سلام رفقا
اسم من مسیح هستش و تازگی تولد ۲۱ سالگیم رو جشن گرفتم
از خودم بگم ۱۷۹ قدم و ۷۵ کیلو وزنم یه دو ماهی هست که باشگاه دارم میرم یکم هیکلم شکل گرفته و داره خوب میشه و من طبق گفتهی خیلیا خوشچهره و خوشتیپ بودم راستی کیرم هم ۱۶ سانته سربالا و کلفت با قطر ۵ سانته
این داستانی که میخوام تعریف کنم بیشتر یه خاطرهست البته از نوع خاطرهی خوب
این خاطره ماله تابستون امسال یعنی سال ۹۷ هستش اواخر تیر ماه
خب یکم برمیگردیم به عقب تو تاریخ ۲۸ تیر که تاریخ یه عروسی بود رفیقم تو سن ۲۵ سالگی (تو دانشگاه باهاش رفیق شدم الان دو سه سالی میشه که رفیقیم) بیشتر به لطف پول باباش میخواست ازدواج کنه و ۲۸ تیرم روز عروسیشون بود و من از یک هفته قبل دعوتنامه رو ازش گرفته بودم و میدونستم میخواد ازدواج کنه ولی نمیدونستم اینقدر زود چون یک سال بیشتر با دختره نبود ولی خب خودش آقای خودشه حالا ما کار نداریم من برم به سمت شخصیت اصلی داستان یعنی خودم من روز عروسی با ماشینم اومدم … مهمونی تو یه باغ بزرگ تو جادهی کرج بود و جالبیش اینکه مخلوط بود هرکس دست دوسدخترش رو گرفته بود و یا زنش رو و مشغول بودن … منم که اهل مخ زنی و دوسدختر بازی نبودم بعد دیدن شادوماد و سلامعلیک با خانوادهاش و تبریک و اینا رفتم نشستم یه گوشه
عروسی تو یه تالار بزرگ بود و بیرونشم باغ بود بعضیا تو باغ نشسته بودن من تو تالار بودم بعد یه ساعت و کلی آهنگ زدن و رقصیدن که من تو هیچکدوم شرکت نداشتم داشتم یه چیزایی که گارسونا میاوردن میزاشتن رو میز میخوردم و حواسم پرت بود و متوجه نشدم که دو تا خانوم که بهشون میخورد همسنوسال من باشن رو صندلیهای میزی که من بودم نشسته بودن خلاصه یهدفعه چشم رو از جمعیت برگردوندم که چشمام افتاد به دخترا یعنی فک کنم غیر پوست یکم سبزهی اون دختر راستی بقیهاش بینظیر بود … ماتم بردهبود که دخترا متوجه شدن دو تا بشکن زدن حواسم اومد سرجاش به خودم اومدم یه سلامی کردم و خواستم سر صحبت رو باز کنم که دختر سبزههه دستش رو آورد جلو سلام کرد و گفت سلام آیدا هستم و ۲۱ سالمه و بعدش دوستشم دستش رو دراز کرد و گفت الینام میتونی الی صدام کنی و ۲۰ سالمه و منم پاشدم محض کسلیسی تعظیم کردم و گفتم مسیح هستم و ۲۱ سالمه و شرو کردیم به صحبت کردن از کجا اومدن و چجوری اومدن با کی اومدن و غیره خلاصه من فهمیدم اولی آیدا ۲۱ ساله از کرج و ازش بگم پوست سبزه توپر ممههاش راحت ۸۰ بود یا شایدم بزرگتر و یکم کونش برآمده بود و قدشم ۱۷۵ بود فک کنم یه پیرهن تا رو زانوهاش تنش بود به رنگ زرد لیمویی با موهای فر مشکی بلند تا کمر و یکم آرایش خدایی خیلی جذاب بود و دومی الینا ۲۰ ساله از کرج یکم از آیدا لاغرتر بود ولی سفید ممههای ۷۵ و کون یکم برآمده بود و اونم یه پیرهن یکم کوتاهتر به رنگ قرمز و چینچینی تنش بود با قد ۱۷۰ دیگه وزنشون رو نمیدونستم و نپرسیدم چون زشت بود و ضایع … و اینکه تنها اومده بودن و ده سالی میشد که باهم دوست بودن درواقع خواهر بودن و با اسنپ اومده بودن منم بهشون گفتم میرسونمشون که اوکی دادن خلاصه باهاشون خیلی لاس زدم تا زمان شام رسید ساعت ۹ و نیم بود و شام سلفسرویس بود من و آیدا اول رفتیم و الی مواظب وسایل بود تا ما بیاییم و اون بره … من و آیدا رفتیم من پشتش بودم چون یکم شلوغ بود و هل میدادن یه سری گاو منم ناخواسته هی کیرم میخورد به کون آیدا یه ظرف سالاد و یه ظرفم برنج و کباب برداشتم آیدا هم یه نصفه کباب با یکم برنج و یه ظرف بزرگ سالاد برداشت و ما رفیتیم و الی اومد بعد ده دقیقه همه با هم داشتیم شام میزدیم و صحبت میکردیم دسر زدیم … بعدش یکم لاس زدیم غذا که هضم شد دوباره بزن و برقص شروع شد من یکم رقصیدم بعد از دور آیدا و الی رو نگاه میکردم ، یه لحظه من حواسم رفت به گوشیم سرم رو که آوردم بالا دیدم آیدا داره ممههای الی رو میماله در حال رقص الی تو بغل آیدا میرقصید و آیدا ممههاش رو مالید دستمالیش کرد درکونی زد بهش و بعد برعکس شدن همونکارا رو الی با آیدا کرد که من گفتم دخترن دیگه بدبختا دائمالحشرن ولی با خودم گفتم نکنه لز باشن بعد رقصشون رفتن دست به آب و اومدن سرمیز ما تا ساعت ۱شب اونجا بودیم و آخرین نفر ما رفیتم کلی از رفیقم تشکر کردم و تبریک گفتم و بعد با آیدا و الی رفیتم سمت ماشین … ماشین من یه ۲۰۷ مشکی بود یکم اسپرتش کرده بودم نیم ساعت طول کشید تا رسیدیم یه خونه بود چهار طبقه با ۸ تا واحد … آیدا یکم مست بود من کمک کردم وسایل الی و آیدا رو آوردم و الی هم به آیدا کمک کرد رفتیم سمت آسانسور و رفتیم طبقهی ۳ … همسایهی روبهرویشون معمولا تشریف نداشت در مرشون قفل بود خلاصه الی تعارف کرد رفتم تو خودشم با آیدا رفتن اتاقشون در هم پیش کرد منم یه ذره وسایلشون درست کردم و یه لیوان ریختم بخورم که الی اومد از اتاق بیرون اومدنی بیرون یه تیشرت و شلوارک ست آبی راهراه مخلوط با صورتی تنش بود تا رو زانو که تنگ هم نبود خیلی موهای مشکیش رو هم باز کرده بود از پشت (ووووااااییی هنوزم بهش فکر میکنم از خوشگلی موهای تنم مورمور میشه) اومد سمتم بهم گفت برو اتاق آیدا کارت داره رفتم دم در و در زدم رفتم تو به محض دیدن آیدا چشمام چهار تا شد یه لباس راحتی خواب پوشیده بود به رنگ کرم که خط ممههاش معلوم بود و خیلی کوتاه بود فک کنم یکم بلندتر و تا زیر کونش بود تقریبا گفت بیا رو تخت گفتم بله گفت خودت چس نکن بیا رفتم رو تخت که الی هم اومد کتم رو گرفت گفت اینا رو بپوش کت رو پشت در آویزون کرد لباس داد بهم یه شلوارک تا بالای زانو یکم گشاد سفید رنگ با یه تیشرت آبی نفتی یکم تنگ منم با خودم گفتم اینا یه جای کارشون ایراد داره و گفتم تا آخرش برم تو اتاق که وارد میشین دست راست تا ده متر دیواره و دست چپم یه کمد یکم جلوترش میز توالت پایتختی و در آخرم یه تخت دو نفره که گنار تختشون یه پنجرهی گرد بود … خلاصه الی گفت بیاین یه فیلم ببینیم لپتاپش رو آورد به وضوح رفت تو قیمت فیلمهای سوپر و فیلم یه سکس گروهی دوتا دختر یه پسر رو آورد من دیدم دست آیدا رفته زیر پتو و الی هم دستش رو گذاشته بود رو شونهی راست من منم تا ده دقیقه اول یواشیواش یخم آب شد شق کردم که الی دید گفت آیدا ببین مسیح چی قایم کردهبود اونجا آیدا گفت اوهاوه اینجا رو باش آقا خودش داره بعد ما نشستیم با فیلم میزنیم گفتم خجالت بکشین گفتن ما خجالت حالیمون نیست یا حال میدی یا بهت حال میدیم منم مقاومت کردم اول بعد همینکه دست آیدا خورد به کیرم صدام قطع شد گفت مسیح دربیار ببینمش خودش آخر سر کشید پایین شورت و شلوارکم رو و سرش رو برد پایین شرو کرد به ساک زدن در همین حین الی صورت من رو برگردوند و ازم لب گرفت منم همراهی کردم بعد تیشرتش رو درآورد و ممههای در بند و بدون سوتین رو آزاد کرد ممههای خوشگل جوون تروتازه نوک صورتی سفید ولی یکم ماه گرفتگی داشت رو ممهی راستش ولی خدایی خیلی خوشگل بود بعد پاشد شلوارکش رو درآورد و با یه شورت سفید جذب جلوم نشست منم ممههاش گرفتم باهاشون بازی کردم اونم در حین بازی کردن من با ممههاش تیشرتم رو درآورد و شورت و شلوارم رو کامل از پام کشید بیرون ازش پرسیدم کاندوم دارین گفت آره فک کنم دو سه تایی مونده بعد رفت دنبالش تو آشپزخونه آیدا همچنان داشت ساک میزد منم سرش و موهاش رو نوازش میکردم دستم رو میکشیدم به کمر و در امتداد کونش و یکی زدم در کونش الی بعد دو سه دقیقه برگشت و دو تا بستهی کوچیک شبیه پدالکلی دستش بود با یه ورق قرص که پرسیدم چیه گفت ترامادول بعد بهم داد گفت بخورش ما سیری ناپذیریم یکیش رو خوردم خالی که داشتم اوق میزدم قورت دادم تا اثر کنه یکم زمان میخواست که الی اومد سمت آیدا بلندش کرد و ازش لب گرفت و لباسش رو درآورد اونم آخر سر یه شورت تنش موند ممههاش یکم تیره و سر قهوهای داشت ولی صاف مرتب و تمیز بود داشتم بدن آیدا رو دید میزدم که چشمم خورد به برجستگی شورت آیدا حس ترس و کنجکاویم گل کرد پرسیدم اون چیه اون زیر داری آیدا اونم شورتش کشید پایین و گفت اینو میگی که چشمتون روز بد نبینه یه کیر قهوهای تیره نیمه خواب آویزون داشت بعدم کل شورتش رو کشید پایین و الی نشست براش ساک زدن کیرش بعد پنج دقیقه سیخ شد یکم از کیر من کوچیکتر بود گفت قراره سه تایی حال کنیم دیگه گفتم آره بعد گفت من خیلی دوس دارم یه پسر بکنم به مقدار کافی الی رو کردم دلم پسر میخواست و تو کل عروسی پسری از بعضی لحاظ بهتر تو پیدا نکردم گفتم که کونش بزاری گفت که بتونم بهش اعتماد کنم وارد رابطهی دو طرفه بکنمش منم یکم اعتماد به سقفم زیاد شد گفتم حتما همینطوره اونم تایید کرد بعدم قرار شد من هر دو تاشون رو از همهی سوراخاشون بکنم عوضش آیدا هم من رو بکنه من رفتم دستشویی کونم رو خالی کردم با آب گرم بعدم اون دو تا اومدن و خالی کردن بعدم با الکل سوراخهاشون رو تمیز کردن و مال منم همینطور بعدم با آبوصابون شستن که دیگه داشت سوراخ هر سه تا مون برق میزد من یه مقدار هم در سوراخم مو داشتم ولی اکثرا کیرم تمیز بود اون یکم مو رو با موزر زدن اومدم بیرون دیدم بله الی داره از کس به آیدا میده منم فرصت رو غنیمت شمردم رفتم چسبوندم رو کون آیدا و کیرم رو از زیر مالیدم به تخماش و سوراخش گفت کرم کشوی اول پایتختی منم یه کرم بود برداشتم دو تا انگشتام رو کردم توش و مالیدم به دو سوراخ آیدا و بعدم انگشت فاکم رو کردم تو کونش بعدم انگشت دوم و سوم خودش داشت یواش تلمبه میزد و درکونی میزد به الی و الی هم چوچولش رو میمالید منم اون پشت سوراخ گشاد میکردم بعد پوز رو عوض کردیم الی رفت رو تخت دراز کشید آیدا به حالت قمبل مانندی اومد روش منم داشتم رو کیرم کاندوم میکشیدم که سوراخ باز آیدا رو دیدم صبر و تحملم یهدفعه ته کشید رفتم روش و کیرم رو تا آخر فرو کردم تو سوراخش میخواست جیغ بزنه که دستش رو گذاشت جلو دهنش بعد جیغ کشید منم وایستادم یکم که آروم شد شرو کردم یواش و نرم تلمبه زدن الی هم خودش رو از زیر آیدا یکم کشید بالا که آیدا کسش رو بخوره منم حسابی تلمبه زدم یه لحظه چشم خورد به الی دیدم یه لرزه زد افتاد رو تخت خانوم ارضا شده بود بعد دو سه کین دوباره پاشد این سری اومد پشت من و شرو کرد به لیسیدن سوراخم بعدم برا باز کردنش کرم مالید اول یه انگشت بعد یواش شد دو تا دیگه تا سه بیشتر جا نبود منم از تلمبه زدن خسته شدم افتادم رو تخت که آیدا اومد پشتم یکم الی براش ساک زد بعد اومد زیر کیر من الی خانوم منم کردم تو کسش ولی تلمبه نمیزدم آیدا دو تا درکونی بهم زد بعد خیلی آروم کیرش رو کرد تو یواش یواش تلمبه زد منم ممههای الی رو میمالوندم و از درد فشار میدادم آیدا محکمتر تلمبه زد اینقدر تلمبه زد تا سوراخم گشاد شد بعد هی انگشتم میکرد و بعد دوباره کیرش رو میکرد تو خلاصه سرتون رو درد نیارم بعد تلمبههاش احساس کرد آبش داره میاد که بهم گفت کجا بریزم گفتم هرجا دوس داری که از سوراخم درآورد ریخت و کونم بعد هم آب خودش رو لیس زد منم شرو کردم به تلمبه زدن رو الی بعد تقریبا بیست تا تلمبه الی دوباره ارضا شد من هنو ارضا نشده بودم که آیدا اومد جلوم کیرش رو گرفته بود دستش گفت بخورش گفتم چی گفت بخور گفتم بیخیال خوشم نمیاد جدی تو بخور بعد شایدم من خوردم که اون من رو هول داد رو تخت دراز کش شدم به حالت ۶۹ اومد روم برام ساک بزنه منم متقابلا براش ساک زدم الی هم داشت آیدا رو انگشت میکرد اینقدر خوب برام خورد که بعد سی ثانیه گفتم داره میاد گفت جووون بعد محکمتر خورد داشت میومد تمامش رو کرد دهنش و همهی آبم رو تقریبا خورد منم براش خورد بودم دوباره شق کرده بود سریع من رو برگردوند یه متکا گذاشت زیر شکمم بعد با تف کیرش رو فرستاد تو الی گفت من میرم حموم خسته شدم که اون رفت بعد آیدا ده دقیقه تلمبه زد آخرا اینقدر محکم میزد که فک کنم داشتم پاره میشدم بعد با فشار آزش رو ریخت تو کونم برا بار دوم کاندوم نداشت بعدم منم پاشدم رفتم که به الی ملحق شم آیدا هم اومد سه تایی دوش گرفتیم بدنای همدیگه رو شستیم من زودتر اون دو تا بیرون اومدم و سریع حاضر شدم که برم دیر وقت بود داشتم از در میرفتم بیرون که اونا از حموم اومدن بعد کلی تعارف دیگه گذاشتن برم شمارهی جفتشون رو گرفتم و بعد روبوسی و خدافظی محل رو ترک کردم به سمت ماشین که فک کنم طرفای صبح رسیدم خونه
بچههای عزیز شهوانی این خاطره از روی مغز من کپی و اینجا پیست شد دهن سرویس خیلی طولانی بود که من عذر میخوام امیدوارم خاطرهام به کامتون شیرین بیاد رفقا با اجازهتون
نوشته: محمد تلمبهزن
تا اونجا خوندم ک گفتی کیرم سر بالاست … مگ دماغه اخه ؟؟؟؟؟کیر باید جذبه داشته باشه لامصب این چ وضعشه
عروسی مخلوط بود ؟ مگه پیتزائه آخه جغی
مجبوری وقتی نمیتونی بنویسی ؟
مختلطه اون ریدم تو مغزت
وای ترکیدم از خنده
دیوث مگه پیتزا هست که مخلوط باشه دلبندم اون مختلط هست
در رو پیش کرد یعنی چی؟ کس کش معمولا میگن در رو قفل کرد
فکر کنم منظورت در رو پیچ کرد بود
بعدش به محض ورود به ساختمون فهمیدی همسایه روبرویی اکثرا نیست؟؟؟؟
دعوت نامه داد بهت؟؟؟؟
خیلی کسخولی
دیگه بقیه اش دو نخوندم
عروسی مخلوط = عروسی که مردو پسر قاطی باشن
ایدا= اقا!!
الی = همسایه بغلی!!
کون دادن و ساک زدن راوی= تنها قسمت واقعی!!!
نتیجه ای که از این داستان میگیریم : عروسی نرید کونتون میزارن!! ?
منم یکی از اون چاقوها می خوام که بزارن دم کونم بگن لگر داستان ننویسی کونت را جر می دیم
گوزوی کونی با این داستان کسشعرت
علی برکت الله (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash)
شما که تلمبه زنی دستت درد نکنه توالت شرکت ما چاهش گرفته . یه دو تا تلمبه بزنی رواله
اخه چلغوز جقی این چیه نوشتی اخه چی بگم بهت حیف فحش هایی که بخوام بهت بگم بدو برو جقتک بزن کوچولو بدو افرین
اومدم یه چیزایی حواله داستانت کنم … در مورد استفاده از کلمات رکیک مقداری دو دل بودم تا اینکه همون لحظه اسمی که نوشتی رو دیدم و همونجا بود که با عزمی راسخ تصمیم گرفتم بگم : کیرم تو سوراخای دماغت با این تخیلاتت که حتی تخیلاتتم کصشرن ?
یه تپاله هم مصارف گوناوگونی برای خدمت به بشریت داره،
افسوس که تو بی مصرفی جقی تلمبه زن.خخخ
عروسی مخلوط بود؟
ترشی فصله مگه؟
مخلوط :D
اما کسی که سبزه ست لیمویی نمیپوشه :)
کاندوماشونو میذاشتن تو آشپزخونه؟
لابد تو قابلمه ی زیر کابینت ظرفشویی :D
آرمان هستم 26ساله قد181،وزن87 میخام بکنمت محمدتلمبه زن،،اینهمه حجم ازکصشعر بی سابقه هست حتی رساله عمام هم اینهمه حجم از کصشعر داخلش نیس!! خب کونی تو که قد،سایز سینه،سن،شهر،رو پرسیدی ارواح خیکت خب وزن الی هم میپرسیدی که اصل کامل بشه و مارو توی خماری وزنش نذاری،هههه،کیر عمو کاندومی البته با کاندوم تو کونت
دهنت سرویس با همین خاطره ای که ازش تراوش کرده خخخخ
خدا نسیب کنه خخخخخ
آیدا هستم 21 سالمه… ممه هاش راحت 80 بود
ای جان…