خمینی در بهشت

1400/11/09


کس نیاید به پای دیواری… که بر آن صورتت نگار کنند
گر ترا در بهشت باشد جای… دیگران دوزخ اختیار کنند
(سعدی)

گزارش جبرئیل امین

پیشگاه مبارک خداوندگاری ارواحنا فداه
توقیرا بشرفعرض پیشگاه مبارک می رساند،
پیرو گزارشهای معروضه قبلی درباره‌ی مزاحت هایی که دارودسته آقای خمینی برای مقیمین محترم بهشت فراهم آورده اند، بر حسب اوامر مطاع مبارک، با همکاری سازمان اطلاعاتی ۳۶ میلیاردی بهشت، تحقیقات کافی بعمل آمد. بنظر چاکر مسائل و مشکلات طوری است که به آسانی قابل حل و فصل نمی باشد و اصلح اینست که بخش این آقایان از سایر قسمت های بهشت از طریق دیوارکشی جدا شود. به عنوان توضیح بیشتر به چند مسئله که مبتلابه روزانه ماموران، از ملائک مقرب گرفته تا فرشتگان مهماندار و فرشتگان محافظ میباشد، اشاره می نماید:

۱- مسئله بهداشتی

یکی از اهم مشکلات روزمره،‌ مسئله نظافت حوض کوثر است. آقایان حجج اسلام بهیچوجه حاضر به کمترین گذشتی در جهت رعایت اصول بهداشتی به منظور حفظ محیط زیست این حوض و متعلقات آن نیستند. توضیح آنکه هر کدام از آنها روزانه دو الی چهار بار برای غسل جنابت به حوض مذکور وارد میشوند و به خواهش مکرر سرپرستان و مربیان دائر بر گرفتن دوش قبل از دخول در آب، اعتنایی نمی نمایند. مضافا به اینکه از پوشیدن مایو، به عنوان اینکه یک اختراغ غربی است خودداری و با لنگ های مشکوکی آب تنی میکنند و از طرفی حین غسل، گذشته از بعضی حرکات ناشایست آلوده کننده، از شستن دهان و بینی مضایقه ندارند. در نتیجه سایر مقیمین به علت آلودگی بیش از حد آب این حوض، همگی به چشمه سلسبیل هجوم آورده اند، که علیرغم احداث یک باب استخر جدید زیر چشمه سلسبیل، ازدحام بیش از حد اندازه مانع نظارت دقیق مربیان و ماموران نجات غریق شده و در هفته گذشته چند مورد خفگی در آب داشته ایم.

۲ مسئله روابط خانوادگی

آقایان علمای اسلام دارودسته آقای خمینی با اینکه خودشان همه‌جا میروند و از نعمت های بهشتی به حد افراط بهره‌مند می شوند به همسرانشان اجازه بیرون آمدن از خانه و معاشرت با غلمان را نمیدهند و این امر موجب برخوردهای ناهنجاری در محیط آرام بهشت میشود. بعنوان نمونه سه روز قبل شهید سیدعلی خامنه ای در حالیکه با یک حوری دست در گردن گردش می‌کرده در پارک مجاور درخت سدره المنتهی، همسرش را با مردی که بازوبند مخصوص غلمان را داشته، در حال صحبت دیده است. با سبعیتی دوزخی به نامبرده حمله و او را مضروب و مجروح کرده است بطوریکه نامبرده هم‌اکنون در بیمارستان شماره ۱۳ غلمانیه بستری است و به علت اصابت لگد به زیرشکمش احتمالا برای همیشه از انجام وظیفه محروم خواهد شد. سیدعلی نامبرده سپس همسرش را مجبور به سرکردن چادر و روبنده نموده است. (مامورین انتظامی به ملاحظه حفظ زیبایی محیط پارک از این عمل وی ممانعتی به عمل نیاورده اند.)

۳ مسئله بیکاری

بیکاری آقایان یکی از موجبات عمده‌ی مزاحمت هایی است که برای دیگران فراهم می‌آورند. روزانه صدها نامه به کمیسیون عرایض مینویسند و مصرانه خواهد ایجاد تکیه و مسجد برای مجالس روضه خوانی مینمایند. حتی چند روز قبل شهید فلسفی در محوطه‌ی زیر درخت طوبی، در هوای آزاد مجلس روضه‌ خوانی ترتیب داده که چند نفر از آقایان بالای منبر رفته اند و خواندن روضه‌ی دوطفلان مسلمن به وسیله یکی از آنها،‌ موجب اعتراض شدید دوطفلان، که اکنون ماشاءالله مردهای برومندی شده و در بهشت مصدر خدمات مهمی هستند، شده است. عده ای نیز به علت عدم توانایی ترک عادت،‌به حفر قبر در چمن های بهشت مشغول شده اند. از طرفی شهیدان موسوی تبریزی و خلخالی طی نامه‌های مکرر مصرا تقاضا دارند که هفته ای چندنفر از دوزخیان برای اعدام به آنها سپرده شوند.

۴ مسئله خوراک

آقایان،‌ بخصوص مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم، به علت افراط در خوردن عسل و شیر و انجیر و شربا طهورا غالبا به ناراحتی‌های جهازهاضمه مبتلا و در بیمارستان بستری هستند. و این امر علاوه بر اینکه موجب اشغال اکثر اطاق‌های بیمارستان شماره ۲ میشود، آقایان کسالت خود را به مسمومیت غذایی، در نتیجه بدی نوع گاوهایی که در منبع شماره ۱۳ دوشیده میشوند و یا بدی نوع زنبورهایی که در منبع شماره ۱۷ مشغول تولید عسل هستند، و گاهی به عدم نظافت جوی های شیر و عسل نسبت میدهند. و این اظهارات ایشان موجب بروز شایعاتی نظیر شیوع اپیدمی وبای التور در بهشت شده و بهانه ای به دست وسائل ارتباط جمعی خارجی برای حملات مغرضانه علیه فردوس برین میدهد.

۵ مسئله جنسی

آقایان در بدو ورود میزان حورالعین و غلمان مورد نیاز روزانه خود را اعلام کرده اند که مرتبا در اختیار آنان گذاشته میشود. معهذا گرفتاریها و مشکلات فراوانی بوجود میآورند. از جمله تجاوز به حریم یکدیگر مینمایند که این امر موجب نزاع و زدوخوردهای روزمره میشود. برای مثال چهار روز قبل بعلت تجاوز شهید بهشتی به غلمان شهید رجائی برخورد تندی بین آنها روی داده و در ملاءعام با الفاظی نظیر «عمله» و «ساواکی» به یکدیگر توهین نموده اند که خود این امر موجب اعتراض شهید نصیری و سندیکای مستقل عمله ها شده است. نمونه دیگر شهید حسینعلی منتظری است که با وجود سهمیه چهارده حورالعین روزانه، صحبتی از ملکه زنبورهای عسل شنیده و به تصور اینکه ملکه‌ی مذکور انسان و صاحب موسسه تولید عسل است،‌ اصرار در صیغه‌کردن او داشته و مهمانداران با هزار زحمت به او حالی کرده اند که ملکه زنبورهای عسل از جنس خود زنبورهاست و زن نیست.

۶ مسئله غم غربت

در این مورد بعنوان نمونه واقعه ای را که عصر دیروز در قصر شهید حسینعلی منتظری اتفاق افتاده و موارد مشابه آن بسیار است، به شرفعرض میرساند. ولی اجازه میخواهد برای رعایت امانت عین مذاکره‌ی این شخص با یک ملک مهماندار را عینا و بدون هیچگونه دخل و تصرفی از روی نوار ضبط شده در کامپیوتر مرکزی نظارت، پیاده شده است ضمیمه نماید و توضیحا معروض دارد که اگر بعضی کلمات با رسم الخط عادی کمی متفاوت است، معلول لهجه‌ی خاص شهید منتظری است.

(صدای باز شدن یک پنجره)
صدای منتظری: آهای! آقای ملکی مهماندار! آقای ملک!

صدای ملک: بله، بفرمایید.
منتظری: یک تکی پا تشریف بیاریند اینجا، عرض دارم.
ملک: چه امری بود، قربان؟
منتظری: ما اینجا اگه از حال و روزگاریمون شیکایتی داشته باشیم، به کی باس بوگوئیم؟
ملک: به بنده امر بفرمایید!
منتظری: اُ میخوام بدونم، یک عمری به ما وعدهی علمان تو بهشت دادند، پس کو این غلمان؟
ملک: غلمان؟ کی به جنابعالی وعده ی غلمان داده؟
منتظری: حضرت باریتعالی.
ملک: والله، بنده از همچه وعده ای خبر ندارم. در جریان نیستم.
منتظری: چیطوری در جریان نیستی! شوما عربی بلدی؟
ملک: ای، مختصری
منتظری: خوب، پس بیا خودت نیگا کون. این کلامی خدا هست یا نه؟ این آیه ۲۴ سوره «الطور» هست یا نه؟ خوب، چی موگوئد؟ میفرماید: «و یطوف علیهم غلمان لهم کانهم لوءلوء مکنون». حالا متوجه شدید؟
ملک: غلمان و لوءلوء مکنون را فهمیدم ولی بقیه‌اش را نه.
منتظری: یعنی موگوئد «در بهشت، دور و وری بهشتی ها یک پسرانی میگردند که عینهو لوءلوء مکنونند… یعنی عینهو مرواریدی نهفته اند… پس چیطورس که ما این لوءلوءهای مکنون را نیمی بینیم؟ یا ما عوضی اومدیم بهشت یا …
ملک: قربان، غلمان مربوط به خانم های بهشتی است. برای آقایان حورحین در نظر گرفته شده.
منتظری:‌خوب، اگه حوری عین به مزاجی یکی نچسبید چیکار باس بوکوند؟ باس از تنهائی و بی‌کِس‌وکاری و غمی غریبی و غربِت بیمیرد؟
ملک: ای، آقای شهید منتظری! اینهمه حوری تو قصرتان هست، از طرفی شکر خدا همه خانواده تان دوروبرتان هستند. با زشما تنهائید؟ باز هم غم غریبی و غربت دارید؟
منتظری: ای آقای ملک! حوری و خانواده و زن و فرزند که دلی آدمو وا نیمی‌کوند. این عیالی ما که صبح تا شوم قر میزند. این پسرمون ممد هم که از اصل خل و چلس. اینه که بهش موگوئند ممد رینگو. اینها انیس و مونسند یا خاری مغیلون؟
ملک: بهرحال موضوع غلمان خیلی روشن است. غلمان مخصوص خانم‌های بهشتی است.
منتظری: میخوام ببینم این اقای کیانوری بالشویک از خانم‌های بهشتی است که صبح تا غروب غلمان از سروکله‌اش بالا میرد؟ تازه این غلمانو هم ولش کون…آین آیه ۱۹ از سوره‌ی «الدهر» را چی چی موگوئی؟ بیا خودت نیگاه کن!‌میفرماید: «و یطوف علیم ولدان مخلدون اذا رایتهم حسبتهم لوءلوءا منثورا» اینو که دیگه نیمی تونی بوگوئی نیمی فهمی!
ملک: والا یک لوءلوء منثور را فهمیدم ولی بقیه اش را …
منتظری: تو هم چقدر کم سوادی… آدم عربی ندوند یعنی هیچی نیمی دوند… بیا،‌معنی فارسیش هم زیرش نوشتس، اصلا خودتان بگیریند بخونیند!
ملک: (میخواند) در اطراف بهشتیان پسرکانی زیبا که تا باد نوجوانند میگردند وقتی بدانها می‌نگری می‌پنداری که لوءلوء منثورند.
منتظری: لوءلوء منثور هم که میدونی، یعنی مرواریدهای پراکنده اند… خوب، اینکه دیگه مو لا درزش نیمیرد… پس کجاند این لوءلوءهای پراکنده که ما نیمی بینیم؟

صدای یک گروه: حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله

منتظری: باز این حزب اللهی های ذلیل مرده ریخته اند تو خیابون.
مستخدم: قربان، دو نفر نماینده حزب اللهی های شهید میخواهند شرفیاب بشوند.
منتظری: باز چه مرگشونس؟
مستخدم: یک عرضی دارند، قربان.
منتظری:‌ (فریاد) بگو برند پیش آقای خمینی. من دارم یه مسئله مهم مملکتی را با آقای ملک حل و فصل میکونم.
مستخدم: قربان، خیلی اصرار می کنند. کلید بهشت هم گردنشان است.
منتظری: (عصبانی) با اون کلید برند قفلی خونه عمه شو را وا کونن… چیطور شد یک دفعه داد نیمی زنند حزب فقط حزب الله، رهبر فقط حسینعلی؟ … بعله، عرض میکردم، آقای ملک، که چیطورس این ما این لوءلوءهای پراکنده را نیمی بینیم؟
ملک: والله… عرض شود که… مثل اینکه اینجا دیگر حق با شماست. اجازه بفرمایید… یک لحظه…
الو! الو! مرکز؟ لطفا سازمان بسیج لوءلوء منثور را بدهید! … الو، سازمان بسیج لوءلوء منثور؟
صدا: (از گیرنده)‌بله، بگوشم.
ملک: خواهش میکنم فورا یک لوءلوء منثور بفرستید قصر شهید حسینعلی منتظری.
صدا:‌ (آهسته) همان یارو که بهش میگفتند گربه نره؟ آنکه معروف بود به…
ملک: (جدی) خواهش می کنم!
صدا: اطاعت!
ملک: مخابره تمام.
منتظری: چی شد؟ میفرستند بالاخره یا نه؟
ملک: بله قربان.
(صدای هلیکوپتر)
(صدای دست زدن و خنده و شادی شهید منتظری)

منتظری: اومدیم آی اومدیم… با ناز و اطوار اومدیم.
ملک: آقا، آرام بگیرید… خوب نیست در انظار مردم… ببینید عابرین دارند از پایین نگاهتان می کنند.
منتظری: آخه طاقتم طاق شدس… ببینم! آقای ملک! این یارو که از هلی کوپتر دارد پیاده میشِد، خلبانی هلی کوپترس؟
ملک: نخیر آقا، همان سفارش خودتان است.
منتظری: بی بینم! بی بینم! چی شد چی شد، آقای ملک؟ ای نره خر دو ذرع قدی با اون سبیل های دسته جاروئیش این همان لوءلوء منثورس؟ این همان مرواریدی پراکندس؟ اون پسرک زیبایی که تا ابد نوجوونس؟ اینکه سنی بهزاد نبوی را دارد!
ملک: بله قربان همین است.
منتظری: الهی بِرِد سری قبری پدرش پراکنده بشد! اگه اینو میخواستم که همون دنیا داریوشی فروهر بود!.. یالا بگوئید برگردد. زود بوگوئید برگردد. اصلا از خیری لوءلوی مکنون و لوءلوی منثور گذشتیم.
ملک: الو الو! الو، آقای لوءلوی منثور، فورا به مرکز بسیج برگردید. مخابره تمام… ببینید، آقای شهید منتظری، بیخود مزاحمت مردم میشوید.
منتظری: واقعا که! حیف از آن همه طاعت و عبادی که کردیم. حیف از آن خطبه های نمازجمعه که خوندیم. حیف از آن همه دعای کمیلی که خوندیم. اینهم عاقبتی مون، که لوءلوءی منثورشون عینی داریوش فروهرس! ما که مثلا فقیه عالیقدرش بودیم از اینا واسمون میفرستند. فکرشو بوکونین اگه آقای هاشمی لوءلوءی منثور بخواد چی براش میفرستند؟! گیرم که اون این جوریش رو دوست میدارد.

ملک: خوب، اگر امری نداشته باشید بنده مرخص بشم به کاری دیگر برسم.
(چند لحظه سکوت)
منتظری: بی بینم، آقای ملک، اگه امشب کار مهمی نداشته باشیند… موگوئم ها، اگه بیکار باشیند، امشب یک شومی با شرابا طهورای زنجبیلی خدمتتون بخوریم! یک خرده هم عربی باتون کار میکونیم…
ملک: آقا خجالت دارد! دستتان را بکشید عقب!
(صدای یک سیلی)

ملک مهماندار مذکور بلافاصله از چاکر تقاضای انتقال به بخش دیگری را نموده است. چاکر همانطور که قبلا امر و مقرر فرموده بودند، برای طرح مسائل مربوط به آقایان، عصر امروز از آقای خمینی در قصر جماران بهشت دیدار کردم. ابتدا ایشان از کمی تعداد مامورین محافظت و کمبود وسائل پدافند قصرشان مثل توپ ضدهوایی و موشک زمین به هوا شکایت داشتند که در این زمینه چاکر به مسئولین مربوطه تذکرات لازم را خواهم داد، ولی لازم میداند به عرض برساند که آقای خمینی بهیچوجه حاضر به دخالت در این زمینه نشدند و گفتند که اختیارات خود را برای حل و فصل این مسائل جزئی به مجلس شورای اسلامی داده اند. و وقتی چاکر یادآوری کردم که این اوضاع در نهایت، موجب غضب الهی خواهد شد عینا گفتند: «خداوند تبارک و تعالی را بازی داده اند این شیاطین… من نصیحت میکنم ایشان را که بازی نخورند و برگردند به آغوش اسلام عزیز.»

مراتب جهت صدور اوامر مطاع مبارک معروض گردید.
بقاء دولت و دوام عزت ذات اقدس الهی را از درگاه مبارک مسئلت مینماید.

غلام خانه زاد: امیر جبرئیل امین


آخرین خبر

بقرار اطلاع، گزارش حضرت جبرئیل امین که پیشنهاد کرده بود برای آسودگی بقیه بهشتی ها، بخش دارودسته «آقا» از سایر قسمت بوسیله دیوارکشی جدا شود، عز قبول یافته است. قسمتی از باغ بهشت با نام محله‌ی «خمینیه» از سایر قسمت ها جدا شده و آئین نامه ای با عنوان «ده فرمان خمینیه» برای آقایان حجج اسلام گروه تدوین شده است.

متن آئین نامه به این شرح است:

از آقایان حجج اسلام و بستگان خواهشمند است به نکات ده گانه زیر توجه فرمایند.
۱- غسل جنابت و شستن دهان و بینی و پا در چشمه های کوثر و سلسبیل ممنوع است. آقایان میتوانند تا پایان کارهای ساختمانی حوض اختصاصی، از منبع آب پاشی گلها استفاده نمایند.

۲- ادرار کردن پای گلها مطلقا ممنوع است. از آقایان محترم تقاضا دارد به توالت های مربوطه، که به تعداد کافی وجود دارد، مراجعه نمایند. در صورت فوریت میتوانند به وسیله بیسیم تقاضای اعزام توالت سیار بفرمایند.

۳- با توجه به موجودی کافی حورالعین و غلمان از تعرض و تجاوز به حورالعین و غلمان یکدیگر که موجب برخوردها ناهنجار میشود، خودداری فرمایند. ضمنا خواهشمند است از غلمان توقعاتی بیش از آنچه وظیفه آنهاست نداشته باشند.

۴- حکم «اضربوهن» ملغی و منسوخ است. لذا یادآوری میشود که کتک زدن خانمها، اعم از عیالات مربوطه و حورالعین، بخصوص در اماکن عمومی ممنوع است.

۵- از وطی با حیوانات بخصوص با گاوها و شترهای شیرده منابع شیر خودداری فرمایند و نظافت جوی های شیر و عسل را ، که بنفع خود ایشان است رعایت نمایند.

۶- از افراط در خوردن شیر و عسل و انجیر و سایر مائده های مُلیّن، که موجب بهم ریختن دستگاه گوارش و آلودگی محیط زیست میشود، خودداری فرمایند و در صورت بروز اولین عوارض به درمانگاه مراجعه نمایند.

۷- استفاده از بلندگو برای پخش مراسم روضه خوانی و عزاداری و سینه‌زنی که موجب مزاحمت سایر بخش‌ها و میباشد ممنوع است. برای این مراسم یک سالن بزرگ مجهز به آبدارخانه و شربط خانه جنب منزل شهید سیدعلی خامنه ای آماده شده است.

۸- پاسداران محافظ آقایان، در مواقعی که از بخش «خمینیه» خارج میشوند، حق حمل اسلحه گرم و سرد را ندارند و بایستی ژسه های خود را هنگام خروج به نگهبانی تحویل داده و در موقع مراجعت پس بگیرند. محافظت از جان آقایان بعهده فرشتگان محافظ خواهد بود.

۹- نظر به اینکه مکررا اثاثه و عتیقه و گرانبهای کاخ‌های اقایان مفقود شده و متعاقبا در دست دلالان عتیقه دیده شده است، مجددا یادآوری مینماید که جابجا کردن و فروش و معاوضه و حیف و میل اثاثه کاخ‌ها مطلقا ممنوع است و اداره ابنیه و اموال که اخیرا از موجودی کاخ‌ها صورت‌برداری کرده است چنانچه کم وکسری ملاحظه نماید تصمیم مقتضی درباره مسئول امر اتخاذ خواهد شد.

۱۰- از کندن قبر در چمن های پارک بهشت خودداری فرمایند.
برای سرگرمی آقایان یک قطعه زمین واقع در شمال شرقی کاخ جماران بهشت که بنام «بهشت خمینی» نامگذاری شده و تولیت آن با شهید بهشتی است، اختصاص داده شده است. کلیه‌ وسائل قبرکنی مانند بیل و کلنگ و غیره در اختیار مراجعین محترم خواهد بود.

تلفن های مورد نیاز:

اورژانس حورالعین ۴۴۳
اورژانس غلمان ۴۴۴
درمانگاه معده و روده ۴۴۵
درمانگاه بیماریهای آمیزشی ۴۴۶

(۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱)

نوشته: ایرج پزشکزاد
نقل از کتاب: انترناسیونال بچه‌پُرروها ، ص ۳۸-۵۱
انتشارات قیام ایران، فرانسه، چاپ اول ۱۳۶۱

فرستنده: سید فریبرز فاکرالسادات


پانویس فرستنده : کتاب کمتر شناخته شده « انترناسیونال بچه‌پُرروها» مجموعه ای مقالات طنز سیاسی پزشکزاد در سالهای توفانی ۱۳۶۰-۶۲ است زمانی که در جمع یاران شاپور بختیار در پاریس مبارزه فرهنگی می کرده است . بخاطر سیطره ملاها و ملاپرورده ها بر رسانه هایی مثل ویکیپدیا و بی‌بی‌سی این جنبه مبارزه سیاسی/فرهنگی پزشکزاد با ملاسالاری خیلی مغفول مانده و کمتر کسی می داند که پزشکزاد ۱۱ سال سردبیر نشریه نهضت مقاومت ملی ایران بوده است. این داستان رو با توجه به محتواش مناسب سایت شهوانی یافتم و تایپ کردم تا از بوته ی فراموشی در بیاد و ادای دینی کرده باشم به استاد پزشکزاد که تازه درگذشته. کتاب رو آپلود می کنم تا اگر علاقه داشتید بخوانید. مقالات بامزه فراوانی توش هست که هم ارزش تاریخی دارند هم قلم طناز پزشکزاد رو به رخ می کشند.

https://up.shahvani.com/u/xtuhgohbkj.pdf


👍 27
👎 3
23001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

856153
2022-01-29 00:33:33 +0330 +0330

آفرین لذت بردم امیدوارم با این قلم خوبی که داری به کارت ادامه بدی و موفقیت رو در این سبک ادامه بدی ❤️ ❤️

3 ❤️

856155
2022-01-29 00:36:11 +0330 +0330

طیب الله معانکم .
حمایت خودم را اعلام می کنم .

3 ❤️

856194
2022-01-29 01:57:28 +0330 +0330

عالی بود.روحش شاد

0 ❤️

856223
2022-01-29 03:14:49 +0330 +0330

دیروز پدر یکی از دوستان رو به جرم فروش خاک وطن بازداشت کردن… مرتیکه جای هرویین خاک رس دست ملت داده بود… ربطی به داستان نداشت ولی اسم خمینی که اومد یاد این‌ یارو افتادم

1 ❤️

856288
2022-01-29 14:45:38 +0330 +0330

تا به حال داستان سکسی نخونده بودم . این تیترت رو هم دیدم آماده بودم به فحش دادن 😄
ولی الحق که زیباتر از این وصف نخوندم
ای کاش این بزرگمرد زنده بود و وصف سردار رشید اسلام ، حاج قاسم کتلت به همراه نچه های وطن فروش عراقیش رو هم مینوشت تو بهشت .

1 ❤️

856325
2022-01-29 23:15:55 +0330 +0330

جهت اطلاعتون بد نیس بدونید این گجستک عامل انگلیس بود و اگر دقت کنید فهوای همه اثارش تلاش در تطهیر کردن استعمار کثیف انگلیس داره سگ تو روحش وطن فروش.

1 ❤️

856487
2022-01-31 01:20:53 +0330 +0330

اصلن هم قشنگ نبود، یک مشت کسشعر بی محتوا…
من شاشیدم تو دهن خدایی که خمینی و دارودسته ش رو تو بهشت راه بده.

0 ❤️