سلام دوستان عزیز
مدتی بود عقد کرده بودیم مشکل داشتیم باید تلاش میکردیم تا زودتر بریم خونه خودمون اسم خلاصه میگه ن خانم بنده هستش و قدش ۱۷۵ وزنش ۶۵ باسن خوشگلی داره مدتی قبل باهم دوست بودیم خودم م هستم وزن ۹۰ کیلو قدم ۱۸۵ مجبور بودیم زودتر خونه بگیرم بریم مدتی بعد ن بهم گفت دوستش زنگ زده بهش گفته تو بازار رضا کار میکنه و کارشون پخش عمده لباس زنانه اس کارمند میخواد ن بهم گفت میشه برم سرکار گفتم باهم بریم ببینم چجور جای وقتی رسیدیم یه خانم مسنی اونجا بود شرایط گفت اخرش گفت گاهی من نبود پسرم هست کار داشتی نزدیکه زود میاد مدتی سرکار بود روال عادی یه روز رفتم سر بزنم از دور دیدم پسر اون خانم که اونجاس و باهم میخندن احساس کردم خیلی صمیمی هستم از دور بهش زنگ زدی گوشیشو برداشت گفتم چه خبر گفت هیچی مشتری دارم سرم شلوغ گفتم باشه من دارم میام تا ۱۰ دقیقه دیگه میرسم گفت باشه زود بیا کمی گذشت دیدم دست هم گرفته باهم حرف میزنن بعد رفت چند دقیقه بعد رفتم داخل مغازه هیچ به روی خودم نیاوردم چند روز گذشت کارم شده بود برم بازار رضا از دور نگاه کنم میدیم میاد میره پیشش میگن میخندن دست هم میگیرن فشار میدن یه روز زودتر رفتم اب میوه گرفتم رفتم پیشش با تعجب به من گفت امروز نرفتی سرکار گفتم نه عشقم دلم برات تنگ شده بود چیزی نگفتم دستمو گرفت تو دستاش بهم گفتم امروز خیلی حالم بده کاش بشه زودتر بریم خونه خودمون دلم خیلی میخواد حشریم نزدیک پریدم کمی دل داری دادم با حرفهام بیشتر ولی حشری میشود بهم میگفت انقدر دیونم نکن ابم همش میریزه تو شرتم کمی حرف بعد مشتری امد جو کمی اروم شد گفت من برم سرویس بهداشتی زود میام اگه کسی امد بگو الان میاد یاصاحب کارم امد بگو الان میاد .چندقیقه بعد همون پسره امد گفت خانم ن نیستن گفتم رفته سرویس میاد وایساد جلوی درب قیافش معلوم بود ناراحت شده من اونجام منم یکی از گوشی هام گذاشتم روی دوربین فیلم برداری یه جای بین لباس ها جاساز کردم و امدم بیرون ن امد بهش گفتم یه نفر امد لباس میخواست همون لحظه امد گفتم ایشون هستن بعد ن مارو بهم معرفی کرد بعد احوال پرسی گفتم ببخشید من با اجازه تون میرم بالا بیرون بازار خرید کوچیک دارم تا نیم دیگه برمیگردم رفتم کمی طولش دادم بعد از دور نگاه کردم ببینم رفته وارد مغازه شدم ن بهم گفت امروز زودتر بریم گفتم باشه منتظر موقیت مناسب بود تا گوشی که جاساز کرده بودم بردارم کمی طول کشید بعد نگاه کردم دیدم صاحب کارش اول ناراحت شده بعد کلی ن باهاش حرف زده بود بعد دیدم راست کرده ن دست میزنه به کیرش بهش میگه امروز خیلی حشری بودم دیشب با اون پیام هات دیونم کردی چکار کنم دارم میترکم صاحب کارش بهش گفت کاش مال من بودی بعدم ن دوباره یه دست به کیرش میکشه بعدش بهش میگه قبل خواب بهت پیام میدم خیلی حشری شده بودم با اون صحنه ها مدتها نگاه میکردم خیلی دوست داشتم پیام هاشون ببینم تا یه روز یه فرست طلایی پیش امد رفته بودم بیرون ن گوشیشو جا گذاشت تو ماشین کلی گشتم اسم صاحب کارش تو گوشیش بود ولی با اسم مادرش سیو بود واتساپ شو باز کردم کلی پیام بود بیشتر خوندم بعد دیدم عکسای کیرشو که شیو کرده برای ن فرستاده ن عکس سینهاشو با کونش که قنبل کرده میگه عشقم بکن خیلی حشری شدم جوری که دیگه دست خودم نبود خیلی عکس بود وخیلی حرفهای سکسی داغ ولی یه چیزی که بیشتر منو حشری کرد این بود که بهش گفته بود به شوهرت بگو اینجا نیاد اونم بهش گفته نمیشه بهش بگم نیاد شک میکنه عادی باش بعد کلی بوس لب فرستاده بود بعد ن گفته بود حسود جون امشب بیا دلم برای خوشگل وسط پاهات تنگ شده بیا یه دست از روی شلورار بکشم یه چیزی میخوام بهت بدم ببری خونه کارت دارم پیامی میخوام بکشمت چند وقت بعد سوپرایز ن برای صاحب کارش شورتش بود که رو گوشیش ن دیدم که حسابی اب هم دیگرو تلفنی اوردن فرداش قول داده بوده که تو ناهار از خونه نیار من از کبابی مسلم کباب میگیرم بعد عکس شورت ن که روش پر از اب کیر دیدم یه روز خونمون خالی بود ن اوردم تاحسابی حال کنیم دیدم همون شورت پاشه که روش اب کیر پاچیده بود خیلی حشری شدم اون روز ن ۷ بار ابش امد الان چند ساله از این موضوع گذشته و اگه فرصت شد حتما بقیه شو میگم الان ن سرکار نمیره ما امدیم خونه خودمون ولی گاهی اون پیام ها منو حشری میکنه من ن باهم خیلی خوب هستیم .دوستان دارم مرسی وقت گذاشتید خوندید اگه خوب بود بگید ادامه شو بگم.

نوشته: م و ن