سلامم…
اسم من آرشه. و این چیزی که میگم داستان نیست و داره هنوزم اتفاق میافته. پس مهم نیست که چی میگید . خلاصه بگم به تخمم نیست …
خب. از اونجا بگم که من سه تا خاله دارم… یکی بزرگ. یکی وسطی . ویکی هم کوچیکه… من اصولا اهل سکس با فامیل هستم. و میشه گفت که خانومای فامیل ما. یجورایی میشه گفت که دلشون میخاد . و باید ناز بخرین.
خلاصه… از اون طرفم که چهارتا زن دایی دارم . که بد جور سکسین . و میشه گفت که نمیدونم چرا ولی تازگیا نمیدونم خانومای شوهردار انگار دلشون میخاد که با جوونا یی که از خودشون کوچیک ترن رابطه داشه باشن. شاید بخاطر وضع جامعست
خلاصه … من از خالم خوشم میاد . ینی باهم راحت بودیم قبلا. ینی تا الانم هستیم. انگار اون حرومزاده باید نازمو برطرف میکرد. ولی موقعیتش پیش نمیومد. باهام راحته. ینی همه چیزو میگه. قبلا باز فقط موهاشو باز میکرد
همین.
ولی گذشت و گذشت . تارسیدم به نوزده سالگی همین پارسال. خالمم بگم ازش. عینکی. قدشم متوسطه . موهاشم نیمه لخت . و از من کوتاه تره چون من قد بلندم . خلاصه از اونایی که تو بغلت جامیشن … باسن گرد و جمع شدس . اونایی که میدونن کن جمع شده ینی از بیرون زده بیرون و وقتی که شلوارشو میکشی پایین یه کون گرد میبینی . ولی وقتی میکنی توش میبینی که بهزور میره تو…یه جورایی تنگه ولی جذابه…
آره خلاصه… شوهر خالم اشپزه و تو تالار کاد میکنه . شب کاره و تا ساعت یک ویا دوازده شبم نمیاد… خالم دوتا بچه داره. منو خالم فارق هر چیزی راحتیم.
ینی ما دوتا انگار که باهم دوستیم…خیلی باهم مریم و هر چی بگم گوش میکنه. من نمیدونستم اونم اهل حاله. ولی پارسال تو سیزده بدر . که رفته بودیم باغ پدر شوهرش. خونواده ها از ماشین پیاده شدن. وسایل طبق معمول چیدن چادری ازین حرفا…
دسته برقذا . منم شب قبلش حالم بد بود و خیلی دلم اون شب میخاست ولی چون میگم من عاشق بدن خانومای فامیلم . گفتم عیبی نداره آرش. صبر کن بذار صبح شه بالاخره یه عنگولکی . یه دستی . از اون دستایی که مثلا بهش میخوره بعد میگی حواسم نبود ایناااا . یه حالی میکنی. خلاصه خودمو هر جوری بود به خواب زدم.
بریم اونجایی که فامیل چادر زدن . ما بودیمو . اون خاله بزرگم و خاله کوچیکم ینی سه خانواده… آره دیگه منم که پر بودم دیدم همه دارن کاد میکنن . منم گبه یه بهانه گفتم گوشه کارو بگیرم .وای نمیدوننین . شق کرده بودم . و تنها کسیم که میتونست حالم بیاره خاله کوچیکم بود . قیافش سکسیه سی و خورده آیه. ولی بعضی موقع ها از ا ون خندش که مخلوطی از قهقهه و خنده سکسیه میکنه
خلاصه دیدم که خالم خم شده و داره وسالی میبینه. منم حشری زده بالا نمیدونم چیکار کنم . ینی حاضر بودم اون روز با درختم حال کنم.
خالم معمولا موهاش نیمه باز بود. یه مانتو عه معمولی پوشیده بود .
ولی شلوارش مشکی وکمی چسبون. خلاصه بعدش که اینطوریش دیدم . کمی از جمعیت دور بودیم . من رفتم به بهونه ای بهش کمک . اونم گفت این کارو کن اون کارو کن. منم هرزگاهی حرفای نامربوط میفتم … مثلا چون باغش ون . کمی خاکی بود و چوبم پیدا میشد. دیدم یه چوب نسبتا بزرگی دست اون یکی شوهر خالمه. منم حال خراب . گفتن ببین چه چوب کلفتی دست آقا سعیده. اونم مثلا متوجه نشده خنده آرومی کرد. مشغول کار بودیم .
خیلی خودمو بهش میمالندم . باهم راحت بودیم . اونم فکر کرد چیزی نیست.
خلاصه گذشتو منم دستمو که از زیر داشتم وسایلو بهش میدادم . با کف دستم کمی سینش گرفتم. یه وای گفت.
خانوما میدونن که این وای گفتنه مثل شک میمونه واسشون. انگار یه برق گرفتگی ریزی میگیرن . خلاصه… بعدش گفت نکن . بده واین کسشرااا
که من خالتمو . من شوهر دارمو . اینانا. … شاید بگین که چرا رفت سر اصل مطلب خالم . چون که من هفته پیشش کمی انگولک کرده بودم . اونم
همینرو گفته بود…
خلاصه گفتم خاله شروع نکن . حالم بده بذار فقط دست بزنم شاید خوب شه حالم . خالم سنش بیشتره ازم ولی هوامو داره .گفت باشه ولی کم . آبرومون نره . گفتم خب.بعدش هم مثلا داشتیم کمک میکردیم به هم هم من با کف دستم میمالندم سینش رو .
سینش گرد و کمی بیرون زدس . حال میده سینش بهت . مالوندمش .
آروم آروم از رو لباس مالوندم . معمولا چیزی نمیگه خالم تو این مو قعیتا
ساکت موند تا حامد بکنم . بعد چن دقیقه صداش زدن منم حالم گرفته شد.
خلاصه تا اون روز من نتونستم باهاش حال کنم . ولی دم غروب سیزده بدر که داشتیم پیاده میرفتیم دم گوشم گفت که محمد (شوهرش) فردا از ساعت دوازده صبح تا دوازده شب کاره . اگه خاستی بیا . گفتم بچه هات گفت
اونارو به یه بهونه میفرستم خونه مامانم. منم گفتم با شه. همه رفتیم خونه.
فرداش . من بیدار شدم رسیدم به خودم . موهامو ز دم .
ساعت یازده بود . شمارمو داشت خالم بهش تو واتساپ گفتم رفته آقا محمد گفت نه… ساعت دوازده و نیم شد دوباره پرسیدم که گفت رفته ولی بچه هارو ببره خونه مادر بزرگم کمی طول میکشه .
خلاصه تا بچه هاشو ببره شد یک . خونش طرفای مادر بزرگمه . منم کمکم صبرم جاشو داد به کیرم راه افتادم خونش . توراه که داشتم میرفتم دیدم از خونه مادربزرگم داره میاد . باهم رفتیم تا خونشون توراه حرف زدیم… شوخی کردیم. نمیدونستیم کار به اینجا میرسه بخایم سکس کنیم ولی شد .
خلاصه رسیدیم در خونش باز کرد در . منم دیوونه شدم درو بستم زود اونم ترسید . گفت چیشد … ؟؟؟ چیزی نگفتم . درو بستم خودمو هل دادم طرفش با بدنم پرسش کردم به در شغلشون گرفتم پرت کردم وسط حیاط . داغ کرده بودم…
لبامونو خوردیم . حین لب خوردنش موهاشو میگرفتم دم اسبی زده بود .
لب گرفتم… سینه هاشو گرفتم. خالم داشت حال میکرد. خالم داغ بود
. دستشو گرفتم بردم خونش . لب گرفتیم… همه چی زود پیش رفت…
سینه هاشو درآورده بودم . شلوارشو کشیدم پایین . بدوم حرفی فقط انجام میدادیم. طاقت نیاوردم همون جوری خشک خشک کردم تو کونش…
نرم بود ایییکشید دیوونم کرو
محکم زدم محکم زدمممم . زدمممم. تلمبه دیوونم کرد … آهو اوهششش پارم کرد … خشک بود میسوخت کیرم . مو شو از پشت گرفته بودم تلمبه میزدممم . حین سوختن کیرم حال میدادند. آخ ارششسش . بکنننننن .
اخخخخخ آی یییییییی … اهههههه اههه… بریززز لعنتی. حرومزاده بریززز
خالم داشت میسوخت …
یه دفعه خالی کردم … حالم دستم نبود سرگیجه گرفتم …
خوابیدم روش از پشت… داغون بودیم . کیرم توش بود… چیزی نگفتیتیم بعد یه ساعت دم رفتن داشتم میپوشیدم لباسامو. دوباره شق کردم کیرمو داروردم
این دفعه فقط گفتم بساککک. دوباره یه حالی شدمممم… نیم ساعتی شد با اون اون ساک زد . دیوونم کرد آب دهنش همه جا ریخته بودند. گفتم بریزم دهنت … گفت اوممممم بریز بریزززز…
داغ بود . میخاستم. ریختم … گلوش پرشد . پس داد نصف آبموووو …
رو کیرم با آب دهنش و آبم مالوند با دستش بعد بوس کرد کیرمووو …
خوشو بش کردیم . داشتم میرفتم گفتم هر موقع خاستی بگو بیام …
که گفت نمیدونم اگه موقعیت پیش بیادددد…
الان ۱۴۰۱… تا اینجاااا. سه بار رفتم کردمشششش با پوزیشن مختلف . حتی
بیارم با حجاب کردمش . ینی لخت بود ولی با شال کردمش.
جندم شدهها ولی من به چشم کسی که نیازمند برطرف میکنه میبینمش…
بای
نوشته: ارش
از پروردگار شفای عاجل برات میخوام. از دست دکتر و دوا کاری نمیاد
کس خل ۱ بار این گوهی که نوشتی بخون ، اصلا فهمیدی چه شد ؟ همش غلط نوشتی
جنده هم اینجوری نمیده کصخل جنده هارو بد نام نکن
خلاصه مغزم گوزید با این نوشتنت
لامصب فردوسی سی سال سرویس شد شاهنامه نوشت که زبان فارسی حفظ بشه
تو چطوری یه تنه ریدی به زبان فارسی؟؟؟؟
تا الان این همه داستان خوندم با غلط املایی مشکل نداشتم ولی توی عن سیبیل توی چهار خط انقدر از خودت تعریف کردی و اشتباه نوشتی که مخم نصف شبی گوزید ، پسره نسناس خر خودتی گور خرم بچت توله سگم داییت ، اومدی لیچار میگی باید باور کنیم بعدم به تخم نداشتتم نیست . بیا پایین عمو سرمون درد گرفت
انقدر به یاد زنای فامیل زدی کور شدی نمیتونی تایپ کنی
خوبه که تفاهم دارید خالتم بهت میگه تخم حروم شما هم که بکن خاله ات شدی مشکلی نیست غریبه نیستی
تو با کیر بکن در کون خاله
که آیه دهد با آه و ناله
کیرم تو سلول خاکستری مغزت با این کستان نوشتنت
محکم زدم محکم زدمممم . زدمممم.
فقط اینجاش واقعی بود محکم جق زدی 😂
کسمغز
برو بخواب واست خوب نیست تا این وقت شب بیدار بمونی
یکی از کستان نویس های شیشه ای هستن ایشون کیرم تو کص ن ن ت با خاله هات با چرخ خیاطی هاشون و اخرم کیرم تو کص و کون عشقت
جان مادرت ی کلاس نهصت سوادآموزی حتما برو. نصفشو نفهمیدم چی نوشتی
آخی ولی من سه تا خاله دارم که یکیشون کوچیکه و یکیشونم دیگه خیلی کوچیکه و یکی هم که دیگه اصلأ وجود نداره 🙄
کیرم تو نوشته ت
خب کونی اول یه بار این کسشعری که نوشتی بخون بعد بفرست
مفلوج
با این حساب که گفتی فامیلاتون خیلی سکسی وجنده هستن پس مادرتم جنده پس تو تخم حرامی حرومزاده
دست بر قذا تو هم بچه مدرسه ای در اومدی که یکی از فیلم های پورن رو از طریق مترجم گوگل زیرنویس کردی برامون 😐 عمو جون کسی چاقو زیر گلوت گذاشته بود و مجبورت کرده بود که داستان بذاری ؟تحت هر شرایطی و حتی اگه مسئله مرگ و زندگیت هم وسط بود تو یکی داستان نذار😐
تو اول یاد بگیر عین آدم حرف بزنی بعد شیشه بکش
یکی این این جقی کسخل رو از برق بکشه بدبخت از بس زده مغزش کوبیده.جقی کسخلللل
سگ بشاشه تو اون نوشتنت کسخل اول بشین انشا تمرین کن بعد وقت ملتو بگیر
کس مغز شل دست دول کج دیگه ننویس داستان آنقدر تخمی ندیدم
همونجا که گفتی داستانم واقعیه دیگه نخوندم هر کی میخواد کس تفت بده اولش همینو میگه
خلاصه کیرم تو بابای خلاصه کونیت کنن
خلاصه که ریخته بود تو دستمال خلاصه بهتر بود
ریدم تو نوشتنت اول جق بزن بعد کوسی شعر بنویس
برو کونتو بده 😂😂😂
مغزت توی کس بود دستت توی شورتت داشتی مینوشتی.
امان از جق.انقد زدی دیگه مغز برات نمونده لعنتی. تا چادر زدن تو باغ خوندم انقد کسشعر بود ک ریدم بخودم از خنده. احتمالا یا تو یوسفی یا همه زنا فامیلتون جندن که ناز تورو میکشن
خاله ای که این ریسک رو میکنه که به کون بچه فامیل پا بده مطمئن باش جنده عمومیه نه خصوصی چاقال جان
تو سه خط اول داستانت اینقد گفتی «میشه گفت» اسهال شدم
ریدم تو سیستم آموزشی تخمی این مملکت که یه مشت بیسواد تحویل میده فقط
حداقل بزار کنکور زبان هم برگزار شه با خیال راحت تری لنگاتو هوا کن
راستی منم کنکور دادم امسال به من نمیدی؟
تخم هاي بچه هاي شهواني تو كون هفت جد وآبادت جقي لاشي
یعنی ریدم تو خودت خاندانت با این داستانت خب کس کش اول مینوشتی بعد جق میزدی
فک کنم داره حق میزنه و مینویسه ایشالله تو یه کس بکنی بخدا مام شاد میشیم حداقل نمیای اینجا شر بگی میری پی زندگیت
ریدم تو این داستان و خاله اتو و کسی که خالتو صدا کرد رو میگم خوب جقی پد سگ
کیرم تو خودت و مغزت و دستت با این نوشتن و تایپ کردنت کص مغز
بلند شو بلند شو تخم سگبرو جق ت بزن تخم سگ
بی ناموس برو فارسی یاد بگیر جنده مادر
کسکش دیوس اول برو سواد یاد بگیر بعد گوه زیادی بخور
دوستان بانظرات مفصل وتوضیحات تکمیلی به فیض رسوندن دیگه چیزی نمونده من بارت کنم.
شما اول داستان گفتی به تخمات که خواننده ها چی میگن.اقای تخم همیشه سعی کن توی نوشته هات به خواننده توهین نکنی.چون همینا هستن که باعث دیده شدن یا نشدن داستانت بشن.واگر به تخمات بود پس چرانوشتی مردیکه سیکدیرکن کلا داستان که هیچ خودتم اینورا افتابی نشو عن.
کصخل انگل این داستانی ک نوشتی رو جمع کن باو ریدی با این ادبیاتت.
اهل کامنت گذاشتن نیستم و این اولین کامنتیه که مینویسم، ولی این داستانتو نصفشو ک خوندم گفتم این دیگه چه کصخلیه گفتم بدونی دیگ داستان ننویسی و نرینی تو حال منو دوستان!!
بهترین قسمتش اونجاس که نوشتی (تلمبه دیوونم کرد ، آه و اوهش پارم کرد) 🤣😂🤣😂🤣😂👊🤠
من که نمیدونم چی میزنی ولی الان نیم ساعته دارم میخندم
کیرم تو چشات خایهم تو مشتت
تا هرچی کیر دیدی بره به پشتت
درخت پاچنار تو کون درشتت
یعنی ریدی با این نوشتنت کس مغز