خانه دانشجویی و جنده

1390/05/17

سلام بچه ها این خاطره ای رو که براتون مینویسم صد در صد واقعیه.
من اسمم باربد دانشجو مهندسی نرم افزار هستم در یک شهر غربی کشور. اینجا دانشجوم و خونه پدریم تهرانه.تمام اسمها بجز اسم خودم مستعار هستند. 14تیر امسال که امتحانات ترم بهمن تموم شد منو سینا(سینا هم خونه ایمه)واسه اینکه خستگی امتحانات و یک ترم پراز درس و تحقیق رو از تن به در کنیم قرار گذاشتیم شب ی کس بیاریم بکنیم.دوتا محل پایین تر از خونه منو سینا یه زنیه به اسم شهره خانوم که خونه تیمی داره و منو سینا همیشه میریم پیش اون واسه کس و کون کردن اما این بار فرق میکرد اینبار میخواستیم یکی رو بیاریم خونه خودمون و دیگه نریم خونه شهره جون.به هزار زور و زحمت و پول اضافه دادن شهره رو راضی کردیم که یکی رو واسه امشب برامون جور کنه.شهره به سینا زنگ زدو گفت ی زنی به اسم شهلا رو برامون جور کرده و قرار شد ساعت11شب بیاد وتا فردا صبح پیشمون بمونه.ساعت 11سینا رفت دنبال شهلا
شهلا ی زن با25سال سن که شوهر داشت اما شوهرش معتاد و کارتون خواب بود.قدش حدود165 و بدن پری داشت باسنش پهن و قلمبه بود پوستش سبزه روشن بود خلاصه ی تیکه به تمام معنا بود.
قبل از اینکه سینا بره دنبال شهلا بهش گفتم که اول من میکنمش چون دوس ندارم تو حسابی گشادش کنی و آبتو بریزی تو کس و کونش سینا قبول کرد.من تو خونه منتظر بودم که ساعت11/30سینا و شهلا اومدن خونه.شهلا که وارد خونه شد با من روبوسی کرد که دیدم سینا داره از پشت انگشتش میکنه و شهلا ی لبخند ملایم به سینا زد.شهلا ی مانتو کوتاه و تنگ مشکی با ی شال آبی روشن سرش بود.کونش میخواست مانتوشو پاره کنه و بزنه بیرون.
بعد از روبوسی شهلا نشست رو کاناپه ومن رفتم شربت آلبالو درست کردمو براش آوردم .باور کنید همچین جنده ای رو تاحالا ندیده بودم.بعد از ی رب من دست شهلا رو گرفتم و با هم بلند شدیم و به سینا گفتم بره اتاق جلویه و منو شهلا با هم رفتیم اتاق تهی.
من ی شلوارک با ی رکابی تنم بود.همینکه شهلا وارد اتاق شد من از پشت بهش چسبیدم و کیرمو از زیر شلوارک بهش میمالوندم وبعد دستمو دور شکمش حلقه زدم و سینمو به پشتش میمالوندم و با زانوم آروم میکوبوندم تو کونش ی جوری که صدای کونشو بشنوم اونم همش بلند میخندید و منو حشری تر میکرد.
همونجوری که از پشت بهش چسبیده بودم دستمو از دور شکمش آزاد کردم و دو دستی از رو مانتو سینه هاشو میمالوندم و ازش لب میگرفتم.
مالوندن سینه هاش که تموم شد با هر دودستم لپای کونشو میگرفتم و فشار میدادم و محکم میزدم روشون.سرپا که کارمون تموم شد ی لب خوشگل از هم گرفتیم و رفتیم به طرف ته اتاق آخه تخت من اونجا بود.
رسیدیم پای تخت بازم از جلو به هم چسبیدیم و شروع کردیم به لب گرفتن.من شهلا رو آروم خوابوندم رو تخت و خودمو انداختم روش و از رو لباسا کیرمو بهش میمالوندم و اونم چشاشو شهلا میکرد دیگه کیرم داشت شرتمو پاره میکردو حسابی قرمز شده بود.مانتوشو از تنش درآوردم .وااااااااااای ی شلوار جین آبی تنگ با ی تاپ نارنجی تنش بود .سینه هاش گنده بودن فکر کنم سایزشون80بود.از رو شلوارش دستمو بردم و کون و کسشو میمالوندم و از رو تاپ سینه هاشو میخوردم.
شهلا گفت لباسمو در بیارم منم شلوارکمو در آوردم واون رکابیمو از تنم درآورد.به همون حالت دوباره ولو شدم رو شهلا و حسابی با هم پا بازی و لب بازی میکردیم.
شروع کردم به در آوردن شلوار و تاپش.ی شورت و سوتین بنفش پوشیده بود که اونارم درآوردم و شرتشو انداختم دور گردنم.
حسابی کیرم شق شده بود به شهلا گفتم برام ساک بزنه اولش قبول نکرد و میگفت تاحالا واسه هیچکی نخورده اما با اصرار من قبول کرد که بخوره.کیرمو گذاشتم تو دهنش و تا ته کردمش تو حلقش با دستش اشاره داد که داره حالش به هم میخوره منم کیرمو در آوردم و دوباره فرو کردم تو دهنش اما این بار تا ته نبردمش تو.
کیرمو که حسابی خورد خوابوندمش و رفتم رو سینش و کیرمو گذاشتم لای پستوناش و حسابی عقب جلو میکردم.شهلا گفت که نوبت منه تا براش کسشو بخورم.
رفتم سراغ کسش و براش لیسش زدم و با زبوم با چوچولش بازی میکردم و کسشو کنکاش میکردم که صدای آه آهش بلند شد .بر عکسش کردم و با انگشتم سوراخ کونشو براش گایش میدادم و زبونمو تا ته فرو کردم تو سوراخ کونش .به به چه عطری داشت آدمو شهوتی میکرد.با سیلی میزدم رو کونش و حسابی سرخش کرد.سرمو تو کونش میغلتوندم و با هم کلی میخندیدیم.
رفتم دم گوشش و آروم بهش گفتم امشب میخوام زنم بشی و اونم با صدای گرفتش و چشای شهلاش گفت باربد جون توهم باید امشب عروسم کنی همینو که گفت حشری تر شدم و رفتم دم در اتاق و به سینا گفتم برام ی کاندوم بیاره.سینا ی کاندوم تاخیری برام آورد و به شهلا دادم تا خودش برام نصبش کنه و روش دراز کشیدمو کیرمو فرو کردم تو کسش چنتا تلمبه اول رو آروم زدم تا ماهیچه های کسش در گیر بشن بعد از چنتا تلمبه شروع کردم به صورت عمقی تلمبه زدن که دیگه صداش بلند شدو فحشم میداد از بس که حشری بود همش بلند بلند حرف میرد.منو شهلا مثل ی زنو شوهر به هم پیچیده بودیم و من داشتم کسشو میکردم.
راستی یادم رفت که بگم من علاقه ی خاصی به کون دارم.کسشو که حسابی گاییدم کاندومو از کیرم درآوردمو رفتم سراغ کونش.به حالت سگی برام زانو زد و من پشتش رو زانوم وایستاده بودم و کیرمو آروم گذاشتم در سوراخ کونش خواستم اذیتش کنم با خشک یهو کیرمو تا ته ته فرو کردم تو کونش که جیغش بلند شد و سینا اومد پشت در اتاق و گفت باربد آرومتر الان همسایه ها میفهمن.کیرمو در آوردم و با آب دهنم یکم براش خیسش کردمو دوباره فرو کردم تو کونش اول آروم اما بعد از چند لحظه به شدت و مثل دیوونه ها تلمبه میزدم احساس میکردم که کمرم داره خورد میشه.حدودا نیم ساعت بصورتهای مختلف کونشو گاییدم که داشت آبم میومد .درحالتی که کیرم تو کونش بود بهش گفتم شهلا جون آبم داره میاد کجا بریزم اونم گفت بریزم رو کمرش اما من دوست داشتم بریزم تو کونش بهش چیزی نگفتم همینکه آبم اومد کیرمو محکم فرو کردم تو کونش و تا ته بردم تو و مکث کردم شهلا گفت احساس میکنم ی چیز گرمی داره میره توکونم منم با ی لبخند گفتم عزیزم آبمه که داره میریزمش ته کونت اونم میخواست بلند شه که من به زور گرفتم و خوابوندمش هنوز کیرم تو کونش بود و داشت آبش میومد .با ور کنین اینقدر آبم زیاد بود که از کونش زد بیرون منم کیرمو فشار میدادم که نریزه بیرون.آب که زد بیرون کیرمو چند بار پشت سر هم در میاوردم و دوباره فرو میکردم .دیگه هردوتامون نا نداشتیم که بلند شیم و رو هم ولو شدیم و شروع کردیم به لب خوردن.سینا اومد پشت در اتاق و گفت باربد چی شد نوبت من نرسید من دیگه حالی نداشتم بلند شدمو شرتمو پوشیدم شهلا همونجوری رو تخت ولو شده بود خیلی دلم براش میسوخت آخه باید به سینا هم ی حال اساسی میداد .سینا تو سکس خیلی خشنه و اصلا به طرفش رحم نمیکنه.باور کنین صبح که از خواب بیدار شد و خواست بره شل میزد و نمیتونست درست حسابی راه بره اما گفت که تا حالا هیچ سکس به این خوبی نداشته.صبح که خواست بره ی تراول 50هزاری گذاشتم تو سوتینش و یکم مالوندمش وتا دم در از پشت انگشتش میکردمو رو کونش میزدم و اونم همش میخندید .دم در که خواست بره بیرون ی لب ازش گرفتم و محکم کیرمو کوبوندم تو کسش و رفت.راستی سیناو شهلادیشب تا صبح نزاشتن بخوابم به حدی که صدای گریه آه و ناله شهلا تا چهارتا خونه اونور تر میرفت .نظر یادتون نره تا قضیه کردن شهلا توسط سینا که برام تعریف کرد رو براتون بزارم. مرسی

نوشته: باربد


👍 0
👎 1
86990 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

292706
2011-08-08 21:54:09 +0430 +0430
NA

بابا دمتان زیگزال ما که عمری متاهلیم با هزار جور قرص واسپری به نیم ساعت نمیکشه نکنه جراحی کردی کیر پلاستیکی گذاشتی

0 ❤️

292707
2011-08-09 01:11:54 +0430 +0430
NA

“بعد دستمو دور شکمش حلقه زدم و سینمو به پشتش میمالوندم و با زانوم آروم میکوبوندم تو کونش ی جوری که صدای کونشو بشنوم اونم همش بلند میخندید و منو حشری تر میکرد.” این چه جوری میشه؟؟؟ اگه تو سینت به پشت اون چسبیده چجوری با زانوت می نونستی بکوبی به کونش؟؟؟ مگه اون قدش نیم متر بود؟؟؟ تازه اگه نیم متر بود چجوری پس تو به پشتش می چسبیدی؟؟؟ جل ال خالق !!!
“انگشتم سوراخ کونشو براش گایش میدادم” ببخشید این به چه زبان و ادبیاتیه؟؟؟
“سرمو تو کونش میغلتوندم و با هم کلی میخندیدیم” اینم جزء سرگرمی های جدیده؟؟؟ مگه کونش برات جک تعریف می کرد که میخندیدی؟؟؟
“امشب میخوام زنم بشی” عجب زن نجیبی!!!
"کیرمو آروم گذاشتم در سوراخ کونش خواستم اذیتش کنم با خشک یهو کیرمو تا ته ته فرو کردم تو کونش که جیغش بلند شد " عجب شوخی با نمکی!!!
“یکم مالوندمش وتا دم در از پشت انگشتش میکردمو رو کونش میزدم و اونم همش میخندید .دم در که خواست بره بیرون ی لب ازش گرفتم و محکم کیرمو کوبوندم تو کسش و رفت” آقا من واقعا شیفته این رسم بدرقه و خداحافظیت شدم!!! شما با این رسم دیدو بازدید عیدو چی کار می کنین؟!!!

0 ❤️

292708
2011-08-09 01:14:37 +0430 +0430
NA

خب داستانت خیلیییییییی چرت بود مثلا اگه اسم شهلا و سینا رو مستعار نمیگفتی الان میرفتیم پیداشون کنیم خب به چه درد ما میخوره اسم مستعار باشه یا نباشه؟؟؟؟؟؟ بازم شربت ؟؟؟ حیف تاپو لباس زیرش صورتی نبود :D (سینا ی کاندوم تاخیری برام آورد و به شهلا دادم تا خودش برام نصبش کنه ) هی وای من چقدر هزینه نصب ازت گرفت؟؟؟ مواظب باش گرون حساب نکرده باشه / (منو شهلا مثل ی زنو شوهر به هم پیچیده بودیم و من داشتم کسشو میکردم ) ، الان من دچار شک شدم تقریبا از 10 سالگی هر چیزی رو که راجع به سکس بوده خوندم و دیدم ولی تا حالا به این نتیجه نرسیدم که فقط زنو شوهرا به هم میچسبن ممنون از اطلاعاتی که دادی :)) :)) :)) :)) :&
(شهلا جون آبم داره میاد کجا بریزم) آخه من به تو چی بگم ؟؟؟ ها؟؟؟ تو که میخواستی آبتو همون تو بریزی خوب چرا ازش پرسیدی؟؟ هان؟؟؟
در آخرم خسته شدی نه ولخرجی کردی یه تراول 50 دادی بهش اه اه عین این عربا گذاشتی تو سوتینش ایییییییییی
و در آخر نمیخواد داستان سینا رو بنویسی به حد کافی خودت ریدی رو اعصابمون

0 ❤️

292709
2011-08-09 01:24:16 +0430 +0430
NA

دمت گرم انسان بد من به این نکته ها توجه نکرده بودم

0 ❤️

292710
2011-08-09 01:40:28 +0430 +0430
NA

her her her yeki biad vase in saina koskhol bekhande

0 ❤️

292711
2011-08-09 02:30:18 +0430 +0430
NA

بچه ها شما به داستانهای تخیلی عادت کردین جنبه خوندن داستان واقعی رو ندارین.جواب شبهات:
1-bache mashhad :گفتم که کاند.م تاخیری استفاده کردم.
2-اگه تو سینت به پشت اون چسبیده چجوری با زانوت می نونستی بکوبی به کونش:زانومو خیلی بالا آوردم گفتم سینمو چسبوندم به پشتش نگفتم که پرس کردم و پرچش کردم که نشه یکم تکون بخورم.
3-سرمو تو کونش میغلتوندم و با هم کلی میخندیدیم" اینم جزء سرگرمی های جدیده؟؟؟ مگه کونش برات جک تعریف می کرد که میخندیدی؟؟؟جک تعریف می کرد که میخندیدی؟:اگه داستان رو خوب خونده باشی نتوشته بودم که من عاشق کونم و هر کاری با کون میکنم.

0 ❤️

292712
2011-08-09 03:22:19 +0430 +0430
NA

اصلا دیگه دلم نمی خواد بخونم اه اه اه اه

0 ❤️

292713
2011-08-09 03:48:25 +0430 +0430
NA

ساینا، انسان بد و پسر دوست‌داشتنی بیشتر نکات را گفتند. عالی بود.
ـ برای خانم جنده بیشتر از خودت حریم قائلی! دستت درد نکنه. اسم خودت واقعیه، اما اسم اون خانم رو مستعار انتخاب کردی که تازه حتماً اسمی که خودش بهتون گفته بود، مستعار بوده؛ یعنی مستعار در مستعار!!
ـ آقای دانشجو، بعد از ی رب دست شهلا رو گرفتی؟ این رب چی بود؟ گوجه فرنگی؟
ـ «اونم همش بلند می‌خندید و منو حشری‌تر می‌کرد.» عجب! داره خندم می‌گیره، ولی ولش کن؛ می‌ترسم حشری بشی . . .
ـ «به سینا گفتم بره اتاق جلویه و منو شهلا با هم رفتیم اتاق تهی . . . و رفتیم به طرف ته اتاق آخه تخت من اونجا بود.» یک لحظه صبر کن تصور کنم؛ خب، پس تخت تو، ته اتاق تهیه بود و تخت سینا، جلوی اتاق جلویی؟! آخه مرد حسابی، این جزئیات به چه درد ما می‌خوره؟
ـ «با چوچولش بازی میکردم و کسشو کنکاش میکردم». چیز جدیدی هم پیدا کردی؟
ـ «سرمو تو کونش میغلتوندم و با هم کلی میخندیدیم.» ها؟؟؟ چطوری؟ واقعاً محققی. سرت رو توی کونش می‌غلتوندی، توی کسش کنکاش می‌کردی! دنبال چیزخاصی می‌گشتی؟! می‌خواستی ببینی میکروفون کار نگذاشته؟!
ـ «رفتم دم در اتاق و به سینا گفتم برام ی کاندوم بیاره.» آهای سینا . . . هوووووووووووووی! زود باش پسر، باعجله یه کاندوم تأخیری بیار. اون آچار 13 رو هم وردار بیار.
ـ «تلمبه اول رو آروم زدم تا ماهیچه‌های کسش در گیر بشن». گفتی دانشجوی اتومکانیکی؟!
ـ «خواست بره بیرون ی لب ازش گرفتم و محکم کیرمو کوبوندم تو کسش و رفت» این یکی رو هر کاری کردم برای خودم توضیح بدم چطوری، نتونستم.
ـ داشت می‌اومد، انگشتش کردید خندید؛ داشت می‌رفت هم انگشتش کردید خندید. این انگشت کردن موقع استقبال و بدرقه، رسم‌تونه یا این‌که می‌خواستی از پنجاه هزار تومنی که دادی حداکثر استفاده رو بکنی؟!
یک نفری این همه پرت و پلا نوشتن هنره! مواظب باش چشم نخوری.

0 ❤️

292714
2011-08-09 07:46:48 +0430 +0430
NA

دمت گرم خیلی خوب بود بقیشوهم بنویس

0 ❤️

292715
2011-08-09 15:41:02 +0430 +0430
NA

salam
man nemidonam kojaee donya terme bahman tir tamam mishe?
in koni fekr karde melat mesle khodesh kharan
koni boro koneto bede to hata daneshgha nemidoni yani che bad omadi az khone daneshjoee neveshti
to boro az kon dadanat benevis
yaro jendas vali ta hala inghadr behesh hal nadade bod ke do ta koni kardanesh shayad ino az in lahaz gofte ke ta hala dota koni mofte behesh pol nadade bodan

0 ❤️

292716
2011-08-09 16:04:44 +0430 +0430
NA

عزیزمnima1987
همه کسایی که این داستانو خوندن و دانشجون میدون که پایان امتحانات ترم بهمن15 تیر بود شما حتما دبیرستانی هستین که خرداد امتحاناتون تموم میشه.بتره تا سال آینده که پیام نور قبول میشین و از تاریخ امتحانات دانشگاه با خبر میشین نظر ندین.
با تشکر

0 ❤️

292717
2011-08-09 19:29:10 +0430 +0430
NA

داستان داستانه! تخیلی باشه یا واقعی فرق نمیکنه
ولی باید نویسنده اش گاف نده تو داستان؛
وقتی کاندوم داشتی چجوری آبتو ریختی تو کونش که از کونش یه مقدارش هم زد بیرون؟!!! میشه دوستان راهنمائیم کنن؟

0 ❤️

292718
2011-08-09 21:34:18 +0430 +0430

کيرم تو استعدادت
:D

0 ❤️

292719
2011-08-09 21:43:45 +0430 +0430

دانشجوی مملکت و اين ريدمان املائی

بقول سينا اين " ی رب " ات شاهکار بود، آخه کس مغز يعنی تا رسيدی به مرحله دانشگاه کلمه " ربع " رو هيچ کجا نديدی؟

منکه ميگم داستانت از کلمه اولش که گفتی دانشجوئی دروغ بود
کيرم تو استعدادت و کله کچل معلم ادبياتت
اگر هم راست راستی دانشجوئی کيرم تو ملاج دکتر جاسبی و سردر آموزش دانشگاه تون

0 ❤️

292720
2011-08-09 21:48:21 +0430 +0430

درضمن اين جنده آوردن خونه و هيئتی کردن ديگه داستان نوشتن داره؟
حالم بهم خورد

0 ❤️

292721
2011-08-10 06:07:04 +0430 +0430

من نمیدونم چه اصراریه همه باید داستان بنویسن.
هرکی میاد تو این سایت دو روز نشده حداقل 10 تا داستان فرستاده.
البته دوستان از این افراد نباید خرده گرفت از مدیریت سایت باید گله کرد که چنین مزخرفاتی رو میزاره.

0 ❤️

292722
2011-08-11 10:17:23 +0430 +0430
NA

سعی این کس شعر کمتر بگی جنده ما هم زیاد کردیم ولی برای داستان نویسی سوژه خوبی نیست =))

0 ❤️

292723
2011-08-22 07:55:03 +0430 +0430
NA

سلام
من تا اونجا که میدونم ترمی که شما(پسر دوست داشتنی)ازش میکین میگن ترم بهاره نه ترم بهمن بعدم من اصلا لازم نیبینم که دوباره برم دانشگاه چون وقتی که تو به کیر میگفتی دودول که هم خوشگل بشی هم پسرای محلتون ازت خوششون بیاد من داشتم تو دانشگاه داشتم دخترا و پسرای امسال تورو میکردم تو منتظر باش که قبول شی بیای…(زین بعد به جای ترم بها میگیم ترم بهمن و ترم پاییز میگم ترم مهر اونم فقط به خاطر پسر دوست داشتنی)

0 ❤️

292724
2011-09-23 22:23:07 +0330 +0330
NA

من امیر 23 سالمه اردبیل یک جنده خوشگل با مکان میخام سنش مهم نیست فقط اونی که میخام باشه اردبیل باشه چه بهتر اخلاقشم خوب باشه گیر نده واسه کارت شارژ

0 ❤️

292725
2011-11-27 17:08:25 +0330 +0330
NA

barbo0d jan jaleb bo0o0d>

0 ❤️

292726
2014-06-03 09:02:28 +0430 +0430
NA

با تشکر از دوستان همه موارد رو گفتن فقط یکیش مونده
شب تا صبح
با دو نفر
فقط 50؟؟؟؟؟؟؟
یادم باشه بهت نزدیک نشم خسیس
اقلا قبل کس نوشتنت برو آمار بگیر نرخ چنده با 50بهت ان نمیدن بخوری

0 ❤️

292727
2014-12-26 08:27:35 +0330 +0330
NA

فقط میتونم بگم کس نوشتی … یه توصیه برات دارم برو کونتو بده کفشاتو واکس کن… biggrin biggrin

0 ❤️

526681
2015-12-28 08:49:37 +0330 +0330

ریدم به افکارت

0 ❤️

638288
2017-07-06 07:06:13 +0430 +0430

گاییدمت با این داستانت

0 ❤️