اولین داستانمو راجع به رابطه ام با لادن جانم قبلا نوشتم و چون اونجا به آخوند بد و بی راه گفتم یه عده خونشون کثیف شد و اومدند از اربابانشون دفاع کردند… به کوری چشم شما و اربابان کثیفتون و دین کثیفتون نه تنها هنوزم با لادن توی رابطه ام که میخوام بازم خاطره یه سکس دیگه مونو هم بنویسم… ضمنا همین الان با این مقدمه شروع کنم که تمام فحاشی و ناسزایی که گفتید رو به خودتون و اربابانتون که زیرشون می خوابید بر می گردونم.
به اون دسته که گفته بودند داییت کونت گذاشته هم با شجاعت میگم بله درسته و این چیزی از اعتبار من کم نمیکنه که یک پدوفیل زمانیکه بچه بودم منو آزار جنسی داده. اون یک مسلمون کثیف و چادر فروشه و مثل بقیه مسلمونها بچه بازه مث سعید طوسی و بقیه آشغالها… من زنشو میکنم ولی اون کثافت بچه می کرده حالا کدوممون لایق فحش و فحش کشی هستیم؟ شماهایی که از اربابانتون حمایت می کنید همونایی هستید که باعث و بانی بدبختی مردم ایران هستید… تمام این گرونی ها تقصیر شماست و اینکه آخوند داره حکومت میکنه هم تقصیر شما و تفکرات کودنانه شماست.
من دو ساله با لادن توی رابطه ام و خودش هم رضایت کامل داره بنابراین هیچ مساله غیر اخلاقی ای در این ماجرا نیست ، زن شوهرداره؟ شوهری که به اون زن دسته گل محبت نمیکنه و در عوض توی مغازه تخمیش برای یه عده کیسه زباله (زن چادری) تا کمر خم میشه و لاس می زنه همون بهتر که پس یکی دیگه هم زنشو ارضا کنه.
همه شمایی که به من فحش دادید خودتون توی کف زن دایی هاتون هستید و واسه همون اومده بودین توی داستان من اما چون شما نتونستید زن دایی تونو بکنید باعث عقده تون شده و فحششو به من می دین…
به هر حال، می رم سراغ چندتا از سکس های خاطرانگیزم با لادن که توی سال 1400 به وقوع پیوست :
این گرونیایی که آخوند به سر ملت ایران آورده به یه جوون ایرانی اجازه نمیده که ازدواج کنه یا حداقل یه خونه مجردی بره اجاره کنه واسه همینم من همچنان توی خونه بابام دارم زندگی می کنم و با اینکه دستم توی جیب خودمه اما از سر کار که بر می گردم باید برگردم پیش ننه بابایی که حالم ازشون به هم میخوره… ننه ای که بهش بگی داداشت به من تجاوز کرده ولی اون طرف داداششو بگیره همون بهتر که پیشت نباشه و فراموش کنی چه بلاها سرت آورده هم خودش هم خاندان ناپاکش… فامیلای ننه ام همه مذهبی های دوآتشه بودند و مثل همه مذهبی های دیگه تخم حروم بودند… توی یه طایفه حدودا 30 نفری فقط من و لادن غیر مذهبی ایم پس معلومه که جونمونو هم برای هم می دیم… نامردم اگه یه روز بالاخره راضیش نکنم از اون پدوفیل بی همه چیز طلاق بگیره و زن رسمی خودم بشه… البته همین الانشم شوهر واقعیش منم و اون مردک کون آخوندلیس نقش ساپورت کننده رو داره و اگه بخاطر پولاش نباشه و بخاطر ویدا نباشه لادن یه روزم دیگه با اون نمیخواد زندگی کنه… ضمنا برای اون دسته که گفته بودند اول گفتی زن داییت پسر به دنیا آورده بعد میگی ویدا تنها دخترشه… بله کاملا درسته… تنها نوزادی که لادن جان به دنیا آورد در ابتدا جنسیت اش پسر بود و اون مردک چادرفروش اسمشو هم وحید گذاشت چون می گفت وحید اسم امامیه (دیگه سطح شعورش همینقدره و با اینکه وحید اسم هیچ امامی نبوده میگه وحید اسم امامیه حالا شما انصاف کنید و به من بگید حقش بوده که من زنشو کردم یا نه؟) اما در ده سالگی وحید به مامان باباش گفت دوست نداره پسر باشه و احساس میکنه دختره… (اون ترنسه) و مردک چادرفروش هم بچه شو کتک می زد چون این حرفها با اسلام منافات داشت… الانشم فقط من و لادن ویدا صداش میکنیم چون این اسم رو دوست داره و هرچی سنش داره بزرگتر میشه میگه میخوام برم جنسیتمو تغییر بدم من و لادن هم توی این فکریم که یه کم سنش بیشتر بشه و بفرستیمش خارج از ایران بره پناهندگی بگیره و در امنیت کامل تغییر جنسیت بده چون از دست اون بابای احمقش در ایران امنیت جانی و روانی نداره.
بگذریم…
وسطای سال 1400 بود که یکی از فامیل های پدرم مرد اونم بعلت کرونا که مقصرش هم بی لیاقتی آخوندها و عدم مدیریت صحیح کرونا و نبودن واکسن باکیفیت بود… خود تن لششون فایزر می زدند ولی به مردم می گفتند برکت بزنید… طرفدارهای احمقشون هم این همه ظلم و جنایت رو می بینند اما میگن ما دلمون میخواد بازم زیر آخوند بخوابیم.
اون فامیل بابام توی روستا زندگی می کرد و ننه بابام برای مراسم ترحیم باید می رفتند روستا… خواهرام هم دوتاشون ازدواج کردند و بنابراین به جز من کسی توی خونمون نیست…
خلاصه ننه بابا دو سه روز خونه نبودند و لادنم بعد از ظهرها که اون مردک چادرفروش می رفت با زنهای چادری لاس بزنه میومد پیش من و ویدا رو هم می زاشت پیش دختر همسایشون… خیلی دوست داشتم یه جوری شوهرشو بپیچونه و کل دو سه روز رو با هم زیر یه سقف زندگی کنیم ولی خب میگفت نمیتونم این کارو بکنم ، توی همون 4 5 ساعتی که عصرها میومد هم به اندازه یک شبانه روز برام غذا درست می کرد… و چون نوستالوژی ما از پشت بغل کردن توی آشپزخونه و موقع ظرف شستن بوده و رابطمون همینجوری شروع شده… کل تایمی که توی آشپزخونه و در حال پخت و پز بود من از پشت بغلش می کردم و بعد که کارها تموم میشد یه نیم ساعتی هم می رفتیم روی تخت و سکس می کردیم…
تا می رسید خونه هم لباسا رو در میاورد و با شورت و سوتین غذاها رو درست می کرد … موقعی که برنج رو آب می کشید احتیاط می کردم و فقط از پشت بغلش میکردم ولی موقعی که یک کار ساده تر می کرد مثلا قابلمه خورشت رو هم می زد لنگاشو می گرفتم میآوردم بالا کاملا بغلش میکردم و اونم ملاقه دست راستش بود و دست چپش رو هم میزاشت روی در کابینت که نیفته و من بالا و پایینش می کردم بدون دخول فقط برای حال کردن… بله این چیزاست که به یه زن حال میده و اون مردک چادرفروش هیچوقت این کارا رو باهاش نکرده فقط کیرشو در می آورده و توی کس لادن میزاشته… ولی من اون مردی ام که تونستم دل لادن رو به دست بیارم… دیگه برام مهم نیست که یه عده جلقی چی میگن… من راضی لادن هم راضی گور بابای ناراضی و آخوند.
خلاصه اون دو روز هم برنامه این بود و با توجه به تایم فشرده مون توی آشپزخونه و حین آشپزی عشق بازی می کردیم و بعد از اتمام کارها می رفتیم روی تخت و بعدش هم دوتایی دوش می گرفتیم که لادن تر و تمیز بره خونشون…خودم هم می رسوندمش چون خونه ما با خونه اونا خیلی فاصله داره و یکیمون سمت شرق شهرمون هستیم اون یکی غرب… دقیقا نصف شهر فاصله است…
اون دو سه روز هم خیلی حال داد چون خیالم راحت بود که کسی سرزده وارد خونه نمیشه و با پوزیشن های مختلف و در لوکیشن های مختلف از تخت خواب و آشپزخونه و حموم گرفته و حتی توی راه پله با لادن جونم سکس کردم… چون خونمون ویلایی دو طبقه است و هر دو طبقه اش هم دست خودمونه و کسی مزاحممون نیست.
نوشته: پسری که دو ساله با زن داییش داره عشق می کنه و از آخوند و اسلام و پیروانش متنفره
هم داستانت کسشعر بود هم خودت ادم کسشعری هستی
چون به آخوندای ولدهزنای تخم انگلیسی فحش دادی لایک
اخه دیوس توکه میدونی فحش میخوری چرا چرندیات می بافی. یه چیز درست حسابی بلغور کن فحش نخوری ازاولش با فحش دادنت معلوم بود چه گهی میخوای بفرمایی .
به نظرم داییت تجاوز نکرده بهت داده یه اخوندی نگهت داشته چوب کرده کونت جرت داده .احمق الدنگ از بس یه گهی رو بهم زد حالمون به هم خورد گور پدر تو و هرچی اخونده .تو چرندیاتو بلغور کن ملت خودشون میدونندچی شده بهشون
چرا توی سایت بعضیا فکر می کنن اگه فحش به ج.ا و آخوند بدن دیگه محتوا مهم نیست😐
۲۰ خط داستان نوشتی ۱۹ خطش چرت و پرت محض بود.
مگه بچه ده ساله میفهمه که تمایلاتش دخترونه است؟
دوست عزیز شما در اثر تجاوز در کودکی از نظر روانی مشکل پیدا کردی و به جای اینکه اینجوری خودتو خالی کنی حتما به پزشک مراجعه کن
بابا انقدر که کس شعر گفتی داستان ننوشتی یه لطفی بکن دیگه هیچ وقت داستان ننویس.بچه کونی
خب همونطور ک از نظرات دیگر عزیزان پیداس کاملا کوص وشعر فرمودی و فقط از خودت تعریف کردی تو ی بدبختی ک همونطور ک گفتی مادرتم میدونه چ چیزی و از کوصش ریده و وقتی گفتی بت تجاوز شده طرف اونو گرفته تمام داستانت این بود ک میخاستی بگی من اون مردی ام ک لادن و میکنه من مَرد هستم من بهترین مرد زمینم اخه بدبخته کمبودی انقد احمق بودی ک ب ننت گفتی تجاوز شدنتو؟ تو ک میخاستی زنشو بکنی خب بدونیکه بگی میکردی الانم راحت بودی بدون اینکه از طرف پدر و مادرت طرد بشی تو یه عقده ای تمام عیاری ک هیچ جوره حتی با کشتن کسی هم خالی نمیشی
خاک بر سرت
حاجی اگ مشکل داری لوکیشن بفرس برا اونایی ک گوزگوز کردن حضوری مشکلتو حل کن اینجا جای این حرفا نیس،وقت مارو هم نگیر کیر تو کون خودتو داییتو زنداییت وکستانت بچه کونی
جواب بدی با بدی نمیدن نه اسلام نه هیچ دین دیگه این کار ترو ناپسند میدونه ببین من کاری ندارم اون قبلا چیکار کرده ولی اگ همه نهی میکنن یه ماجرایی داره که میگن با زن متاهل سکس نکن
گوزو داستانت رو درست بنویس ملت جغ شون رو بزنن
به نظرم فقط برای اینکه لقب گوه خور اعظم رو بگیری این همه فحش به ملت دادی
تو بهترین داستان رو هم بنویسی با یک غلط املایی دوستان از خجالتت در میان اگر طاقت نقد رو نداری نسیه بده عه ببخشید طاقت نقد نداری ننویس خب اسلحه گذاشتن روی مخه کیریت که بنویسی؟
کله کیری
کیر همون مردک چادرفروش از پهنا تو کونت
سرمون درد گرفت بسکه اولش زرزر کردی و گه خوردی
عنایی مثل تو هستن که وصع و اوضاع اینجوریه
به نظرم باید انتقام دای کونکشتو از ویدا بگیری تو کخ مادرشو گاییدی خودشم به گا
سلام دوست عزیز من کاری به این آخوندا ندارم چون باهات درمورد اینا هم عقیدهام ولی داداش به دین و مسلمون چیکار داری همه رو داری به چوب میزنی اسلام واقعی با اسلامی که اینا نشون مردم میدن خیلی فرق داره قاطی نکن همه رو با هم
ملاقه دست راست زن داییت تو سوراخ کون وسطت لاشیه کس ندیده
معلوم نیست داستان سکسیه یا فحش و فحش کشی،، جمع کن این اراجیفتو،کونی!
کیرم تو خودتو داستانت
داییت کردتت یا آخوند انقد ازشون ضربه دیدی اومدی اینجا با جنده کردن زنِ داییِ کونیت خودتو خالی کنی؟ کیر تو لادن
از اول رو مخم بود داستانت نمیدونم چرا حس کردم سراسر عقده و سراسر کمبود و سراسرتحقیر شدنت توش بود.
آخه جقی متوهم، اول برو یه سرچی کن بعد بیا زر مفت بزن. اتفاقا خمینی اولین آخوندی بود که مجوز تغییر جنسیت رو داد و الان هم رو همون جواز تغییر جنسیت انجام میشه. فامیل نزدیک خودم تا ۳۴،۳۳ سالگی دختر بود الان تغییر جنسیت داده شده پسر.(هنوز دستک براش کار نذاشتن، فعلا سینه و رحمش رو تخلیه کردن و تخمک هاشو هم فریز کردن).
حالا اینکه خونواده ها نمیپذیرن این مسئله رو ربطی به قانون نداره.
اونچیزی که تو ایران باهاش مشکل دارن همون امثال تو هستن یعنی جماعت کونی.پس فعلا همون جقتو بزن و به دایی جان بده. اگه تونستی زنداییتم بکنی، بکن ، جای کونی که ازت کرده.
نمیدونم چرا با داستانت از اول حال نکردم 😕