حوری های بهشتی (۱)

1398/01/24

تو راه برگشت واقعا خوشال بودم اصلا هیچوقت فكر نمیكردم كه ی زن ٣٦ساله صیغه ی من ٢٠ ساله شه
تا دم خونه هیچكدوممون هیچ حرفی نمیزدیم فقط سیستم صوتیه ماشینم بود ك میخوند همون بهتر هم ك چیزی نمیگفتیم دم در خونه برگشت سمتموگفت ازت نیم ساعت وقت میخوام بعد بیا تو خونم موافقت كردم پیاده شد و به سمت خونه حركت كرد از پشت ب این زن زیبای شیرازی ك بعد از فوت همسرش با دخترش ب تهرون اومده بود نگاه كردم دخترش قشنگ طبق فانتزیای من بود یعنی قد متوسط كمر باریك و دارای ی كون كوچیك و خوشفرم و سینه های گردو خوردنی طبق همون چیزی ك از بچگی با خودم فكر میكردم ك حتمن با ی همچین ادمی ازدواج میكنم
مرجانه خودش از دخترش مرسده قد بلند تر تو پر و كون نسبتا بزرگی داشت و هم خودش و هم دخترش بسیار زیبا بودن و هر مردیو ب زانو در میوردن.
با صدای بسته شدن در از تو توهماتم بیرون اومدم پیاده شدم درو باز كردم و رفتم تو واحد خودم نیم ساعت وقت داشتم از دودو الكل همیشه متنفر بودم دودو نمیدونم ولی الكلو اولین نفر بابام بهم داد تو بچگی و من چقد ازش ممنونم چون تو همون بچگی ازش متنفر بودم با بابام خیلی خوب بود رابطم و هیچوقت منو نزد و منم همیشه ازش خجالت میكشیدم تا ترس برا همین كلی كارارو نمیكردم ی لیوان اب واسه خودم ریختم و نشستم رو مبل ب فكر كردن ك زندگی روی خوششو داره بهم نشون میده منی ك توی ی خانواده از نظر عقاید معمولی و پایبند با درامد خانوادگی بالا یعنی ایقدی بود ك بابام بتونه توی ی محله ی خوب تهران واسه من خونه اجاره كنه تا من راحت ب درسم برسم و خودشون هم تو كرمان زندگی خیلی خوبی داشته باشن.كمی بیام جلوتر تو این چندوقت اخیر
اولین بار ك اومدم توی واحد مرجانه صاحب خونم درست بعد راهی كردن مامان و بابام ب كرمان بود دخترش مرسده رو فرستاد دنبال تا واسه شام دعوتم كنه ما كرمانی ها هم ك خودتون بهتر میدونید ادمای تعارفی حالا مگه قبول میكردم
بالاخره ب هر زوری بود قبول كردم و رفتم تو واحدشون درو ك برام باز كردن واقعا تعجب كردم مادر دختر هر دوتا تاپ شلوارك بودن و مرجانه بهم دست داد و روبوسی كرد مرسده رو درك میكردم ومث مرسده تو مهمونی هایی ك توی كرمان بچها میگرفتن زیاد دیده بودم ولی تا حالا زن نا محرم جلوم تاپ شلوارك نبود تازه اون هم شلوارمش تا نزدیكای شرتش از بغل چاك داشت و من ازادانه میتونستم رونش هم ببینم خب من ك باهام راحتن منم باهاشون زود صمیمی شدم ولی بی جنبه بازی در نیوردم
مرجانه راجب زندگیم پرسید و منم همه چیو واسش گفتم یعنی اول خودش از خودش صحبت كرد و اطلاعات كاملو راجب خودش گفت
گفت ك پدرش اهل اهواز بوده و مادرش شیرازی و تك فرزند بوده
تو سن كم ب اسرار باباش با پسر عموش ك اون هم عرب بوده ازدواج میكنه و بعد مرگ پسر عموش یعنی سیو چهار سالگی ی ارثی بهش میرسه و بخاطر اینكه وقتشو پر كنه توی ی شركت خصوصی ی پست خیلی بالایی میگیره ك الان یادم نیس
و ازم خواست توی درس دخترش كمكش كنم و یه طورایی مشاورش باشم چون وقتی مرجانه داشت ازم پذیرایی میكرد سر بحثو راجب درس با مرسده باز كردم و همش سعی میكردم بهش نزدیكتر شم توی این مشاوره ها یكی دوتا راهكار خوب بهش دادم مرجانه واسه همین خواهش كرد كمك دخترش باشم ك منم با كمال میل قبول كردم بعد تموم شدن شب منم هفته ی بعد اونارو ب یكی از رستوران های خوب تهران دعوت كردم و كلی پیاده شدم اشكالی هم برام پیش نیومد چون مرجانه ازم بخاطر كمك ب دخترش كرایه خونه رو نصفه حساب كرد و منم ب خانواده نگفتم باقی پول كرایه خونه رو ب عشق و حالم میپرداختم همین طوری رفت و اومد ها شروع شد و اكثر مواقع بدون مرسده بود چون بهش برنامه میدادم و مشغول بود و من به یكی دیگه از بزرگترین ارزوهام رسیدم اونم این بود ك مرسده با چهارتا از دوستاش صحبت كرده بود و هم بهشون درس میدادم همم برنامه پول خوبی هم از اینا گرفتم بالاخره رتبه برتر كنكور بودم و هركاری خودمو مشاور خودم بهم گفته بودن با رو اینا انجام میدادم
وقتم داشت تموم میشد میدونستم ك جلوی این همه زیبایی نمیتونم تحمل كنم واسه همین از اسپرم استفاده كردم و تا موقع اثر كردنش وایسادم درست چهل دقیقه بود ك بهش وقت داده بودم رفتم پایین درو ك باز كرد دهنم باز موند با ی تاپ دامن طوسی ك خیلی بهش میومد اومد تو بغلم میدونست از لب گرفتن بدم میاد حتی از همچین فرشته ای اومد تو بغلم و دستشو گذاشت رو كیرم و سرشو اورد دم گوشم گفت اگه روز اول تو املاكی از رو شلوار ندیده بودمش اصن قبولت نمیكردم
منم گفتم اون روز رو تو سیخ بود ك یك خنده موذیانه كرد دستمو گذاشتم رو شونه هاش و ب پایین هدایتش كردم خودش فهمید سریع دكمه و تسمه رو باز كرد سر كیرمو گذاش رو لباش ك گفتم صبر كن با اون چشای ابیش ك توش رگای سفید بود و اگه بخوام تشبیه هش كنم فقط میتونم ب حوض اب مسجد ك كفش با سرامیكای كوچیك ابی پوشیده شده و ال زلالی هم توی حوض است و با تابش نور رگای سفیدی درست میشه نگام كرد گفتم میدونی سكس ی عمل حیوانیه پس هرچی خشن تر و كثیف تر انجام شه لذتش بیشتره ك چشاشو ب نشونه ی باشه رو هم گذاشت و باز خندید دستاشو برد پشتش دبونشو اورد بیرون و كیرمو با زبونش یكم اورد بالا و یك دفعه دهنشو باز كرد و تا جایی ك میتونست كیرمو كرد تو دهنش و نگه داشت بعد تو چشام خیره شد و با حركت دورانی سرشو برد عقب همینطوری ك داشت اروم كیرمو از دهنش میورد بیرون پاهای منم شروع كردن ب لرزیدن اصن نمیتونستم رو زانو وایسم نه اینكه قبلا سكس نداشته باشم ن چون تو زمان پیش دانشگاهی هر دو هفته یبار سكس میكردم تا خالی شم و بهتر بتونم درس بخونم و با جنده های مختلفی هم بودم ولی هیچكدوم ب اندازه ی مرجانه ساك زدنش حال نداده بود بهم بالاخره قبل من سواركار عربش خوب تربیتش كرده بود و پایبند هر نوع رابطه ای هم بود بهش گفتم كامل لباساتو درار و بیا تو اتاق خودت زودتر از اون لباسامو در اوردم و رفتم تو اتاق وقتی اومد سرش پایین بود یكم خجالت میكشید اولین باری بود كامل جلوم لخت شده بود مگه میشد ازش لب نگیرم دستمو اوردم زیر چونش و سرشو اوردم بالا دستمو كردم تو موهای نسكافه ایش ك دم اسبی بسته بودشون و سرش نزدیك لبام كردم خوشال شد و سریع خودش شرو كرد ب خوردن یكم ك خورد باز نشوندمش دوتا دستمو گذاشتم پشت سرش و كیرمو تا جایی ك میشد كردم دهنش و نگه داشتم ایقدی نگه داشتم ك دستاشو ك روی رونم صاف نگه داشته بودو مشت كرد ولش كردم میخواست اعتراض كنه ك باز كیرمو كردم تو بهش گفتم هیچ اعتراضی نداریم من سكس خشن دوست دارم و تو هم قبول كردی پس باید تا اخرش باشی فهمیدی ك سرش تكون داد و این حرفا رو داشتم در كمال ارومی میگفتم حرفام كه تموم شد ولش كردم قرمز شده بود رو دوزانو بود اب دهنش ریخت بیرون ك ریختن رو سینه هاش و به پشت خم شد و دستاشو گذاشت رو زمین و نفس نفس میزدو سینه هاش بالا پایین میشدن و بزرگتر ب نظر میرسیدن منظره ی عالیی بود ی چند بار دیگه این كارو كردم و اون هر بار اب دهناشو رو سینه هاش میریخت و كل سینش پر شده بود میخواستم اینارو بریزه رو صورتش واسه همین رو تخت خوابوندمش طوری ك سرش اویزون بود بعد كیرمو كردم تو دهنش هی میرفتم جلو تر تا جایی ك بیضه هام دیقن رو بینیش بودن كشیدم بیرون میخواست بلند شه چون مجبور بود اول اب دهنش خالی كنه بعد نفس بگیره گرفتمش و نزاشتم باز كیرو كردم تو از رزاق همسرش ممنون بودم ك ی همچین چیزیو تربیت كرده بود ك در هر حال مطیع همسرش باشه ایندفعه خیلی سریع تر از دفعات قبل كشیدم بیرون سریع اب دهنش ریخت بیرون و نفس گرفت ایقد این كارو انجام دادم تا كل اون صورت نازو خوردنیش كاملا خیس شده بود ولش كردم رفت صورتشو شست و برگشت یكم متورم شده بود موهاش بهم ریخته بود و سرخ شده بود من حالم كردم حالا نوبت اون بود ك حالشو بكنه برنامم این بود یكم واسش سخت بگیرم و یكم بهش حال بدم رفتم طرفش و ازش لب گرفتم خودمم متعجب بودم چرا از مرجانه ایقد لب میگرفتم حتی بعد اینكه كیرمم تو دهنش كردم و باز انداختمش رو تخت و خودشو لوس كردو گفت دوباره نه فكم درد گرفت عوضی بغل تخت رو دوزانو نشستم فهمید ك میخوام واسش بخورم و گفت حالا شدی پسر خوبی از روناش گرفتم و كشوندمش سمت خودم شروع كردم خوردن سوراخ كونش و زبونمو میكردم توش كس كون صورتی خوشكلی داشت از خط كونش تا كسش لیس زدم كسش لبه هاش بیرون افتاده بود یعنی مث ساندویچ كالباسی ك از نون بزنه بیرون هیچ كسیو ب قشنگی كس مرجانه ندیدم اول شروع كردم لیس زدن شیارش و بعد هر كودوم از لبه هاشو خوردم بین پاهاش اب زیادی راه افتاده بود حق هم داشت بعد دوسال سكس ازش پرسیدم كس مرسده هم مث مال خودته ك چون خیلی حشری بود گفت اره هر دوتامون جندهای تویم ك منم جری تر شدم و بهتر خوردم فهمید ك دوس دارم ب خودش فوش بده و خودشو دخترشو تحقیر كنه دوتا از ناخون هامم كردم تو كونش و خیلی سریع تكون دادم ك تو دهنم ارضا شد
موهاشو باز كرد و سرش دباره از تخت اویزون كرد چون ما از عرض رو تخت بودیم منم ب پ شت رو زمین جلو كسش بودم و ارنجامو ستون خودم كردم هی میگفت خنك شدم مرسی و اه و ناله میكرد پامو گذاشتم رو كسش و یكم با پام كسش مالیدم بعد ناخون شصت پامو كردم تو كسش ك اهو ناله هاش باز شروع شد بعد ناخونم اوردم بیرون پامو از كسش فاصله دادم اون حال خودشو كرده بود نوبت من بود محكم زدم رو كسش ك از حالت خوابیده مث فنر پریدو نشست دوتا دستاشو گذاش رو كسش و ب حالت سجده افتاد رو زمین رفتم بالا سرش دوتا لمبراشو باز كردم و سوراخ صورتیه كونش ی تف انداختم كیرم گذاشتم دم سوراخ و هل دادم تو صدای دادش بیشتر شد دستاشو از رو كسش برداشتم و گذاشتم رو لمبراش خودش بازشون نگه داشت و منم زور میزدم و ب پایین هل میدادم از شدت درد نمیدونم چش شد پاهاشو ك تو شكمش جمع بودنو صاف كرد ولی هنوز كونش بالا بودو من فشار میدادم دیگه اخراش بود ك كامل بره تو ك میخواست از دیر دستم در بره خودش داد بالا تر و كیرم بدتر بیشتر رفت تو كونش ك داد زد و كامل خوابید صبر كردم تا جا باز كنه.

نوشته: علی


👍 3
👎 17
17872 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

760976
2019-04-13 20:35:21 +0430 +0430

مرسده رو تو مهمونیا زیاد دیده بودی
بعد تاحالا زن با تاب ندیده بودی؟

کیرم تو مهمونیایی که میرفتی

از لب گرفتن بدت میاد؟
پس بیا کیرمو بخور

آبت اومد داستان نوشتمتو همونجا تموم کردی؟

کسمغز نوتردام

2 ❤️

760996
2019-04-13 20:49:03 +0430 +0430

خودت فهمیدی چی نوشتی؟
از خونه بردیمون حوض مسجد بعدش خو موهای نسکافه ایشو تعریف کردی بعدش هم رفتی تو کس ساندویچیش آخرش هم خو دوباره بردیمون مسجد با حالت سجده
راستی میشه اینو معنی کنی؟ “من هم جری تر شدم و بهتر خوردم”

2 ❤️

761038
2019-04-13 23:08:22 +0430 +0430

حیوانی دیگه عوضی، میدونی چرا ؟؟
سریع دکمه و تسمه رو باز کرد!! چون به گاری بسته بودنت، دیگه خر رو به گاری میبندن دیگه ، انتر
رتبه برتر کنکور ، خاک بر سرت کنن با اون غلط های املاییت
تو رتبه برتر کون کونی. کون خوبی برای رزاق بودی
از بس حیوانی و پلشت که در مورد یه زن میگی تربیتش کردن، حیوان ابله اگه تو کونی رو اون بابای کس کشت تربیت میکرد الان مث آدم در مورد زنها حرف میزدی گوساله
در آمد کس کشی بابات هم خوب بوده که برات خونه جدا گرفته؟؟ زنه دودولت رو که اسپرم!! زدی بهش کرد تو دهنش؟؟ رتبه برتر کنکور!! اسرار!!
زنه چون پولدار بوده تو شرکت خصوصی پست خیلی بالایی بهش میدن!!
حیف خر که به تو بگن، برو تسمه گاری ات رو ببند که باید بار ببری . نکبت عقده ای

کامل بود دمش گرم

4 ❤️

761072
2019-04-14 05:09:46 +0430 +0430

تاجابازکنه دیگربدروووود

0 ❤️

761080
2019-04-14 05:39:45 +0430 +0430

کون گلابی تو همون بشین با فانتزیایی توی ذهنت جق بزن عنتر کص کون ندیده هنو معلومه سربازی نرفتی ی بار بگی از دود الکل بدم میاد جوری کون ب باد میدی ک قابل دوختنم نیس.
پ.ن : ولی عجب کون بشی تو

1 ❤️

761086
2019-04-14 06:08:56 +0430 +0430
NA

تابلو توهم زدی عمو، احتمالا بردن کونت بزارن واسه اینکه زیاد دردت نیاد و بعدش هم یادت نیاد کجا و بدست کی کونت به باد رفته قبلش روان‌گردان ریختند تو آب میوه
وگرنه این حجم از کسشعر رو باید گینس ثبت کنه نه سایت شهوانی

2 ❤️

761095
2019-04-14 06:56:59 +0430 +0430

دیس ۹نصیبت.ریدم دهن خودتو نوشتم.کم فانتزیاتو بنویس ملجوق ندیده.چطور اهل پارتی بودی بعد با تاپ و شلوارک طرف معذب شدی.

2 ❤️

761117
2019-04-14 08:40:58 +0430 +0430

ناموستو گایدم انقدر دروغ نگو کسکش جقی

1 ❤️

761151
2019-04-14 13:47:55 +0430 +0430

چه گاف های متعددی دادی جناب رتبه اول کنکور!!!اگه میتونستم 2تا دیس لایک بهت میدادم،داستان رو خراب کردی با این خضوعبلات بچه گانه

3 ❤️

761185
2019-04-14 19:33:10 +0430 +0430

اوایل داستانت میگی " از پشت به این زن زیبای شیرازی نگاه کردم " … در ادامه پدر این خانمه اهوازی میشه و شوهرش عرب اهوازی …
یه جای داستان مرجانه با تاپ و شلوارک میاد جلوت که میگی اولین باره یه زن رو اینجوری میبینی اما بعدش حین سکس بقول خودت با خیلیا خوابیدی هفته ای یه بار !
از لب گرفتن بدت میاد اما سوراخ پشت طرفو حسابی میلیسی…و کلی تناقض دیگه که دوستان گفتن
اینکه داستانت فانتزی یا واقعیته بخودت مربوطه اما اگه یه بار بازخونی ش میکردی اینهمه گاف نمیدادی ضمنا یه چند جاییشو خوب نوشتی

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها