داستان یک زندگی عادی

1392/08/27

مثل همیشه ساعت یک-دو ظهر از خواب پا میشم و نیم ساعتی رو کاناپه چرت میزنم تا فرآیند بیداریم تکمیل بشه.البته الان که تابستونه و کلاس ندارم اینقدر راحت تا لنگ ظهر میخوابم وگرنه ایام دانشگاه یکم با عذاب وجدان تا لنگ ظهر میخوابم که چرا همش کلاسای صبح رو غیبت میکنم.
نوزده سالمه و تنها کار مفیدی که تا حالا برای جامعه انجام دادم اینه که خیلی واردش نشدم و یک بارم ماشین یک بنده خدایی رو هل دادم،دانشجو هستم و متنم مملو از غلط های املایی.همیشه یا توخونه خوابم یا با دوستام تو خیابونا بی هدف چرخ میزنیم و به تیپ دخترا امتیاز میدیم.همیشه پدرم بهم تیکه میندازه که تو آخرش هیچ گهی نمیشی،زمان ما بچه ها نصف تو سن داشتن یه خانواده رو نون میدادن،جنگیدنو رو مین رفتنو…و من همه حرفاشو قبول دارم.البته تو خودم و باقی هم نسل هام اونقدر خایه میبینم که اگه زبونم لال جنگی بشه بریم و از خاکمون دفاع کنیم،درسته ما یکم کون گشاد هستیم ولی بی غیرت و بی ناموس نیستیم.
وقتی مطمعن شدم کاملا بیدارم میرم ببینم اگه باقی اعضای خانواده موقع ناهار منو یادشون مونده و برام غذا نگه داشتن،ما هم یک حالی به بدن بدیم. بعد ناهار یا همون صبحانه برای رعایت ریتم یکنواخت و تکراری زندگی اصلاح میکنم و همزمان یکی از آهنگ های شادمهرو با صدای بالا و اعتماد به نفس بالاتر میخونم،و این اعتماد به نفسو مدیون همسایه بقلیمون هستم که در بین یکی از همین خوندن هام گفت:ببر اون صداتو دیوث بچه خوابه و از اونجایی که همیشه آدم موفق دشمن زیاد داره فهمیدم صدام عالیه و سال آینده در عکدمی در خدمت دوستان هستم.وقتی کار اصلاح تموم میشه یه نگاه به آینه میندازم و قدرت خدا رو تحسین میکنم.یعنی اگه ساکن کالیفورنیا بودم بدون شک میبردنم هالیوود و استار فیلم های ترسناک و تخیلی میشدم.معمولا بعد اصلاح میرم دوش میگیرم و بعدش خیلی عذاب آوره که یه سوال سخت ذهنمو مشغول میکنه:خب داش رضا امروز کی رو بکنیم؟(نه که به خاطر قدو هیکل و چهرم دورم خیلی شلوغه جواب این سوال برام سخته)در جواب خودم کمی تفکر میکنم و اینگونه پاسخ میدم که استاد کامپیوتر که نیستم،تو خونه هم شربت نداریم که،همسایمونم که دختر نداره،هنوز اونقدر بی غیرت هم نشدم که به ناموس خودم نظر داشته باشم،ماشین و خایه جنده آوردن هم که نداریم ولی…خوش بختانه یه نرم کننده خوب تو حموم داریم و به این صورت هر کی رو که دلمون بخواد کردیم،تنگیو گشادیش به سلیقه خودمونه،پولمونم تو جیبمون مونده،از همه مهم تر!!!تو نظرات هم کمتر فحش می خوریم.
بعد از یک جق پیروزمندانه با یه احساس غرور کیری راهی خیابونا میشم(هیچ وقت دلیل این احساس غرورمو نفهمیدم)با دوستام دور هم جمع میشیم مسخره بازی میکنیم،میریم کلوپ و خلاصه یه راهی پیدا میکنیم که باقی عمرمونو به فاک بدیم.
ساعت های ده-یازده شب هم کاملا افسرده و عقده ای از دختر پسرایی که دست تو دست هم دیدم برمیگردم خونه و رو تختم ولو میشم و خودمو یک طرف تخت جمع میکنم و به خدا میگم یعنی میشه منم یک روزی عشقمو پیدا کنم و اینجا در کنارم بخوابه و من فقط نگاهش کنم؟و تنها جوابی که میشنم صدای بابامه که میگه نره خر صبح پا میشی میری نون میخری.و صبح بعد یک شروع تخمی دیگه…
میدونم اینجا یک سایت پورن هست،من و شما هم میایم اینجا تا اطلاعاتمون در مورد مسائل جنسی افزایش پیدا کنه و من نباید این متنو اینجا مینوشتم ولی دیدم زندگی منم دسته کمی از فیلم سوپر نداره منتها فیلم سوپر نهایتا تایمش یک یا دو ساعته ولی من هر روز به مدت بیستو چهار ساعت تسوط این زندگی گاییده میشم.
در آخر با اینکه اصلا در حدی نیستم که بخوام شما بزرگان ادبیات اروتیک رو نصیحت کنم ولی چند نکته رو که قطعا خودتون هم اونا رو میدونید یاد آور میشم،من شخصا هدفم از اومدن به این سایت این بود که اگه خدا قسمت کرد ما زن بگیریم،بدونم شب عروسیم باید چی کار کنم و کسخل بازی درنیارم،منتها الان سه سالی میشه که تو این سایت داستان میخونم و بجز تعداد محدودی از داستان ها که حالا چه از نظر آموزش نحوه صحیح سکس چه بیان احوالات عاشقی و… حرفی برای گفتن داشتن بقیه واقعا شرم آور بودن،از نظر دوستان نویسنده،داستان های سکس محارم،خیانت،تجاوز و…چه بازتابی تو رفتار و طرز فکر جوونای این مملک میتونه داشته باشه؟مگه بابت نوشتن این داستان ها که غالبا هم دروغ هستن بهتون مدال میدن؟اصلا کاری به دین و اعتقاد مذهبی نداریم ولی مگه ما ایرانی نیستیم؟من واقعا بعد از خوندن اکثر داستان ها به جقی بودن خودم افتخار مکنم.حداقل واسه ارضا شدنم احساس یک دخترو به بازی نگرفتم،به یه مرد که میتونه جای برادر نداشتم باشه خیانت نکردم،به مادر خودم که نورده سال تمام سعیشو کرده تا من هیچ کمبودی تو زندگیم نداشته باشم تجاوز نکردم.هدف من از گفتن این حرفا توهین به اعتقادو اصول کسی نبود و اصلا قصد جسارت نداشتم فقط عقاید خودمو به اشتراک گذاشتم.اگه حرف های من حتی یک نفر رو به خودش بیاره ارزشش برام از کون جنیفر لوپزم بیشتره.
اگه ادمین متنمو آپ کرد منتظر نظرات هستم حتی اگه فحش باشه،به قول بابام وقتی خودم هیچ گهی نیستم بخوام بقیه رو پند بدم فحش خوردنم داره امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشید

نوشته: شبگرد تنها


👍 2
👎 0
114080 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

404657
2013-11-18 15:46:31 +0330 +0330
NA

خودتی!

0 ❤️

404658
2013-11-18 16:41:53 +0330 +0330
NA

جلقو حیا کن
شهوانیو رها کن
کیر شتر تو مماغت :-D

0 ❤️

404659
2013-11-18 16:43:48 +0330 +0330
NA

من که خوشم اومد.جالب بود…

0 ❤️

404660
2013-11-18 16:48:45 +0330 +0330
NA

چی بگم والا. .موفق باشی

0 ❤️

404662
2013-11-18 17:13:19 +0330 +0330
NA

واقعادمت گرم پسر
آفرين.شيرمادرت حلالت باشه
;)

0 ❤️

404663
2013-11-18 17:31:54 +0330 +0330
NA

خيلي قشنگ بود. بعد مدتها با خوندن يه متن كه نه داستان بود نه سكسي حال كردم در حد اعلا.
دمت گرم. قلمت خيلي شيرينه داداش.
امتياز كامل تقديم شد

0 ❤️

404664
2013-11-18 18:13:27 +0330 +0330
NA

من که خوشم اومد… افرین پسر
امتیاز کامل
بازم بنویس

0 ❤️

404665
2013-11-18 19:45:56 +0330 +0330

دوستان عزیزی که فیلم سکسی میخوان پیام بدن لینک دانلود بهشون بدم <:P <:P

0 ❤️

404667
2013-11-18 22:54:17 +0330 +0330
NA

فحش کدومه ! اول اینکه یه فکر درس درمون برا روزات و آیندت کن دوم اینکه برا زشتی سکس با محارم باهات موافقم و ایول داری :)

0 ❤️

404668
2013-11-18 23:06:26 +0330 +0330

دمت گرم. امیدوارم به زودی “همه چی غیر معمولی بشه” تو زندگیت.

0 ❤️

404669
2013-11-18 23:25:44 +0330 +0330
NA

تیکه هایی که تو داستانت مینداختی خیلی باحال بود پسر!
با سبک سوپر ریالیسمیت خیلی حال کردم ;-)
بهترین چیزی بود که بعد چند وقت خوندم ، راستی "شبگرد تنها"یه عزیز یه بازی کامپیوتری هم فکر کنم به اسمت ساختن!
برو بازیش کن ، تو هم حالشو ببر…

0 ❤️

404670
2013-11-19 00:19:53 +0330 +0330
NA

آفرین…

0 ❤️

404671
2013-11-19 00:36:56 +0330 +0330
NA

خيليم خوب بود حق با نويسندست خب يكم اروتيك بنويسيد.اين محارم واقعا مزخرف ادم حالش بد ميشه

0 ❤️

404672
2013-11-19 01:48:19 +0330 +0330

راستش داستان که نبود، بیشتر به یک انشاء از نوع دوران دبستان شبیه بود که ازت خواسته بودن یک روز زندگیت رو تعریف کنی. چیز دندون گیری هم ازش در نیومد. جز اینکه خیلی روان و راحت نوشته بودی. فقط اونجایی که گفتی یه بار ماشین هول دادی خواستم بپرسم مطمئنی هول نشدی تو ماشین بدی؟!!

0 ❤️

404673
2013-11-19 02:37:35 +0330 +0330
NA

خوشمان امد
ازاینکه قبلا فحش هارو ضمیمه داستان ونسبت به نویسنده سنجاق نمودید وزحمت بروبچه های شهوانی روکم کردید از جنابعالی کمال تشکر راداریم

0 ❤️

404675
2013-11-19 04:04:42 +0330 +0330

اولا مرسی و موفق باشی
دوم برای زندگیت هدف و برای اهدافت زمان تعیین کن
سوم اگر آموزش سکس به زبان ساده میخوای یه سری به تاپیکهای من تو سکسولوژی در مورد آموزش سکس بزن مفیده

0 ❤️

404676
2013-11-19 07:08:59 +0330 +0330
NA

اى باب توام كپى خودمى مثه خودم گشاد:دى
بابا دمت گرم حداقل اومدى حرف دلت رو زدى و دروغ نگفتى منكه خسته شدم انقدر كسشعر خوندم اينجا همش دروغ بوده.

0 ❤️

404677
2013-11-19 08:46:03 +0330 +0330

خب ما الان چی کار باید بکنیم؟

0 ❤️

404678
2013-11-19 09:06:21 +0330 +0330

نگارشت خوب بود. دامت ادامتون… اما:
خايه دار بودنت و غيرت و ناموس و… فقط موقع جنگ واسه تو نمود داره ؟
اگه تو مملكته خودت و جلو چشمت اتفاقي بيفته ؛ جق رو عشقه. اونم با نرم كننده
اونم تو حموم ؟ كسه خار بقيه ؟؟؟

0 ❤️

404679
2013-11-19 12:40:53 +0330 +0330
NA

واقعأ درود بر تو
فکرت خیلی باز و روشنه. راه های مختلفی رو به همه نشون دادی که البته فک نکنم مهمونای زیادی داشته باشه و خودتم یه راهی رو در پیش بگیر و برو.

به یه چیزهای فک میکنی که افراد کمی توی جامعه هستن که به اینجور چیزها فکر میکنند.

0 ❤️

404680
2013-11-19 12:51:10 +0330 +0330
NA

فک کنم این “joorvajoor‏” همونیه که قبلأ به همه پیام گروهی میفرستاد.
مثل اینکه دوباره رد و پاش توی سایت پیدا شد.

0 ❤️

404681
2013-11-19 13:08:20 +0330 +0330
NA

دوووووس داشتم ^_^
خدايى که درباره داستانا حرف حقو زدى, منم چند ماهه اينجام و فقط داستان ميخونم. بعضياشون واقعا دااااغونن
ارزوى سلامتيتو دارم…

0 ❤️

404682
2013-11-19 13:39:56 +0330 +0330
NA

اين يارو تا حالا با سه تا كاربري مختلف اين پيغامو به منم داده يكيش پسر تپل بود اون يكيشم يادم نيست

0 ❤️

404683
2013-11-19 14:19:32 +0330 +0330

آبکی بود، بنویس . . . . . . . . . . . . . .
از یک دانشجو بعیده که این جور آلت پرش باشه. درد دل کردی، دمت هم گرم. خسته نباشی ولی جذاب ننوشتی. باز هم بنویس ولی سعی کن با آب و تاب بیشتری بنویسی. در کل فحش نمیدم بهت چون صادقانه از وضعیت کیری خودت گفتی.

نشستی توی خونه با دو خایه
نداری ار خودت یک ذره مایه
برو بیرون به دنبال یه لقمه
که اینجوری نخواهی داشت یه پایه

0 ❤️

404684
2013-11-20 13:24:35 +0330 +0330
NA

جالب بود!
خوشمان آمد.
:>

0 ❤️

404685
2013-11-22 15:22:03 +0330 +0330

خوب بود خیلی بهتر از این داستانهای دروغ محارم ,خیانت بود.

0 ❤️

404686
2013-11-23 04:57:11 +0330 +0330
NA

فوق العاده بود خيلي حال كردم
همين كه كس شعر نبود خودش خيلي منتظر انشاي بعديتم؛)

0 ❤️

404687
2013-11-24 20:36:21 +0330 +0330
NA

داداش هر باشه به اندازه زندگى من نکبت بار نيست تو حد اقل اميد دارى ولى من اونم ندارم از جملات اخر داستانت واقعا خوشم امد دوباره بنويس , کامران

0 ❤️

404688
2013-11-25 13:28:17 +0330 +0330
NA

حرفات به سنت نميخوره ولي قشنگ نوشتي
مخصوصأ نداشته هاتو كه بقيه نويسنده ها به دروغ دارن
مرسي

0 ❤️

404689
2013-11-25 13:47:07 +0330 +0330
NA

عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود پسر واقعا میگم خیلی خیلی عالی بود دمت گرم.فقط داش بچه مایداریدا با شامپو نرم کننده جلق میزنیا ما که همون گلنارو ترجیح میدیم. :D :D :D :D :D :D :D

0 ❤️

404690
2013-11-30 16:30:00 +0330 +0330
NA

xub bud

0 ❤️

404691
2013-12-04 11:02:44 +0330 +0330
NA

جالب بود. طرز فکرت رو دوست داشتم…
آفرین

0 ❤️

404692
2013-12-06 17:15:14 +0330 +0330
NA

دم اون دختر يا پسرى که واسه شهوت احساس کسى رو ب بازى نگرفت گرم
مرسى

0 ❤️

404699
2013-12-09 03:45:29 +0330 +0330
NA

لینک بده

0 ❤️

404693
2013-12-14 06:28:47 +0330 +0330
NA

خوشمان آمد! ^-^

0 ❤️