دختر خالم راز بزرگی لای پاهاش داشت (۲)

1400/02/16

...قسمت قبل

شخصیت های اصلی داستان:👇
نازینا👄(شخصیت اصلی⭐️)
فرشاد👤(خودم)
سپیده👩🏼(مادر نازینا و خاله من)
مهتاب👩🏻(مادرم)
🔥(مهم)🔥👇
دوستان قبل از شروع داستان اول جواب انتقاد هارو میدم اگه نمیخایین اونا رو بخونین چون طولانین از اون جایی که ایموجی ستاره گزاشتم(⭐️) بخونین

و🔥 بگین که🔥
1 همینو ادامه بدم
2 جریان اصلی و کاملا واقعی رو بگم

با سلام بخاطر تاخیر معذرت میخوام
اول از همه مرسی از کسایی که هم لایک کردن و هم کامنت گذاشتن،چه کامنت مثبت و چه انتقاد،هیچ فرقی نداره چون من کاملا انتقاد پذیرم و هرکی محترمانه انتقاد کنه کاملا بهش احترام میزارم
ولی کسایی ک توی مجازی میان شروع ب کصشر گفتن میکنن و فکر میکنن خیلی بارشونه رو نمیشه چیزی بهشون نگفت
اول اینکه این داستانی که گفتم واقعی بوده و فانتزی بهش اضافه کردم که بیشتر سرگرم شین چون داستان واقعیو میخاستم بگم سریع تموم میشد(اگه بخایین همون رو هم بهتون میگم)
خب بریم سراغ جواب دادن ب سوال ها و یکسری کسایی که حرف مفت زدن
یک دوست عزیزی گفته بود که:خالت پوشکشو عوض میکرده نمیدونسته م دخترش در اصل شیمیله؟ (جواب)👈چرا خالم میدونسته ولی دلیلی نداشته بیاد ب بقیه هم بگه ک کلا دخترش بیوفته سر زبون ها
دوم اینکه پرسیده بود باباهاتون کجان؟
ما رفته بودیم مسافرت،و خاله و مادرم فقط بودن چون طایفه مادریم اون سمتن و باباهامون کار داشتن و نیومدن
یکی ک سوال خنده داری پرسیده بود گف این دختر توی پارک آبی و زنگ ورزش کیرشو چکار میکرد
اول اینکه کسی که این مشکلو داره مجبور نیست بره پارک آبی
و دوم اینکه دخترا جلوی هم کلا لخت نمیشن زنگ ورزش لباس عوض کنن،این خرکت برای ما پسرا هم قفله تو مدرسه
بودی گفته بود ک شیمیل مادرزادیه و نمیشه هم کیر داشته باشه و هم ممه
خب اول اینکه من تو کل داستان حرفی از سینه و ممه نزدم،چون توی ۱۶،۱۷ سالگی دخترا همچین سینه ای در نمیارن
و در مورد قیافش هم جدی گفتم واقعا خوش قیافه بود

⭐️شروع داستان⭐️

اون روز گذشت و فرداش که مامانم و خالم رفته بودن پیش مامان بزرگم و منم حوصلم سر رفت و رفتم دم در
دوباره همدیگه رو توی کوچه دیدیم
داشت با دوستاش حرف میزد و میخندید
من رو ک دید صدام زد و گفت:فرشاد بیا اینجا
لحن حرف زدنش جوری بود انگار میخاست قدرت نمایی کنه جلوی دوستاش
رفتم سمتش و گفتم:بله؟
گفت:برو یک لیوان آب بیار با بچه های بازی کردم خسته شدم
منم که توسطش تحقیر میشدم رو دوست داشتم گفتم: چشم الان میارم
نازینا همیشه این اخلاقو داشت که رئیس بازی کنه و خودشو گنده جلوه بده جلوی بقیه
وقتی بهش گفتم چشم دخترایی که کنارش بودن یکم تعجب کردن و شروع کردن با نازینا حرف زدن
نمیشنیدم چی میگن ولی مطمئن بودم که در مورد منه
تعجب دوستای نازینا برای این بود ک من همیشه با نازینا توی بازی و توی هرچیزی رقابت داشتیمو سعی میکردیم برتریمونو بهم نشون بدیم که نود درصد اوقات هم اون برنده میشد
آبو برای نازینا بردم،یکم فقط از سر لیوان خوردو گفت:بیا برش گردون سرجاش لیوانو
با این کارش فقط میخاست بگه که تشنه نبوده و تنها دلیل این کارش این بوده که نشون بده من مثل موم تو دستاشم
منم برای اینکه بیشتر بهش حال بدم گفتم:چشم
لیوانو بردم و دوباره برگشتم که نازینا صدام زد و گفت:بیا میخواییم استپ هوا بازی کنیم
فقط ایندفعه هرکی بیشتر از همه ببازه باید کاری که نفر اول میگه رو انجام بده
منم رفتم سمتش و گفتم:اوکیه
( اگه با قوانین بازی خودتون اشنا باشین میفهمین چی میگم)
نازینا اول شروع کرد
و منو با توپ زد
هروقت که نوبتش میشد منو میزد
جونم توی بازی تموم شد و باید برام ی اسم انتخاب میکردن
اسم هامون رنگ بود اول بازی
ولی توپ دست نازینا بود و من هر اسم عجیبی ک میشنیدم باید توپو میگرفتم
نازینا گفت:دارکوب
منم منظورش رو فهمیدم،نشونه به ساک زدنه دیشبم بود
همه جوره از همه جهت داشت راه میرفت رو اعصابم،خوب بلد بود جنگ روانی راه بندازه
خلاصه اون بازیو باختم و مثل همیشه نازینا امتیازش از همه بیشتر بود
بهم گفت:خب الان وقته عمله،صدای سگ در بیار
منم بین ۳ تا دختره دیگه چند برابر بیشتر تحقیر شدم با این حرفش
کاری که گفت رو انجام دادم ‌و پارس کردم
نازینا هم با خنده گفت:افرین پسر خوب
تقریبا دم غروب داشت هوا تاریک میشد
من رفتم خونه که آب بخورم
پاهامو شستمو رفتم داخل
توی آشپز خونه داشتم ب اتفاقاتی ک افتاد فکر میکردم
نازینا از پشت اومد و با انگشت وسطو انگشت اشارش انگشتم کرد👈👌 گفت:چه پسر خوبی😏
منم هم ناراحت بودم ازش و همزمان اینکارش تحریکم کرد
از قیافم فهمید و زد به مسخره کردنو گفت:چیه برای دو انگشتی اماده نبودی؟؟
منم گفتم که:فقط دیشب که باهم حال میکردیم باهام خوب بودی؟من فقط موقع ارضا شدنت باید ازت حرفای عاشقانه بشنوم؟
نازینا هم گفت:اره اون موقع ها بیشتر دوستت دارم،ولی بقیه هم باید بفهمن ک سطح تو از من پایینتره،و تو جلوی دوستامم باید اینو نشون بدی چقد بهم وفا داری
منم سر تکون دادمو گفتم: این دیگه زیاده رویه
نازینا گفت:چی زیاده رویه؟این ک من از تو بهترم؟
منم گفتم:نه،اینکه تو فقط موقع سکس به من حرفای عاشقانه میز…
حرفم تموم نشده بود که انگشت فاکشو گزاشت روی لبم و با اون یکی دستشم دستمو گزاشت روی کیرش و گفت:دوست داری الان که کسی نیست برات حرفای عاشقانه بزنم؟ و با چشماش بهم علامت داد که زانو بزنم
سعی میکردم خودمو کنترل کنم ولی کیر راست شدش و اون چشماش که بهم ذل میزد راهی برام نزاشته بود
منم برای نشون دادن رضایتم انگشتش که رو لبم بود رو بوسیدمو و مکیدمش
اونم ی لبخند طعنه آمیز زد و دستشو گزاشت روی سرم
منم اروم اروم زانوهامو خم کردمو جلوش زانو زدم
نازینا گفت:آفرین عزیزم،دقیقا مثل دفعه قبل همون مراحلو انجام بده،از پایین شروع کن
ی دستش رو سرم بود و با اون یکی دستش داشت دکمه شلوارشو باز میکرد
دکمه رو باز کرد و گفت: شروع کن
منم مثل دفعه اول سجده کردمو از پاهاش شروع کردم بوسیدن،پاهاش توی بازی خاکی شده بود و برعکس من قبل اینکه بیاد داخل نشسته بودشون
و مثل همیشه چون کفش بدون جوراب میپوشید پاهای قشنگش یکم بو میداد
خلاصه از نوک شصت پاش تا ساق پاشو بوسیدم که دیگه بقیش تو شلوار بود حس نمیشد
نازینا گفت:عشقم سرپا دارم خسته میشم سری بیا بالا،منم اومدم بالا شلوارشو کشیدم پایین و کیرشو از روی شرت بوسیدم،خیلی عرق کرده بود توی بازی،بوی کیرشو دوست داشتم‌.وقتی شرتشو دراوردم کیرش هنوز کامل بلند نشده بود
نازینا گفت:عزیزم سرتو بگیر بالا منو نگاه کن
نگاش کردم کردم اونم با کیرش میزد روی صورتم و لبخند میزد
خیلی لذت بخش بود،کیرش از گرمای شرتش خیس عرق بودو داغ کرده بود
بعد اینکه حاسبی کیرشو کوبوند روی صورتم گفت شروع کن،
منم گفتم:نمیخوایی تمیزش کنی؟خیلی عرق کردی
نارینا گفت:اگه بشورمش داغیش میره از دهن میوفته،نگران نباش از سیگارایی ک با رفیقت میکشی تمیز تره
منم کیر نازینا رو که هنوز کامل سفت نشده بودو نرم بود
گزاشتم توی دهنم و شروع کردم ب مک زدن
نازینا هم سرشو برد بالا و ی آه سکسی کشید
مزه شور و دلنشینی داشت کیرش
کم کم کیرش سانت ب سانت داشت توی دهنم بزرگتر میشد،تا جایی که نتونستم نگهش دارم و عق زدم کیرش پرت شد بیرون از دهنم
کیرشو ک دیدم جا خوردم که اصن چجوری همچین موز بزرگی توی دهنم جا شده
رگای کیرش جلوی صورتم زده بود بیرون و آب دهنم از سر کیرش میچکید
محو کیر خوش فرمو سر بالاش بودم که سرمو گرفتو لبامو چسبوند ب کیرش
و بهم گفت:فک کن داری با دوستت سیگار میکشی،فقط این سیگاره برگ کلفته
منم دوباره شروع کردم با ساک زدن
زبونم زیر کیرشو قلقلک میداد و لبام دور کیرش حلقه بود
و همونجور ک بهم توی بازی تیکه انداخته بود دارکوب،براش تند تند میخوردم،طولی نکشید ک یهو چند قطره پاشید تو دهنم بعد کیرشو کشید بیرون و ریخت رو چشو چالم و صورتمو پر آب کرد
کیرشو انداخت روی صورتم و کیرش ابکیری شد
بعدش کیرشو دوباره اورد جلوم و گفت:زود تمیزش کن
منم چنبار توی دهنم مکش زدم تا کیرش تمیز شه،و اخرشم بهم گف قورتش بده، و منم انجام دادم،که تا چند ساعت حالم بد بود،
کارش ک تموم شد شلوارشو شرتشو کشید بالا
و باز هم وقتی ارضا شد شروع کرد به تحقیر کردنم،
و بدون اینکه چیزی بگه رفت و گفت:رد پام ک روی کاشی های اشپز خونه مونده رو تمیز کن
پایان پارت ۲
اگه حرفی داشتین ایدی تل بزارین بهتون پیام میدم🔥❤

نوشته: فری


👍 63
👎 11
123701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

807992
2021-05-06 00:37:33 +0430 +0430

گونی بودی عزیزم😂🙄🙄

1 ❤️

807993
2021-05-06 00:37:51 +0430 +0430

تهیه کننده و کارگردانشم مینوشتی خوب بود 😁

0 ❤️

808034
2021-05-06 02:14:53 +0430 +0430

رضا
۱۸ طهران/ کرج
سفید و شیو
@Rezarasoul

0 ❤️

808054
2021-05-06 06:12:13 +0430 +0430

@iamaliat

0 ❤️

808057
2021-05-06 06:48:20 +0430 +0430

داستانت خیلی عالی بود دمت گرم حال کردم

0 ❤️

808061
2021-05-06 07:11:05 +0430 +0430

ترو خدا داستان های دیگت هم بزار
تند تند بزار خیلی منتظر این قسمت بودیم

0 ❤️

808075
2021-05-06 09:54:00 +0430 +0430

قربونت خدا جون ،بیکار بودی اینقدر کونی و برده افریدی اخه.

3 ❤️

808085
2021-05-06 11:25:40 +0430 +0430

کسخل تو که کونی هستی بیا منو باهاش آشنا کن جوری با کیرم دمار از روزگارش درارم تا دیدت احترام نظامی برات بزاره . #دارکوب

3 ❤️

808089
2021-05-06 12:32:04 +0430 +0430

دوستان بیائید و در این ماه مبارک رمضان توبه کنید

4 ❤️

808100
2021-05-06 14:41:05 +0430 +0430

من وسط واسم یه سوالی پیش اومده تو همین چند داستان دیگه در مورد شیمیل یا دوجنسه نوشته شده خب اینا موقعی که به دنیا میان شبیه پسران مگه نوزاد دختر و پسر فرقی جز چیزشون دارن که که واسشون شناسنامه دختر میگیرن یا از همون بچگی به عنوان دختر زندگی میکنند

4 ❤️

808108
2021-05-06 15:38:51 +0430 +0430

باو چقدر بدبختی من جا تو بودم ابرو دختره رو جلو دوستاش میبردم میگفتم این شیمیله بعد همشونو جوری میگاییدم که کصشون ابکش شه

1 ❤️

808110
2021-05-06 16:13:02 +0430 +0430

از دختر خاله ت عکس بزار از پاهاش از کیرش

1 ❤️

808118
2021-05-06 17:55:37 +0430 +0430

اینهمه صبر کردیم همینقدر نوشتی داستان بعدی زود تر بنویس

0 ❤️

808138
2021-05-06 22:28:07 +0430 +0430

واقعا باید یه فکری برای این سایت بشه
این چه داستانیه
د اخه کونی چرا وقتمونو میگیری با ای گوه خوریت این چه اسمیه نازینا؟؟؟؟
اون سایزی هم ک گفتی کیر نبوده
لوله خط انتقال گاز به روسیه اس،
واقعا چه علاقه هایی تواین بچه ها موج میزنه
کلام اخر
ریشای عمو قناد تو کونت

2 ❤️

808141
2021-05-06 22:56:04 +0430 +0430

@arasharshadi

0 ❤️

808152
2021-05-06 23:55:23 +0430 +0430

خیلی عالی بود داستانت دوست دارم واقعیش رو هم بدونم و در ضمن…مایلم صحبت کنیم
Arch_design_one

0 ❤️

808219
2021-05-07 02:46:44 +0430 +0430

سلام خوبی
میشه تو تل پیام بدی بهم من میخوام راجب حسای خودم حرف بزنم مرسی
msmorido

0 ❤️

808220
2021-05-07 02:52:17 +0430 +0430

داستانتو دوس داشتم ممنون

0 ❤️

808226
2021-05-07 03:38:05 +0430 +0430

سلام فرشاد جان این آیدی منه لطفا پیام بده صحبت کنیم
YameteDream

0 ❤️

808298
2021-05-07 13:53:01 +0430 +0430

machinegun_mahdiar

0 ❤️

808307
2021-05-07 15:19:09 +0430 +0430

عالی بود

0 ❤️

808320
2021-05-07 17:16:33 +0430 +0430

مرد مومن سری قبل گفتی لاغر بود و20سانت کیر داشت و همیشه لباسای تنگ میپوشید!خب احمق کیه که با این اوصاف نفهمه که دختره شیمیله؟
سری قبل گفتم بازم میگم:اگه بعضی از شما تخم سگا از ننه باباتون میترسین دور و بر دود و عرق نرید که یکی اینجوری آتو بگیره ازتون!اگه خوشت نمیومد و خودت دلت نمیخواست میتونستی به دختر خالت بگی:هرگوهی دلت میخواد بخور به کیرمم نیست!
اونموقع میدیدی چقد کیر میشد!!!

پی نوشت:اگه حتی 5 تا آفریقایی واسه تجاوز کردن بالای سرت وایسادن اصلا مقاومت نکن!شل کن و حال کن زندگی همینه!!!😀

1 ❤️

808466
2021-05-08 09:53:05 +0430 +0430

سریع قسمت بعد رو بذار

0 ❤️

808479
2021-05-08 12:01:55 +0430 +0430

نظر 221B
من فقط واسم یه سوالی پیش اومده تو همین چند داستان دیگه در مورد شیمیل یا دوجنسه نوشته شده خب اینا موقعی که به دنیا میان شبیه پسران مگه نوزاد دختر و پسر فرقی جز چیزشون دارن که که واسشون شناسنامه دختر میگیرن یا از همون بچگی به عنوان دختر زندگی میکنند

این برای منم سواله واقعا چرا شناسنامه دختر براش میگیرین

0 ❤️

808512
2021-05-08 17:24:50 +0430 +0430
0 ❤️

808539
2021-05-08 23:36:06 +0430 +0430

انگار نقاشی کشیده تو سربرگ،اوسگشه کون نشور

0 ❤️

808950
2021-05-11 01:28:50 +0430 +0430

samanmz پیام بدع

0 ❤️

810172
2021-05-17 10:41:06 +0430 +0430

قشنگ بود دمت گرم. خوشحال میشم بیشتر با دختر خالت آشنا بشم.
این آیدی تلگرامم هستش
پیام بده
@MRrasmani

0 ❤️

811797
2021-05-26 18:54:30 +0430 +0430

پارت ۳ رو هم یزار

0 ❤️

812851
2021-06-01 02:21:37 +0430 +0430

داداش سریعتر بنویس که خیلی داستانت قشنگه تو هم خوب بهش پرو بال میدی خیلی عالیه

0 ❤️

813958
2021-06-06 18:23:39 +0430 +0430

زود تر بقیشو بزار

1 ❤️

822995
2021-07-28 16:21:38 +0430 +0430

@futa_xx
تل پیام بده

0 ❤️

823861
2021-08-03 10:10:37 +0430 +0430

قشنگ بود فقط خیلی دیگه تکراری شد یکم عوضش کن

0 ❤️

823888
2021-08-03 17:51:45 +0430 +0430

داستان بسیار خوبی😍 لطفا به من پیام بده کاری باهات دارم

0 ❤️

830923
2021-09-08 12:02:04 +0430 +0430

چ واقعی باشه چ نباشه ب هرحال تو این افکار رو تو سرت داری ک ممگنه روز واقعی باشه علاقه ب شیمیلت قبول اما تحقیر شدن تو کفم نمیره اونم از ی فرد 16 17 ساله چرا دوست داری تحقیرت کنن؟ آدما چیزای خوبی ب سگا نمیدن

0 ❤️

835323
2021-10-02 00:49:18 +0330 +0330

۲۲۲۲۲۲۲۲۲۲۲۲۲

0 ❤️

839087
2021-10-24 20:58:28 +0330 +0330

الان با این داستانه کیرین کس کش داری مردارو زیر سوال میبری خب کیرم کف دست ننت مجبوری بنویسی کس کش کونی

0 ❤️

849760
2021-12-25 14:55:43 +0330 +0330

با این که احتمال کسشعر بودنش بالاس ولی خدایی خیلی خوب داستان نوشتی ادامه بده👌

0 ❤️

888563
2022-08-05 08:10:12 +0430 +0430

ممنون میشم بهم پیام بدی عزیزم

0 ❤️

912603
2023-01-28 16:18:33 +0330 +0330

@The_reevs_mhdyr

0 ❤️

926965
2023-05-08 11:57:42 +0330 +0330

Batlamius01@ پیام بده

0 ❤️

934563
2023-06-24 02:19:35 +0330 +0330

ترو خدا اگه هستی هنوز پیام بده من خیلی با داستانت جق زدم
alirezz1@

0 ❤️

936124
2023-07-04 21:05:52 +0330 +0330

به عنوان یک اثر جقی و کیری هم جالب نبود چه برسه به یک اثر هنری

پ‌ن:حداقل داستانای جقی مینویسید مثه آدم بنویسید

0 ❤️

958516
2023-11-17 18:50:54 +0330 +0330

قدرت تخیلاتت رو دوست داشتم… ولی من بودم مث سگ میکردمش تا دستش بیاد رئیس کیه…

0 ❤️

960739
2023-12-04 18:26:49 +0330 +0330

Warpten221

0 ❤️

969277
2024-02-02 15:22:33 +0330 +0330

چرا ادامه نمیدی خیلی قشنگ بود

0 ❤️

969288
2024-02-02 17:12:04 +0330 +0330

حیف که ادامه نمیدی وگرنه خیلی قشنگه داستانت

0 ❤️