...قسمت قبل

سلام خدمت همه دوستان عزیز

نوشته قبلی منو اگر خوندید با علایق من و مینا جان اشنا شدید
حالا میخوام ادامه ماجرای سفرمون رو بنویسم
بعد اون اتفاق منو مینا رفتیم خونه ای که گرفته بودیم، تا رسیدیم خونه مینا داغ داغ بود و کامل خیس ،منم که کامل تو فکر اون ماجراها بودم به من که خیلی حال داده بود .
شروع کردیم باهم ور رفتن اول سینه هاشو مالیدم ،از فرم سینه هاشم مشخص بود کامل حشریه بعد مینا نشست جلوم شروع کرد خوردن کیرم همچین میخورد انگار چند وقت بود کیر ندیده با ولع میخورد
من خوابوندمش شروع کردم خوردن کوسش ،خیلی ابدارتر شده بود و کل صورتم شده بود اب کوس مینا هم هی فشار میداد که بیشتر بخورم چوچولشو انقدر مک زدم که باد کرده بود (اونایی که تجربه مک زدن زیاد چوچول رو دارن متوجه میشن)
گفت بسته دیگه بکن کیر میخوام یاشار گفتم چه کیری اولش گفت کیر خودتو عشقم بعد اروم کیرمو مالیدم به کوسش یه اهی کشید گفت جون بکن تو
یواش گذاشتم دم کوسش رفت تو کامل کیف میکرد ،دم گوشش گفتم چه کیری؟گفت کیرای کلفت هرچی کیر کلفت باشه میخوام ،منم لذت میبردم از این حسش غیر قابل وصفه واقعا
بهش گفتم کیر همه رو راست کردیا امروز
گفت مگه بده؟ گفتم نه من ک لذت میبرم کیر راست کن داشته باشم
گفت قربونت برم عزیزم دوست دارم تو کیف کنی هرچقدر کیر بخوای راست میکنم با کوس کون و سینه هام
یکم سکس کردیم با یاد کارایی که امروز کرده بودیم و خوابیدیم .
خیلی لذت داشت کارایی که کردیم و یه حس عجیبی بود حس شهوت،کنجکاوی،حسادت و از همه مهمتر غرق شدن تو افکار و فانتزی سکسی

شب خوابیدیمو تقریبا ظهر بیدار شدیم غذا خوردیم و قرار شد بریم لب دریا
به مینا گفتم امروز چیکار کنیم؟مینا گفت اومدیم مسافرت یا اوردی اب منو خشک کنی
گفتم اومدیم کیف کنیم و لذت ببریم هر روز که نمیایم مسافرت
گفت هرچی بگی عشقم ،گفتم لباس راحت بپوش با مشین بریم یجا خلوت تر
اگه شد میریم تو اب
یه پیراهن سفید پوشید (از لای دکمه های پیراهن بدنش دیده میشد اخه تنگ بود به زور دکمه هاشو بست)با یه شلوار (ساپورت)پلنگی بود سوار ماشین شدیم رفتیم لب ساحل دیدیم چن تا خانواده هستن مینا گفت بریم یه جا خلوت تر شاید رفتم تو اب گفتم خب همینجا برو ،گفت دیوونه برو یه جای خلوت گفتم چشم رئیس
رفتم یه جای خوب پیدا کردم خلوت نبود ولی فاصله مون نسبت به ادمایی که بودن بیشتر بود گفت اینجا خوبه رفتیم یکم کنار اب نشستیم و حرف میزدیم شروع کردم یکم اب ریختم روش و اب بازی کنیم گفت منو خیس میکنی شروع کردیم اب بازی چن دیقه کلا بچه شده بودیم و اب بازی میکردیم کامل جفتمون خیس خیس شده بودیم از سر تا پا
یهو برگشتم کنارمونو دیدم ۳ نفر نشستن لب دریا اونورتر اصلا نفهمیدیم کی اومدن ،فاصله داشتن با ما ولی مشخص بود ما رو دارن نگاه میکنن(یه جور وانمود میکردن که مثلا خودشون دارن میگن میخندن حواسشون به ما نیست) مینا رو دیدم کامل پیراهن سفیدش خیس شده همه چیش مشخصه
یاد فانتزیم افتادم گفتم بزار کیف کنن بابا دوباره شروع کردم مینا رو خیس کردن و مینا هم جیغ میزد و اونم ادامه میداد تو این بین حواسم بود ببینم پسرا چیکار میکنن که انگار نشسته بودن کامل نگاه میکردن به کوس کون و سینه های خیس مینا
این وسط بازیمون دیدم دکمه وسط پیراهن مینا باز شده خودش گرم اب بازی بود متوجه شده بود چه صحنه ای بود انگار یه لحظه سرم گیج رفت از حس لذتش پایین سینه های سفیدش کامل مشخص بود انگار همه چی صحنه اهسته شده بود
بهش نگفتم که دکمه پیراهنت بازه ولی گفتم بازی بسته دیگه یکم بریم راه بریم هم قدم زده باشیم و خشک بشیم که میخواییم سوار ماشین بشیم (نمیشد جلو پسرا مینا لخت بشه لباس عوض کنه هم خیلی ضایع بود هم به ریسکش نمی ارزید) بر خلاف مسیر پسرا قدم زدیم کون مینا از پشت با اون شلوار عالی بود چون کامل بیرون بود و بالا پایین میشد منم که کامل تو این مسافرت انگار به ارزوم رسیده بودم (خب نداشتم اینده بهترم میشه)به مینا گفتم دارن نگاه میکنن گفت بزار نگاه کنن تو که از خداته گفتم بله که از خدامه
گفتم من ندیدم اینا کی اومدن ،گفت من حواسم بود
گفتم ای کلک کی اومدن گفت حالا شب سکس کردنی میگم
گفتم خب الان بگو
گفت الان راه بیا هم خشک بشیم هم اونا لذت بیشتری ببرن

ادامه دارد…

پ.ن:فانتزی های دیگه مون هم مینویسم

ممنون وقت گذاشتید.

نوشته: Yasharminajan