...قسمت قبل

سلام
خب تا اینجا گفتم که خم شده بودم و محسن هم داشت کتفم از جا میکند و از عقب کیرش به کونم می‌مالید.
تو همون حالت با اون یکی دستش موهام از پشت گرفت و سرم آورد بالا دم گوشم گفت ببین جنده خانم دو راه بیشتر نداری یا مثل یک جنده حرف گوش کن هرکاری بگم میکنی و خودتم لذت میبری یا مثل سگ کتک میزنم و کس و کونت بهم میدوزم حالا خود دانی. که بهش گفتم خفه شو حروم زاده پدرت درمیارم فکر کردی … که یهو هلم داد و منم پرت شدم رو زمین پرید روی من و با یک حرکت خیلی راحت برم گردوند و نشست روی شکمم و گلوم شروع کرد فشار دادن هرچی تقلا میکردم که از زیرش در برم بیشتر فشار میداد تا جایی که حس کردم واقعاً بی فایده است و یک جورایی تسلیم شدم.
وقتی دید دیگه تقلا نمیکنم یک سیلی محکم بهم زد که اشکام جاری شدن خم شد روم و گردنم بوسید و گفت جنده خوبی باش تا خیلی اذیتت نکنم با عصبانیت یک تف روی صورتش انداختم که بازم محسن قاطی کرد و حسابی از خجالتم درومد جوری که فهمیدم هیچ فایده ای ندارد یا باید بمیرم یا باید رامش بشم.
بعد از اینکه یک کتک مفصل خوردم گفتم باشه هرکاری بخوای میکنم فقط دیگه نزن خواهش میکنم نزن که محسن زد زیر خنده و گفت الان شدی یک جنده حسابی و از روم پاشد نشست روی مبل نای تکون خوردن نداشتم که بهم گفت جنده خانم پاشو بیا اینجا بشین رو زمین تو همون لحظه یک فکری به سرم زد و خواستم عملیش کنم پاشدم یکم نگاهش کردم و بدو بدو رفتم سمت اتاق خوابم که محسن هم پاشد دوید دنبالم تو اتاق سعی داشتم در ببندم و قفلش کنم ولی از شانس بدم رسیده بود و داشت در و فشار میداد واقعا زورش از من خیلی بیشتر بود.هرچی تلاش کردم بی فایده بود و محسن زورش بهم چربید و وارد اتاق شد ترس همه وجودم گرفته بود و به شدت میلرزیدم که یک کشیده دیگه از محسن خوردم و سرم داد زد که جنده باید حتما بکشمت؟
فقط گریه میکردم اومد جلو تر و تو یک حرکت تی شرتی که تنم بود پاره کرد و سوتینم گرفت و کشید سمت خودش دیگه هیچ مقاومتی نمی‌کردم یعنی توانش نداشتم که بخوام مقاومت کنم تو چند دقیقه کامل لختم کرد و خودشم لخت شد و رفت رو تختم دراز کشید و بهم اشاره کرد که بیا اینجا من که کاملا هنگ بودم فقط نگاهش میکردم که با داد محسن به خودم اومدم که گفت با توام جنده بیا بدو بیا قراره عروسم بشی و بعدم زد زیر خنده من دیگه واقعا انرژی مقاومت نداشتم رفتم روی تخت که بهم گفت اینجوری نه تو توله سگ منی از این به بعد پس قشنگ داگی شو‌ که قراره کون بدی بهم.
بازم اشکام اومد تا حالا کون نداده بودم ولی هیچی نگفتم و کاری که خواست کردم.
محسن رفت پشتم یکم با کس و کونم بازی کرد ولی نه تنها لذتی برام نداشت که چندشم هم میشد که گفت جنده چقدر کست خشکه ولی خودم خیسش میکنم.
بهم گفت روغن چی داری چون نمیخوام خشک خشک کونت بزارم هیچی نمیگفتم که باز داد زد جنده مگه با تو نیستم که گفتم روی میز آرایشم هست بردار کارت بکن و گمشو برو.
یک لگد از محسن خوردم و حس کردم که روغن قشنگ داره روی کونم خالی می‌کنه یکم یا انگشت کونم بازی بازی داد و بعد یهو کیرش بود که واردم شد فقط جیغ میزدم از درد و سعی داشتم از زیر محسن خودم خلاص کنم ولی بی فایده بود.
نمیدونم چقدر تو کونم تلمبه زد تا آبش اومد و همش تو کونم خالی کرد.
پاشد گفت اه جنده به این چرکی نوبره ببین چه گندی به کیرم زدی اصلا حال نگاه کردنش نداشتم فقط اتاق بوی گندی برداشته بود.
محسن رفت دستشویی و خودش تمیز کرد اومد لباس پوشید و منم همونجور روی تخت افتاده بود که خم شد یکم لبام بوسید و رفت.
محسن که رفت فقط گریه میکردم و نفهمیدم کی بود که خوابم برد.
وقتی بیدار شدم همه بدنم درد میکرد پاشدم برم دستشویی که ترجیح دادم خودم نشورم و برم شکایت کنم نمی‌خواستم آثار جرمش پاک کرده باشم با هر بدبختی بود لباس پوشیدم و زنگ زدم به یکی از دوستام به اسم مهسا.
_سلام نگار جونم خوبی
_مهسا بیا اینجا خواهش میکنم(با گریه)
_چی شده عشقم خوبی؟با ناصر دعوات شده؟
_نه بیا بهت میگم مهسا بدبخت شدم
_وای نگار داری من میترسونی چی شده عزیزم
_مهسا بیا فقط بیا
تلفن قطع کردم که متوجه شدم کلی پیام برام اومده
واتساپ باز کردم محسن پیام داده بود با حرص پیام هاش باز کردم که رنگم عین گچ دیوار سفید شد.
محسن دیوث کلی عکس و فیلم از زمان های که لخت بودم یا داشتم بهش کون میدادم گرفته بود و برام فرستاده بود تنها چیزی که توش مشخص نبود این بود که بهم تجاوز شده انگار که با خواست خودم جندش شدم. باز هم اشکام شروع کرد به ریختن که دیدم دارن در میزنن رفتم در و باز کردم که محسن اومد تو خونه گفت جنده سریع صبحانه من آماده کن بعدش هم آماده شو کارت دارم.

ادامه...

نوشته: Negar