خواسته یا ناخواسته جنده شدم (۴ و پایانی)

1401/01/16

...قسمت قبل

خب تا اینجا گفتم که محسن و ارسلان سوار ماشین شدن.
محسن عقب و ارسلان جلو نشسته بود که ارسلان دستش گذاشت روی پام و گفت ببین نگار جون راهی جز همکاری با ما نداری در هر حال امروز با کس و کونت پارست پس به نفعته کاری که میگیم بکنی.
گفتم خفه شو عوضی اصلا میفهمی چی داری میگی به آخر و عاقبت کارت فکر کن ارسلان اجازه نده وضعیت بدتر از این بشه که محسن گفت ببین من که نه خطم برامم مهم نیست ولی ارسلان میخواد کام ازت بگیره.
گفتم جففتون خفه شید و از ماشین من گمشید بیرون که دیدم محسن یک چاقو گذاشت روی شکمم و گفت راه بیافت حروم زاده.
با ترس و گریه ماشین روشن کردم و دیدم دارن به سمت خونه خودم آدرس میدن واقعا هنگ‌ کرده بودم.
ولیعصر نزدیک های باغ فردوس محسن گفت این بغل وایسا سورپرایز دارم برات!!!
وایسادم و دیدم تلفنی داره با یکی صحبت می‌کنه که پس کجایی جنده دوزاری زود باش خبرت!
چند لحظه بعد فاطمه را دیدم که سوار ماشینم شد و اونجا فهمیدم همین بلا سر اونم اومده.
فاطمه یکی از همسایه هامون بود زن خیلی خوب و با ادبی بود ولی اونم گیر این کثافت ها افتاده بود.
رفتیم به آدرسی که محسن داد یک باغ بود اطراف لواسان با ماشین رفتیم تو باغ.
توی مسیر متوجه شدم که ارسلان تو‌ رفت و آمدهایی که به خونه من داشتن با محسن آشنا شده و محسن جریان آتو گرفتن از فاطمه و شروع اخاذی و سکس باهاش به ارسلان گفته بوده و فاطمه را مجبور کرده بودن باهاشون راه بیاد و برای منم تو همون مدت دوتایی نقشه کشیده بودن.
تو باغ محسن و ارسلان سریع من و فاطمه را لخت کردن و نشوندن رو زمین و‌ خودشون وایسادن‌ جلومون من یکم مقاومت میکردم ولی فاطمه کاملا رام این دوتا بود و به شدت ازشون میترسید و هرکاری میگفتن بدون چون و چرا انجام میداد. فاطمه شروع کرد به ساک‌زدن برای محسن و منم با خوردن چنتا سیلی بالاخره کیر ارسلان گذاشتم توی دهنم و شروع کردم به ساک زدن ارسلان پشت سرم گرفته بود و کیرش با تمام قدرت توی حلقم میکوبید.
چند دقیقه ای به همین شکل ادامه داشت که جاش با محسن عوض کرد و من شروع به خوردن کیر محسن کردم و ارسلان هم کیرش کرد تو دهن فاطمه.
یکم که ساک زدیم جفتمون به صورت داگی نشوندن و ارسلان یهو با تمام قدرت کیرش فرستاد توی کسم واقعا درد زیادی داشت جوری که اشکم سرازیر شد ولی اونطرف فاطمه به راحتی داشت به محسن کون میداد که ارسلان گفت این جنده چقدر کسش خشکه فاطی خیسش کن.
فاطمه با یک چشم سریع رفت پشت من و شروع کرد به خوردن کس و کونم و با انگشت با سوراخ کونم بازی کردن واقعاً سکسی که به زور باشه حتی اگر بهترین کارها هم توش انجام بشه هیچ‌ لذتی نداره و فقط باعث چندش آدم میشه.
یکم که فاطمه برام خورد محسن اومد پشت من اول یک تف در کونم انداخت و بعد با فشار کیرش فرستاد تو و ارسلان هم شروع به گاییدن فاطمه کرد و منم فقط داشتم گریه می کردم.
نمیدونم چقدر از دادنم گذشته بود که با صدای ماشین و هیاهو به خودم اومدم آره لایو لوکیشنی که برای ناصر فرستاده بودم کار خودش کرد و ناصر با پلیس برای دستگیری محسنی که از زندان فرار کرده بود و ارسلان عوضی رسید.
دوستان باید بگم این فقط یک داستان از ذهن مریض من بود و در واقعیت هرگز اتفاق نیافتاده ممنون که وقت گذاشتید.
پایان

نوشته: Negar


👍 18
👎 29
69901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

867058
2022-04-05 00:54:57 +0430 +0430

کیر خر

5 ❤️

867083
2022-04-05 01:46:26 +0430 +0430

ذهنت مریض نیست
مغزت کسخله

3 ❤️

867084
2022-04-05 01:52:48 +0430 +0430

کس شعر ننویسید

0 ❤️

867094
2022-04-05 02:05:57 +0430 +0430

یعنی خدایی فک‌کردی ما باور کردیم که آخرش نوشتی این واقعیت نداشت؟

ساقیت کیه میشه بگی ناموسا؟

1 ❤️

867103
2022-04-05 02:26:35 +0430 +0430

وقتی دوس داری این مدلی ولی نمیخوای قبول کنی

3 ❤️

867138
2022-04-05 05:23:25 +0430 +0430

چیزی از ارزش های تو کم نمیشه
این که بقیه رو هم مثل خودت فرض میکنه بهت بگم خیلی خری خیلی

1 ❤️

867148
2022-04-05 08:15:19 +0430 +0430

خوشحال شدم که زائیده ذهن مریضت بوده

0 ❤️

867150
2022-04-05 08:22:26 +0430 +0430

خوشحال شدم که زائیده ذهن مریضت بوده

0 ❤️

867183
2022-04-05 14:55:51 +0430 +0430

خب چه ربطی به جنده شدن داشت. کسی جنده نشده بود که

0 ❤️

867195
2022-04-05 16:03:16 +0430 +0430

ای کیرم تو ذهن مریضت دیوس بعد قسمت سوم دلم داش برات میسوخت جیندِهو

0 ❤️

867216
2022-04-05 18:57:32 +0430 +0430

خوبه که خودت قبول داری ذهنت مریضه

0 ❤️

867221
2022-04-05 19:38:05 +0430 +0430

ذهن مریض همون ذهن جقی هستش

0 ❤️

867244
2022-04-05 23:11:22 +0430 +0430

ولی خواستی من کص و کونتو باهم میکنم البته بارضایت خودت

0 ❤️

867301
2022-04-06 04:47:12 +0430 +0430

از اول هم معلوم بود که داستان تخیلیه

ولی کاش جمله آخر رو نمینوشتی

انگار یه بیلاخ به همه نشون دادی

1 ❤️

867377
2022-04-06 18:13:00 +0430 +0430

تو واقعا یه مریض کص پاره هستی نگار جون.داستانت به اندازه پشم کیر محسنم ارزش نداره و همش کص و شعره.

0 ❤️

867410
2022-04-07 01:02:55 +0430 +0430

کیفم تو ذهنت

0 ❤️

867417
2022-04-07 01:18:16 +0430 +0430

همه یک مشت دروغ تحویل میدن میگن راسته باز دمت گرم گفتی ساخته ذهن مریضت بود

0 ❤️

867486
2022-04-07 10:33:54 +0430 +0430

😇

0 ❤️

867543
2022-04-07 19:11:36 +0430 +0430

مگه محسن مایکل اسکافیلد هست که از زندان فرار کرده باشه،کیر محسن از پهنا تو کونت چرا کیرمون کردی با این داستان نوشتنت

0 ❤️

867565
2022-04-08 00:53:57 +0430 +0430

این همه کسشر نوشتی بعد آخرش میگی دروغ گفتم منو نکردن…کونده پر رو به تو میگن… می خوای خودم بیام خشک خشک کونت بزارم؟

0 ❤️

867911
2022-04-09 14:27:23 +0430 +0430

تو فانتزی هات اینجوری جنده شدی؟!
جل الخالق !!!

0 ❤️

871142
2022-04-28 15:19:32 +0430 +0430

کیر بخوره تو مغز مریضت

0 ❤️

896008
2022-09-18 19:52:11 +0430 +0430

نگار خانم فضاسازی داستانتان کمی خوب نبود اما استعداد داری داستان تخیلی بنویسی
تو دایرکت بهم پیام بده کارت دارم خیلی واجبه منتظرتم

0 ❤️