سلام به دوستان
اولین داستان خودمو مینویسم
من تازه نامزد کردم اسم من محسن و اسم نامزدم مریم همیشه منو و مریم میرفتیم بیرون تفریح و سرگرمی بزار از خودم بگم پسری با قد ۱۸۰ تقریباً پر هستم مریم نامزدم تقریباً هم قد بودیم ولی من ۳۰ سالمه و مریم ۲۵ ساله.
مریم یک خواهر بزرگتر داره به نام مهسا که بیشتر وقت ها که میرفتیم بیرون بهش میگفتیم تو هم بیا همیشه کنار ما بود و من هیچ وقت فکر بدی بهش نداشتم هر چند یک بار توی زندگی شکست خورده بود و جدا شدن یک روز به مریم گفتم میخوام ویلا بگیرم بریم ویلا به پدر و مادر و مهسا هم بگو که همگی بریم فردا مریم گفت پدر و مادرم نمیان ولی مهسا میادش خوب یک ویلا لوکس لاکچری گرفتم رفتیم ویلا کلی خرید گوشت و کباب و مشروب و قلیون و همه چیز گرفتم راه افتادیم سمت ویلا رسیدیم ویلا وسایل رو خالی کردیم مریم زود پرید تو استخر مهسا آمد کمکم بعد وسایل رو که همه چیدیم گفت من برم شنا گفتم نه صبر کن داخل ساک دستی دوتا مایو زنانه شنا در آوردم بهش دادم گفتم برای تو و مریم چقدر خوشحال شد بقلم کرد و بوسیدم رفت مریم صدا کرد مریم آمد دوتا رفتن شنا منم داشتم مشروب میخوردم و گوشت ها رو سیخ میزدم برای شب از پنجره حواسم به شما کردن این دوتا بود کارم تمام شد میز مشروب و قلیون گذاشتم منم رفتم پیششون شنا کردم بعد با هم آمدیم بیرون که مشروب بخوریم باور کنید تا اینجا اصلا به فکر مهسا نبودم فقط مریم رو میدیم.
مهسا و مریم رفتن لباس عوض کردن آمدن نشستیم پای میز مشروب مهسا با لباس ماکسی بلند آمد ولی آنقدر تابلو بو که نه سوتین بسته نه شرت پاش بود مریم با تاپ و شلوارک آمد دیدم مریم سوتین نبسته در حین مشروب خودن پای منقل کباب میکردم و مشروب میخوردیم مریم یکم زیاده روی کرد البته مهسا هم همینطور ولی مریم پشت سر هم میخورد بعد از کباب و مشروب مریم گفت من خوابم میاد بلندش کردم گذاشتمش رو تخت خوابید من و مهسا موندیم مهسا باقی میز رو گذاشتیم رفتیم داخل مهسا رو مبل سه نفره دراز کشید منم نشستم روی اون مبل صدام کرد آقا محسن میشه بیای پیشم بشینی. منم رفتم آمد بلند بشه نزاشتم گفتم راحت باش من پایین پات میشینم به خدا قسم بی منظور بود اونم هیچی نگفت وقتی پاهاش جمع کرد دیدم لباس ماکسی رفت تا رو شکمش روناش در آمدن سفید مثل برف.
کیرم بلند شد دستم گذاشتم رو روناش یکم مالیدم دیدم پاهاش باز کرد وای خدا چه کس نازی فقط یک خط بود بی پروا دستم گذاشتم رو کسش یک ناله آرومی کرد با انگشت دستم کشیدم لای کسش آب سفید از کسش زد بیرون گفت یک ساله سکس نکردم از وقتی جدا شدم البته اون موقع که بودش هم صاف سکس نمیکردم چون کیر شوهرم پنج سانت بود .
بهش گفتم اینجا نمیشه مریم اینجا یک وقت بیدار میشه برای دوتایم بد میشه هر چند خودم وحشتناک حشری شدم گفت مریم خوابش سنگین مشروب که میخوره تو این دنیا نیست خیالت راحت وگرنه ریسک نمیکردم با رفتیم طبقه بالا چون دوبلکس بود قبلش سری زدم دیدم مریم خوابه رفتم بالا دیدم مهسا زیر پتو لباس ماکسی افتاده پایین تخت لخت شده بود آماده منم سریع لباس هامو در آوردم رفتم زیر پتو وای چه بندنی هیچ عیب و نقصی نداشت چه سینه های بزرگ سفیدی همدیگه رو بقل کردیم از هم شروع کردیم لب گرفتن هر چند دلره مریم رو داشتم که بیدار نشه دست کرد کیرم گرفت چشماش گرد شد گفت چقدر کلفته و دراز چند سانته گفتم ۲۰ سانت مالیدش در کسش منم فشار میدادم داخل اون داشت از شهوت دیونه میشد منم شروع کردم به تلمبه زدن و دهنش رو گرفتم که صداش در نیاد هنوز یک دقیقه نگذشت شروع کرد به لرزیدن منم دیدم داره ارضا میشه تا آخر فشار میدادم داخل بعدش دوباره شروع کردم چند دقیقه گذشت داشتم ارضا میشدم همزمان با هم ارضا شدیم سریع بلند شدم صورتش بوسیدم اونم همینطور بهش گفتم از این به بعد همیشه باید بهم بدی گفت چشم رفتم پایین با ترس و لرز ببین مریم کجاست دیدم خوابه منم رفتم کنارش بقلش کردم خوابیدم.
فردا برگشتیم شهر خودمون چند باری بعدش مهسا باهام قرار میزاشت به اسم خرید میومد خونه پیشم باهم سکس توپ میکردیم.
ممنونم که وقت گذاشتید داستانمو خوندید.
نوشته: محسن
همه خواهر زن ها بده سدن ماشالله
همه همتو سمال ویلا لاکچری
همه با مشروب قلیون و گوشت
همه هم ماشالله ۲۰ سانت ، والا من کجای ایران زندگی میکنم پس…
داداش فهمیدمپولداری ببخیال الان اون جیمز از فضا سکوت میکنم
قطعا تو همون کیر ۵ سانتیه هستی عقده شده برات الهی همون سیخ کبابا تو کونت
متوجه شدین که چند وقته زن دایی ها سرشون به زندگی خودشون گرم شده و دیگه جندگی نمیکنن بجاش هرکی میرسه تلافیش رو سر خواهرزنش در میاره و همه خواهرزن ها جنده شدن؟!!!
ماشاالله یه هفته ای هم هست که کیر بیست سانتی مد شده و هجده سانتی رفته قاطی دودولها😂😂😂😂
متوجه شدین که چند وقته زن دایی ها سرشون به زندگی خودشون گرم شده و دیگه جندگی نمیکنن بجاش هرکی میرسه تلافیش رو سر خواهرزنش در میاره و همه خواهرزن ها جنده شدن؟!!!
ماشاالله یه هفته ای هم هست که کیر بیست سانتی مد شده و هجده سانتی رفته قاطی دودولها😂😂😂😂
قرمساق رو زنت به خواهر زنت می کنی و وبعدش اونو بلغور می کنی برا دیگران بچه داربشی انگار باجناقت زنتو گاییده و بچت از تخم اونو نکن اینکارو برا همین سکس با محارم زیاد شده که بچه ها ازتخم شوهر خالن
ایران ما:
وقتی بعد از مدتها کار کردن رو خواهرزن میخوای شوخی دستی را باهاش شروع کنی…
خواهرزن با اخم: نکن زشته!
و تو میفهمی که به این یکی نمیتونی ناخنک بزنی.
ایران اینا:
اصلا تو فاز کردن خواهرزن نیستی
از کنار خواهرزن رد میشی، میگه بیا پیشم بشین
یهو وا میکنه، میگه: بیااااا بزا توووش
دو ساله تووو کف کیرت بودم
کیر قحطی اومده، حتما باید به خواهرم خیانت کنم، زود باش جرررم بده.
داستان تا جای سکسش بدون غلط بود یهوو دستت رفت تو شرتت و گوه زدی به داستان
داستان با تم تکراری ، اندازه دودولت هم همون پنج سانته اینا توهماتته دادی به خورد ما
دیوث بکن کی بودی ،
چرا همه اول آب زنه را میارن 30 ثانیه بعدم آب خودشون که میاد بازم میگه اونم باز لرزید و ارضا شد. این دیگه چه مدلیه اه
ایول 20سانتی
یعنی کیر نویسنده 20نباشه هیچکسی داستان باور نمیکنه
عاشق کیر 20سانتی ام 😂
دوستان ۲۰ سانتی خطکش یا متری که باهاش اندازه میگیرید اولین عددش از چند شروع میشه؟بعدشم خواهر زن که جنده باشه پس زنت هم اینکارهس چون اولین کسی که از گند کاری یه نفر باخبر میشه اونه و اونم دوست داره تجربه کنه
خواهرزن رو باید تا جایی که جا داره باید کرد خواهرزن یعنی نون زیر کباب
اولا تابلو دروغ بود.
دوما خاک بر سرت.
سوما کیرم تو دهنت. این از این
بعدشم بدون که زنتم به اسم خرید میره خونه بقیه و سکس توپ میکنن.
نکاتی که میشه ازش فهمید دروغ گفتی:اول اشاره به 20سانت کیر دیگه خدایی گاییدین با این کلیشه.
دوم این خواهر زنت اینقد راحت پا میده بعد یک ساله سکس نکرده؟؟پوووف بابا پوووف.
براش مایو استخر آورده بودی؟؟؟تو؟؟؟ پشمک میگفتی حداقل زنم براش آورده که باور کنیم.
پدرسگ😂
بین از همه بدتر کیرم کیرم و بیست سانت و کلفتش دروغ محض بود کمتر بگو
جان مادراتون قبل از آپلود اینها،لااقل یکبار خودتون بخونین ببینین اصلا میتونین بخونین بعد آپل،د کنین،سردرد گرفتم دادا
“بهش گفتم اینجا نمیشه مریم اینجا یک وقت بیدار میشه برای دوتایم بد میشه”! 🤔
90 درصد داستان های محارم و امثال اون. خیال پردازی و فشارهای روحی و. جسمی بیش از حد جوان های امروزی. هست. نمیشه بهش خورده گرفت این عاقبت سیاست های غلط کشوره. خدا به هممون رحم کنه چون این داستان ها زنگ خطری جدی برای فروپاشی اجتماعی و نظام خانواده هستش. ازدواج نکردن دختر و پسر. گذشتن از پیک سنی مناسب برای رابطه و ازدواج. بیکاری و نبود شغل مناسب اینا همش اسیب اجتماعی که جوون های این مملکت باهاش درگیر هستند. تهش میشه این جفنگیاتی که هر روز تو سایت مینویسن. اگه یه محقق یا یه روانشناس دو روز وقت بذاره و داستان های این سایت رو بخوانه. متوجه میشه که چقدر مردم این کشور حالشون خرابه… بر باعث بانیش لعنت. که اون دنیا باید جواب این جوون هایی که به گناه افتادن رو بده
بجای داستان. ادم از خوندن کامنت ها لذت میبره@
هر چند داستان کاملا دروغ بود اما همینکه باعث شد نظرهای خنده دار بچه ها ببینیم باید ازتون تشکر کرد
و باز هم یک کیر ۲۰ سانتی دیگه
خیلی جالبه ، همه ی اونایی که داستان مینویسن کیراشون کلفت و ۲۰ سانتیه
همیشه هم طرف تعجب میکنه و چشماش گرد میشه
فقط ما خواننده های داستانها کیرامون زیر ۲۰ سانته
دعا کن شوهر بعدیش ابولش از تو کلفتتر نباشه وگرنه که کوسوکونودهن مریمت صاف که میشه هیچ یه جنده ی کوس گشادم میفته رودستت ولو اینکه حتی این کوستانت چیزه ببخشید (داستانت) فانتزی بیش هم نبوده باشه اما چون وصفالعیش کردی پس نصف گا رو رفتی و آینده داغ و پرالتهابی رو واسه مریم ژژژوون رقم زدی بچه … 😉
چرا داستان رو برعکس نوشتی خواهر زنت می خواست ببینه زنت راست میگه که کیرت 5سانته
کسخل…
چرا تو داستانا زن طرف زود خوابش میگیره ولی دوست یا خودهرش نه وکیر فردین قهرمان غصه ۲۰ سانته و شوهر اونیگی که میخواد کس بده ۵ سانته
یکم دروعاتونو تغییر بدید همش تکراری
بعد میگه شنا کردن من مهسارو ندیدم با مایو ادم میره خواستگاری همه کسو کار زنشو دید میزنه بعد تو استخر فقط زنتو دیدی
چقدر پاک چشمی
خوش به حال شما خدا از این شانسها به ماهم بده بلند صلوات بفرست
الله و اکبر، همه خر کیرن ماشالا!!!
یا نمیدونین 20 سانت چقده! یا از زیر تخماتون حساب میکنین تا کله ی کیرتونو که میشه 20 سانت
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده بود میانگین سایز آلت 13/5 تا 14/5 هست، و کشوری که بلندترین میانگین رو داره 16/5 هست
بعد توی شهوانی روزی صدتا داستان آپلود میشه که همه بیست سانت، سی سانت کیر دارن! 😂
یکی دیگه از ۲۰ سانتی ها داستان گذاشته 😐 عمو جون املا و انشا رو تبصره زدی انگار
نکنه انتظار داری این داستان رو باور کنیم