال فیلم گرفتن نقشش از اول این بود گفت الان دو راه داری بری و من این فیلمو تو همه جا تو شهر فامیلات پخش کنم یا اینکه برده ام بشی بدون هیچ شرطی گفتم هیچی تو اون دوربین نیست بابا کصعشر میگی گفت وایسا ببین رفت آورد دیدم همرو فیلم گرفته گفتم باشه بردت میشم ولی تورو خدا کردن نه چون هنوز بچه ایم
به سنمون نمیخوره گفت خفه شو ولی قبول میکنم الانم مثل میگی ارباب و با ادب زر میزنی کسکس خارکونی داشتم تحقیر میشدم ولی لذت هم داشت ولی داشتم تحقیرو حس میکردم گفت همین الان لخت شو بدنتو ببینم گفتم آخه گفت کسکش نمیخوای تنبیه شی گفتم نه خیر ارباب گفت آفرین سگ خوب با خجالت در آوردم از حق نگذریم بدن سفید و بی مویی داشتم یه دفعه دیدم شق کرده گفت جوننن چه چیزی بودی تو گفتم ارباب من بیشتر به پا علاقه دارم

ادامه...

نوشته: برده کونی


👍 7
👎 7
42301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

847984
2021-12-15 01:48:13 +0330 +0330

چرت

0 ❤️

847999
2021-12-15 02:53:47 +0330 +0330

دستتات زیر کیر قلم شه که دیگه داستان ننویسی

0 ❤️

848060
2021-12-15 16:58:31 +0330 +0330

خوب بود
منتظر قسمت بعدیم

0 ❤️

848064
2021-12-15 18:35:09 +0330 +0330

منم پالیسم اما پای پسر خوشم نمیاد

0 ❤️

848102
2021-12-16 00:29:01 +0330 +0330

میگم بیا به منم کون بده
مگه چی میشه

0 ❤️

848103
2021-12-16 00:39:46 +0330 +0330

چرا همه داستانا شده فیلم برداری و سو استفاده
فقط همین یه قلم کم بود تو ذهن کثیف ملت جا بندازین؟

0 ❤️

876491
2022-05-28 11:33:22 +0430 +0430

لطفا یه خانم بی این شماره پیام بده ۰۹۱۹۸۴۱۲۳۹۷ فقط پیام

0 ❤️