با سلام خدمت دوستان حسام هستمو ۲۵ سالمه ماجرا بر میگرده به زمانی که ۱۶ سالم بود خانواده همش میگفتن با از خودت بزرگتر نگرد من خرم فکر میکردم اونا بدمو می خوان با دوتا پسر دوس شده بودم که ۲۶ و ۲۵ ساله شون بود خلاصه بهشون میگفتم داداشی اوایل میرفتیم پارک بعد چند وقت بهم سیگار تعارف کردن شروع کردم به کشیدن پارک همه جا میرفتیم بعد از ظهرا واقعا بهم خوش میگذشت خوشم میومد ازشون همش بهم میگفتن بیا یه شب بریم خونه باغ تا صبح با رفیقا ما عشق حال من خرم فکر میکردم دیگه اعتماد کامل کرده بودم بهشون
یه شب تو ایام هفته بود تو تابستون به اسرار دعوا خانواده راضی کردم که مثلا من برم پیش دوستم امشب بخوابم خانوادش رفتن تنهاس خونه خلاصه راضی شدن پیاده رفتم سر کوچه با موتور اومدن دنبالم رفتیم خونه باغ ۲ نفر دیگه بودن اونجا که رفیقا همینا بودن تا رفتم گفتن جون چه بچه ایی منم فکر کردم شوخی میکنن یکی از بچه ها جمع گوشیش در اورد الکی الو الو رفت بیرون اون دوتام گفتن بریم تو باغ میوه بیاریم تا بخوریم من موندم و محمد ۲۷ سالش بود اومد کنارم نشست گفت حسام خره من حشرم زده بالا میشه یه کون بدی من من جلو علی روم نشد بگم الان تا میان بیان یه زره گفتم برو گمشو بابا نه گفت حسام جون من ناز نکن توشی که نمیکنم یکم لاپایی تو بدنت مو نداره سفیدی من زود ابم میاد خلاصه کشیدم شلوارمپایین گفت جوننن گذاشت لایه پام چندتا لک زد تمام ابش ریخت لایه پام همون موقع هم اون ۳ نفر دیگه اومدن تو گفتن ماهم می خوایم اون شب تا صبح زیر ۴ تا کیر کلفت بزرگ از درد جیغ زدم و صبح با کونی گشاد بدنی کبود شده برگشتم خونه ودرس شد برام که با بزرگتر از خودم نگردم یاد اون روز که میفتم هنو سوراخم درد میگیره یه روزم انتقامم رو ازشون میگیرم
نوشته: ح س م
کلید اسرار هر کی سیگار تعارف کرد میخواد کونت بزاره!!! ?
داداش 16 ساله ی گلم.برو مشقاتو بنویس .درس هاتو واسه شنبه بخون.هروقتم دودولت راست شد برو برنامه کودک تماشا کن جای اینکه بیای اینجا جق بزنی و کسشعر بگی.پیشاپیش از اینکه به حرفم گوش میدی ممنونم
سن و سال رفیق دلیل بر کون دادن و کون کردن نیست آدم تا رفیقش هست نباید منت غریبه بکشه???
شما رو به عمو کاندومی عزیز میسپارم.
تو مگه نمیدونی که هنگام تجاوز هم باید کاندوم همراه داشته باشی!
عجب رفیقهایی
ازقدیم گفتن کیری که برای رفیق بلندنشد بایدازته بزنیش نه اشتباه شد
کیری که برای رفیق بلندشدبایدطلا گرفت اه بازم اشتباه شد خخخخخ
سولاختو قولبون پسله.
گشادتتتتت کردننننننننننن ههههههههه
خخخخخخ
.
لعنت به این خونه باغ که چه بچه خوشگلایی اونجا کونی شدن.
از جمله منه بدبخت.
صلاح دونستی بیا یبارم به ما بده
آروم توشو مالش میدم با کیرم تا تلخی اونروز رو فراموش بکنی
اگه اینجوری نشد اصن تو بگیر منو بکن
نتیجه داستان : عاقبت حرف گوش نکردن ?
همون داداشیا دوشیدنت ، لباستو کندنو و پوشیدنت ?