خاطره بهترین سکس زندگیم

1396/03/07

سلام علی هستم 19سالم هست قد 178و وزن 80 اولین بارم هست که مینویسم اگه اشتباه تایپی داشتم به بزرگواری خودتون ببخشید نظر بعضی ها هم که فحش میدن اصلا برام مهم نیست من این خاطره رو مینویسم تا بازگویی بشه برای خودم
خب داستان از اونجایی شروع شد که حدود یک سال و نیم قبل یه همسایه جدید اومدن محله ی ما غریبه نبودن از فامیلای همسایه قبلی بودن تو همون روز های اول با فرشته اشنا شدم یه دختر خجالتی و ورزش کار با بدن عالی نمیتونستم مستقیما احساسم رو بهش بگم چون همسایه بود میترسیدم به خانوادش بگه تصمیم گرفتم هر روز موقع رفتن و برگشتن از مدرسه تعقیبش کنم راستی یادم رفت بگم فرشته یه دختر باقد حدود170و وزنشم 70میشد با پوست سفید بدنسازی کار میکرد خب بگذریم چند باری موقع خارج شدن از مدرسه تعقیبش میکردم با نگاه هام علاقه ای که بهش داشتم رو بیان میکردم خلاصه درس اون تموم شد و متوجه شدم از خانواده برای ادامه تحصیل راضی نیستن منم بعد از کنکور سخت بالاخره تو دانشگاه سراسری شهرمون قبول شدمو همزمان تو مغازه کامپیوتر داییم کمک میکردم بهش و تعمیرات یاد میگرفتم و کم کم دیگه ولش کرده بودم و به زندگیم ادامه میدادم که یه روز اتفاقی بابای فرشته با یه کیس اومد تو مغازه میخواست کیس رو ارتقاع بده هزینه رو داد و کیس رو داد گفت فردا یا خودم میام یا اینکه بده علی اقا موقع اومدن زحمت اوردنش بکشه خلاصه اقا شب موقع رفتن بردم خونشون دادم یکم دیگه دیدم زنگ ایفون به صدا در اومد رفتم برداشتم دیدم اقا رسول هست گفتم بله امری بود گفت سیستم رو ارتقاع دادید ولی ویندوز عوض نکردید گفتم مگه قرار بود عوض کنیم گفت یادم رفته بود که بگم اگه میتونی بیا درستش کن که فرشته کار واجب داره هزینش هم میدم به داییت گفتم من درست میکنم به دایی چرا گفت باشه به خودت گفتم نه بابا نمیخواد مثلا همیایه ایم چه حرفیه
رفتم تو اتاق فرشته که کامپیوتر حل کنم زده بودم ویندوز میرفت که یه دفه چشمم به کرستش که زیر میز بود افتاد وای نمیدونید چه حالی شدم برداشتمش یکم بو کردم که دیدم فرشته با یه فنجان چای اومده و اتفاقی کرستشو تو دستم دید منم زود انداختم زمین جوری برخورد کرد که انگار ندیده بعد رفتنش از اتاق شمارمو انداختم تو کشو میزش
میدونستم از من خوشش میاد از نگاه هاش فهمیده بودم بهم علاقه داره
فرداش دیدم تو تلگرام برام پیام گزاشته چرا مزاحم میشی بهش گفتم من مزاحم نمیشم بهت علاقه دارم گفت از کجا بدونم که راست میگی باید ثابت کنی گفتم قسم میخورم دوست دارم خلاصه یه جوری ثابت کردم و هی تو کوچه میدیدمش هر دم به بهانه های مختلف خرید فلش و اینا میومد مغازه یه روز بهش گفتم میای امروز باهم ناهار بخوریم میبرمت یکی از بهترین رستوران های شهر گفت فردا منم قبول کردم هر روز میرفتیم کافی شاپ و اینا که یه روز بهش زنگ زدم گفتم کجایی گفت خونه هستم گفتم میتونی بیای خونه ما گفت پس مامانت چی گفتم نترس رفته بیرون گفت اگه برگرده چی بهش گفتم جریان رو با مادرم در میون گزاشتم نترس اومد با هم ناهار خوردیم فیلم دیدیم تخمه زدیم یکم حکم بازی کردیم کنار مبل بودم یه دفعه از پشت چسبید بهم گفت عاشقتم دیوونه و لب بازی شروع شد ولی فقط لب بازی دیگه تو تلگرام و اینا رومون باز شده بود از سکس و اینا حرف میزدیم سایزت چقدره چجوری دوست داری
خلاصه تو مغازه بودم که زنگ زدم بهش گفت تو خونه ما کسی نیست میتونی بیای گفتم تو مغازه هم کسی نیست داییم سپرده به من گفت بیام مغازه گفتم اره عالی میشه
همین که اومد مغازه کرکره رو زدم پایین لب بازی شروع شد با ولع میخوردیم و همدیگرو با فشار هل میدادیم انداختمتش روی صندلی و اروم پشت گوششو میلیسیدم میدونستم دوس داره اه و اووفش بلند شده بود رفتم پایین ممه زیاد دوست ندارم اما میدونستم تحریک میشه هی نوک ممه هاش گاز میگرفتم و رفتم پایین از روی شلوار اروم دستم کشیدم روی کسش که یه اهی عمیقی کشید زود شلوارشو زدم پایین و کمرم دادم سمتش تا شلوارمو در بیاره بعد یکم برام ساک زد بلد نبود دندوناش هی میزد دیدم این کاره نیست ولش کردم و اروم با چوچولش بازی میکردم کسش میلیسیدم و زبون میکردم توش هی اه میکشید حشرم بیشتر میشد حدود 5دقیقه میخورم که دیگه میگفت تو رو خدا جرم بده این جنده اینجاس تا جرش بدی گفتم از پشت یا جلو گفت پشت نه جلو گفتم مطمعنی گفت کسم تقدیم تو هست تو عشق اول و اخر منی اروم باز میمکیدم و با انگشتم باز میکردم گفت جرم بده کیرتو میخوام یه اروم کردم داخل یه اهی کشید که زود در اوردم گفت خیلی درد داره منم گفتم بزار با انگشتم باز کنم بعد گفت نه لذتش تو همین دردشه باز کردم تا نصفش رفت تو کوسش که دیدم خون میاد یکم نگه داشتم بعد تا اخرش دادم تو که بازم دردش اومد همینجوری تکون ندادم و لب بازی کردم حدود دو دقیقه که ادامه دادم و نزدیک 8دقیقه تلمبه میزدم اونم هی قربون صدقم میرفت کم کم دیدم بدنش میلرزه و منم داشت ابم میومد گفتم کجا بریزم تا اون خواست بگه ابم اومد کمی رفت تو کسش کمی هم ریخت تو شکمش دیگه حوصله نداشتم حرف بزرنم دیدم که اونم ارضا شده پریدم تو بغلش ازم تشکر کرد بخاطر سکسمون گفت علی گفتم جانم همیشه پیشم میمونی گفتم اره ولی باید قول بدی کونت هم فتح کنم گفت با اینکه میدونم درد داره ولی بخاطر تو باشه دفعه بعد تا الانم حدودا 5بار سکس داشتیم و هر بار میگه دفعه بعد انشالله به زودی میرم خواستکاریش با تشکر که خاطرمو خوندید ببخشید اگه طولانی بود

نوشته: علی


👍 0
👎 9
8846 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

604596
2017-05-28 20:42:41 +0430 +0430

آقا اگه بازگويي هست ك برو بلند بلند براي خودت تعريف كن ? يا واسه خودت بنويس
مريضي اينجا وقت ما رو ميگيري
تا بازگويي خوندم اقاي ابعاد و چاق!!!
١٧٨ با ٨٠ چاقه
رژيم بگير

0 ❤️

604891
2017-05-29 00:27:06 +0430 +0430

مهندس ارتقا دیگه ع نداره اون ارتفاع هست !!
حالم بهم خورد با این داستانت انگار داری با یکی که از همه جریانت خبر داره حرف میزنی خیلی گنگ و بدون شرح جزئیات !!

راستی میخای خاطراتت رو واسه خودت بازگویی کنی تو جقترچه خاطراتت بنویس چرا مارو مجبور به خوندنش میکنی !!

حیف که نمیخام فحش بدم …

0 ❤️

605071
2017-05-29 07:20:37 +0430 +0430

آخه مگه میشه سیستمو با قطعات جدید ارتقا داد و با همون ویندوز قبلی بالا بیاد ؟
چرا یاوه سرایی می کنید ؟

0 ❤️

605146
2017-05-29 08:26:31 +0430 +0430
NA

اگه داستانت راست باشه پیشنهاد میکنم هرجوری شده اون دخترو بگیر چون اون هم روحشو هم تنشو تقدیم تو کرد… اگه سرانجام خوبی نداشته باشه مطمئن باش اون به فاحشه تبدیل میشه

0 ❤️

605701
2017-05-29 23:25:07 +0430 +0430

میدی منم بکنم کوسکش جغی میکنی بعدشم میری خواستگاریش

0 ❤️

605836
2017-05-30 06:31:56 +0430 +0430

سلام دانيال هستم ١٤ ساله با قد ٢١٠ و وزن ١٠٠ ، خواستم بگيرم جقنوشته هاتو به خورد ملت نده. ما ها خسته ايم از اينهمه كسشر. فرشته دختر مدرسه اي اقا رسول همسايه بعد يه هفته ميگفت من جندتم منو بكن؟

0 ❤️