سلام خدمت دوستان.
اولین باری هست که دارم مینویسم پس از کم و کاستی هاش شرمنده
من اشکان ( اسم مستعار ) ۳۰ سالم هست از تهران.
داستان از جایی شروع شد که من ۱۷/۱۸ سالم بود کلاس کامپیوتر میرفتم. معلم کامپیوتر یک روز سایت سکاف رو معرفی کرد بهم و داستان هاش رو خوندم. اما اولش میگفتم همش داستان هست و خیال پردازی اما کم کم بهش اعتیاد پیدا کردم و کارم شده بود خواندن داستان های سکسی.
یه خواهر دارم به اسم نیلو ( مستعار ) ۳۹ سالش هست و مجرد . قد ۱۷۴ وزن ۷۰ سینه ۸۰. یه کون قلمبه و تاقچه ای رون های گرد و تو پر پوست سفید. هر کیری رو برای خودش راست میکنه.
دیگه بعد خواندن اون داستان ها به خواهرم نظر پیدا کرده بودم سعی میکردم دیدش بزنم .
تا جایی که میدونستم پسر مدیر عامل شرکتشون که همسرش طلاق گرفته بود و تنها زندگی میکرد با عنوان خواستگار اومده جلو و دوست شدن. بیرون میرفتن و شب ها پارک برن پیاده روی و …
یه شب که تنها بودم نشستم پای کامپیوترش و تو اینترنت میچرخیدم اون زمان تازه فیس بوک مد شده بود. دیدم یوزر و پسورد فیس بوکش ذخیره هست و باز کردم. قسمت چت های خصوصی دیدم پسره پیام داده کنجکاو شدم و باز کردم.
از نوشته هاش فهمیدم رفته خارج حالا دلش تنگ شده از خواهرم درخواست عکس کرده بود اما یهو دیدم نوشته نه عکس لخت بده من که همه جات رو دیدم . دیگه رفتم از اول شروع کردم به خوندن پیام ها.
دیدم نوشته که اون شب هایی که میرفتیم پارک تو ماشین یه لب میخواستم ازت بگیرم یهو حشری میشدی ، اون روز که اومدی خونمون انقدر حشری بودی تو دروغ میگی تا حالا سکس نداشتی.
فهمیدم که بله خواهرم خونه پسره هم رفته.
پایین ترش دیدم نوشته کاش دوباره میومدی پیشم مثل اون روز برام لخت میشدی من هم همه جات رو میخوردم . اونجات رو میخوردم تو هم هی بگی بسته بسته. تو هم اونجای من رو بخوری و ارضام کنی…
دیگه کارم شده بود وقت های تنهایی برم سر کامپیوترش و هی این پیام ها رو بخونم و جق بزنم با شرت و سوتین هاش.
اون پسره ازدواج کرد و بعد از یه مدتی خواهرم رفته بود ترکیه سفر . اونجا با یه پسره آشنا شده بود که دکتر هم بود . اون هم به عنوان خواستگار بود اما گویا خسیس بود و خواهرم بعد یه مدت کات کرد.
یه پسری همکارش بود و هم سن . با هم اوکی شدن بیرون میرفتیم و اوکی بودن.
یه بار گوشیش رو چک کردن دیدم این پسره هی صحبت بوس کردن و لب گرفتن و نوازش رد و بدل کردن.
یه شب خونه نبودیم خواهرم تنها بود .فرداش که اومدم گوشیش رو کش رفتم و خوندم دیدم پسره نوشته چه کار میکنی؟ خواهرم نوشته بود رو تختیم رو شستم گند کاری تو رو تمییز کردم وحشی بازی در میاری.
فهمیدم که بله دیشب که تنها بوده دوست پسرش اومده خونه و ترتیبش رو داده.
پسره نوشته بود خوب تقصیر خودته میگم هی تکون نخور تا تموم بشه خودت هی میخای فرار کنی از زیرم.
فعلا هم با این پسره کات کرده.
چند وقت پیش دوباره گفتم گوشیش رو یه چک کنم دیدم از طرف دکتره پیام بازی هست.
صحبت سینما بود که برن فیلم ببینند.
پسره گفته بود به شرطی که مثل قدیم سرم رو بزارم رو شونت تو سینما. اصلا بریم همون سینما که بعد فیلم بریم خونمون مثل قدیم تو برام لخت بشی و جلوم برقصی . خواهرم هم گفته بود به شرطی که تو وحشی بازی در نیاری و اذیتم کنی
پسره گفته بود آخه اون هیکل رو نمیشه دید و حمله نکرد بهش .
این بود اتفاقاتی که از خواهرم فهمیدم تا الان سه تا دوست پسر داشته که باهاشون سکس داشته.
نوشته: اشکان
اشکان کیرم دهن خودت بازن همسایتون همون درآبیه
اشکان جان ، برو به سن قانونی رسیدی بیا!
دست ات رو هم از شرت ات بردار!
یه سوال 39 سالشه بعد هر کیری رو راست میکنع درضمن مجردم هست
تو هم برو تو کارش خوب اول باهاش مهربون شو بعد بکنش
خوب دقیقا الان باید چیکار کنیم؟ کس و شعر نوشتیا
خواهر جندت از ترکیه گرفته تا رومانیو ایتالیا و آلمان و کشورهای حوزه دریای کارائیب و لاتین و آمریکن های شمالی و جنوبی رو سیرکوس کرده مونده فقط عرب های حوزه خلیج تاابد فارس اونوقت تو عوض اینکه بمیری داری میخندی آرمان های عنقلاب قرار نیست بکشه اینجوریت میکنه
لطفا ننويس خواهرم،بگو جنده كه به بهانه شوهر و تيغ زدن با همه هست ولي تك پرونه حالا ساعتي نيست
خاهرته یا جنده محل هرکی اومده گاییدش کیرم توی تخیلت با این شعر ورت کیر خر توی سلول های خاکستری مغزت
دیگه سی و نه سال سن مجرد بوده بنده خدا
تا کجا تحمل کنه
ولی خب بدشانسه ، روی همه به عنوان کیس ازدواج فکر میکنه ولی بعدش به فنا میره
امیدوارم یه مورد خوب ازدواجی مزدواجی براش جور بشه
دقیقا یاد اون جوک قدیمی افتادم که معلم انشا به شاگردانش گفته بود بنویسید تعطیلات عید را چگونه گذراندید؟
پس ازین که یکی از شاگردها انشاش رو خوند، معلم پرسید از انشای این همکلاسی تون چه نتیجه ای میگیرید؟
یه کلاس باهم گفتن نتیجه میگیریم ننه ش ج.ن.د.ه.س
به به نوش جون دوست پسرهاش کسی که میخاره رو باید کرد هر کس و هر جا
افرین چه دختر خوبی خیلی خواهر خوبی داری دل کسی رو نمیشکونه ولی دیگه وقت شوهرشه… فکرکنم
شماره خواهرتو بده منم بکنمش بعد منم به لیست داستانت اضافه کن
جسارتا عرض میکنم
اونهمه گفتی خودتو خسته کردی
یک کلام میگفتی:
با افتخار خواهری دارم که دل هیچ جون و پیرو متاهل و مجردی رو نمیشکنه
از خود گذشتگی رو انجام داده غیر قابل باور
قید ازدواج را زده فقط و فقط و بازم فقط بخاطر رسیدگی به امورات حشر و شهوانی های شهرمون،
نتیجه میگیریم: خواهر من یک جن ده خوش قلب میباشد و با تعجب و نفهمیدن اینکه چرا هنوز از طرف بخشدار فرماندار استاندار و مقام معظم ک س بری ((ببخشید)) لشکری و رهبری
مورد تشویق و ندادن مدال شجاعت و از خودگذشتگی قرار نگرفته!!!
بله این ابجی ۳۹ ساله فاحشه من هستند
به امید روزیکه در توان ایشون باشد که یک کشور را تغذیه کند
و من الله توفیق فی امورها،
داداش کو نی ابجی فاحشه ک ون تنبکی ک س نعلبکی اشکان داداش ج ن ده خانوم. 😎
خب جنده تشریف دارن خواهرتون