حماقت بچگانه تا زندگی عاشقانه

1399/11/21

میرم سر اصل مطلب ما یه فامیلی داشتیم اسمش آیدا بود خیلی خیلی خوشگل بودخونمون به هم نزدیک بود کلن خیلی باهم رفت و آمد داشتیم و خیلی جاها باهم میرفتیم من اون موقع ۱۶ سالم بود و یه پسر خوشتیپ و قد بلند بودم.من خیلی عاشق این آیدا بودم ولی اون به من توجه نمیکرد . هر شب میرفتم کنار خونشون یه شب که داشتم میرفتم که دیدش بزنم دیدم داره از خونه میره بیرون افتادم دنبالش رفت تو یه کوچه تاریک یه پسره اونجا منتظر بود وقتی رفت پسره بوسیدش و داشت از رو لباس دست مالیش میکرد پسره رو میشناختم بسر داییش بود دو سال از خودش بزرگ تر بود تو هیمن حال گوشیمو آوردم بیرون تا عکس بگیرم وقتی خواستم عکس بگیرم فلش گوشیم روشن شد عکس خیلی خوب افتاد ولی منو دیدن منم فرار کردم.اون شب خیلی زد تو ذوقم و ناراحت شدم دو هفته بعد خونواده هامون خواستن باهم بریم خونه خاله‌م که تویه روستا خارج از شهره و ۳ ساعت راهه ما راه افتادیم دیدم آیدا خیلی عادی بود اون شب منو نشناخته بود.وقتی رسیدیم روستا ناهارو که خوردیم حال مامان آیدا بد شد مامانم این رفتن که ببرنش بیمارستان از اونجا تا شهر خودمون خیلی راه بود و اونا رفتن شهر کناری وقتی که اونا رفتن دختر خالمم رفت کلاس خیاطی و ما نتها شدیم تو اتاق پسر خاله‌م بودیم من یه گوشه رو صندلی اون رو تخت سکوت حکمفرما بود گفتم آیدا یه چی بگم گفت بگو گفتم اون شب اومده بودم کنار خونتون من دیدمت و ازت عکس گرفتم یه لحضه خشکش زود گفت تو چیکار کردی واقعا که ازت انتظار نداشتم بلند شد افتادم دنبالش گفتم ببخشید گفت اصلا تو اونجا چیکار میکردی آدم نباس دوست پسر داشته باشه ولش کن خوست بره بیرون دستش رو گرفتم برش گردوندم چسپوندمش به دیوار قلبش تند تند میزد خواست یه چیزی بگه لبش رو یه بوس کوچیک کردم گفتم الان یه چک میزنه چند ثانیه صبر کرد خودش اومد منو بوسید گفتم آیدا من خیلی عاشقتم نذاشت ادامه بدم دستش رو گذاشت رو لبم گفت منم دیونتم عاشقتم خواستم حرف بزنم دوباره منو بوسید ولی این دفعه خیلی طولانی تر منم یه دستم پشت گردنش بود یه دستمم کم کم بردم رو کصش و میمالیدمش رفتم گردنش رو یکم بوسیدم و پیرهنش رو دراوردم چی میدیدم هلش دادم رو تخت هیچی نمیگفت شلوارش رو در اوردم یه شرت قرمز تنش بود اونم در آورد داشتم دیونه میشدم یه کص سفید بی مو جلوم بود سرمو بردم پایین یه لیس بلند زدم یه آهی کشید و سرمو به کصش فشار داد منم تا حالا کص نخورده بودم ولی مزه بدی نداشت بوی خوبی هم میداد یکم که لیسیدم به یه لرزش ارضا شد بعد بلندشد شلوارمو در آورد کیرمو که دید تعجب کرد آخه یا کیر ۱۷ سانتی واسه این سن خواست ساک بزنه دیدم بدش میاد گفتم ول کن نمی خواد درازش کردم رو تخت یکم پاهاشو گذاشتم رو تخت یکم کیرمو مالیدم به کصش یهو گفت بکن دیگه دارم دیونه میشم منم گفتم پس پردت چی گفت بکن منم گفتم دلم یه کرم اوردم یکم مالیدم در کونش بعد کم کم انگشت کردم حرف نمیزد فقط آخ و اوخ میکرد کونشو پر کرم کردم بعد داگی استایلش کردم کیرمو بردم در کونش سر کیرمو بزور جا کردم بعد اوردم بیرون اونم سرشو گذاشته بود رو بالشو جیغ میزد کونشو پر کرم کروم دوباره کیرمو کردم تو کیرمو کم کم کردم تو ایندفعه راحت تر رفت کم کم کل کیرمو کردم تو کیرم که جا باز کرد شرو کردم به تلنبه زدن بعد پنج دقیقه ارضا شدم ولی اون خیلی اذیت شد منم دلم براش سوخت رو تخت دراز کشیده بودیم گفتم من پنج ماهه هرشب میام دیدت میزنم خیلی عاشقتم و این عرفا و گفت پسر داییم ازم عکس داره که به زور منو لخت کرده و هربار منو از کون میکنه و گفت من نمیتونم باهات باشم گفتم تو کاریت نباشه من اونو حل میکنم تو فقط باهام باش من خیلی دوست دارم یهو پرید رومو منو بوسید گردنمو میلیسید قبل از اون خجالت میشد اومد در گوشم گفت من خیلی عاشقتم ۲ ساله بعد رفت پایین کیرمو خورد تا دوباره بلند شد دراز کشید گفت بیا من مال توام انقد عاشقتم که می خوام باهات ازدواج کنم منم که اینو گفت دیونشه شدم رفتم از گردنش تا کصشو لیسیدم بعد یه تف زدم به کیرمو یکم مالیدم در کصش گفتم متمئنی گفت عاشقتم بعد یهو کل کیرمو کردم تو یه جیغی زد که کر شدم هی می گفت سوختم غلط کردم بعد که یکم اروم شد من خونو پاک کردمو دوباره دارزش کردم رو تخت کیرمو کم کم کردم بعد چند دقیقه اونم داشت لذت میبرد و با ارضا شدن اون منم ارضا شدم بعد هردومون خیلی خسته شده بودیم اون بلند شد نمیتونست راه بره گفتم بشین الان میریم حموم خوب میشی گفت الان میان به مامانم اینا زنگ زدیم گفت از دکتر برگشتیم ولی برف باریده تا فردا نمیتونیم برگیردیم بیرونو که دیدم تعجب کردم ما تواین دنیا نبودیم دقیقا آخرای اسفند بود ما رفتیم حموم اونجا یه بار دیگه هم سکس کردیم ولی اینبار اون بیشتر لذت برد من جون نمونده بود واسم از حموم که اومدیم بیرون لباس پوشیدیم مو های آیدا رو سشوار کردم وقتی از آیینه نگاهش رو به خودم میدیم هر لحظه بیشتر عاشقش میشدم بعد از اتاق اومدیم بیرون حین سشوار کردن دختر خاله‌م برگشته بود ما متوجه نشده بودیم رفتیم رو مبل نشستیم من همینجور قربون صدقش میرفتم رو به من رو پاهام نشسته بود و من میبوسیدمش یهو یه صدایی از آشپز خونه اومد که دختری خاله‌م خودش رو نشون داد من دهنم بند اومده بود گفت چند وقته گفتم ۴ساعته گفت واقعا عاشق همین آیدا گفت خیلی گفت من دهنم قرصه به کسی نمیگم شمام راحت باشید مامانم اینا تا فردا برنمیگردن منم آیدا رو بغل کردم رو بردم اتاق دختر خالمم همین جوری داشت می خندید فرداش که مامانم اینا برگشتن انقدر برف بارید که ما تا ۱۰ روز اونجا موندیم و تو اون ۱۰ روز آیدا هر شب میومد پیش من تاصبح پیشم من بود اون ۱۰ روز بهترین روزهای زندگیم بودن.وقتی برگشتیم شهر خودمون من پسر عموم اینا رو فرستادم تا پسر دایی آیدا رو بزنن و عکسا رو حذف کنن. رابطه منو آیدا تا ۲سال ادامه داشت و دیگه رابطه عادی نبود خیلی وابسته شده بودیم اگه یه روز همو نمیدیدم دیونه میشدیم اطرافیان هم کاملا متوجه رابطمون شده بودن من موقع کنکورم بود کنکورو که دادم به خونواده گفتم می خوام ازدواج کنم و برم خارج واسه ادامه تحصیل و با مخالفت خانواده روبه‌رو شدم تاحدی که ۲ ماه تو خونه ما جنگ بو تا وقتی که به مامانم گفتم میخوام با کی ازدواج کنم چون آیدا دختر خوبه کل فامیل بود روزی که نتایج کنکور اومد و من رتبه خوبی اورده بودم از آیدا درخواست ازدواج کردم بعد از اون منو آیدا باهم رفتیم انگلستان. از اون موقع تا به الان ۶ سال میگذره و منو آیدا خیلی خوشبختیم با هم من درسمو خوندم به یه شغل مناسب رسیدم و در کنار همسر عزیزم خیلی خوشبختم و الان که آیدا خبر اومدن نینی کوچولو رو به من داده با هم تصمیم گرفتیم داستان زندگیمونو بنویسیم.

نوشته: Mr_dark


👍 0
👎 8
4601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

790869
2021-02-09 00:43:15 +0330 +0330

اولمیگی محل بهت نمیداد به پسر داییش کون میداد بعد میگی عاشق تو بود؟؟ بالاخره کدومش؟ احتمالا پسر داییش عاشقت بوده به هوای تو میکردتش!!! 😁

2 ❤️

790897
2021-02-09 01:42:22 +0330 +0330

یه بچه ۱۶ ساله و این کارا ؟ بابا الله وکیلی جمع کن خودتو فیلمایی که دیدیو اینجا تعریف نکن

0 ❤️

790899
2021-02-09 01:44:40 +0330 +0330

چرا شعور خواننده رو به تخمتون میگیرین؟
تموم کصتانهای شهوانی:همه رفتن و من با سوژه،تو خونه تنها شدم!
بشین یه گوشه جقتو بزن چیکار به شهوانی داری اخه؟
Mr_dark؟؟؟؟گووووووز

0 ❤️

791021
2021-02-09 18:00:51 +0330 +0330

😂 😂

0 ❤️

791039
2021-02-09 21:09:30 +0330 +0330

من ک نفهمیدم

یعنی نخوندمش درست

ولی خل تو خیلی روشن فکری و هر روز میکردش بعد تو باش ازدواج کردی

0 ❤️

791232
2021-02-10 22:05:00 +0330 +0330

ولی کارت خیلی درسته دختره انقدر عاشقته که با اینکه دوست نداشته ساک بزنه ولی کیری که پر کرمه و تو کونش بوده رو واست خورده.😂 😂

0 ❤️

861660
2022-03-01 23:37:06 +0330 +0330

عالی بود پیوندتان هم مبارک

0 ❤️