خاطرات سکسی علی

1400/08/09

سلام. من علی هستم یکی دوباری اینجا داستان نوشتم ولی همش فانتزیم بوده این داستانی که میخوام بگم کاملا واقعی هستش و از دوران بچگیم شروع میشه که سوم ابتدایی میخوندم و 9 سالم بود در حال حاضر 18 هستم.من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم و یه خواهر بزگتر از خودم دارم.
خب ما قبلا از اینکه بخوایم خونمون رو عوض کنیم یه همسایه داشتیم دو تا دختر داشت به نام ترانه و سارا که منو سارا هم سن هم بودیم و همیشه باهم بازی میکردیم از 4 سالگی تا 9 سالگی که بعد از اونجا رفتیم و اپارتمان نشین شدیم و به یه مجتمع مسکونی رفتیم که 24 تا بلوک داشت و خیلی جای باحالی بود به سختی با همسایه خوبمون خداحافظی کردیم و رفتیم برای من خیلی سخت بود چون باید با بهترین دوستم خداحافظی میکردم.
خلاصه اومدیم خونه جدید و از اونجایی مجتمع مسکونی بود بچه زیاد میشد اونجا واسه همین خیلی زود یه دوست پیدا کردم که خیلی باهم صمیمی شدیم اونا فقط چند ماه زود تر از ما اومده بودن و هر روز تو کوچه بازی میکردیم حال میکردیم که یه روز داشتم از مدرسه میومدم نیما رو دیدم رفتم سمتش گرم صحبت شدیم داشتیم حرف میزدیم یهو گفت: علی تو چیزی از سکس میدونی؟
منم که اصلا تا حالا همیچین اسمی نشنیده بودم گفتم نه! نیما هم فقط یه سال ازم بزگتر بود.
جالبه بدونید تو مدرسه بچه ها تو کلاس میومدن میزدن به کمر هم هرکی اخ میگفت با تعجب نگاش میکردن میگفتن: توام اره!!!
و تنها کسی که ظاهرا چیزی نمی دونست من بودم.
خب بعد از اینکه نیما اون سوالو پرسید و من گفتم نمیدونم
بهم حسابی توضیح داد و من اصلا باورم نمیشد بهش گفتم تو از کجا فهمیدی گفت گفت قبلا از اینکه تو بیایی با یکی دوست شده بودم اسمش عرفان بود 17 سالش بود اون اینارو بهم گفته مامانش پرستاره معمولا بیشتر اوقات تنها میشد منو میبرد خونشون بهم فیلم سوپر نشون میداد.
منم هیچ وقت نپرسیدم کونتم گذاشته یا نه؟
من از اون روز به بعد درباره سکس اطلاعاتم بیشتر و بیشتر میشد و ذهنم بیشتر درگیر میشد ولی هنوز نمیدونسم جق زدن چیه؟
یه سالی گذشت خواهرمم ازدواج کرد و همیشه به این فکر میکردم که الان اقا داماد داره خواهرمو میکنه یا نه؟
یه روز رفتم جلو در خونه نیما گفتم بیا بیرون گفتش صبر کن الان میام اومد دیدم لبتاپشم اورده. گفت بیا بریم رفتیم یه جای دنج پیدا کردیم نشستیم گفت فیلم سوپر اوردم من تا حالا ندیده بودم هیجان زده شدم البته بگم یه چنتا عکس دیده بودم ولی فیلم نه خلاصه این شروع کرد یه فیلم دوساعته خوشگل گذاشت نگاه کردیم کیرم راست شده بود و قبلم تند میزد هردومون حشری شده بودیم خیلی زیاد تا اونجایی که تصمیم گرفتیم کیر همو بهم نشون بدیم. یه قسمت از مجتمع بود پارگینگ بود پشت پارگینگا هیشکی نمیشد رفتیم اونجا شلوارو کشیدیم پایین به کیر هم دست زدیم ولی هنوز ابمون نمیومد و فقط لذت میبردیم نیما کیرش از من بزگتر بود
وقتی داشتیم ماله همو میمالیدیم یع پیشنهاد داد گفت بیا همو بکنیم من اولش قبول نمیکردم ولی بعد قبول کردم و گفتم اول من تورو میکنم نیما خم شده بود و اماده یه کون کاملا بی مو داشت من از اون پشمالو تر بودم.
کیرمو گرفتم دستم و اروم گذاشتم لای کونش و تلمبه زدم یکم بعد گفت چیکار میکنی بکن توش منم گفتم نمیشه گفت میشه یکم فشار بده منم سر کیرمو گذاشتم سر سوراخ کونش و اروم فشار دادم و سر کیرم رفت تو بعد نصف کیرم و تا اون حد نگه داشتم و تا ته نکردم و بدجوری دردش اومده بود یکم بعد گفت حالا نوبت منم حالا اینبار من باید خم میشدم و حس بدی داشتم کیرشو گذاشت لای کونم خواست فشار بده نذاشتم هیچ وقت نذاشتم بکنه تو بعد از اون دیگه منم نکردم و فقط لاش میذاشتیم.
بعد اون ماجرا یه چن بار که مامانش خونه همسایه بود رفتم خونشون حسابی بهم حال دادیم.(البته اینو بگم که من گی نبودم و هیچ وقت با پسرا حال نکردم) ولی خب منو نیما وقتی حشری میشدیم نمیتونستیم جلوی خودمون رو نگه داریم و نمیشد که تو سن کم کص بکنی خلاصه بعد اون ماجراها من هر روز صبح با درد شق درد بلند میشدم ولی هنوز نمیتونسم جق بزنم یه دوره خیلی تلاش کردم ولی همیشه دستم خسته میشد و بیخیال شده بودم وقتی اول راهنمایی میخوندم یعنی هفتم نیما هشتم بود و یه 7 8 ماهی بود میتونست جق بزنه و همیشه از جق زدنش برام تعریف میکرد که چقد حال میده یبار جلو چشم تو دسشویی جق زد.
نزدیکای عید بود مدرسه نمیرفتم نشسته بودم فیلم پورن میدیدم کیرم راست شده در اتاق بسته بود گوشیو گذاشتم کنار شلوارمو کشیدم پایین نصف شب بود همه خواب بون کیمرو گرفتم دستم فشار دادم دیدم یه ابی در اومد همون پیش اب بود تعجب کرده بودم گرفتم یه تف زدم شروع کردم به مالیدن کیرم اولین بار بود انقدر حال میداد تا حالا انقدر لذت نبرده بودم قبلم خیلی تند میزد یهو بدنم شل شد و ابم اومد و روح روانم به ارامش رسید.
اون شب تا صبح 6 بار جق زدم و صبح با خوشحالی به نیما تعریف میکردم تا اینکه چند ماه بعد بهش یه پیشنهاد دادم گفتم بیا براهم بمالیم ابمون بیاد اونم قبول کرد و انجامش دادیم برای اولین بار اون حس اینکه کیرت دسته یکی دیگه باشه لذت بخش بود.
منو نیما تا 15 سالگی باهم بودیم. همیشه و هر ساعت تا اینکه اونا خونشون رو بردن باهم در ارتباط بودیم ولی من خیلی تنها شده بودم دیگه بیرون در نمیومدم و هیچ دوستی نداشتم یواش یواش همو گم کردیم نه شماره ای نه ادرسی هیچی نیما رو دیگه ندیدم تا الان که میشه سه سال.این خاطره رو اینجا تموم میکنم و برمی گردم باز به 11 12 سالگیم وقتی خواهرم ازوج کرد زیاد میرفتم خونش و اختلاف سنیم با خواهرم 11 سال بود وقتی میرفتم خونش با خواهر زاده های شوهرش بازی میکردم که هم سن بودیم اسم شوهرش امیر بود معمولا وقتی میرفتم خونشون شبم میموندم یه شب که خواب بودم احساس کردم یه نفر دستشو گذاشته رو کونم و و اروم اروم شلوار شورتمو میده پایین خیلی ترسیده بودم ولی خودمو کنترل میکردم و انگار که چیزی نمیفهمم و خوابم همه چیزو حس میکردم فهمیده بودم که امیره اومده کنارم دراز کشیده و اونجوری میکنه وقتی شلوار شورتمو داد پایین
یه تف به دستش زد مالید به سوراخ کنم و کیرشو چسبوند به سوارخم کیرش خیلی کلفت بود اون اروم اروم شروع کرد به فشار دادن من دردم میومد ولی جرعت نمیکردم صدا کنم و ساکت ساکت بودم و اون فک میکرد که خوابم. بعد از اینکه کیرشو محکم فشار داد حتی نتونست سر کیرشم بکنه تو کونم ولی یهو ابش اومد و همرو لای کنم ریخت و با دسمال پاک کرد منم راست کرده بودم با اینکه میخواستم گریه کنم و من میدونستم که بهم تجاوز شده و حس بدی داشتم.
این قضیه تا دوسال ادامه داشت و اون ازم استفاده میکرد و من هیچ وقت دربارش به کسی نگفتم.
خب برگردیم به چند ما قبل یه ماه از تولدم گذشته بود( من متولد خردادم)
و رفته بودم و گواهی ناممو گرفته بودم یه شب داییم زنگ زد و مارو شام دعوت کرد. خونه دایم نزدیک خونه قبلیمونه خلاصه ما طبق معمول از صبح که پاشدیم رفتیم اونجا و من همش به هم بازی بچگیم فک میکردم به سارا که الان اونم 18 سالشه بزرگ شده یعنی خوشگل شده؟ به خاطرات بچگی فکر میکردم اون خیلی باهوش بود چشاش سبز بود و موهاش؟؟؟؟ یادم نمیومد. خیلی دوست داشتم ببینم خیلی فک کردم و در نهایت تصمیم گرفتم یه سر برم خونشون لباسمو پوشیدم و راه افتادم وقتی رسیدم قبل از اینکه زنگ خونه رو بزنم فک میکردم چی بگم اصلا نمیدونستم خیلی هیجان داشتم
زنگو زدم چن ثانیه بعد یکی با صدای خیلی خوشگل گفت بله نمیدونستم چی بگم بازم گفت: بله بله خواست گوشی رو بزاره گفتم: منم گفت: شما؟ گفتم: نشناختی؟ گفت: نه گفتم: هم بازی بچگیت منم علی گفت: واییییی علی تویی باورم نمیشه الان میام. خیلی هیجان زده شده بود اومد حیاط درو باز کرد بهم نگاه کرد زول زدیم به چشای هم اون خیلی خوشگل شده بود و من دلم براش رفت اولین بور واقعا عاشق یکی شده بودم. همو بغل کردیم و محکم فشارش دادم خیلی دلم براش تنگ شده بود بعد حرف زدیم گفتم مادرت خواهرت پدرت کجان؟ حالشون خوبه؟ گفت: پدرم فوت کرده خواهرم پرستار شده و الان سر کار مامانم رفته خونه یه چند روزی باغ خالم اینا و منم مشغول دروس و کنکور هستم. بهم گفت برم تو منم رفتم اون تنها بود و من به این فک میکردم چقدر خوش شانسم رفتم تو دوساعت باهم حرف زدیم خاطره تعریف کردیم خندیدیم منم گوشیو خاموش کرده بودم کسی زنگ نزنه چون باید خونه ی داییم میشدم.
وقتی داشتیم حرف میزدیم پرسد دوس دختر داری یا نه منم گفتم نه باو منو دوس دختر! دوست دخترم کجا بود؟؟؟ تا اونجایی که یادم بود خیلی دختر روک و پرویی بود یهو پرسید سکس چی تا حالا سکس داشتی منم تعجب کرده بودم دهن وا مونده بودم گفتم نه والا نداشتم. شاید فک کنید دروغ میگم ولی کاملا واقیعه اون واقعا پروووو بود و ظاهرا جنده.
گفتش دوس داری تجربه کنی؟ گفتم والا همه دوس دارن.
گفت بیا با باهم سکس کنیم بهم نزدیک شد لبشو اورد جلو و همو بوسیدیم من لب بالاشو میک میزدم زبونمو کردم تو دهنش و زبون همو می خوردیم خیلی حشری و داغ شده بودم بلوزش رو در اوردم نمیدونستم دارم چیکار کنم
ممه هاش 65 بود دستمو گرفت برد سمت کصش خیس خیس خیس بود کمربند شلوارمو باز کرد شلوار شورتمو کشید پایین و کیرم که راسته راست بود گرفت دستش و بالا پایین کردم خلی لذت بخش بود یه حس متفاوت بعد اروم کیرمو کرد دهنش و برام یه ساک ابدار مشتی زد که ابم اومد ریخت رو سینه هاش شلوارشو در اوردم کص خیسشو میک زدم و خوردم اولین بار یه کص از نزدیک میدیم قبلم افتاده بود تو شرتم بعد اینکه حسابی کصشو خوردم استایل داگی گرفت و کیرمو می خواستم بکنم تو مقعدش گفت بکن تو کصم گفتم اخه پردت گفت دوسال پیش با خیار پاره شد شوکه شدم تو دلم گفتم دختره جنده بعد اروم کیرمو رو کصش مالیدم بعد اروم اروم کیر15 سانتیم رو کردم تو پنج دیقه تلمبه زدم بعد واسه دومین بار ابمو ریختم رو کونش و لش کردم بعد یاد مهمونی افتادم و سریع پاشدم گفت کجا گفتم حواسم نبود یجا دعوتم سریع شلوارمو پوشیدم و رفتم اصلا شمارشو نگرفتم کل مهمونی فقط به سکس باهاش فک کردم تا مدت ها تو ذهنم بود میخواستم باهاش باشم ولی جنده بود و من دیگه سوراغشو نگرفتم تا اینکه الان اینجام و دارم واسه شما داستان مینیویسم.
میدونم بیشترش کصشعر بود ولی دلم میخواست تعریف کنم
طولانی شد دیگه شما ببخشید
این داستان کاملا واقعی بود.

نوشته: علی


👍 1
👎 3
17301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

839953
2021-10-31 02:32:16 +0330 +0330

میدونم بیشترش کسشر بود رو خوب اومدی

0 ❤️

839982
2021-10-31 10:01:40 +0330 +0330

درمان يبوست با كسشعر خالص و بدون ناخالصي

0 ❤️

840035
2021-10-31 21:39:07 +0330 +0330

فقت 2 خت اول خوندم من تو 9 سالگی اسلان نمیدونسم شومبول چیه فک میکردم بم شیلنگ وسل کردن واسه شاش !! :)

1 ❤️

840983
2021-11-05 16:32:08 +0330 +0330

باحال بود کامل خوندم
اما ارزش نقد کردن نداشت :)

1 ❤️

841447
2021-11-08 00:21:42 +0330 +0330

ما هم سوراغ مامان جندتو میگیریم بچه کونی
تو کونتو بده
وقتی دختر بهتون حال نده میگین عن کرده خودشو و نداد و وقتی هم خر بشه و بده هم میگی جنده!!!
جنده اون ننهه خرابته کون بچه

1 ❤️