خریت شاخ و دم نداره

1399/12/30

قصه ما از جایی شروع شد که به تبریک سال نو قرار بود بشه ولی آروم آروم یخ بحث بینمون باز شد و چشم باز کردم دیدم داریم در مورد مشکلات و مسائل دیگه حرف‌ میزنیم ولی جفتمونم هدفمون ربط دادن به سکس بود ولی میترسیدیم
هر طور بود گذشت بعد یک ماه پیامها شد هر روز و هر چند ساعت یکبار تا شوهرش از خونه میزد بیرون پیام ها شروع میشد.
اولین بحث که به سکس کشید از روزی بود که خرید کرده بود و واسه خودش چند ست لباس و لباس زیر خریده بود
ازش سوال کردم گفتم کجا بودی
گفت لباس خریدم
گفتم عکسشونو بفرست لباسارو پوشید و از خودش عکس فرستاد بعد گفت دو سه تا لباسم هست نمیتونم عکس با اونا بگیرم و بفرستم گفتم چرا خیلی بازه گفت نه …
دیگه جواب نداد آفلاین شد
بعدش دیدم از دو ست سوتین و شورت روی تخت عکس گرفته و فرستاده خیلی خیلی سکسی بودن تقریبا میشه گفت نوک سینه اش و روی آلتشو فقط میتونستی بگیره بقیش همش بند بود
گفتم اینارو بپوشی کوفت شوهرت بشه گفت چرا
گفتم حیف که دست اونی
گفت چرا
گفتم هی چرا چرا نکن میدونی منظورم چیه
گفت بگو نمیدونم منظورت چیه
داشت قلبم اونقدر تند تند میزد که نمیتونستم نفس بکشم نفسم بالا نمیومد به هزار تا چیز فکر کردم این عکس تعمدی برام ارسال شد نکنه بخواد از پیامهایی که براش می‌نویسم علیه خودم استفاده کنه اسکرین بگیره و آبرومو ببره
ولی نمیدونم چطور شد یه دفعه ازش پرسیدم سایزشم زیادی کوچیک نیست انگار
گفت مرگ
گفتم چرا گفت خجالت کشیدم
آروم آروم یخمون باز شد شروع کردیم از هم سوال کردن که چقدر با همسرت سکس داری و می‌تونه ارضات کنه دیدیم جفتمونم یه مشکل رو داریم جفتمونم هات هستیم و همسرامون سرد مزاج مطلق ولی چند روزی با هم حرف زدیم ولی قانون اینجور مواقع میگه اگه زود بینتون سکس پیش بیاد میتونی باهاش صمیمی هم بشی ولی فقط حرفی پیش بیادو هیچ اتفاقی بینتون نیفته اروم‌اروم رابطه تموم میشه و چیزی نمیفته بینتون
چند روزی با هم حرف زدیم واسه یه صبح قرار گذاشته بودیم همدیگرو ببینیم صبح زود از خواب بیدار شدم به خودم رسیدم و عطر ادکلن و یه تیپ اداری زدم که همسرم شک نکنه گفتم میرم به یکی از ارگان ها واسه کارهای شرکت صبحونه مختصری خوردم و از خونه زدم بیرون
گوشیمو نگاه کردم تماس نگرفته بود بهش زنگ زدم
گفت دخترشو برده گذاشته خونه مادرش و اومده بود سر قرار ولی جفتمونم میترسیدیم یکی مارو ببینه چون دستاش می‌لرزید درسته جفتمونم توی این شهر آشنای زیادی نداریم ولی شانس بدی که من داشتم میترسیدم که یکی که قرن ها همدیگرو نمی‌بینیم الان مارو ببینه واسه همین جفتمونم نمی‌خواستیم زیاد با هم دیده بشیم پیشنهادی که داد باورم نمیشد بهم گفت پشت ماشینم با فاصله بیا بریم خونه باهم حرف بزنیم اونجا جفتمونم راحتتر هستیم و شوهرمم توی نمایشگاه هست و تا شب نمیاد
توی دلم هزار تا فکر و آشوب بود نکنه همه اینها فیلم هست واسه آبروریزی نکنه اتفاق بدتری برام بیفته ولی وقتی کیر راست میشه بجای مغز خون فقط وارد کیر میشه پشتش رفتم درسته راه طولانی نبود ولی واسه من انگار یک سال طول کشید توی راه یه عالمه فکر کردم و مثل یه تیکه آهن پشت آهنربا افتاده بودم و توی خیابونا پشتش میرفتم ماشین نگه داشت و از سوپر مارکت سر خیابونشون چند تا تیکه شکلات و خرت و پرت خرید و سوار ماشینش شد و فلاشر زد و حرکت کرد و بعدش فلاشرشو خاموش کرد و وارد کوچشون شد و رسید به خونشون من ماشین بیرون نگه داشتم باهام تماس گرفت گفت خونمون طبقه پنج هست من از پارکینگ میرم اگه ناراحت نمیشی تو از راه پله بیا بالا گفتم در بیرون گفت اون باز هست بیا من از ماشین پیاده شدم و رفتم طرف خونشون و از راه پله رفتم واحدشون و خودشم با آسانسور اومد .
رفتیم داخل دلم میخواست همونجا ببوسمش ولی اونقدر ترس داشتم استرس باعث شده بود نتونم عکس العمل مناسبی داشته باشم بهم تعارف کرد بشینم روی مبل من رفتم طرف کاناپه که روبروی تیوی بود و کنترل هارو به من داد گفت روشن کن من بیام اگه چیزی خواستی از یخچال بردار من چند دقیقه کار دارم میام رفت توی اتاقشون و چند دقیقه بعد برگشت دقیقا همون ستی رو پوشیده بود که عکسشو واسم اون روز فرستاده بود
دستمو گرفت از روی مبل نشسته بودم بلندم کرد لباشو گذاشت روی لبام و از همیدگه لب گرفتیم لباس اونقدر خوشمزه بود حد نداشت هنوزم به اون لحظه فکر میکنم خون بجای مغزم می‌ره حتی دیگه
رفتیم روی تخت بهم وصل شدیم ببوس ببوس راه انداختیم اونقدر مست این لب بازی بودیم که نمیتونستیم چقدر وقت داریم برای با هم بودن داشتین از لحظه به لحظش استفاده میکردیم دستمو بردم طرف سینهاش دست بهشون زدم جوری آه کشید که فهمیدم نقطه ضعفش سینهاشه اونم واقعا بزرگ بود وقتی سوتین رو کشیدم پایین توی دلم تپش قلبم اونقدر رفت بالا که حس میکردم رگ کنار سرم داره مثل قلبم میزنه توی دلم گفتم الان سکته میزنم
واقعا خوشگل بود خیلی از همسرم زیباتر و خوش تراش تر بود نه خبری از شکم بود نه سینه و باسن فلت خوش تراش خوش تراش بود و همانند خودم کوه حرارت بود یکم زاویه خودمو عوض کردم و زبونمو آوردم پایین و شروع کردم به خوردن نوک سینه اش جوری با صدای بلند آه کشید این آه دومی بود ولی اونقدر بلندتر از دفعه قبل بود خود من هم حالی به حولی شدم دیگه شده بودم به بچه که شیر مادرشو میخوره فقط داشتم سینهاشو می‌خوردم اونم مثل مار به خودش می‌پیچید
خواستم ببینم در چه حالیه دستمو آوردم پایینتر تا کوسشو واسش بخورم دستم خورد به کوسش دیدم شورتش خیس خیس هست با تاچ دستم و لرزش شدید بدنش مخصوصا پاهاش فهمیدم ارضا شده برام خیلی جذاب بود قبل اینکه باهاش سکس کرده باشم ارضا شده چون بیشتر خانم ها مشکل اساسیشون ارضا شدن زود آقایون هست و مشکل اصلی عشقمم دقیقا همین مشکل بود که من خودمم شاید این مشکل رو در اون حد ندارم ولی وقتی داگی استایل سکس میکنم دستم به باسن طرف مقابلم میخوره شاید کمتر از چند دقیقه ارضا بشم ولی در حالت عادی واقعا توان اینو دارم که نزدیک سی دقیقه سکس کنم ولی در صورت سکس داگی کمتر از چهار پنج دقیقه ارضا میشم چون غیر ممکن هست وقتی داگی سکس میکنم انگشتامو آروم آروم توی باسن طرف مقابلم نکنم هم اون حس سکس جدیدی رو تجربه می‌کنه هم خودم برام بهترین تجربه میشه خوب از داستان دور نشیم برگشت گفت حال نوبت توست گفتم بشین کارت دارم گفت چیکار گفتم من الان میدونم نمیتونم سکس خوبی باهات داشته باشم چون استرس خیلی شدیدی دارم تو هم ارضا شدی می‌خوام دوش بگیرم کل بدنم خیس عرق شده گفت باشه من دوش گرفتم لباسمو پوشیدم و از خونشون زدم بیرون همش توی فکر بودم چرا سکس نکردم چرا نخواستم ارضا بشم توی این فکر ها بودم که گوشیم زنگ خورد گوشی رو برداشتم…

ادامه...

نوشته: قرتی سرکوچه


👍 4
👎 18
32701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

798451
2021-03-21 00:20:05 +0330 +0330

لطفا دیگه ادامه ندی
بزا یه پایان باز داشته باشه

6 ❤️

798453
2021-03-21 00:27:31 +0330 +0330

بیشتر میخوره کونی سر کوچه باشی😂

6 ❤️

798459
2021-03-21 00:41:08 +0330 +0330

عکس کرستی که فرستاد کوچیک بود ولی سینه هاش واقعا بزرگ؟ احتمالا با شوهرش چت میکردی عکس کرست زنتو برات فرستاده!!

8 ❤️

798494
2021-03-21 02:32:59 +0330 +0330

کیر مرحوم خاشقچی ناهار فردات 🌭🌭🌭

2 ❤️

798611
2021-03-21 20:20:30 +0330 +0330

با چارتا نقطه و کاما کونت پاره نمیشه
در ضمن همش تضاده لامصب حداقل میخوای بزنی یه بار پاکنویس کن
شما قرتی سر کوچه نیستی،لات کوچه خالی هستی

2 ❤️

798614
2021-03-21 21:34:10 +0330 +0330

قشنگ معلومه استرس خیلی شدیدی داشتی!
خرچنگ! با خیال راحت تو خونه زن شوهردار رفتی حموم ، اومدی میگی استرس خیلی شدیدی داشتم!؟
پاوارتی تو کیونت اُپرا بخونه!

4 ❤️

798713
2021-03-22 11:04:08 +0430 +0430

به داستان کاری ندارم ولی یسری از دوستان فکر کنم درکی از کلمات ندارن و دوسدارن زیر کامنت کس و شر بفرستن شاه ایکس کجا گفت سایزش کوچیک دوباره بخون بعد بیا مزه بپرون دستت موقع خوندن داستان تو شورتت مغزت یاری نمیکنه

0 ❤️

798792
2021-03-22 20:51:31 +0430 +0430

باز شاه گوز گوه خورد، اسکول پلشت نگفت کوچیک بود گفت فقط رو سینه و کصشو میگرف اصن کلمه کوچیک اونجا وجود نداره مگ مجبورت کردن همه داستانا رو بخونی باهاش جقم بزنی تهش گوهم بخوری ،گاییدی صیک کن دیه از این سایت

0 ❤️

798802
2021-03-22 22:30:57 +0430 +0430

گوشی زنگ خورد

عمو جانی بود

گفت دفه بعد نیای فیلمت پخش میشه ها

1 ❤️

798836
2021-03-23 01:26:43 +0430 +0430

ادامه
جنده جالبيه

0 ❤️

798964
2021-03-24 00:44:19 +0430 +0430

خدایا این جغونیستا رو از ما نگیر لطفا

0 ❤️