خواهرزن دیوونه کننده

1397/06/19

خواهرزنم پس از یک سال عقد و نامزدی ، بهم زده بود و دنبال طلاق و دادگاه … بود

ب توصیه روانشناسش! ، برای فراموشی مشکلات و … تو کنکور شرکت کرد و دانشگاه نزدیک خونه مون قبول شد
قرار شد مدتی اینجا درس بخونه تا بعدا منتقلی بگیره به شهر خودشون
تصورم از خواهرزنم ، همون دختر محصلی بود که می شناختم
ولی گویا بعد از عقد ، تازه فهمیده بود چه خبره !

یک هفته بعد از اقامتش تو منزل ما ، یواش یواش یه چیزایی متوجه شدم
وقتی زنم هست ، سنگین تر و باوقارتر میگرده ولی وقتی زنم نیست ، رفتارش و پوشش فرق میکرد

میخواستم برم تو فازش
اما هنوز مشکل رودروایسی و یک مقدار ترسی دوطرفه بین ما هست و من باید ازبین میبردمش

پس یواش یواش ، شروع کردم
هیکل و کون خیلی قشنگی هم داشت
دخترا همیشه عاشق تعریف و تمجید هستند ، یادتون باشه از هـیـزی و خـفـت شدن همه بدشون میاد

خونه ما یک خوابه بود و معمولا وقتی زنم میرفت باشگاه ، اون هم میرفت تو اتاق خواب
حالا هروقت من به بهانه ای میرفتم اتاق یا اون می امد بیرون ،
یک حرف یا حرکتی میکردم
مثلا شلب میزدم تو پیشونی م و میگفتم خاک تو سرت جواد ! (اسم شوهرش)
یا میگفتم : ای خدا ، چرا انگور خوب ، همیشه نصیب شغال میشه ؟
و اونم می خندید
تا اینکه …
یکروز سر ظهر بچه خواب بود ، ناهار را خوردیم و زنم رفت باشگاه
خواهرزنم شروع ب شستن ظرف ها کرد
من زودتر رفتم تو اتاق خواب و رو تخت دراز کشیدم و با گوشی ، مشغول شدم

ده دقیقه بعد اومد تو اتاق و کمی تو اتاق چرخ زد ، فهمیدم منتظره تا من برم بیرون و جای من رو اشغال کنه
گفتم میخواهی استراحت کنی؟
امد حرفی بزنه که زدم ب لبه تخت و گفتم بشین ، یک چیز مهمی می خوام بهت بگم
کمی اومد جلو ولی ایستاده گفت جانم ؟
دوباره زدم لبه تخت و گفتم نترس ، گفتم بشین ، نگفتم که … (‌با دست اشاره به خوابیدن کردم )
با تردید و کمی دور از من نشست
گفتم دلخور نشی ولی یک حقیقتهایی هست که باید بدونی ،
[دیدم کنجکاو شده ، ادامه دادم ]
نیاز ب گفتن نیست ، خودت میدونی که خیلی خوشگلی و هر مردی ارزوی بودن با تو رو داره ، مخصوصا اگر بدونه یکی قبلا قدر تو رو ندونسته و …
یادت باشه این گرگها ، همه تو رو به چشم یک بره میبینند
که حرفمو قطع کرد و بدون اینکه به من نگاه کنه گفت : خودت چی ؟
گفتم : واقعا خیلی ساده ای ، واقعا چشم و گوش بسته هستی ،
نمیگم دختر بدی هستی
ولی هر مردی حالا به هر طریقی ، وقتی به تو برسد ، بعدا پیش بقیه مردا و رفقاش پز میده ، چون واقعا برای مردها ، رویا هستی

(رویا اسم زن من هست )
گفت: خودت یک رویا داری که
گفتم ولی مشخصه بابات رو تو خیلی بیشتر دقت کرده
و اروم اروم در حالی که میدونستم باید یواش یواش جلو برم
اروم پیشونی م رو پیشونی ش گزاشتم
اونی که قدر تو ندونسته ، دیووونه ست ، یا شایدم وقتی تو رو میبینه دیوونه میشه
منم دیوونه شدم نمیدونم چکار کنم …
(هنگام تعریف با دستهام به بدنش اشاره میکردم که بفهمه منظور از تعریف من ، هیکلش است)

در حین حرف زدن و تعریف کردن، با چرخوندن سَرَم ،
اروم و بدون تماس فیزیکی ، از فاصله نزدیک لب هام را دور و ور گردنش کمی چرخوندم
زاویه گردنش را کمی برام باز کرد
(فهمیدم خوشش امده ، و این یعنی چراغ سبز )
دستم را اول گذاشتم رو شونه ش و سپس یواش پایین اوردم و حلقه کردم دور تنه بدنش ، و ب ارامی از همون لبه تخت که نشسته بود خوابوندمش ،
ولی هنوز پاهاش رو فرش بود

در حالی که چشم تو چشم و خمارگونه نگاه ش میکردم ، کمی عقب تر رو تخت دراز کشیدم
با دست به تخت چند بار اروم ضربه زدم که یعنی بیا سمت من
اون هم کامل امد رو تخت ،
شروع کردم ب خوردن گردن و همزمان ملافه را کشیدم رو خودمون
(رو حساب تجربه و شنیده ، دخترهای برای بار اول زیر ملافه ، راحت تر لخت میشن )
بدنش را از زیر لباسش ، شروع ب مالوندن کردم تا بیشتر تحریک بشه
موقع مالوندن لباسش را ب سمت بالا (گردن ) جمع کردم و سپس شروع ب دراوردن لباسش کردم
لامصب چه بدنی داشت ، پوست سفید بدون لک و چروک ، صاف و بدون یه ذره چربی
شلوارش را هم با همین روش دراوردم
[همزمان خودم هم لخت شده بودم

کمی کوسش را از رو شورت مالیدم ،
خواستم دستم را زیر شورتش ببرم که یهو گفت:
چی کار میکنی ؟ من دخترم ها ااا …

میدونستم دروغ میگه ولی نمی دونستم چرا؟
تو اون لحظه صد تا دلیل برای دروغش تو ذهنم آمد
ولی تا تنور داغ بود ، باید نون را می چسبوندم
خودم را از بغل به بدنش چسبوندم و گفتم سختت نمیشه ؟
_ چی سختم بشه ؟ چی ؟
+نمیزارم سختت بشه

کمی بدنم را به بدنش هل دادم ، طوری که بدنش کمی چرخید و باسنش سمت من قرار گرفت

دستم را سمت ژل تاخیری که روی درایور کنار تخت بود ، بردم و اونو برداشتم
_‌این برای چیه ؟
الکی گفتم لیز کننده ست ، و دستم را تو شورتم کردم و کمی از آن را سر کیرم مالیدم
بعد بهش نگاه کردم و گفتم اجازه میدی ؟
و خودم شورتم را در آوردم
_ضرر نداره که ؟
+کل دنیا ازش استفاده میکنند
خیلی اروم و با تردید کمی شورتش را پایین کشید که بقیه ش را هم به ملایمت از پاش دراوردم

کمی ژل روی انگشتم ریختم و بردم دم سوراخ کونش که …
نامرد خوابوند تو گوشم !
_میخواهی بزاری کونم ؟ مگه من کونی م ؟
+دستت درد نکنه ، پس با این حساب ، تمام زنهایی که از کوس میدن ، جنده ن ؟
_از پشت نه ، فقط لاپا ، میخواهی بخواه میخواهی نخواه
با لبخند گفتم نترس
_‌خوشم نمیاد ،
+چرا ؟
_اذیت میشم
با یک حالت تعجبی پرسیدم

  • از کجا میدونی؟ مگه تجربه ش را داشتی؟
    _نه بی شعور ولی میدونم
    +اصلا اذیت نمیشی
    _‌نه
    +اگر اذیت شدی ، دست میکشیم
    _نه میدونم اذیت میشم ، فقط به فکر خودت نباش
    +ببین …
    مکثی کردم و با لحنی اطمینان بخش گفتم
    +کاری میکنم نه تنها اذیت نشی ، حال هم بکنی ، این همه دخترا از پشت حال میکنند
    _منو با اونا یکی میدونی؟

جمله اخر را خوشش نیامد خراب کردم
+‌من تو رو با بقیه یکی نمی کنم ولی منظورم اینه که اگر دو طرف ، (مونده بودم جمله م را چه طوری تموم کنم )
ولی به جای تموم کردن جمله م ، با انگشت آروم شروع به مالوندن سوراخ کونش کردم
+هر وقت اذیت شدی تمومش میکنم ولی میدونم همچین خوشت میاد که از حال ، داد بزنی

چند دقیقه ی بود سعی می کردم کمی کونش را با انگشت و ژل لیز کننده باز کنم
انگشتم که رفت تو کونش ، گفتم اذیت که نمیشی؟
_بیا انگشتم رو بکنم تو کونت ، ببین خوشت میاد؟
آروم زدم دم کونش و گفتم عزیزم این کون به این خوشگلی مخصوص کردنه ، ولی کون من مال ریدنه
(این جمله را قبلا از دوستم یاد گرفته بودم )

خنده ش گرفت
انگشتم را شروع به چرخوندن کردم ، معلوم بود بدش نیامده ،
ژل لیز کننده واقعی را هم از روی درایور کنار تخت برداشتم و کمی به کونش و سر کیرم مالیدم

بدنم را کامل به بدنش از پهلو چسبوندم
و کله کیرم را تو چاله سوراخ کونش انداختم
و بدون اینکه تو سوراخش بره ، کمی تلمبه زدم
ولی بی فایده بود ، تو سوراخ نمی رفت
سوراخش هنوز باز نشده بود
یکی از پاهاش را انداختم روی بدنم تا پاهاش از حالت جفت بودن در بیاد و کمی سوراخش بازتر شه
کف دستم را روی کوسش گزاشتم و گفتم حواسم هست و باکف دست شروع به مالیدن کوسش کردم
و همزمان بدون تلمبه زدن ، کیرم را تو چاله سوراخ کونش فشار دادم

wow
کله کیرم رفت تو سوراخش ، از لذت آآه عمیقی کشیدم
تنگی سوراخ کونش را احساس میکردم
کمی کیرم را بیشتر فشار دادم ، و بازم کمی فشار دادم ، عاه خفیفی از درد گفت
سعی کرد با دستش کمی بدنم را عقب بزنه ، ولی
کیرم تا دسته رفته بود تو سوراخ کونش
بدنش عرق سردی کرده بود

داشتم دیوونه می شدم
از تنگی سوراخش ، احساس میکردم کیرم داره له میشه
چقدر داغ بود ،
به خودم امدم و گفتم تکون نخور ، تکونش نمیدم تا دردش بیفته
با یک صدای خفیفی که مثل یک اطاعت کننده بود ، گفت باشه

نمی دونم شاید یکی دو دقیقه ی شد
حالا خیلی اروم کمی تلمبه میزدم ، حس میکردم کیرم مثل دلر چکشی شده و هر بار که به جلو فشار میارم ، انگار دارم سوراخی که بین دو لپ کونش درست میکنم
از بس که تنگ بود لامصب
دیگه دردش افتاده بود ، منم داشتم تلمبه میزدم
اما میدونید که ، مردها همیشه حریصند ، دوست دارن تا حد ممکن فرو کنند
همون جوری که به پهلو خوابیده بودیم
پاهاش را جفت کردم و به سمت شکمش تا کردم تا قشنگ سوراخ کونش بیرون بزنه
دستم را از زیر بدنش رد کردم و جفت پاهاش را از زانو به شکمش فشار دادم و
حالا با قدرت تمام تلمبه زدم ،
دردش گرفت و شروع به آخ و آی کردن گفت

سعی کرد حالت پاهاش را صاف کنه ولی با دستی که زانو چسبیده بودم ، مانع شدم
به گریه افتاده بود
سعی کرد با چرخوندن بدنش ، خودشو از من جدا کنه
ولی بدتر به دمر افتاد و من هم بدون در آوردن کیرم ، افتادم روی بدنش
فرت و فرت تلمبه میزدم ، یواش یواش فاصله های بین هق هق گریه ش کم شد
از دردش کم شده بود
همانطور که کیرم تو کونش بود ،
شروع به مالوندن پهلوهاش کردم و با لب هام شروع به خوردن گردن و گوشش از پشت کردم
+هنوز درد داری؟
_خیلی بی شعوری ، دیدی گریه م گرفته ولی بازم کار خودت را کردی
+ببخشید، ولی باید حوصله میکردی، الان که درد نداری
_کمترشده

دیگه دردش نمی آمد، عادی شده بود براش
یکی دو باری بازم به پهلو خوابیدیم و دوباره دمر خوابیدیم
ای کاش زمان می ایستاد و این حال من تموم نمی شد ولی دیگه باید تمامش میکردیم ، ممکن بود خانمم بیاد
دمر خوابید و با تمام قدرت تند تند تلمبه زدم
تا حد ممکن چند لحظه ای کیرم را تا حد آخر فشار دادم
ملافه را با دستش مشت کرد و لرزشی تو بدنش احساس کردم

چنان آبی از کیرم تو کونش خالی شد که احساس کردم مغزم هم خالی شد
وقتی از روش بلند شدم ، دیدم هنوز ملافه را تو مشتش گرفته
_همه تون یه گوه هستین ، زهر میکنین به آدم

راجع به جمله ش چیزی نپرسیدم
فقط گفتم تکون نخوره و یک دستمال کاغذی برداشتم که کونش را تمیز کنم
دیدم سوراخ کونش مثل غار باز مونده …

وقتی با کسی رابطه دارید ، یادتون باشه طرز نگاه طرف به شما ، از زمان رابطه دیگه فرق داره
نگاهش مکث بیشتری داره و نزدیکانتون متوجه میشن که بین شما خبری هست
بهمین خاطر پافشاری زنم ، برادر پولدارش اونو با یکی از کارمندهای زن شرکتش ، همخونه کرد و از دستم پرید.

نوشته: همسایه


👍 9
👎 8
119416 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

716518
2018-09-10 21:11:11 +0430 +0430

داستانت درعین حال اموزنده هم هست به ادمین بگین در قسمت (اروتیک خیانتی اموزنده) دسته بندیش کنه

1 ❤️

716519
2018-09-10 21:14:05 +0430 +0430

دیسلایک اول،حتما بعدشم برادر زنت از کون چنان کردت که صدای آخ و آوخ گفتنت تا آمریکام رفته . در ضمن اونم آخ و اوخ نه آخ و ای (دردش گرفت و شروع به آخ و ای کردن گفت )

0 ❤️

716524
2018-09-10 21:23:32 +0430 +0430

خواهر زنش اومده خونشون تیکه انداخته بهش. اونم به داداش کارخونه دارش گفته داداش سیبیل کلفتشم شب با کارگراش, اومده دسته جمعی جوری کونش گذاشتن که شیش, ماهه مثل غورباقه داره میپره اینور اونور هنوز دردش فروکش نکرده. قور قوری جان یه لطفی بکن دیگه ننویس!! ? ?

1 ❤️

716539
2018-09-10 22:16:01 +0430 +0430
NA

واس منتقلیش؟؟؟؟ننویس دیگه این کسشرا رو

0 ❤️

716562
2018-09-11 02:35:39 +0430 +0430

ریدم تو این زندگی.نمیدونم چی بگم واقا اینا راسته یا دروغ؟؟من یکساله میخوام خواهرزنمو بکنم به هر دری زدم نشده…

1 ❤️

716664
2018-09-11 14:13:03 +0430 +0430
NA

چه جالب یه آقای دیگه هم تو اتاق بوده. با عنوان شغلی درایور.

0 ❤️

716686
2018-09-11 16:55:30 +0430 +0430

یابوی ابله بیسواد جقی ، هر چیزی که در مورد خانمها گفتی یه گوه خوری اضافه و بزرگتر از دهنت بود ، توی گاگول شاسکول بجز سوراخ دستت سوراخ دیگه ای رو ندیدی تا حالا ، گاومراد اومده تجربیاتش رو هم عر میزنه . پلشت نکبت . انتر

0 ❤️

716714
2018-09-11 20:39:19 +0430 +0430

انگور نصیب شغال میشه؟انگور؟تنه انگور با پوسته ضمختش تو کونت

0 ❤️

716738
2018-09-11 22:08:02 +0430 +0430
NA

واقعا سعی‌کردم فانتزیاتو درک کنم…ولی‌ فقط به یه نتیجه رسیدم…تبریک میگم…تو یه کوسخوله به تمام معنایی‌

0 ❤️

716849
2018-09-12 11:43:27 +0430 +0430

ببین فیگور استادی ورداشتی
شرط ببندیم و به همه کس دارای خونوادت بگو و سفارش کن پا ندن
ولی میدونی
باز مخشونو میزنم …

0 ❤️

717064
2018-09-13 18:28:09 +0430 +0430

عمو کاندومی بیا بکنش، آبشو ریخت توش

0 ❤️

721129
2018-10-01 20:48:57 +0330 +0330
NA

وای خداااااا همسایه جان اون انتقالیه انتقالی!کیر مجید جان تو کس خواهر زنت و ایضا خانمت که انقده دروغ میگی

0 ❤️

728820
2018-11-07 11:21:45 +0330 +0330
NA

درایور
دلر چکشی (dash)
الهی العفو
و دیگر هیچ…

0 ❤️

801285
2021-04-02 12:07:02 +0430 +0430

میگم از کی تا حالا ناهار میخورن بعد میرن باشگاه

0 ❤️