داستان سكس ضربدري سارا (1)

1393/10/15

من سارا هستم متاهلم و الان 27 سالمه…
دوس دارم بخشی از زندگی سکسیمو براتون بنویسم . منم مثل اکثر دخترا قبل ازدواج دوست پسر داشتم و طبعیعتا با بعضی هاشونم سکس داشتم…
اما جریانی که میخوام تعریف کنم از این قرار که من یه پسر عمه به اسم ماهان دارم که خیلی خوشگل و خوشتیپ و همه ی دختر های فامیل بدشون نمیاد باهاش یه سلام علیکی داشته باشن…
حدودا 16سالم بود که شام خونه عمم بودیم, من رفتم تو اتاق ماهان که باهاش یه گپی بزنم…
اما ماهان گفت بیا یه فیلم ببینیم . فیلم صحنه دار بود !!! اما هیچکدوم چیزی نمیگفتیم…
وسطای فیلم بود که ماهان کامل چسبید به من !!! من اعتراضی نمیکردم و ماهانم پروتر شد و علنا داشت با من حال میکرد…
منم دوس داشتم اما میترسیدم کسی بیاد تو اتاق .بخاطر همین اومدم بیرون .ماهانم اومد تو پذیرای و همش چشمک میزد و اشاره میکرد که برو تو اتاق . خودمم دوس داشتم ام واقعا میترسیدم . بعد شام رفتم از تو اتاق یه وسیله بردرام که ماهانم سریع اومد و سرپا چسبوندم به دیوار و کیرشو میمالید به کونم . 30ثانیه نشد که گفتم الان شک میکنن و جدا شدیم و رفتیم تو حال…
بعد اون جریان ماهان خیلی دورو برم میپلکید !!! اما دیگه موقعیت پیش نیومد وتا اینکه چند ماه بعدش به خاطر کار بابام مجبور شدیم 5سال بریم جنوب زندگی کنیم . یه چند روزی بود که برگشته بودیم که ماهان به بهونه کمک همش خونه ما پلاس بود…
میدونستم چی میخواد اما یه چند سال گذشته بود و میترسید کاری بکنه…
یه چند ماهی گذشت تا من دوباره بی اف بگیرم و سکسام شروع شد…
یه روز خونه ماهان اینا دعوت بودیم ,منم اونروز قرار بود با دوست پسرم برم بیرون بعدش از اونجا برم خونه عمم . دوست پسرم منو رسوند سر خیابونشون و رفت . یه نیم ساعتی گذشت تا ماهان از بیرون برگشت…
بعد 10دقیقه اس داد که خوش گذشت ؟؟؟ منم نوشتم چی ؟؟؟ نوشت 206 سفید سر خیابون…
( ماشین دوست پسرم 206سفید بود)…
منم نامردی نکردم نوشتم خیلیییییییییی…
نوشت با این خیلی که تو نوشتی, پس معلومه یه کارایی کردین !!! منم به نشانه تایید یه چشمک زدم و یه سری تکون دادم . نوشت پس سهم من چی ؟؟؟ منم از کنارش رد شدم گفتم گربه برداشت…
اونشب سیر بودم و نمیخواستم بهش رو بدم اما یه ماه بعد رفتیم شمال یه روز که رفته بودیم جنگل من میخواستم برم دستامو تو رودخونه بشورم که ماهانم اومد…
پشت یه درخت گرفتم و چندتا لب گرفت و سینه ها و کونمم یکم مالید…
منم هیچ حرکتی نمیکرئم .فقط وقتی کارش تموم شد یکم کیرشو گرفتم تو دستم که نزدیک بود از خوشحالی بال در بیاره…
تو اون سفر یکم بهش حال دادم مثلا چندبار کونم میچسبوندم بهش و یکی دوبارم از کنارش که رد میشدم یه دستی به کیرش میزدم . گذشت تا چند ماه بعد که یه شب قرار بود بریم خونه بابابزرگم منم مثل همیشه قبلش با بی اف جدیم قرار سکس گذاشتم .اما وسط کار بودیم که زد حال خوردیم و مامان باباش میخواستن برگردن خونه و ما مجبور شدیم بزنیم بیرون, هرچی گشتیم مکان پیدا نکردیم منم دیرم شد و باید میرفتم خونه مامان بزرگ .از شانسم ماهان اونجا بود و باز میخواست یه ناخونک به من بزنه منم که خودم حالم خراب بود .سریع یه فکری به سرم زد خودمو زدم به سر درد طوری که همه ابراز همدردی بکنن بعد نیم ساعت به ماهان اس دادم که بگو من با دوستام قرار دارم میخوام برم . اونم قبول کرد بعد 5دقیقه ماهان پاشد و گفت که با دوستام قرار دارم میخوام برم .منم گفتم من حالم خوب نیست میتونی منم سر راهت برسونی ؟؟؟ میدونستم مامانم اینا به این زودیا نمیان آخه هنوز شام نخورده بودن !!! هرچقدر اصرار کردن نموندیم و اومدیم بیرون . سریع رفتیم خونه ی ما , تا رفتیم تو مشغول شدیم بعد ساک زدن من و لیسدن اون من دراز کشیدم ماهانم کیرشو خیس کرد و گذاشت لاپام و تلمبه میزد !! دو دل بودم که بگم یا نه…
اما بالاخره با خودم گفتم من که تا اینجاشو اومدم بزار این بگم . گفتم بزار تو کسم . ماهان: مگه اوپنی ؟؟ من: آره بزار . اونشب یه حال اساسی کردیم…
اما بعد از اونروز ماهان دیگه اعصاب خورد کن شده بود .زنگ میزد اس میداد و به نوعی ول کنم نبود .تا اینکه بهش گفتم من دوست پسر دارم و نمیتونم با تو باشم ولی اگر بعضی وقتا تونستم تورو هم به نوایی میرسونم . ماهان انگار این جمله بد حالشو گرفته بود !! چون تا چند ماه دیگه تحویل نمیگرفت و مثلا قطع رابطه کرده بود . تا اینکه عروسی یکی از فامیلا بود که یه احمق خورد به من و یه لیوان آب آلبالو که دستم بود ریخت رو پیراهنم و همش لک شد . خیلی حالم گرفته بود و ناراحت شدم مامانم گفت الان به بابات میگم برسوندت خونه لباستو عوض کن و برگرد .بعد 5دقیقه بابام با ماهان اومد و گفت من یکم مشروب خوردم نمیتونم رانندگی کنم بیا با ماهان برو . تو مسیر هیچکدوم حرفی نمیزدیم تا اینکه ماهان گفت از بی افت چه خبر ؟؟ من: سلامتی خوبه . ماهان: الحمد…
خوش بحالش . من: چطور ؟؟ ماهان: هر روز داره مفت مفت دختر دایی مارو میکنه و حال میکنه . اما ما خودمون بی نصیبیم . میدونستم چی میخواد !!! من: شما قدر نعمت رو نمیدونی مگرنه شما هم بی نصیب نمیموندین . ماهان: ما که نعمتی بهمون نرسیده…
من: چرا نرسیده ؟؟؟ بنده 2ساعت تمام تو اتاق خودم به جنابعالی نعمت دادم اما بعدش نخواستی و عین بچه کوچیکا قهر کردی و الانم داری بی دلیل گله میکنی…
ماهان: بخاطر اینکه منصف نبودی قهر کردم . من: من منصف نیستم ؟؟ ماهان: آره . من: چرا اونوقت ؟؟ ماهان: چون نعمتتو مساوی تقسیم نکردی اون یارو هر روز و من سهمم شد هر چند ماه یکبار اونم اگه تونستی…
من: کی گفته چند ماه یکبار ؟؟ ماهان: خودت گفتی . من: من نگفتم .گفتم هروقت موقعیتش پیش اومد . ماهان: خوب این یعنی چی ؟؟؟ من: دیونه من و تو فامیلیم و نمیشه با هم باشیم بفهمن آبرو ریزی میشه .منم بخاطر همین گفتم هروقت موقعیت جور شد .ممکن تو یه روز 2بار جور شه ممکن تو 6ماه یه بارم جور نشه . ماهان: تو اینطور توضیح ندادی . من: آخه تو نخواستی . در ضمن من هر روز سکس ندارم و نداشتم .شاید 1ماه یا 2ماه یکبار و اینم بدون که تو 2سال گذشته یه بار از جلو دادم و اونم به تو بوده…
(نمیخواستم در مورد من فکر بد بکنه .اما حقیقتش این بود که من هفته ای 2بار سکس داشتم . ماهان: پس الان که رسیدیم موقعیتش هست ؟؟ من: اگه تندتر بری شاید . ماهان: از جلو ؟؟ من: نخیر . ماهان: چراااا ؟؟ من: آخه دوختم . ماهان: چرا ؟؟ من: شوهر کردم نمیگه پردت کو ؟؟ ماهن: کی پردتو زد ؟ من: یه احمق خر که مستم کرد و پردمو برداشت…
اما من شاید سر جمع 5بارم از جلو سکس نداشتم . اونشب از کون یه حال توپ به ماهان دادم که تا آخر مراسم شنگول بود . شاید 2هفته بعدش بود که با بی افم بهم زدم . یه 10روزی گذشت نتونستم تحمل کنم بخاطر همین به ماهان اس دادم که مکان داری ؟؟ گفت چرا ؟؟ گفتم که با هم باشیم . تقریبا 10روز یه بار با ماهان میرفتم بهشم گفته بودم که بی اف ندارم…
یه مدت گذشت تا اینکه عمم چندبار تو مهمونیا به من میگفت عروسم…
یه روز که با ماهان بودم ازش پرسیدم که چه عمه میگه عروسم…
ماهانم میگفت که بهش گفتم تورو میخوام . راستشو بخواین ناراحت شدم .اول برا اینکه به خودم نگفته بود دومم بخاطر اینکه ما به هم نمیومدیم . ماهان میگفت چرا مخالفی ؟؟ من: ببین من تورو دوس دارم تو خیلی خوبی اما ما نمیشه با هم ازدواج کنیم . ماهان: چرا ؟؟ من: ببین رابطه ی من و تو یه رابطه ی سکسی بوده و تو میدونی من قبل از تو با کسایی دیگه سکس داشتم و پردمم سوریه و همه ی اینا در آینده مشکل ساز میشن و…
ماهان: من با اینکه تو قبل از من با کسی سکس داشتی کاری ندارم و…
من خودمم با بعضی سکس داشتم و…
این قضیه شاید چند ماه طول کشید تا بالاخره راضی شدم و تو یه پرسه 6ماه ما عقد و ازدواج کردیم و رفتیم سر زندگی مشترکمون…
فعلا تا اینجارو داشته باشید تا بعد زندگی پر پیچ و خم متاهلیمونو براتون بنویسم . نظر یادتون نره .

نوشته: سارا


👍 3
👎 1
222197 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

449587
2015-01-05 16:17:17 +0330 +0330
NA

از داستانت خوشم اومد ادامه بده.به فوشای دوستانم کاری نداشته باش عادیه

0 ❤️

449588
2015-01-05 16:48:27 +0330 +0330
NA

دمت گرم، باحال بود.

0 ❤️

449590
2015-01-05 18:23:38 +0330 +0330
NA

خوب بود اما از خودت میگفتی تا حداقل یه بار راست کنیم حال بیایم aggressive

1 ❤️

449591
2015-01-05 23:15:53 +0330 +0330
NA

ماهنوز چیزی از ضربدری توش ندیدیم شایدم 90قسمته چ میدونم والا…

2 ❤️

449592
2015-01-05 23:59:37 +0330 +0330

خوب بود مرسی ادامه بده اینا هم که فحش میدن خودشون وجود نوشتن 1خط کس شعرم ندارن

1 ❤️

449593
2015-01-06 00:41:08 +0330 +0330
NA

فقط جونه نتت مث این سریالای ترکی کشش نده

0 ❤️

449594
2015-01-06 01:29:55 +0330 +0330
NA

پیازداغ شوزیادوزیادکرده بودی ولی بدک نبوددرکل

0 ❤️

449595
2015-01-06 02:42:08 +0330 +0330

چندماه پیش برای پنج سال رفتین جای دیگه بعد وقتی برگشتین همش شهر خودتون بودین چطوری؟

0 ❤️

449597
2015-01-06 04:31:31 +0330 +0330

خوب بود ولی انگار داشتی یه فیلم نامه رو تمرین میکردی نه؟

0 ❤️

449599
2015-01-06 05:33:36 +0330 +0330

داستان شسته رفته و نسبتا خوبی بود
نثر روون و خوبی داری
آفرین ادامه بده good

0 ❤️

449600
2015-01-06 06:53:11 +0330 +0330

اره خوب بود داستان نویستو میگم معلومه ادم رو راست و صادقی هستی اگه با ماهان به هم زدی من حاضرم جاهای خالی تو پرکنم از دخترای سکسی وحشری خوشم میاد اونم که مثل تو راست گو وسخاوت منشم باشه دیگه چه بهتر ادامه داستانتم بنویس آینده درخشانی برات میبینم

0 ❤️

449601
2015-01-06 09:28:54 +0330 +0330

جنده خانم همه دخترا قبل از ازدواج سکس نمیکنن همه رو جمع نبند

0 ❤️

449602
2015-01-06 09:37:43 +0330 +0330
NA

music2 به کیرم

0 ❤️

449603
2015-01-06 09:53:44 +0330 +0330
NA

ای بد نبود.ادامه بده

0 ❤️

449605
2015-01-06 11:41:48 +0330 +0330
NA

قشنگ و جذاب نوشتي حتمن ادامه بده

0 ❤️

449606
2015-01-06 12:03:24 +0330 +0330
NA

sara ba man ham dust sho be man ham bede

0 ❤️

449607
2015-01-06 12:07:30 +0330 +0330
NA

خوب بود . ادامه بده …

0 ❤️

449608
2015-01-06 14:04:50 +0330 +0330

کاش همه با شعور بشن دمش گرم ماهان
دمش گرم دختر دایی
small_IMG_۲۰۱۳۰۷۱۱_۲۰۵۸۰۷.jpg

0 ❤️

449609
2015-01-06 18:07:08 +0330 +0330
NA

آفرین مبارکه
مبارکه
مبارکه
داستانهای تخمی ادامه دارد

0 ❤️

449610
2015-01-06 18:32:36 +0330 +0330
NA

کسشعری بیش نیس،خاک برسرت ملجوقینگا

0 ❤️

449611
2015-01-06 23:32:29 +0330 +0330

انگار تو هم يكسره در حال دادن يا در فكر دادن بودي ، درسي مشقي مدرسه اي …

0 ❤️

449612
2015-01-07 02:06:34 +0330 +0330
NA

خيلي خوب بود مرسي

0 ❤️

449613
2015-01-07 02:59:57 +0330 +0330
NA

فکر کنم که مثل این فیلمها ی ترکی حدود سیصدچهارصد قسمت باشه داستانت.کیر اسب رستم تو کس بخیه ایت

0 ❤️

449614
2015-01-07 07:07:03 +0330 +0330
NA

جنده خوبی هستی اگه بشه با منم باشی خوب میشهاااااااااااااااا

0 ❤️

449615
2015-01-07 07:28:20 +0330 +0330
NA

عللي بود خوشم اومد good

0 ❤️

449616
2015-01-07 11:47:40 +0330 +0330

خوب بود give_rose

0 ❤️

449617
2015-01-19 03:50:24 +0330 +0330
NA

حیف لقب جنده که برای تو حروم بشه! همون خارجی ها برا امثال تو کلمه بهتری دارند bitch یا گاو ماده! کس مغز لاشی تو همونی هست که از بس که کسی پدر و برادر مادر جندت هم روزی سه بار می کننت! الآن اینقئه کوس و کونت گشاد شده رفتی سراغ کیر اسبت تو اون پشت کوهی که زندگی می کنی!

0 ❤️

449619
2015-01-20 15:22:49 +0330 +0330
NA

عجب ادمای کیری پیدا میشن. عزیزم داستانت خوب بود
به دروغ و راستش کاری ندارم. خوب بود.

0 ❤️

449621
2015-01-22 03:59:10 +0330 +0330

اووووووووف

0 ❤️

449622
2015-02-02 13:38:39 +0330 +0330
NA

خوب بود
خندم گرف…!

0 ❤️

449623
2015-05-20 13:14:01 +0430 +0430
NA
1431332088153.jpg
0 ❤️

449624
2015-05-24 09:16:03 +0430 +0430

خوب بود ادامه بده
امیدوارم یاد بگیریم به هم توهین نکنیم!

0 ❤️

723832
2018-10-14 17:12:32 +0330 +0330
NA

والا این اصن داستان سکسی نبود، تقریبا شبیه یه خاطره صحنه دار بود!!!

0 ❤️

811337
2021-05-23 15:35:29 +0430 +0430

مرسی عروس خانم

0 ❤️

819047
2021-07-08 02:24:10 +0430 +0430

خوب بود ، منم تجربه مشابه داشتم ، میدونم چقدر بده ، انگار واقعا همه مثل همن

0 ❤️