خاطرات یک دختر چاق

1392/04/21

خاطرات یه دختر چاق
دیگه خسته شده بودم.از این همه جماعت که فقط هیکل براشون مهم شده بود و اصلا انگار زیبایی منو نمی دیدن.من شباهت زیادی به ادل خواننده ی معروف دارم هم چهرم هم هیکلم انگار منو اون خواهریم.اما با وجود زیبایی ظاهری هیچ پسری منو دوست نداشت فقط به خاطر اینکه براشون جاذبه سکسی نداشتم .چون شکم تخت نداشتم.رونام بازوهام وهمه جام بزرگ بود و بدتر از همه اینا اینکه خداهم بهم اراده رژیم گرفتن نداده بود.دیگه کم کم بزرگ شده بودمو شهوت به سراغم اومده بود.دیگه 19 ساله شده بودم. حقیقتا تا اون موقع فکر میکردم که یه دختر نمی تونه خود ارضایی کنه و فقط باید کیر بره تو کسش که ارضا بشه تا اینکه یه شب که مامان بابام رفته بودن خونه ی عموم اینا (خاستگاری دختر عموم بود)منم خونه تنها بودم یه کم ماهواره دیدم البته کانالایه سوپرمون بسته بود چند تا صحنه تو فیلما دید مو رفتم خوابیدم.رو تختم بودم که نمی دونم چی شد که دستم رفت سمت کسم یه کم باهاش ور رفتم دیدم که حال میده دستامو رو کسم بیشتر تکون دادم با سرعت بیشتری میترسیدم سمت سوراخم ببرم فقط چوچوله هامو میمالیدم بعد از چند دقیقه یهو یه احساس عجیبی تو تمام بدنم پیچید احساسی که قابل تشبیه به هیچ چیز نبود به حدی این احساس به من حال داد که احساس می کردم تو آسمونام.

دیگه از فرداش افتادم دنبال فیلم سوپر از دوستام خواستم که برام پیدا کنن اونا هم از دوست پسراشون میگرفتنو بهم می دادن.کارم شده بود خود ارضایی اما دیگه بعد از یه مدت حال سابقو نمی داد.راستشو بخواید با دیدن اون خانم های خوش هیکل تو فیلما دچار افسردگی شده بودم.با خودم میگفتم خدایا یعنی یه پسر تو دنیا پیدا نمیشه که خود من براش مهم باشم نه اندامم؟من شهوتم بالا بود اما جنده نبودم و بالاخره سر سفره پدر مادر بزرگ شده بودم اما اگه یه نفر پیدا می کردمو واقعا بهم ثابت می شد که عاشقمه و منم دوسش داشتم حاضر بودم باهاش عشق بازی کنم.اما افسوس که هیچ کس سمت من نمی یومد حتی تو خیابون بهم تیکه هم نمینداختن. تا اینکه یه روز مامانم گفت که فردا پسر خالت از آلمان میاد خالتم یه مهمونی گرفته.وای خدای من به جای اینکه خوشحال بشم ناراحت شدم چون می دونستم فردا شب همه دخترای فامیل بهترین لباساشونو می پوشن اما من اگه قشنگترین لباسایه دنیا رو هم میپوشیدم تو تنم عین گونی میشد.عکسای جدید پسر خالمو تو فیس بوک دیده بودم.قیافه و هیکلش بد نبود اما واسه من داشتن یه همچین کسی مثل رویا بود. شب واقعا خسته شده بودم از همه و بیششتر از بقیه از خود بی ارادم.خیلی گریه کردم تا خوابم برد.فردا صبح دوست نداشتم از خواب بیدار شم حتی می خواستم خودمو از صبحش بزنم به مریضی که شب نرم مهمونی اما میدونستم خالم غوغا می کنه و البته خودم دوست داشتم پسر خالمو ببینم.بالاخره بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم که برم .رفتم جمهوری تا واسه شب لباس بخرم اما مگه لباس واسه یه دختر 90 کیلویی هم هست؟بعد از کلی گشتن یه پیراهنه ماکسی مشکی پیدا کردم که هیکلمو لاغر تر نشون میداد اما بازم 30 کیلو اضافه وزن چیزی نبود که پشت لباس پنهان بشه.خلاصه پیراهنو خریدمو رفتم خونه .خیلی خسته شده بودم واسه همین موهامو ساده سشوار کشیدمو یه آرایش معمولی کردم.خودمو تو آینه که نگاه کردم اشک تو چشام جمع شد آخه این زیبایی صورت با این اندام نتراشیده کاملا محو شده بود.خلاصه کم کم وقت رفتن رسیده بود نمی دونم چرا خیلی استرس داشتم.تا برسیم خونه ی خالم هزار بار با خودم تمرین کردم که چجوری با پسر خالم سلام علیک کنم.رسیدیم به خونه خالم.خالم شوهرش و پسرش اومدن استقبالمون.اصلا باورم نمی شد شهاب(پسر خالم) انقدر خاکی و خونگرم باشه. ازش خوشم اومد اما باید فکرشو از ذهنم بیرون میکردم تو همین فکرا بودم که دیدم دستشو سمتم دراز کردو گفت تو پرینازی ؟؟؟؟وای چقدر خوشگلی تو!خدای من از تعجب داشتم شاخ در می آوردم آخه هیچ وقت این جمله رو از زبون یه پسر نشنیده بودم!داشتم با بقیه مهمونا احوال پرسی می کردم اما همه ی فکرم پیش شهاب بود.خلاصه تو مهمونی شهاب چشم از من بر نمی داشت حتی شامشو اومد پیش من خورد.همه ی اینا برام مثل معجزه بود.آخر شب بهم گفت فردا بیا خونمون کارت دارم.خدای من وقتی رفتیم خونه خوابم نمی برد همش فکر اونو فردا بودم .فرداش که شد رفتم خونشون خالم اینا هم بودن.خونه ی خالم یه حیاط بزرگ داره بعد از ناهار بهم گفت بریم تو حیاط قدم بزنیم .رفتیم بعد از کلی کس شعر گفتن بهم گفت تو خوشگل ترین دختری هستی که من دیدمش میای بیشتر در کنار هم باشیم تا اگه تو هم از من خوشت اومد موضوع رو با خانواده هامون در میون بزاریم؟من داشتم سکته می کردم از حولمم همونجا اوکی و بهش دادم !1 ماه از رابطمون گذشت من از همون اول به مامانم گفتم اما گفتم چیزی به روی خودش نیاره.من راجع به چاقیمم باهاش حرف زدم که اون گفت تو آلمان دخترای خوش هیکل زیادی دو رو برم بودن اما هیچ کدوم به دلم ننشستن گفت با هیکل من مشکلی که نداره که هیچ تازه دوسم داره!دیگه خیالم راحت شده بود تو این مدت چند بار گونه های همدیگرو بوسیده بودیم اما نه بیشتر تا اینکه یه روز خونه ی خالم اینا بودم که خالم گفت همسایه بالا ایشون تولد دارن و میره اونجا منو شهابم تنها شدیم.

نمی دونم چرا قلبم تند تند می زد انگار مطمئن بودم که امروز اتفاقی می افته که حرف شهاب مثل آب بخی بود که روم بریزه گفت من می رم حموم!از دستش ناراحت شدم البته اصلا تو فکر سکس نبودم اما دوست داشتم تنها کنارم باشه.رفت حموم منم رفتن پای کامپیوترش تو فیس بوک بودم که یکی اومد جلوی چشمامو گرفت گفت می دونی چقدر عاشقتم؟شهاب بود.فقط یه لبخند بهش زدم که یهو گرمای یه چیزیو رو گردنم احساس کردم…واااای شهاب داشت گردنمو می خورد دستشو از رو چشمام برداشت برگشتم تو چشاش زل زدم .انگار هر دو به کاری که می خواستیم انجام بدیم شک داشتیم .من فقط ترسم از ورود خاله بود.دلو زدم به دریا بغلش کردمو آروم لبامونو گذاشتیم رو هم اولش آروم بعد وحشیانه لبای همو خوردیم.واقعا که لذت بخش بود بعد دستش آروم رفت زیر بلوزم از رو سوتینم سینه های بادکنکیمو مالوند برام وااااای قبلا این کارو خودم برای خودم انجام میدادم اما با دست مردونه یه چیز دیگه بود دستش رفت زیر سوتینم دیگه طاقت نیاوردم بلوزو سوتینمو در آوردم .خجالت می کشیدم شکممو ببینه اما اون سینه هامو شکممو همه رو می لیسید .منم دیگه جسور تر شده بودمو دستمو از رو شلوار گذاشتم رو کیرش دیدم که حسابی سیخ شده دوست داشتم زودتر ببینم کیرشو واسه همین خیلی زود شلوارو شورتشو کشیدم پایین .اندازه کیرش معمولی بود مثل اکثر فیلم سوپرا که دیده بودم.یه کمم مو داشت و بوی زیاد خوبی هم نمی داد اما حالا نوبت من بود که ضعفشو به روش نیارم.شروع کردم به ساک زدن ازم عذر خواهی کرد که مو داره گفت واسه همین می خواسته بره حموم اما ترسیده خاله بیاد دیر شه نرفته.اصلا باورم نمی شد که این منم که اینجوری دارم ساک می زنم .خودش صورتمو کشید کنار گفت الان آبم میاد بعدشم گفت حالا نوبت منه.شلوارمو در آورد شورتمم همینطور خدا رو شکر کسم حسابی تمیز بود.منو نشوند لبه تختش لای پامو باز کرد شروع کرد خوردن کسم بالاترین لذت زندگیو اون لحطات احساس میکردم انقدر خورد تا ارضا شدم میدونستم اون ارضا نشده اما میترسیدم که یه وقت نره سمت سوراخم اما اون فهمیده تر از این حرفا بود استرسمو که دید گفت آدم رونایه به این گنده گیو ول می کنه میره سراغ کس؟کیرشو گذاشت لای پامو شروع کرد به تلنبه زدن صدامون تو خونه پیچیده بود
انگار اصلا از اومدنه کسی استرس نداشتیم یهو دیدم که لای پام آتیش گرفت آبش اومده بود.با دستمال پاک کرد.همدیگرو بغل کردیم و داشتیم لب می گرفتیم که صدای مامانم تو گوشم پیچید صدا هی نزدیک تر می شد…آره داشتم میشنیدم که می گفت پاشو مگه نمی خوای واسه مهمونی امشب لباس بخری؟چشمامو باز کردمو دیدم که واااای همه ی اون روزای قشنگ خواب بودن…و من همون دختر تنهای چاقم که واسه هیچ کس اهمیت نداره…پتو رو کشیدم رو سرمو آروم گریه کردم…

نوشته: پریناز


👍 13
👎 1
167300 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

391025
2013-07-12 09:35:19 +0430 +0430
NA

چاق پسندا زیادن!خودتو ناراحت نکن

0 ❤️

391026
2013-07-12 09:35:51 +0430 +0430

خسته نباشی خپل

2 ❤️

391028
2013-07-12 09:39:49 +0430 +0430
NA

:)) جالب بود

0 ❤️

391029
2013-07-12 09:49:18 +0430 +0430
NA

كيرم تودهنت.دادي دستمون؟

0 ❤️

391030
2013-07-12 09:49:24 +0430 +0430
NA

خوب حالا مگه همه باید باربی باشن؟ من خودم چاقم، امابدهیکل نیستم. باید اعتمادبنفس داشته باشی، جذابیت داشته باشی. برو باشگاه عزیزم سایزت رو درست کن. بوس

1 ❤️

391031
2013-07-12 09:53:12 +0430 +0430
NA

عالي بودنميخام اغراق كنم ها ولي خوشم اومد كه داستانت شروع و پايان بجايي داشت اميد وارم اعتماد ب نفست بالا بره

0 ❤️

391032
2013-07-12 09:54:24 +0430 +0430
NA

عالي بودنميخام اغراق كنم ها ولي خوشم اومد كه داستانت شروع و پايان بجايي داشت اميد وارم اعتماد ب نفست بالا بره

0 ❤️

391035
2013-07-12 11:17:39 +0430 +0430
NA

ارزش انسان به سیرت است نه صورت

0 ❤️

391036
2013-07-12 13:10:42 +0430 +0430
NA

یا واقعا همه رو کیر کردی یا چاقی اگه کیرمون کردی که موفق شدی ولی گاییده میشی توسط بچه ها اگه واقعا چاقی خصوصی بده سر یه روز 20 کیلو ازت کم کنم راه حل و ادرس بدم

0 ❤️

391038
2013-07-12 13:24:03 +0430 +0430
NA

عزیزم بهم پیام خصوصی بده واسه لاغر شدن راهنماییت کنم خیلی هم راحته

0 ❤️

391039
2013-07-12 14:03:57 +0430 +0430
NA

من خودم از حامیان دخملای تپلم موفق باشی

0 ❤️

391040
2013-07-12 14:27:54 +0430 +0430
NA

آخی عزیزم دلم جیز شد بخدا من49کیلوام از خدامه یکم چاقتر بشم اما نمیشه…

0 ❤️

391041
2013-07-12 14:41:47 +0430 +0430
NA

چاقی چاقی به ما دل نمی ده
عطر لب تو به ما امون نمیده
عطر چاقی از این بیشتر نکن
چاقی داغی بود شیرین تر نکن
اینم یک ترانه برو حالشو ببر

0 ❤️

391042
2013-07-12 15:31:48 +0430 +0430
NA

اما خداییش از حق نگذریم،تپلها مهربوننا.
من تپل نیستم اما تپلان را دوست دارم :)

0 ❤️

391043
2013-07-12 15:49:11 +0430 +0430
NA

من عاشق تپل وچاقم.نمیدانم واقعی بودیارویا اما واقعا ناراحت شدم که ایجور راجعبه خودت فکر کردی فرشته تپلی دوس داشتنی

0 ❤️

391044
2013-07-12 16:10:45 +0430 +0430
NA

عزیزمی که تپلی

0 ❤️

391045
2013-07-12 16:23:17 +0430 +0430
NA

ای نمیری با این داستانت که قشنگ بود ولی آخرش انگار آب یخ ریختن روم
جیگر طلا من خودم و خیلیییییی از دوستام هلاک زن تپلیم . این تبلیغات مسخره و کس شعر ها رو ول کن که واسه فروختن محصولات چرندشون انجام می دن و لاغری رو مد می کنن. این دختر هایی که اندازه جا سوییچی هستن که به درد نمی خورن.
زن باید گوشت باشه. نرم و گرم. هم لحاف باشه هم تشک. جووووووووون

0 ❤️

391046
2013-07-12 16:30:53 +0430 +0430
NA

خوب بود امیدوارم واقعی نباشه

0 ❤️

391047
2013-07-12 16:40:38 +0430 +0430
NA

من خودم عاشق دخترای چاقم.دخترخاله ام چاغه ولی چون باهم شیرخوردیم نمیتونیم ازدواج کنیم.نترس دوست من هنوز انسان تو این دنیاهست

0 ❤️

391049
2013-07-13 00:45:33 +0430 +0430

thanks mrs parinaz,your stori’s very good. :-*

0 ❤️

391050
2013-07-13 01:39:46 +0430 +0430
NA

چاق هم گایش دار ها

1
0 ❤️

391051
2013-07-13 02:15:11 +0430 +0430

من ازتپلهاخوشم میاد…قشنگ بود

0 ❤️

391052
2013-07-13 03:03:39 +0430 +0430

عزیزم. دترهای تپل خیلی هم خوبن من که دوس دارم چون هم مهربونن هم. داغ خیلی هم خوبه اصلا ناراحت نباش گلم بچه ها هستن …تپل نبود؟؟؟؟؟

0 ❤️

391053
2013-07-13 03:53:14 +0430 +0430
NA

من عاشق دختراي جاقم خصوصي بد تابيام ارضا ت كنم

0 ❤️

391056
2013-07-13 04:16:08 +0430 +0430

من چاق دوس دارم!!!

0 ❤️

391057
2013-07-13 04:50:29 +0430 +0430
NA

چاق یه چیز دیگه ست

0 ❤️

391058
2013-07-13 08:04:58 +0430 +0430
NA

عزیزم کی گفته دختر چاق بده خیلی هم خوبه بوس بوس بوس خوبه؟

0 ❤️

391059
2013-07-13 08:42:51 +0430 +0430
NA

عزیزم منم توپولم ناراحت نباش منم فکر میکردم هیچ وقت نمیشه یه مرد عاشقم بشه اما الان عروسی کردم یه پسرم دارم هنوزم تپولم

0 ❤️

391060
2013-07-13 14:21:40 +0430 +0430
NA

همش کس وشعره

0 ❤️

391061
2013-07-13 15:14:05 +0430 +0430
NA

تو بیا بده من میکنم چاق بهتره

0 ❤️

391062
2013-07-13 16:25:43 +0430 +0430
NA

اگه پایه ای من حاضرم باهات دوست شم. پیام خصوصی بده
بشناسیم همدیگرو.

0 ❤️

391066
2013-07-13 17:45:34 +0430 +0430
NA

داستانت واقعا زیبا بود خیلی خوشم اومد…
1 نویسنده ماهری بهت تبریک میگم <3

0 ❤️

391067
2013-07-13 19:44:46 +0430 +0430
NA

من خودم عاشق استیل دخترای تپلم
رفیق هم زیاد دارم که از این استیل ها میپسندن
پیدا میشه فقط اول کار خودتو ریاد هات نشون نده تا بفهمی عشقش راسته یا نه

0 ❤️

391068
2013-07-14 05:23:54 +0430 +0430
NA

داستانت قشنگ بود خوب نوشتی و جمع و جورش کردی راستش باید بگم منم تقریبا چاغم و شیکم ضایعی دارم ولی اینو همیشه بدون عزیزم مهمتر از همه چی کاراییه طرفه یعنی خیلیها لاغر هستن و هیکل خوبی هم دارن ولی توی رابطه و سکس اصلا کارایی ندارن مهم کاراییه مثلا خیلی ها به بزرگیه کیرشون مینازن ولی یکی دیگه هم هست که کیرش کوچیکه ولی در وقت عمل و کارزار کاراییش خیلی از دیگری بهتره پس به نظر من کارایی مهمتر از هیکل قشنگه.

0 ❤️

391069
2013-07-14 08:16:55 +0430 +0430

منم تپلم هیشکی دوسم نداره :(

0 ❤️

391071
2013-07-15 01:11:04 +0430 +0430
NA

پریناز جوووووووووووووووووووووووووون خیلی جالب بود

ولی اخرش خیلی دلم گرفت

موافق باشی

0 ❤️

391072
2013-07-18 02:00:53 +0430 +0430

بیشتر از 90٪ داستانهایی که توی این سایت از زبان دخترها نوشته میشه رو پسرها مینویسن. معمولا دخترها در نگارش داستان از جملات و کلمات کلیدی سکسی به طور مستقیم استفاده نمیکنن و سعی میکنن که از الات جنسی هم کمتر اسم ببرن. کاملا مشخص بود که این داستان رو یک پسر نوشته. لحن پسرونه در جای جای داستان به چشم میخورد. با اینحال سکس با دختر به این چاقی خالی از لطف نیست. من همچین تجربه ای رو داشتم و باید بگم که هرچند ممکنه که لذت یک دختر سایز متوسط و حتی تپل رو نداشته باشه، اما لذت و جاذبه خاص خودش رو داره. امیدوارم نصیبتون بشه…

0 ❤️

391073
2013-07-18 14:29:14 +0430 +0430
NA

الهییییییییییییی اشکال نداره دخترای که اندامشون قشنگ از این پسرا خیری ندیدن که تو ببینی عزیز بیخیال بابا

0 ❤️

391074
2013-07-19 04:48:47 +0430 +0430
NA

بامزه بود. :-)
بعد خوندن چند تا داستان که اشکمون رو در اورد این داستان حال و هوامون رو عوض کرد.
مغغغسی. :-D

0 ❤️

391075
2013-07-19 16:57:29 +0430 +0430
NA

من خودم دخترای چاقو دوس دارم و میخوام باهاشون دوست شم،اگه ناراحتی مارو هم از تنهایی درار.

0 ❤️

391076
2013-07-20 04:19:56 +0430 +0430
NA

داستانت زیبا بود نمیدونم این حقیقت بود یا داستان …ولی من به شخصه به دخترای چاق علاقه دارم…تو سایت سکسی زیاد نمیام…ولی از داستان های اینجا خوشم میاد بعضی وقتا هم راست میکنم
دنبال یه دختر تپل میگردم که دوسم داشته باشه…زندگیرو شروع کنم ولی زیاد وقت ندارم…کارم بهم اجازه نمیده بهش فکر کنم
ولی همین الان تو تصورم یه دختر تپل میبنم که بوسم میکنه…این یعنی تنهایی

0 ❤️

391077
2013-07-21 14:14:08 +0430 +0430
NA

واسم پیام شخصی بزار

0 ❤️

391078
2013-07-27 15:24:46 +0430 +0430
NA

خئاخلع

0 ❤️

391079
2013-07-28 02:12:44 +0430 +0430
NA

به جاي نشستن و غصه خوردن و گريه كردن با يه رژيم غذايي درست و ورزش اندامتو زيبا كن طوريكه ديگه پسرا با ديدنت آب از لب و لوچشون آويزون بشه پاشو دختر پاشو

0 ❤️

391081
2013-08-05 05:23:35 +0430 +0430
NA

باجناق من عاشق چاق هاست

0 ❤️

391083
2013-08-05 17:25:01 +0430 +0430
NA

خوشم مياد هميشه يه موقعيت پيدا ميشه تو داستانا ولى واقعيت تخم ميخواد

0 ❤️

391084
2013-08-10 05:34:54 +0430 +0430
NA

سلام عزیزم … داستان خوبی بود … حسابی کیف کردم … امیدوارم به یه نفر برسی که واقعا و برای خودت دوست داشته باشه …

0 ❤️

391086
2015-02-01 08:02:33 +0330 +0330
NA

نه خیلی لاغر نه خیلی چاق این چیزی هست که اقایون واقعا از همسرشون میخوان وگرنه ک برا سکس میگن هر چی جاقتر بهتر دختر باید ی ذره گوشت داشته باشه به تنش یا نه حالا اینارو ولش ی کم ورزش کن نرمش کن ازین چیزا کار نشد نداره گرچه خودم میخوام ی کم چاقتر بشم می بینی هیچ کس از چیزی که داره راضی نیست

0 ❤️

391087
2015-03-31 11:55:27 +0430 +0430

منم چاقم عزیزم مهم نیست پسرا چی فکر میکنن گمشه هر کی مارو نمیپسنده عاشقتم دختر

0 ❤️

524913
2015-12-09 07:17:20 +0330 +0330

واقعا خیلی قشنگ و دلنشین بود
من یه کارمنددولتم ولی مجردم چون چاق پسندم و هنوز دختر چاق مورد علاقمو پیدا نکردم

0 ❤️

534280
2016-03-24 20:24:58 +0430 +0430

قسم می خورم بهحترین داستان زندگیم بود …ببین اولش که تو یه پسر

0 ❤️

535763
2016-04-02 16:33:24 +0430 +0430

تووپووولی فوق العاده ای تو:)) من چاق نیستم ولی دیوونه دخملای چاق و توپوولم… با عشق ?

0 ❤️

655246
2017-09-30 15:30:09 +0330 +0330

دخترای چاق خیلی با حساستر از بقیه هستن و مهربونتر…

0 ❤️

743283
2019-01-23 21:45:24 +0330 +0330

هم داستانت عالی بود هم خودت من به شخصه دیوونه خانمای توپول هستم.اما اخر داستان دلگیرم کرد. غصه نخور خیلیا مثل من از خانمای توپول خوششون میاد

0 ❤️

753540
2019-03-11 16:00:21 +0330 +0330

عالی نوشتی…دختران چاق عالی هستند.

0 ❤️

777324
2020-11-17 18:36:42 +0330 +0330

سلام عزیزم امیدوارم به اون کسی که میخوای رسیده باشی بوس بوس

0 ❤️

840063
2021-11-01 00:37:24 +0330 +0330

قشنگ بود خدایی
اشاره کنی
رفتم بالاسر شهاب جاکش
گوهخورده تورو قبول نکنه!!!

0 ❤️

952991
2023-10-16 13:58:22 +0330 +0330

ما همه چاق پسندیم بهمون پا نمیدن

0 ❤️