دختر عمه یا خداوندگار شهوت؟

1400/05/16

دختر عمه … اسمش ارنوشا بود، سنش؟ بیست سال ازم بزرگ تر !
دو تا بچه هم داشت! و خواهر انیتا نامش هم مثله خودش سکسی بود ! جفتشون لاغر و لوند و کلاسیک با کلاس و ناف تهرونی بودند و میخام بگم که خیلی به خودشون میرسیدند .
اولین بار که دیدمشون اوندن خونمون. یما شهرستان بودیم اونا اومدن دید و بازدید با شوهراشونو بچه هاشون .(ک انوشا بچه نداشت) . و من تا به عمرم از نزدیک همچین جنسای خوبی ندیده بودم .
شاید باورتون نشه ، اما من تا 15 سالگیم جق نزدم . یعنی نمیتونستم بزنم ، بلد نبودم . فقط دیویدو (اسم کیرمه) میگرفتم و بالا پایین میبردم . و هر چقدر انجام میدادم اینکارو (اونم به سرعت) خبری از ارضا نبود .
بچه ها تو مدرسه میگفتن اههه ابم اومدد و اینجور چیزا و من نمیفهمیدم چی میگن و حتی هیچ وقت به اون صورت پورن ندیده بودم.
وضعیت اینطوری بود : بعد از این که ارنوشای لاغر اندام سکسی با موهای بلوند و لاکای طرح دار روی انگشت های دست و پاش و اون صدای ظریف و ناز و اطفار (اطفار؟) با بوی خوب و اینجور چیزا دیدم، شهوت درونم غلیان کرد و یک شبه مرد شدم .
تصور کنید که با تصور همچین فرشته ای که هنوز که هنوز است جانم از نبودش در عذابست ، هر روز خیال پردازی های سکسی میکنید و با دیوید مبارکتون بازی بازی میکنید و هیچ وقت جوهره وجودتون نمیاد و ارضا نمیشید چون بلد نیستید به قوانین دیوید بزرگ بازی کنید میفهمید چی میگم؟(حالا اونقدرا هم بزرگ نیست)
وضعیت به اون جا رسید که من سادیستیک شدم. نمیتونستم بزنم . کیسه ی شهوتم پر شده بود و داشت از آسیب پذیر ترین نقاط وجودم مایع کثیف فاسد شده اش میریخت بیرون .
معمولن با سوزن امپول کار میکردم.گاهی سوزن چرخ خیاطی و گاهی چاقو و پونس …
این چیز های تیز را از پوست دیوید رد میکردم به صورتی که خون باقی میماند و به هنگام هر نعوظ دچار درد فراوان میشدم.
آری عدم آموزش جنسی درست و زیبایی صد چندان دختر عمه ی کثافت شوهر کرده ی لوندم باعث شد به یک همچین روزی بیفتم.

اما پایان شب سیه سپید است !
با مشورت ها و جلسات فراوان با فرهیختگان و هم قطارانم در کلاس درس به راه حل طلایی رسیدم : “ببین باید بمالیش و فقط تمرکزت رو کصو کونه اون باشه و کلا هر جوری که تحریک میشی نه اونقدر سریع شل تر (من عین تلمبه زدن دوچرخه جق میزدم)”
و با این پند حسام و فیلم هایی علی سیاه پوست که برایم ریخت رفتم خانه ، همان خانه ای که اولین بار دختر عمه های کثافتانه شدید خشگل خدایی ام را دیدم ، اولین جقم را با فیلم سوپری که تا ابد در ذهنم باقی میماند زدم .
با این حال هنوزم ، بعد از 4 5 سال ، که یه سال هست که ارنوشا از ایران رفته هنوزم گاهی به عشقش جق میزنم .
ته داستان رو بهتون بگم : من آدم خیلی اخلاق مداری بودم ، اما اون کسی بود که با این شوهر داشت و فامیلمون بود و حتی بچه داشت ، من با ذوق و شوق فراوان به خاطر یه بار نزدیکی باهاش میرفتم زندان و تخمم نبود. ولی حیف که از ایران رفتن.

نوشته: رضا


👍 1
👎 31
43001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

824669
2021-08-07 00:12:26 +0430 +0430

دیس لایک جقی جان

1 ❤️

824714
2021-08-07 01:10:47 +0430 +0430

دیس لایک نکبت این چی بود نوشتی 🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤢🤢🤢🤢🤢🤢🤢

2 ❤️

824716
2021-08-07 01:11:18 +0430 +0430

خوبه باز اخلاق مدار بودی

2 ❤️

824745
2021-08-07 02:23:19 +0430 +0430

کص ننه ریدم پس کلت با این داستان نویسیت

0 ❤️

824780
2021-08-07 08:45:20 +0430 +0430

ببین تو خوار مادر همه مریضای جنسی رو از اول تاریخ تا الان گاییدی . آخه کون بچه این‌ چی بود نوشتی خودت فهمیدی؟؟؟؟؟ بعدشم به اون گه هوری که تو میکردی میگن مازوخیسم نه سادیسم گوسفند

1 ❤️

824813
2021-08-07 14:33:21 +0430 +0430

دو خط خوندم دود از کله ام بلند شد

این چی بود نوشتی؟

چرا داستان نویسای ما از لحاظ املا و انشا دارن روز به روز بیشتر به فنا میرن؟ یعنی نوشتن یه چند تا جمله فارسی اینقدر سخته؟

0 ❤️

824828
2021-08-07 16:17:02 +0430 +0430

سوزن تو تخمات میکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

824848
2021-08-07 18:26:57 +0430 +0430

کس مغز دختر عمه هات بچه ناف تهران هستن بعد تو گوه تو ده زندگی می‌کنی!!!

کمتر بزن برادر
صابون گرون شده

0 ❤️

824977
2021-08-08 03:20:59 +0430 +0430

الان همه با این داستان کصشعر رو ننت ارضا میشن🍆🍆🍆

0 ❤️

825024
2021-08-08 10:52:15 +0430 +0430

💩 💩 💩 🤮 🤮 🤮 شهوانی رو بوی عن برداشته من موندم اینا رو کی اینجا راه میده ؟؟؟!!!

0 ❤️

825053
2021-08-08 13:53:53 +0430 +0430

تو یکی رسید به فینال کسخل ابن کسخل ابن کسخل و کاپ کسخل در کسخل را با امتیاز بیشتر از رقبایت بردی. برو کاپ را بکن توی کونت شاید عروسی توش راه بیفته

0 ❤️

825057
2021-08-08 14:53:50 +0430 +0430

آرنوشا دو بچّه دارد.
آنیتا خواهر اوست.
آنوشا بچّه ندارد.
حال آنوشا کیست و چرا بچّه ندارد،در هاله‌ای از ابهام است. پرتقال‌فروش رو بیابید.
لاغرند و سکسی و از ناف آنها متوجّه شد بچّه‌ناف تهرانند و نویسنده‌ی داستان کذائی فوق هم بچه‌ی زیرناف تهران تشریف دارند. با خواندن این داستان می‌توان دانست که توهّمات کودکانه‌ی نویسنده، بسیار زهرناک و خطرناک است و می‌شود با خواندن آن، خودکشی کرد.
بنابراین، ای ابله نادان مزخرف نکبت! ای بی‌سواد کودن! تمام لوازم آرایش فامیلای نافی‌ت حواله‌ت بادا

2 ❤️

825101
2021-08-08 23:28:44 +0430 +0430

دیوید من و جیمی دوستم دهنت مردک
در صمن اون چیزی که سعی کردی تلاوت کنی مازوخیسم بود
احمق
تو هم جقی هستی و هم دیویدی
دیوید تمام اعضای سایت تو چشمت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها