سلام اسم من امیر30سالمه ویه خواهردارم به اسم زهراکه چهارسال ازمن کوچکتره قدحدود165وزنش60سینه های سایز75بریم سراصل موضوع زمانیکه حدودا15سال داشتم بازخواهرم بازی میکردیم که یکباربه بهانه قلقلک دادن دستوبردم زیرلباسش وسینهاشوگرفتم بااینکه سنش کم بود ولی چشماش بدجورخمارشدمنم حدود5الی6دقیقه مالیدم سینهاشو بعدولش کردم این کاروچندبارتکرارمیکردیم مخصوصاوقتی تنهابودیم وفقط سینهارومیمالیدم اونم اززیرلباس تااینکه بزرگترشدیم من24سالم شدم واون نوزده ساله وتوجه منو بیشتربخودش جلب کرده مخصوصاوقتی میخواست بره حمام ازمن میخواست براش تیغ وژیلت بخرم ازداروخانه یه روزکه میخواستم برم بیرون دیدم داشت به مامان میگفت مامان من میخوام برم دوش بگیرم امانه ژیلت داریم نه تیغ توخونه مامانم هم گفت من که امروزدارم میرم خونه خاله تا غروب هم نمیام بایدبرای مراسم عقددخترش غذاتهیه کنیم دیدم اومد توی پارکینگ گفت داداش میتونی برامن یه زحمت بکشی برام چندتاوسیله ست بگیری منم گفتم وقت گیراوردیاحالاچی هست دیدم گفت صبرکن الان میام دیدم رفت یه برگ کاغذکوچیک اورددادبهم که روش نوشته شده بودژیلت چهارتیغ مخصوصاخانمهاودستمال مرطوب وکرم مرطوب کننده من بهش گفتم تاظهرنمیتونم بیارماالان هی زنگ نزنی گفت باشه ولی تودلم غوغاواسترس تموم وجودموگرفته بودرفتم بیرون همش تواین فکربودم که بایدامروزیه کاری کنم ووقتی بهش فکرمیکردم ناخودآگاه آلتم سفت میشدظهرشدورفتم خونه خواهرم خواب بودکه بارفتن من بیدارشده بود سلام واحوالپرسی وخسته نباشیدگفت وسایل منوگرفتی گفتم توداشبورده یادم رفته میری بیاری که خودش رفت اوردسفره ناهاراوردمن که ازبس استرس داشتم نتونستم بخورم بااینکه قبل سینهاشومالیده بودم نمیدونم چراایندفعه اینجوربودم.سفره روکه جمع کردفلاکس چای وزیرسیگاری رواوردبرام وگفت من میرم توهم یه استراحت بکن استراحت کجابوداخه تموم بدنم میلرزیدهرچی ساعت میگذشت یه چای خوردم دوتاسیگارپشت هم کشیدم حدودا20دقیقه گذشت رفتم پشت درب دوم حمام دیدم صدای دوش نمیادوآب بسته ست فهمیدم داره موهای بدنشومیزنه دیگه نتونستم جلوی خودموبگیرم رفتم دربهای خونه وحیاط روقفل کردم که یه وقت کسی داخل نیادبااینکه مطمعن بودم کسی نمیاددرحموم زدم گفتم زهراگفت بله گفتم میشه دروبازکنی ازلحن صدام فهمیده بودکه حالم خوب نیست گفت نه توروخدااذیتم نکن بروداداشم گفتم کاریت ندارم بازکن کارت دارم که یه دفعه عصبی شدم ویه لگدبه درحمام زدم که ترسیدوبازکردورفته بودنشسته بودگوشه حمام وخودشوجمع کرده بودودستاشوروسینهاش گذاشته بودلباسامودراوردم رفتم داخل دیگه نمیفهمیدم دارم چکارمیکنم ازگردن خیسش شروع کردم بخوردن تاکسش که واقعاخوشگله سوراخ کونشولیس زدم یه15دقیقه ای گذشته بود که فهمیدم داره لذت میبره خوابوندمش کف حمام وآروم آروم کیرموداخل کون خوش فرمش جادادم اماخیلی اروم عقب وجلومیکردم واونم ناله های ریزی میکردم وحدودا5دقیقه بعدآبموخالی کردم توی کونش واینقدرکسشوخوردم تاارضاشد.این داستان واقعی من بودولی راسشوبگم آخرینبارکه دست بخواهرم زدم چون بعدش خیلی خیلی عذاب وجدان گرفتم که چراباخواهرم اینکاروکردم الانم خداوکیلی داغونم که بازیادم افتادالان خواهرم ازدواج کرده ولی من تامیبینمش خجالت زده ام.
نوشته: امیر
بیناموسی تو جامعه شده مث نقل و نبات کیر تو کون مملکت کیری که دست چهار تا اخوند افتاده که این حرومزاده زنا زاده میره خوارشو میکنه
خدایی تا امروز سال هاست نظر نذاشتم و سایتو میخوندمو عضو نبودم اما امروز فقط اکانت ساختم بگم عالییییی بود aic عالیییییییی
نـنه جنـده کیر تمام طرفدارای تیم بوکاجونیورز تو کون نجست
گویند شخصی در دیار قزوینی طفلی به خانه برد و بهانه ای برای کردنش میجست آلبوم عکسی به طفل داد وگفت این پسرعمومه کردمش الان دکتره این پسر داییمه دو دست کردمش الان تو ناسا مهندسه این پسرعممه …
که ناگهان مادر فرد مذکور از مطبخ فریاد کشید پسرم ببین اگه داد بکنش اگه نداد دیگه فامیلو کونی نکن :/
یک نفر صابون ا از نویسنده گیرد قبل ازینکه کل خاندانش را بفاک نداده است
اوه اوه این خیلی ملموس بود!!! مو به تنم سیخ شد!!! یه لحظه خودمو جای خواهرت گذاشتم دیدم هیچ راهی برای فرار از دست یه پسر جوون حشری نیست و اگه بخوای بخیر و خوشی تموم بشه فقط باید شل کنی!!!
خاک بر سرت . آخه با خواهر خودش!!!
کیر تو مغزت ? ? ?
بعد از یکسال دوری از میادین بازم برگشتم به سایت که شاید ریشه ی تو و امسال تو خشکیده شده باشه که متاسفانه هنوزن نه نشده.اخه این همه جفنگ چرا میگی سرت گیج نمیره؟
واقعا" چرت و مزخرف بود. ادمین چرا به خزعبلات اینجوری اجازه درج در سایت رو میده؟
كيرم تو مغزت خاركسه كير بچه هاي جده عربستان تو كونت :) >
هیچ میدانی ازنسل شمر و حرمله و معاویه و یزید هنوزم هست؟؟؟؟آخه نجس کی باخواهرش اینکارا میکنه که تو کثیف نجس باافتخارنوشتی کثیف بودنت ثابت کردی؟؟؟؟من وقتی میرم خانه رفیقام خواهرهاشون ازخواهر خودمم برام نزدیکترند،،،بعدتو کثیف بیشرف بی ادب بی تربیت نجس حیوان،،،حیوان به خداخوبه،،،،کفترداشتم به خداقسم کفترهایی که ازیک پدرومادربودن باهم جفت گیری نمیکردند،،،فقط بروبمیربیغیرت بی حیا بی ادب نامرد بیشرف نجس،،اعصابم خوردشد،،،دختره بیچاره زهره ترک کردی بالگدزدنت بعدباافتخارم نوشتی اینجا،،تف به غیرتت حرمله یزید،،،یزیدازتوبهتربود،،،اه نامرد کثافت کثیف
من فقط میخوام از بچه های باحال شهوانی بابت نظرات کمیکشون تشکر کنم، و به آدمین هم بگم فکر میکنم این داستانو خودت نوشتی؟ آخه کسکش این چه گهیه کی میزاری رو سایت؟ درسته که اینجا سایت برترین داستان های اروتیک نیست بابا ولی ما هم دیگه یه توقعی داریم، لطفا کمی برا سایتت احترام قائل شو. Chao
داستانش چرت بود ولی نظرای شما عالی بود . ? (clap)
بار سومه این داستانو میخونم … نمیدونم چرا واسم جذابه
گویند شخصی در دیار قزوینی طفلی به خانه برد و بهانه ای
این کامنت امام خمینیه، داداش تو که ریدی ب جوک، اولن طرف یزدی بوده دومن اینطوریه که قاب عکس هایی روی دیوار اتاق لویزان بود و اقای بکن میگه اون سبیل کلفته رو میبینی؟ داییمه، ی بار کون داد شد کدخدای ده،، ،، اون ریش بلنده رو میبینی. … عمومه. ی بار کون داد شد مسول انجمن اسلامی شهر و. … . بعداز چند معرفی دیگه مادره طرف میگه اوی ممد ببین میدد بوکونش اگه نمیدد اینقد فک فامیلو کونی نکن
برای کردنش میجست آلبوم عکسی به طفل داد وگفت این پسرعمومه کردمش الان دکتره این پسر داییمه دو دست کردمش الان تو ناسا مهندسه این پسرعممه …
که ناگهان مادر فرد مذکور از مطبخ فریاد کشید پسرم ببین اگه داد بکنش اگه نداد دیگه فامیلو کونی نکن :/
یک نفر صابون ا از نویسنده گیرد قبل ازینکه کل خاندانش را بفاک نداده است
خیلی بی غیرتی دیوس. اگه خایه داری تو خصوصی پیام بده آدرس بذار هر جای ایران باشی میام چنان کونت میذارم تا تو گور میزارنت یادت نره چه کیری خوردی . بدبخت
الان 30 سالته خواهرت 14 سال ازت کوچیکتره بعد تو 15 سالگی خواهرت چن سالشه کوسخل اخه چرا چرت میگی اینقد زدی جمع و تفریق دیگه از یادت رفته اخه دختر یه ساله مو داره
بعدش تو 24 سالت شد اون 19 چطور 14 سال اختلاف سنیت یه هو شد 5سال تو زود پزم بزاری اینقد نمیشه
ی کون بده ب دامادتون عذاب وژدانت کم بشه و عذاب کون جاشو بگیره
اکی
اولش رو خوب شروع کردی اما آخرش رو سریع تموم کردی جا داشت بازم بنویسی
نمیدونم شنیدی به کسی میگن حرومزاده یا زنازاده !!!؟؟؟
مطمئن باش که به آدمهای مثل خودت که به خواهرش هم رحم نمیکنه خطاب می کنن …
شکر خدا توی مملکت ملاها هرچی فراوونه ، کس و جنده پولی … زن شوهر دار از روی ناچاری و بی پولی به دستگیره درب ماشین ت آویزون میشه که ببری باهاش سکس کنی فقط برای ۵۰ هزار تومن که بگیره به مشکلش بزنه !!!
انوقت تو حرومزاده به خواهرت تجاوز می کنی !!!
فقط میتونم بگم پی پی کردی بابا با این داستانت
عزیزان وقتی میخواین داستان بنویسین اول نیت کنین به قصد غربت ، بعد تمرکز کنین ، در نهایت سهبار بگین مرگ بر آمریکا ، درود بر خواجهعبدالله پوتین استکبار ستیز و بعد شروع به نوشتن جهادی کنین و دیگه هم لطفاسوژه های و فانتزی های خود ارضاییتون رو نیارین اینجا و بگین خاطره راستکی هست ما که گوشمون دراز نیست
دوتا فرشته ای که اعمال آدمو ثبت میکنن چیا رو مینویسن آخه؟ :/
مثلا مینویسن ساعت9:45 ورود به حمام
ساعت 9:48 اقدام به شستوشو
ساعت 9:55 خاک بر سرش بیشور بدبخت جقی ؟