اول اینکه من یه جنده ام و حرفاتون برام مهم نیست
دوما ک شما جقی های کونی میاین اینجا جقتونو رو نوشته های مردم میزنین توی شما هم متاهل هم متعهد هست بالاخره یکی تو زندگیتون هست روزا براش نقاب بزنید و شبا بیاین اینجا جقتون رو بزنید با ذهنای کثیف و بیمارتون پس شما کثافت تر از منه متاهلید ک دوست دارم جندگی کنم ولی شماها ادا ادم خوبارو در میارین شما از من هرزه ترین … پس جقاتون رو بزنید رو خاطراتم و گه اضافه تر از دهنتون نخورین تخم سگا
شوهرمو دوست دارم اما نمیتونم از جنده بودن دست بکشم حساب کس‌هایی ک دادم از دستم در رفته به هرکی ک بهم سلام میده می‌دم فرقی نمیکنه کی باشه شوهرمم میدونه و باهاش کنار میاد پس شما خون کثیف خودتون رو ب جوش نیارید شوهرم مشکلی با قضیه نداره (حتی ب تنها داداششم کس دادم و براش مهم نبوده داستانشو بعدا تعریف میکنم) اونم دوستم داره میدونه ک من یه معتاد سکسم
کاریشم نمیشه کرد
میخوام یکی از بهترین سکسهای زندگیمو براتون تعریف کنم
یه روز صبح زود شوهرم مجبور شد بخاطر کار اداری بیرون بره
چون همسر من بازاریه و معمولا دیر میره بیرون از خونه
منم پا شدم و با گوشیم ور میرفتم
تا اینکه زنگ زدن اولش فکر کردم شوهرمه چیزی جا گذاشته
ولی دیدم یه اقای غریبه س
اف افو برداشتم گفتم کیه
گفت سلام خونه ی اقای …ه
گفتم بله بفرمایین
گفتن با همسرتون کار دارم
گفتم نیستن شما
دیدم داره داد بیداد می‌کنه
منم یه شال بزرگ زدم رو سرم و شونه هامم پوشوند با همون پیجامه ک پام بود رفتم پایین
گفتم چی شده جناب
دیدم یه مامورم باهاشه گفت ک حکم جلب شوهرمو داره و حال حکایت اینو… ک الان من نمیخوام وارد جزییات بحث شم …خلاصه راضیش کردم فعلا اروم باشه
ازش تقاضا کردم مامورو بفرسته بره و دعوتش کردم بالا
اولش اکراه کرد اما ی کم براش عشوه اومدم دیدم رنگش برگشت تازه فهمید دارم بهش پا میدم
خلاصه ک قبول کرد ولی حسشو میفهمیدم احساس میکرد براش نقشه ایی دارم یا میخوام اغفالش کنم اما انگیزه من ساده تر بود فقط میخواستم بهش بدم
اسانسورو زدمو رفتیم بالا گفتم بفرمایین تو اومد کمی نگران و مضطرب بود بعد دعوتش کردم رو مبل بشینه شالمو انداختم یه گوشه طرف هنگ بود ک گفتم بشینید تا چای اماده کنم دیگه
خودمونی باهاش حرف زدم با کم رویی نشست
یه مرد قد بلند تقریبا ۴۷ ساله با کله ی تقریبا تاس اما هیکلش خوب بود صورتش چنگی ب دل نمیزد چای سازو روشن کردم اومدم تو سالن گفتم
میشه اینکارو با شوهرم نکنید
گفت اخه تو ضررمو منم الم بلم و …
گفتم خواهش می‌کنم ازتون ی کم رفتم جلو دستشو گرفتم
بیچاره سرخ سرخ شد گفت خانوم این حیله ها چیه
شوهرت کجاست تو خونس تورو انداخته وسط
بعد یهو برگشت گفت اها دارین ازم فیلم میگیرین
منم با لبخند گفتم بفرمایید برید خونه رو بگردین
گفت اخه یه چیزایی شنیده بودم باورم نمیشد
گفتم چی شنیدی
گفت همه در باره زن کاوه حرف میزنن ک زنش …‌
گفتم خب ادامش
گفت ببخشید من باید برم
گفتم اب جوش اومد یه چای دم میکنم باهم نوش جان کنیم
بعد تشریف ببرید
اون لحظه دلم سکس میخواست اصلا مهم نبود روبه روم کی باشه رفتم چای دم کردم باز اومدم تو سالن دیدم جلو قاب عکسای کوچیکی ک رو دیوار زدم واستاده دستشم پشتش گذاشته بود با کلی مدارک از شوهرم رفتم جلو اون پشت ب من بود مدارکو دراوردم از دستش یهو برگشت ی چک خوابوند تو صورتم
کارش غیر ارادی بود یهو جفتمون شوکه شدیم
گفتم باریکلا …
دستمو گرفتم رو صورتم مدارکو پسش دادم گفتم فقط میخواستم نگا کنم
بعدش نگاهمو بردم رو زیپ شلوارش
کلی ازم معذرت خواهی کرد دستشو گذاشت رو دستم ک رو گونه م بود و یهو اومد جلو بوس کردن
منم خودمو ول دادم شروع کردم زبون انداختن تو حلقش
کم کم هرچی دستش بودو انداخت منو برد عقب عقب انداخت رو مبل و دستاشو برد به طرف سینه هامو مالوندن
منم میذاشتم هر کاری ک دوست داره باهام بکنه
تاپمو دراورد شلوارمو کشید پایین شرت پام نبود دستشو گذاشت رو کسمو شروع کرد مالوندن تا اون لحظه هم با هم زبون بازی میکردیم
بعدش ک صدای نفس زدن منو دراورده بود گفت شنیده بودم جنده ایی ولی باورم نمیشد …من از شنیدن این لذت میبردم و صدامو بیشتر میبردم بالا ک دستشو برداشتو شروع کرد لباساشو دراوردن
کیرشو دیدم باورم نمیشد مال این اوسکله یه کیر سیاه گنده
آب دهنم راه افتاد من فتیش دارم رو کیر دوست دارم ساک بزنم و کیر ملتو بکنم تو حلقم
جامون عوض شد نشوندمش رو مبل و شروع کردم ساک زدن براش اونم سرمو گرفت و هل میداد پایین و میکشید بالا
تقریبا یه هفت هشت دیقه ایی براش ساک زدم خیلی ادم سریشی بود یادمه خیلی وقتا ک با خیلیا رابطه داشتم همون لحظه های اول ک ساک زدم براشون ارضا شدن تو دهنم… بعدش دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم پاشدم پشت کردم بهش رفتم بالای مبل و نشستم رو کیرش عجب کیر لذت بخشی شق و بزرگ مثل سنگ اما حس میکنم ختنه نشده بود چون کله کیرش گرد نبود اما خیلی بزرگ بود یا شایدم بد شده بود نمیدونم در هر صورت من عاشق کیرش شده بودم و مست حاضر بودم ساعتها زیر دستش فقط لنگ هوا کنم مجذوب کیرش شده بودم
همونجور ک رو کیرش بالا و پایین میپریدم از پشت سوتینمو باز کرد و ممه هامو گرفت تو دستش
چون اون مبلی ک روش داشت منو میگایید رو به روی در ورودی بود
حس کردم صدای باز شدن در اسانسور رو شنیدم ی کم صدای ناله هامو کم کردم نشستم رو کیرش اینبار ب وضوح شنیدم از تو راهرو صدا میاد فکر کردم کاوه س داره میاد تو ک دوباره شروع کردم بالا و پایین پریدن و صدای ناله هامو بلند کردم ک کاوه باشه بشنوه و تو نیاد
دیگه در ورودی باز نشد حس کردم کاوه بوده و فهمیده که دوباره دارم میدم و نمیخواست غرورش خورد شه(هیچوقت درباره‌ی جنده بودن من و دادنم ب دیگران رومو باز نکرد هرچند ک میدونست و خودشو ب خریت میزد حس میکنم لذت میبره از اینکه من جنده ام ) هرچند ک بعدها هرچی پرسیدم گفتم تو پشت در بودی امروز زودتر اومدی انکار کرد و گفت نه
همین ک فهمیدم در باز نشده خیالم راحت شد از رو کیر یارو بلند شدم برگشتم رو بهش نشستم رو پاش اونم بغلم کرد و شروع کردیم دوباره زبون انداختن تو حلق هم از این کار لذت میبردم
ممه هامو میمالید و زبونشو میکرد تو حلقم
دستمو بردم کیرشو گرفتم و دوباره هل دادم تو کسم این بار تا ته روش نشسته بودم و اونم فشارم میداد و شل میکرد باز فشارم میداد تو این حالت ارضا شدم و نمیتونین تصور کنین چقدر لذت بخش بود برام دیگه تلنبه نمیزد فقط سعی میکرد گاهی کیرشو تو کسم جا ب جا کنه
گفت ابم داره میاد گفتم راحت باش …گفت یعنی بریزم تو کست ؟ گفتم اوهوم
شوکه شده بود گفت نه نمیریزم اونجا محکم بغلش کردم و لباشو فشار دادم نذاشتم دیگه حرف بزنه میدونست ک میخوام تو کسم ارضا شه و تسلیم شد رو کیرش چند بار بالا پایین پریدم و حس کردم ابش ریخت تو کسم و یه صدای ناله وحشتناک ول داد و منم لذت بردم و با همون حالت نشستم اب کیرش داغ بود از کنار میریخت رو پاهاش منم چند بار کیرشو تو کسم عقب جلو کردم دوباره ک کل ابش ریخت و مبلمو ب گند کشید گفت وای ببخشید گفتم اشکال نداره گفتش البته تقصیر من نیست یه چیزی میگم ناراحت نشیا کست مثه غار شده چیزی توش وانمیسته ها بعدشم گفت خدایی ولی چقدر حال کردم باهات از روش پا شدم گفت خیلی کس داغی هستی خوش ب حال کاوه گفتم نوش جونت عزیزم گفت اما سیر نشدم هنوز ی دور دیگه بریم گفتم اوه راستی چایی جوشید بیارم بخوریم ببینم چی میشه چایی خوردیم و رفتیم با هم دوش گرفتیم و پارت دوم گاییدنو حموم انجام دادیدم ک نمیخوام دیگه بنویسم راجع بهش چون زود ابش اومد و تا کرد تو کسم دوباره ریخت و زود تموم شد
گفت یه چیزی بپرسم گفتم بگو
گفت اینکارو کردی ک بیخیال شوهرت شم …گفتم مگه هنوز خیالی داری راجع بهش ؟گفت جدی میگی … گفتم باهاش کنار بیا بهش تایم بده نخواستم بیخیال مالت شی
در عوض هر وقت بخوای کس من در اختیارته
اونم قبول کرد اومدیم بیرون و با همون حالت خیسی حوله شوهرمو دادم بپوشه و حولم رو پوشیدم اما نبستمش لبه تخت نشوندمش موهای کم پشتش رو سشوار کشیدم من ی عادت دیگه ک دارم از انجام کار برای مردا لذت میبرم حس مادرانه دارم براشون تو همون حالت سینه هامو میخورد و منم سشوار میگرفتم رو کله تقریبا کچلش چون تو حموم ارضا نشده بودم سشوارو خاموش کردم رفتم رو تخت و لنگامو بالا کردم گفتم ارضام کنه اونم شروع کرد باز کسمو خوردن و در اخر دستشو کرد تو کسم منم کلی مالوندم خودمو و ابم اومد واقعا هم کسم غار شده بود دیگه ایمان اوردم ب حرفش تا قبلش دقت نکرده بودم چون دستای این بیشرف رفت تو کسم …از اون روز به بعد بختیار (اسم بکنمه)
با شوهرم خیلی را اومد الان حسابای جدید دارن و شرکای خوبی هستن هم تو کار هم تو کس هرچند ک من خودمو متعلق ب هرکسی میدونم ک کیرشو تو کسم کنه اما شوهرم برام یه بته
این خاطره بخاطر کمک ب شوهر جذابم برام دلنشین شد از رابطه های دیگمم براتون مینویسم نظراتتون ب کونمم نیس بابای

نوشته: مینا جنده