دختر عموی خیلی قدبلندم

1396/05/03

سلام
داستانی که تعریف میکنم واقعی هست همراه با کمی بزرگنمایی ولی اتفاقی هست که واقعا افتاده امیدوارم بتونه نظر شما رو جلب کنه…این داستان برمیگرده به نوروز ۹۶

تازه از آلمان برگشته بودم…از شهر فرانکفورت…۲۷ سالم بود و مدیرعامل یه شرکت بازرگانی توی غرب فرانکفورت بودم
به دلایل ارثی قدی کوتاه داشتم …ینی ۱۵۰ و جثه ی ریزه میزه با وزنی ۵۰ کیلویی…ولی ادم موفقی بودم توی شغلم…چند سالی بود که ایران نیومده بودم …از ۱۳ سالگی که رفتم اونجا…حالا با دست پر برگشتم…از هواپیما که اومدم پایین توی فرودگاه خانواده به استقبالم اومده بودن…عمو و دایی و همه بودن جز دختر عموم غزل…پرسیدم چرا نیومده گفتن دانشگاه داشته…غزل ۸ سال ازم کوچیکتر بود…خلاصه رفتیم خونمون تا شب کمی استراحت کردم شب رفتم بیرون از اتاقم دیدم دختر عموم اومده چقدم خوشگل شده بود…رفتم جلو سلام دادم و دستم رو دراز کردم …با کمال تعجب دیدم من که ایستادم در مقابل اون که نشسته حدود ۱۰ سانت فقط بلندتر بودم…دستم رو گرفت یه فشار داد که از درد چشمام رو بستم وقتی باز کردم فقط یه چیز سفید میدیدم…بعد صداش رو از بالای سرم شنیدم سرم رو بلند کردم دیدم تنها چیزی که دیدم دوتا سینه بزرگ بود که به ۸۵ میخورد…محو صحنه شده بودم که با صداش به خودم اومدم:هی آقاهه کجا رو نگا میکنی نمیری اون زیر…همه زدن زیر خنده .یکم رفت عقب تا تونستم ببینمش…چقد خوشگل شده بود…چشمای کشیده مشکی با موها بلندی که تا پایین کمرش اومده بود…پوستی سفید و شکمی صاف…و بدنی که معلوم بود اونقدر بدنسازی رفته که هر بازوش اندازه یکی از رون های من بود…خواستم باهاش دست و روبوسی کنم که روی انگشتام رفته بودم ولی تازه دهانم بزور به نوک سینه هاش رسیده بود…خنده ای کرد و منو بلند کرد و یه بوس روی لبم کرد…انگار نه انگار منو بلند کرده انگار هیچ وزنی نداشتم…بعد منو گذاشت زمین و نشستم کنارش روی مبل …شروع کردیم حرف زدن از چیزای معمولی و اینکه کجا درس میخونه و …

خلاصه اون شب هم تموم شد موقع رفتن شمارشو گرفتم که باهاش در رابطه باشم و رفتن…اون شب از فکر اون بدن و قد خوابم نمیبرد و بزور دم دمای صبح خوابم برد…فردا ظهر که از خواب پاشدم ناهار و صبحانم رو یکی کردم و رفتم سر تلگرامم دیدم آنلاینه…پیامش دادم و شروع کردیم حرف زدن…زمان از دستم در رفته بود دیدم شبه…بهش گفتم بیا بریم یکم بیرون…گفت خجالت نمیکشی با این هیکلت پیش من راه بری؟؟گفتم نه طوری نیس…خلاصه با یه بی ام و اومد دنبالم …یه پاشنه ده سانتی پوشیده بود که زبونم جلوی نافش بود…نشستم تو ماشین
من:خب چیکارا میکنی؟؟
غزل:هیچی بیکارم …چرا تو اینقدر کوتاهی؟؟
من:نمیدونم والا…من قدم ۱۵۰ تو چندی؟؟؟
غزل:اولالا مثل اینکه این اقا زیادی زیرشه…من ۱۹۸ قدمه…فکر نمیکنی یکم زیادی زیرشی؟؟
من:چرا خب جلوت وایمیسم بالا رو نگاه میکنم فقط سینه هاتو میبینم…سایزشون چنده؟؟؟
غزل:۸۵
من:واو جونم
غزل:اوووی مگه میخوای بخوریشون اینجوری میکنی؟؟
من: پس چی من تا اینارو نخورم ولشون نمیکنم
غزل::تو چند کیلویی؟؟فکر میکنم بتونم با یه دست بلندت کنم
من:۵۰ کیلو توچی؟؟؟
غزل:من ۱۰۰ کیلوام و ۸ سالی هست بدنسازی کار میکنم…اوووه ۵۰ کیلو برام آب خوردنه من ۵۰ کیلو دمبل جلو بازو هر دستمه
من:عه؟؟؟خواهیم دید

بقیه راه حرفای معمولی زدیم رستوران شام رو خوردیم و از نگاه های تعجب اور مردم هم بی نصیب نبودیم

بعد رسوند منو دم خونه از ماشین پیاده شدیم و تا کمر خم شد و منو از لبام بوسید و رفت
یه هفته ای توی تلگرام حرف میزدیم و حسابی بحث سکس رو داغ کرده بودم
قول داد یه بار که خونه خالی شد بیاد دنبالم ببرتم خونشون
بعد از ۱۰ روز از اون ماجرا زنگم زد و گفت که خانوادش رفتن عروسی پسر دوست باباش و اون نرفته و میاد دنبالم…منم به خانواده گفتم شب میرم بیرون و دیر میام…اومد دنبالم رفتیم خونشون
وارد خونه که شدیم یهو دیدم رفتم تو هوا
دیدم با یه دستش که زیر باسنم هست منو بلند کرده …گفت دیدی گفتم جوجه؟؟؟؟بعد با دست دیگش دست راستم رو گرفت بالا و دست دیگش رو رها کرد
فقط با دست راستم نگهم داشته بود
منو گذاشت زمین و جلوم زانو زد…با اینکه زانو زده بود بازم از من ۱۰ سانتی بلندتر بود و شروع کرد لباسام رو در آوردن…انگار داره لباسای یه بچه رو در میاره…فقط شورتم رو گذاشت…بعد پاشد و گفت:میرم تو اتاقم صدات زدم بیا …رفت توی اتاقش بعد از ۵ دقیقه صدام زد…رفتم تو اتاقش تاریک بود…گفت چشماتو ببند و بیا تو…بعد چراغا رو روشن کرد گفت چشاتو باز کن…تنها چیزی که میدیدم یه شورت ورزشی بود که رفته بود لای درز های کسش و بالا رو نگاه کردم که دیدم نافش بالای سرمه و یه دو تاپ ورزشی پوشیده بود که سینه های بزرگش داشت جرش میداد…دستم رو که بلند کردم به سینه هاش نمیرسید…صداش رو از بالا سرم شنیدم که میگفت اون پایین هوا چطوره کوتولههه…گفتم منظرش که حرف نداره فقط مونده وایساده برات کس بخورم…گفت پس انتظار داری چیکار کنی؟؟؟؟گردنم رو گرفت و با یه دست از زمین بلندم کرد واقعا چه زوری داشت…بازوهاش بزرگتر از سر من بود…روناش که کلا از هیکل من بزرگتر بود…با همون دست منو آورد جلو و یه بوس محکم رو لبام کرد و زبونش رو کرده بود توی دهنم و محکم میچرخوند با دست دیگش شورتمو در آورد و کیرم که داشت از شق درد میترکید رو گرفت توی دستش و برام جق میزد…بعد منو گذاشت زمین شرتشو در آورد و سوتینش رو …سینه هاش خیلی سفت و سربالا بودن و نوک صورتی داشتن…سرم رو محکم چسبوند به کس صورتی و تمیزش و ایستاده شروع کردم براش لیسیدن…اول چولشو براش با زبونم لیس میدم خیلی زور داشت هرچی بیشتر حال میکرد بیشتر سرم رو فشار میداد…یک آن همونطور که سرم رو گرفته بود با سر بلندم کرد و دستش رو برد با شکم منو برد بالا تا کیرم اومد جلو صورتش شروع کرد برام خوردن و لیس زدن بعد آوردم پایین تر پاهام رو دور کمرش حلقه کردم و گردنش رو گرفتم
کیرمو لای سینه های بزرگش گذاشت و با سینه هاش برام ساک میزد…خیلی حال میداد داشت آبم میومد که نذاشتم
منو گذاشت پایین
یه فیگور بدن برام گرفت که دهنم کف کرد…سینه هاشم عضله ای بود و سفت…بدن سفید و تراشیده …بازو های بزرگ و قوی…رفتم روی تختش وایسادم یه پشتی هم گذاشتم زیر پام تا کیرم هم سطح کسش شد…مالیدم درش که حشرش بیشتر بشه ک دیدم پشتم رو گرفت محکم رو به خودش فشارش داد با فشار کیرم رفت تو…انگار هیچیش نبود…شروع کردم تلمبه زدن…کسش خیس خس شده بود …همزمان سینه هاشو میخوردم …دو بار ارگاسم شد…دیگه سریعش کردم و ابم رو روی سینه هاش ریختم…بعد با هم رفتیم حموم تو حموم هم سینه هاشو ایستاده میخوردم و برام یکم ساک زد و اومدیم بیرون لباس هامو پوشیدم و یه بار دیگه لب گرفتم و اومدم خونه…ازون موقع تا حالا هفته ای یه بار سکس داریم

امیدوارم خوشتون اومده باشه…این داستان واقعی بود…شاید حداکثر زیاد یا کم شدن قد ها ۱۰ سانت بود
دوستون دارم…نظر یادتون نره…خدافظ

نوشته: آرشام


👍 0
👎 7
20290 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

641809
2017-07-25 21:27:52 +0430 +0430
NA

κooλ بزرگوار الان تو ریدی به این کسمیخ یا اونایی که شهوانی میان :|

2 ❤️

641828
2017-07-25 22:11:07 +0430 +0430

دختر عموت منو یاد بریین از تارث میندازه.بانویی که شوالیه شده

1 ❤️

641831
2017-07-25 22:15:03 +0430 +0430

حالم بهم خورد از داستانت …چرا دروغ…

0 ❤️

641841
2017-07-25 22:49:54 +0430 +0430

سالی که نکوست از جمله بندیش پیداس مرد ۲۷ ساله اینجوری جمله بندی میکنه جقی

0 ❤️

641851
2017-07-25 23:17:23 +0430 +0430

تا وسطش بیشتر نتونستم بخونم یعنی طاقتم سر اومد از بس کسشعر بود حالم بهم خورد این چی بود الان قدت ۱۵۰بود اون ۱۹۸ بازم قدت از نافش باید بالاتر باشه این سایتو این خواننده های داستانو چی فرض کردی آق کیونی که هرچی به اون ذهن ملجوقت رسیده نوشتی اوزگل حالو بهم زدی از طرز نوشتنت از طرز قیافت حالمو بهم زدی یعنی خدا رو شکر کن آدمین ۳صفحه فحش منو چاپ نکرد وگرنه تا آخر عمرت از فحش بیمه بودی کوس مغز جلقی.

0 ❤️

641855
2017-07-25 23:54:56 +0430 +0430

کلا فانتزی آدمای بدبخت هیچی ندار که از مسافرت خارج هیچی نمیدونن اینه که از پلکان هواپیما بیان پایین، این جمله رو با ربط یا بی ربط میگن
یه موضوع دیگه داشتن اتاق مجزاس که تو ایران بعد ۱۴ سال هنوز براش نیگر داشتن، این نشون میده نگارنده توی باغ وحش یه خوابه ای بزرگ شده که همه اعضای ده نفره خانواده توش بودن و میشه مالامال از بوی چُس بوده
معمولا اینجور آدما یه اشتباه فاحش میکنن که این یابو نکرده بود، مثلا میگن از شهر بورسیادورتموند اومدم یا از شهر رئال سوسیه داد
تنها حقیقت داستان قدِ این اُبی هستش که بخاطر اختلال کوس ننش بهش مبتلا شده

2 ❤️

641866
2017-07-26 01:51:24 +0430 +0430

یه خانم با ۱۰۰ کیلو وزن و با قد ۱۹۸ بدنساز حساب نمیشه اضافه وزن داره

0 ❤️

641868
2017-07-26 02:21:41 +0430 +0430

150 سانتی کوتولهههه؟؟؟؟؟
اونوقت رییس شرکت فرانکفورت هستی؟
دختره باقد198اومدپیش تو گفت منوبکن؟
اون قدش بلنده یاتوخیلی کوتاهی شومبول؟؟اعتمادبه سقفت توحلقم
اسم شومبول بردم با150سانت کیرت کلفته؟
اومدی ایران دخترعمورودیدی بعدش جلوهمه لباتوبوسید بعدهمگاییدیش تمام؟؟؟؟؟/
بچه ها دوستان یکی به دادم برسه جواب این سوالا روبده

0 ❤️

641889
2017-07-26 04:45:12 +0430 +0430
NA

داش من رئیستم پاشو بیا فرانکفورت که بدون تو شرکت داره بگا میره
اینجور اشخاصی که این طور داستان مینویسن از فحش خوردن لذت میبرن آخه کیر هیتلر دهنت بره هدفت چیه واقعا؟

1 ❤️

641896
2017-07-26 05:49:05 +0430 +0430

كيرم تو اين فانتزيت كسمغز

0 ❤️

641952
2017-07-26 11:19:11 +0430 +0430

بنده که عرض کردم داستان اغراق داره و بزرگنمایی…همون اولش گفتم که بعدا فحش ندید…قد واقعا دختر عموی من 195 هست و من 160…کاملا واقعی بود و ساخته ذهن نبود…ولی کمی اغراق بکار بردم برا کسایی که دوس دارن…ولی همچین دخترایی وجود دارن میتونم بهتون نشون بدم با همین قد و هیکل داستان…دختر 195 تایی با وزن 100 هم کاملا رو فرمه اضافه وزن نداره اگه برین تحقیقات بکنین …درضمن ایشون 8 ساله بدنسازی کار میکنه کاملا بدن توپر و عضلانی داره

0 ❤️

641977
2017-07-26 15:30:21 +0430 +0430
NA

اول و آخرش رو خوندم. مُردم از خنده. خدا نكشتت

1 ❤️

641979
2017-07-26 15:52:29 +0430 +0430
NA

سکس صمندون با آرنولد بود

1 ❤️

642039
2017-07-26 22:35:07 +0430 +0430

: )))))

0 ❤️

642056
2017-07-27 01:26:04 +0430 +0430

کسکش تو اگه شرکت داشتی تو آلمان تو شهوانی دنبال جق زدن نبودی

0 ❤️

642134
2017-07-27 12:23:04 +0430 +0430

این دوستمون تو باشگاه بدنسازی بهش تجاوز کردن
الانم خواست به همه بگه کونی ? ? ? ? ?

0 ❤️

642149
2017-07-27 16:47:39 +0430 +0430

کیر رستم تو کونت مرتیکه متجلق
کسده ننه اختلاف قدتون 35 سانت بعد تو تا نافش بودی؟
ینی از نوک پا تا نافش 160 و از نافش تا نوک سر 35 سانت؟
چه دختر عموی کیری تخماتیکی داری؟
همون باید به توی 30 سانتی بده کوتوله ی احمق
درسته جقی هستی اما مغز که داری گوزو اول فکر کن اندازه بگیر بعد کسشراتتو بنویس

0 ❤️

676038
2018-03-04 11:19:52 +0330 +0330

من کاری به اینکه دختر عموت 10 سانت یا 10.5 سانت ازت بلند تر بود ندارم فقط بگو :
1-چرا دروغ مینویسی؟
2-برای کدوم سازمان خارجی جاسوسی میکنی؟
3-آیا تو تشکیلات فراماسونی هستی؟
4-هدف دشمن از نوشتن چنین داستان های کسشعر چیه؟
5-و در نهایت به اندازه اختلاف قد تو و دختر عموت ضربدر عدد آووگادرو بخاطر کسشعر نوشتنت متاسفم.
.

0 ❤️