دختر عموی ناز

1396/01/05

پدر بزرگم تازه فوت کرده بود. بعد از خاکسپاری تا سومش همه فامیل خونشون جمع بودیم. با اینکه زیاد رابطه خوبی نداشتیم ولی بالاخره پدربزرگم بود و منم ناراحت بودم. تو این بین دختر عموم با اینکه اونم دل خوشی ازشون نداشت ولی بیشتر گریه میکرد که برام جای تعجب داشت. یه چند روز گذشت و تو مراسم شب هفت تو مسجد فهمیدم که دختر عموم نازنین از شوهرش جدا شده و طلاق گرفته و گریه های چند روز پیشش هم بخاطر همین بوده. منم که خیلی از هیکلش خوشم میومد هم براش ناراحت شدم هم قند تو دلم آب شد. یه چند روز گذشت تا به بهونه پرسیدن حال عمو و زن و عمو تو تلگرام بهش پیام دادم. جواب داد و تشکر کرد و یه ذره که چت کردیم گفت بسه دیگه کار دارم. گفتم حالا انگار رییس جمهوریا. یه آدم بیکار تو خونه که کاری نداره. گفت اتفاقا دو سه روزه که تو یه شرکت مشغول به کار شدم. چند تا سوال ازش پرسیدم و فهمیدم شرکتشون تو زمینه ای فعالیت میکنه که شرکت ما هم به خدماتشون نیاز داره و داریم پیمانکار انتخاب میکنیم. گفتم رزومه بده و بعد از اینکه رزومه شرکتشون رو گرفتم براشون درخواست استعلام بها فرستادم.
دو سه روز بعد دیدم زنگ زد و با خواهش و التماس گفت که این کار رو برای شرکتشون جور کنم چون پورسانت خوبی گیر خودش میومد بعنوان کارشناس فروش و یکم با هم بحث کردیم که الکی نمیشه این کار رو کرد و باید قیمتشون از بقیه پایین تر باشه تا بشه کار رو بهشون داد و با کلی سر و کله زدن قیمت رو آوردن زیر ۱۵۰ میلیون و برنده شدن و کار رو دادیم بهشون.
چند روز بعد زنگ زد و گفت که میخاد منو ببینه و هرچی عاتش رو پرسیدم بهم نگفت و فقط گفت ساعت ۸ شب فلان رستوران باش.
ساعت ۸:۱۵ بود که رسیدم و وقتی دیدمش آب از لب و لوچم داشت میریخت. خیلی زیبا شده بود. یه مانتوی جلو باز سفید که زیرش یه پیرهن مشکی زیرش پوشیده بود و یا شلکار لی و یه آرایش ملایم که رنگ قرمز کمرنگ زیبایی خاصی به صورتش داده بود. با هر بدبختی بود خودم رو به بیخیالی زدم و گفتم چی شده که منو کشوندی اینجا. گفت هم میحاستم ازت تشکر کنم هم شیرینی ماشینم رو بهت بدم که از پورسانت همون کاره خریدم. گفتم به سلامتی حالا چی خریدی؟ گفت یه تیبای سفید که بهش تبریک گفتم
شام رو خوردیم و ازش تشکر کردم و موقع خداحافظی وقتی مثل همیشه باهاش دست دادم نمیدونم چرا این دست دادن با بقیه دست دادنا فرق داشت. انگار طرف غریبه بود و برای اولین بار بود که باهاش دست میدادم. لبخندی که رو صورتش بود و تیپی که زده بود و گرمی دستاش و حس شهوتی که بیدار شده بود باعث شد کیرم راست بشه که خیلی سخت بود بشه از نازنین مخفیش کرد. خواستم برم که گفت ماشینت کجاست. گفتم امروز به پلاکم نمیخورد بخاطر زوج و فرد و نیاوردمش. گفت پس بشین تا یه جایی برسونمت. وقتی سکار شدیم گفتم نازنین جان خیلی لطف کردی و ممنونم گفت قابل نداره که. بابت تشکر از کاریه که برام کردی. گفتم اگه بخاطر اون بود که لپم رو یه ماچم میکردی هم قبول بود. که به شوخی گفت خب زودتر میگفتی اینهمه تو خرج نمیوفتادم. گفتم الانم دید نشده بیا این لپ.
تا اومد لپم رو ببوسه یهو صورتم رو چرخوندم طرفش و اونم لبا رو بوسید.
گفت دیوونه این چه کاری بود. گفتم نمیدونم یهو دلم خواست. خندید و گفت معلوم بود ولی فکر نمیکردم اینقدر زود بخای بگی. گفتم از کجا معلوم بود گفت وقتی دست دادی از شلوارت. انگار یه پارچ آب یخ ریختن روم. خودم رو جمع و جور کردم و گفتم خب با این تیپی که تو زدی و اون دستای گرمت چیکار کنم.
خلاصه ماشین رو روشن کرد و تو راه بهش گفتم که بخاطر طلاقش خیلی ناراحت شدم ولی یه ذره هم خوشحال. یه پوزخندی زد و گفت خودت میدونی که به فامیل اعتماد ندارم. کلی باهاش حرف زدم و خودش هم میدونست که من مثل بقیه فامیل حرف در بیار و پشت سر حرف بزن نیستم و با هر بدبختی بود راضیش کردم که سه شنبه بیاد خونه من.
روز موعود شد چون مرخصی گرفته بودم یکم بیشتر خوابیدم و ساعت ۹بیدار شدم و رفتم یه دوش گرفتم و صافکاری هم کردم و آماده نشستم.
داشتم فیلم میدیدم که حدودای ساعت ۱۰ بود که اومد. در و زدم و اومد تو وقتی دیدمش باز پاهام شل شد و شلمم پا شد. اومد نشست و منم رفتم تو اتاق خواب و اسپری تاخیری و برداشتم و خالی کردم رو خودم. رفتم کنارش نشستم و حال و احوال که درد و دلش شروع شد و از اذیتهای شوهر سابقش گفت و یکم بغض کرد که بهش گفتم دسگه همه چی تموم شده و مهم آیندس که باید فکر اون باشه داشتم تو چشاش نگاه میکردم که آروم آروم رفتم سمت لباش و اونم چشماش رو بست . وااااااااای چه لبایی بود. قلوه ای و گوشتی . دلم میخاست تا ۱۰ سال فقط لباش رو بخورم. یه پنج دقیقه ای که لباش رو خوردم رفتم سمت لاله گوش و گردنش دیدم نفس نفس میزنه منم هی از گردن میرفتم سراغ گوش و بعد لی و این مسیر رو میرفتم و میومدم و آروم آروم مانتو ک پیرهنش رو در آوردم . یه سوتین بنفش داشت که وقتی داشتم گردنش رو میخوردم اونم در آوردم و یه جفت ممه ۸۵ نرم جلوی چشام افتاد شروع کردم به خوردن و مالیدنشون نازنینم که فقط آآآآآآه آآآآآآه میکرد همینجور که سینه هاش رو میخوردم آروم آروم اومدم پایین و شلوار و شرتش رو از پاش درآوردم حالا من بودم و هیکل لخت دختر عموی نازنینم با یه حرص خاصی شروع کردم به خوردن و ایس زدن کوسش همینجور که میخوردم آآآآآآه و اوووووووه و اوووووووفای نازنین حشریترم میکردم. یه ده پونزده دقیقه ای که خوردم دیدم ریز ریز شروع به لرزیدن کردن و آخرش یه آآآآآآآآآهی کشید که از ته دلش میومد دوباره رفتم سراغ سینه هاش و شروع به خوردن کردم و تا رفتم سراغ گردنش یهو بلند شد و دوباره شروع کردیم به لب گرفتن. در حین لب و لب بازی لباسای منو در آورد و منو نشوند رو میل و خودش رفت پایین من چشام رو بستم که یهو حس کردم کیرم داغ شد جوری ساک میزد که صدای آآآآآه من همه خونه رو پر کرده بود. دو سه دقیقه ای گذشت و بلند شدم دستش رو گرفتم بردمش رو تخت خوابوندمش و پاهاش رو دادم بالا. داشتم با کیرم رو کوسش بالا پایین میکردم که گفت زود باش دیگه نیما جان… دارم میمیرم… زود باش دیگهههه… کیرم رو آروم آروم کردم تو کوسش یه آآآآههههیییییبب کشید که شهوتم رو صد برابر کرد . آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدن و مالیدن سینه هاش … هر دوتا تو فضا بودیم. سه چهار دقیقه تلمبه زدم که گفتم برگرد. برگشت و یه بالش گذاشتم زیر شکمش و دوباره آروم از پشت کردم تو کوسش. آروم آروم تلمبه میزدم و یه انگشتمم که کرم زده بودم بهش کردم تو کونش و شروع کردم یه بازی کردن با کونش با هر تلمبه من و رفت و آمد انگشتم تو کونش جوری آآآآآه میکشید که شهوت رو صد برابر میکرد. بعد یه انگشت شد دو تا و یکم سوراخ کونش باز شد کیرم رو تز تو کوسش کشیدم بیرون و یکم کرم زدم و گذاشتم رو سوراخ کونش آروم آروم شروع کردم به فشار دادن و تلمبه های ریز تا اینکه سر کیرم رفت تو یه آهی کشید و تو همون حالت تلمبه های ریز رو شروع کردم و با هر تلمبه یه کم یه کم کیرم بیشتر تو کونش جا میشد تا اینکه تا ته رفت تو کونش و باز با این حال من آروم آروم تلمبه میزدم و همزمان کوسش رو هم میمالوندم دو سه دقیقه ای گذشت که دیدم دوباره لرزید و ارضا شد و با یه آآآآآه خودش رو حالی کرد منم یکم تلمبه هام رو سریعتر کردم و دیدم آبم داره میاد .کیرم رو کشیدم بیرون و نازنین رو رو به سقف خوابوندم و یا دستام سینه هاش رو به هم چسبوندم و کیرم و گذاشتم لای سینه هاش و با پنج شیش تا تلمبه آبم پاشید بیرون اول آب چون با شدت و فشار پاشید یه ذره هم رو صورتش ریخت که ازش معذرت خواهی کردم و اونم با یه لبخند جوابم رو داد. منم که بی حال شده بودم یه نیم ساعتی کنارش دراز کشیدم و بعدش بلند شدم برم دوش بگیرم. تو حموم بودم که دیدم در حموم باز شد و نازنین اومد تو. گفت انصاف نیست من سه بار ارضا بشم و تو فقط یه بار . وقتی گفت سه بار داشتم فکر میکردم دفعه سوم کی بوده که من نفهمیدم که شروع کرد یه ساک زدن وای که داشتم میمردم. چون اثر اسپری رفته بود دو سه دقیقه که ساک زد اومدم بکشم بیرون که نذاشت و حرص و ولع خاصی داشت کیر منو تو دهنش اینور اونور میکرد. گفتم داره آبم میاد عزیزم چیزی نگفت و فقط چنان ساکی زد که آبم با فشار ریخت تو دهنش بازم ول کن نبود و تا یکی دو دقیقه بعد کیرم تو دهنش بود
بلند شد و بغلم کرد کیرمم که دیگه الان خسته خسته بود خوابیده بود و یه چند دقیقه ای زیر دوش همدیگرو بغل کردیم و بعدش رفتیم بیرون
خودمون رو خشک کردیم و زنگ زدم ناهار آوردن و خوردیم و یه گذاشتم و شروع کردسم به دیدن فیلم وسطای فیلم بود که دیدم نازنینم خوابیده و منم برای اینکه بیدار نشه تلویزیون رو خاموش کردم و کنارش خوابیدم
فکر کنم دو ساعتی بود که خواب بودیم که با داغشدن کیرم از خواب پریدم و دیدم نازنین جان کیرم رو کرده تو دهنش و داره آروم عقب جلو میکنه. تا دید از خواب بیدار شدم گفت برو اسپری بزن که زود تموم نشه… منم رفتم اسپری تاخیری رو زدم و اومدم و تا اون نیم ساعتی که باید بگذره تا اثر کنه همش یا لب و لب بازی بود یا خوردن گوش و گردن و سینه های نازنین.
یه چندتا نیشگون از کیرم گرفتم و وقتی دیدم اسپری اثر کرده شروع کردم دوباره به لیسیدن و خوردن کوس نازنین. هی میلیسیدم و زبونم رو تو کوسش میکردم و میچرخوندم و چوچولش رو میمکیدم و اونم با آآآآآآه و اوووووهش منو بیشتر حشری میکرد. وقتی لدزید و ارضا شد خواستم پاهاش رو باز کنم که نذاشت و منو خوابوند و اومد کیرم رو با کوسش تنظیم کرد و نشست روش
واااااااااای چه حالی میداد
تنها پوزیشنی بود که تاحالا امتحان نکرده بودم… تو فضا بودم و داشتم نهایت لذت رو میبردم که من دراز کشیدم و کوس خودش دازه بالا و پایین میره. با بالا و پایین رفتن نازنین و تکون خوردن سینه هاش تو بالا و پایین رفتن و ناله ها و آه و اوهاش منم آه و اوم رفت بالا و حسابی حشری شده بودم یه پنج شیش دقیقه که گذشت دوباره نازنین ارضا شد و بیحال شد و از رو کیر من اومد پایین. منم سریع برش گردوندم و داگ استایلی و از پشت کردم تو کوسش . صدای خوردن بدن من به بدن اون صدای تاپ تولوپ و آه و ناله های من و نازنین باعث شد بعد سه چهار دقیقه تلمبه زدن آبم بیاد. گفتم داره میاد. برگشت و همه کیرم رو کرد تو دهنش و چنان دارکوبی و با سرعت ساک زد که با پنج شیش تا ساک آبم اومد و ریخت تو دهنش منتها اینبار آبم خیلی کم بود و زیاد نبود.دیگه نا نداشتم بلند شم لباس بپوشم یه نیم ساعتی تو بغل هم بودیم و بعدش بلند شدیم لباسامونو پوشیدیم و نازنین موقع رفتن خیلی ازم تشکر کرد و گفت خیلی خوب ارضا شده و واقعا لذت برده. بعدشم یه لب دو سه دقیقه ای از هم گرفتیم و رفت سوار ماشینش شد و رفت…

نوشته: ؟


👍 5
👎 0
28901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

585623
2017-03-25 21:58:14 +0430 +0430

مختو گاییدم جقی کردی تو کونش صداشم در نیومد کم از این فیلمای پورنو نگاه کن

0 ❤️

585626
2017-03-25 22:01:16 +0430 +0430

من همین نفر ۲ تا بالایی هستم نظرم عوض شد میخواستم بگم کیرم تو دهنت

1 ❤️

585689
2017-03-26 02:14:26 +0430 +0430

8 شب قرار داشتی، بعد زوج و فرد؟؟

0 ❤️

585754
2017-03-26 15:00:21 +0430 +0430
NA

malome ye oskole jaqi ke to saypa kar mikone moqe nvshtn dastsh milrzid chon ba on dastsh dasht ba shomolsh var mirfte (dlile qlte emlayish) dar hmin hyn roye milgrde18 bala payin mishode chon pozyshne jdidi bod hese jalbi dasht vassh ye hese jadid dastano nvshte chtori on be saqf avizon krdi ino lotfn tozih bde dark nkrdm esperey khali krdi ro shombolt hala to kosmqzi bikhial vli on badbkhte royahat nmigi dhnsh servis mishe labo zabonsh mse shotor miofte payin(byd ba ab grmo sabon shost dfe bad khasi kosnvshte bzari dqt kon) az hme badtr msle baqie jelfaye jaqie inroza esmsho gozashte? ino nzarin khyli khaze

0 ❤️

585855
2017-03-26 22:35:33 +0430 +0430

جالق عزیز ، یک اینکه هشت شب زوج و فرد نیست

دوم اینکه معلوم بود اونجا که داشتی تیپشو تعریف میکردی با دست چپ تایپ میکردی

بعد اسپره زدی انداختی دهنش ، دهنش بگا نرفت مرتبه اول؟!
یکی جواب منو بده

0 ❤️

585944
2017-03-27 10:11:29 +0430 +0430

نخوندم کامنتا رو خوندم فقط.
تجربه ثابت کرده نظر دوستان کامنت گذار رد خور نداره.
کامنتاتون مستدام. ?

0 ❤️

586020
2017-03-27 18:20:28 +0430 +0430
NA

کسکش ساعت 8 صبح که نبوده شبم تا ساعت 7 زوج فرده جلغی خخخخخ

0 ❤️