دختری به نام کُس تُپُل (۱)

1401/04/18

جلوی آینه روشویی طبقه بالا وایساده و خودشو از تو آینه نگاه میکرد صورتش خیلی ساده بود نه زیاد خوشگل بود و نه زشت یه دختر معمولی
موهاش تا گودی کمرش میرسید
موهای لخت و یه دست سیاه ، مامانش بهش گفته بود دختر تا وقتی ازدواج نکرده نباید موهاشو رنگ کنه
با دو دستش دور موهاشو جمع کرد ، باباش همیشه میگفت الهام وقتی موهاتو دم اسبی میبندی خوشگل تر میشی ، مثل اینکه درست میگفت
مسواکش رو برداشت و کشید روی دندوناش ، آماده میشد که بخابه
از روبروی در اتاق الناز رد شد یه نگاه تو اتاق انداخت ، الناز خابیده بود
وارد اتاق خودش شد
تیشرت سفید رنگش رو در آورد
چشمش افتاد به سینه هاش که نصفشون از سوتین بیرون بودن
زیر لب گفت : جوون چقد سفت و نازین شما
شلوارکش رو از پاش بیرون اورد
پاهاش خیلی تمیز و بی مو بودن
از اینکه بخاد یه نخ مو روی بدنش ببینه بدش میومد
معتقد بود دختر فقط باید رو سرش مو باشه و چشم و ابرو ،
رو تخت دراز کشید صفحه گوشی سونی اریکسون کا ۸۰۰ که تازه خریده بود رو باز کرد ، هیچ پیام و تماسی نداشت ،
نرم افزار نیم باز رو باز کرد ،
آیدی و پسوردش رو وارد کرد ،

نام کاربری : kos_topol
رمز : ***********

چنتا از آیدی هایی که قبلا باهاشون چت کرده بود تو ادلیستش آنلاین بودن ،
اما دوست نداشت با اونا چت کنه ، دلش یه پسر دیگه میخاست ،
تو تصوراتش همیشه خودش رو تو بغل یه مرد کیر گنده فرض میکرد ،
از نظر اون مردا اول کیر بودن بعد دست و پا در اوردن ،
هیچ دوست صمیمی نداشت که باهاش این فکرا رو در میون بزاره همیشه با خودش فقط راحت بود ،
رو پهلو خابیده بود و پاهای لختشو به هم میمالید ،
کم کم برآمده شدن کسش رو لای پاهاش احساس میکرد ،
سینه هاش در حال سفت شدن بودن ،
آروم دستش رو گذاشت رو کسش ، همیشه دوست داشت لباس زیر تنگ بپوشه ،
روم های سکسی رو یکی یکی میگشت تا این که توی یه روم یه آیدی نظرش رو جلب کرد ،
dozde_roosak_ha
چقد جالب بود این اسم آیدی ،
شاید الهام رو یاد فیلمای زمان بچگیاش مینداخت ،
آهای آهای ننه ، من گشنمه ،
شایدم با شنیدن این اسم خودشو یه عروسکی فرض میکرد که یه مرد کیر گنده اونو میدزده و شبا اونو بغل میگیره ،
یهو از طرف همون آیدی بهش پیام اومد ،

-سلام
+سلام
-خوبین شما؟
+ممنون خوبم

اولین باری بود که یه پسر با جمله جووون یا اوووف کس تپلت رو بخورم سر صحبت رو باهاش باز نکرده بود ،

-اصل میدین ؟
+نوشین ۲۸ شیراز

اسم واقعیش رو توی چت به کسی نمیگفت شاید میترسید کسی اونو بشناسه و توی آموزشکده براش دردسر بشه ،
منشی یه آموزشکده تدریس کامپوتر بود ،
یه مانتوی بلند و گشاد مشکی میپوشید با یه مقنعه بلند ، صورتش رو توی آموزشکده اصلا آرایش نمیکرد ،
تو خانواده ای بزرگ شده بود که دخترا نمیتونستن زیاد آزاد باشن ،

-منم سروش هستم ۲۹ شیراز ، خوشبختم
+ممنون ، منم همینطور

خودشو واسه یه سکس چت دیگه آماده کرده بود ، از عمد اسم آیدیش رو kos_topol انتخاب کرده بود ،
حوصله صحبتای الکی رو نداشت ، فقط عاشق یه چیزی بود ، کیر ، اونم کیر گنده ،
اما بر خلاف پسرای دیگه سروش اصلا در مورد اینکه کیرش بزرگه و کس الهام تپله صحبت نمیکرد و بیشتر تمرکزش روی معرفی و آشنایی میگذشت ،
الهام دستش رو از روی کسش برداشته بود و از اون حس شهوت چند دقیقه پیش خبری نبود ،
در آخر سروش مثل صد تا پسر قبل شمارشو گذاشت و از هم خدافظی کردن ،
الهام قبل از این که بخابه شماره سروش رو توی دفتر یاداشتش نوشت ۰۹۱۷۷******** ،
شماره سروش همراه اول دائمی بود و از این شماره های ایرانسل که سر کوچه روی کارتن میفروختن نبود ،
شاید آدم حسابی بود ، شایدم نبود ،
چشماشو باز کرد ، ساعت ۹ و نیم بود ، از خونشون تا آموزشکده راه زیادی نبود میتونست ساعت ۱۰ آموزشکده رو باز کنه ،
تو مسیر اتاقش تا دستشویی یه نگاه داخل اتاق الناز انداخت ، الناز هنوز خاب بود ، چند روز دیگه تولد ۱۸ سالگیش بود ، از الهام خوشگل تر بود اما اندام الهام رو نداشت ،
چند روزی گذشت و الهام و بابا و مامان درگیر تولد الناز بودن ،
شب تولد الناز با خنده و شادی سپری شد ،
الهام به بابا و مامان و الناز شب بخیر گفت و وارد اتاق خودش شد ، لباس بلند مجلسی که واسه تولد پوشیده بود رو از تنش بیرون اورد ، دوباره چشمش به بدنش افتاد ، رنگ پوستش گندمی بود ، چند ساعت قبل از جشن تولد توی حمام حسابی بدنشو برق انداخته بود ،
انگار شب حجله الهام بود اون شب ،
ست آبی جدید که خریده بود از ست های قبلی تنگ تر بودن ، سینه هاش چسبیده بودن بهم ،
موهاش رو دم اسبی بسته بود ،
یه چرخ جلو آینه زد ، شرتش کاملا لای کونش بود و تپلی های کونش بیرون بودن ،
چراغا رو خاموش کرد و روی تختش دراز کشید ،
رو پهلو خابید ، دوباره اون تپلی کسش رو لای پاهاش احساس کرد ،
وارد نیم باز شد شاید تو این مدت که درگیر کار بوده و آنلاین نشده سروش بهش پیام داده باشه ،
اما سروش پیام نداده بود و آفلاین بود ،
فکر کرد که یه اس به سروش بده ، شماره رو از دفتر یاداشتش برداشت و نوشت :

+سلام ، خوبین ؟

ساعت رو از روی گوشی نگاه کرد ، ساعت از یک گذشته بود پس به پیام اضافه کرد :

+بیدارین؟

چند لحظه بعد پیام گزارش تحویل بهش رسید ،
چشماشو بست ، گوشی رو حالت ویبره بود پس اگه سروش پیام میداد متوجه میشد ،
چشماشو باز کرد ، ساعت از ۹ گذشته بود زود صفحه گوشی رو نگاه کرد اما از طرف سروش پیامی نداشت ،
با بی حوصلگی میرفت که لباس بپوشه و یه روز عادی دیگه رو سپری کنه ،
یهو گوشی از رو تخت ویبره خورد ، تماس از طرف شماره ۰۹۱۷ ، شماره سروش بود ،
جا خورد ، تو خونه نمیتونست صحبت کنه ، دگمه قرمز رو به نشانه رد تماس فشار داد و پیامی که از قبل توی گوشیش داشت برای سروش ارسال شد ،

+متاسفانه ، مشغول کار هستم ، بعدا تماس میگیرم

لباساشو پوشید و بدون این که صبحانه بخوره خودشو به دفتر رسوند ،
سر میز کارش نشست و خودشو جمع و جور کرد ، گوشیش رو از توی کیفش بیرون اورد و شماره سروش رو اورد ، اما مردد بود که تماس بگیره ، تا حالا با یه پسر به عنوان دوست و یا دوست پسر هم صحبت نشده بود ،
دلش رو به دریا زد و دگمه سبز رو فشار داد ،
بعد از چند بوق :

-بله ؟
+سلام ، خوبین ؟
-ممنون ، خوبم ، شما ؟
+نوشین هستم
-به به نوشین خانوم ، کجایین شما ؟ رفتین خبری ازتون نشد
+آره ، چند روزی درگیر بودم نتونستم آنلاین بشم
-خیلیم خوب ، ایشالا به خوشی بگذرونین
+ممنون ، لطف دارین

یه هنر جو وارد محوطه آموزشکده شد ، الهام از پشت پنجره کسی که وارد آموزشکده میشد رو میدید ، اتاق منشی اولین اتاق بعد از حیاط بود ، پس الهام از سروش عذرخاهی کرد و گوشی رو قطع کرد
کارای ثبت نام هنرجو رو انجام داد و مدارکش رو گرفت ، بعد از رفتن هنرجو الهام از اینکه برای بار اول با یه پسر خوش و بش کرده خوشحال بود

ادامه دارد

نوشته: cheshmasali


👍 15
👎 1
39001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

883878
2022-07-09 01:22:37 +0430 +0430

جالب بود مگه میشه کتگوری آنال باشه و داستان بد بشه ، نگارشت عالی بود با خوندن این داستان من کاملا اماده جق زدن شدم

1 ❤️

884048
2022-07-09 16:28:01 +0430 +0430

👌👌منتظر ادامش هستیم

1 ❤️

884101
2022-07-10 00:36:06 +0430 +0430

زیبا و دلنشین بود
از همه مهمتر حس خوبی بهم داد، تنها چیزی دنبالشم
ما که ازت راضی بودیم این شب عیدی حضرت ابراهیمم ازت راضی باشه!

1 ❤️