دختر همسایه:‌ از فکر تا عمل

1393/11/21

سلام،من اسمم سهیله،و بیستو پنج سالمه، این خاطره ماله پنج سال پیشه و چون شیرین ترین خاطره ی سکسم بود رو واستون مینویسم، اون موقع ها تازه رفته بودیم ی محله جدید و از همون روزای اول دختر همسایه مون چشممو گرفته بود،خلاصه ما که مثل خر تو کف هیکل این دختر مونده بودیم، کم کم خواستم بهش ی جوری نزدیک بشم،خلاصه الکی تو کوچه ول بودم تا اونو ببینم،هیچ اطلاعاتی هم ازش نداشتم،فقط هیکلش و قیافش جلو چشمام بود، بعداز مدتی تلاش فهمیدم که اسمش چیه و چیکارس ،اسمش فاطمه بود و انگاری پیش دانشگاهی بود، و روزای زوج بعدازظهر ی کلاسی میرفت،دوست پسرم نداشت شایدم داشت، یه نظر میومد دختره پایه ای نباشه چون خیلی سر بزیر بود،ولی تیپش آدمو هوسی میکرد، خیلی استرچ میپوشید، من گفتم هرچی بادا باد روز شنبه بود من کارو زندگی رو ول کردمو رفتم آرایشگاه خوب به خودم رسیدم، اومدم خونه و تا بعدازظهر منتظر بودم و تیپ شیکو اسپرت زدم و ساعت چهار رفتم منتظرش شدم،دیدم که اومد بیرون با ی مانتوی سفید نسبتا کوتاه،ی جوری خودمو بهش نزدیک کردم که ضایع نباشه،و شروع کردم به گفتن که چشمام قفل شده بود رو سینه هاش که بدجوری برجسته بود و لامصب کرست نداشت نوک سینه هاش معلوم میشد، از نگاه چتیه من فهمید که چمه،و یکم خودشو جمو جور کرد، تا ایستگاه همراهیش کردمو در آخر شمارمو دادم گفتم اگه کاری امری چیزی داشتید رو من حساب کنید،بعدشم خوشحال برگشتم و منتظر تماس،همش اون سینه های ورقلمبیده ی کوفتی میومد تو ذهنم،اوضاعم خیت بود،شب شد منم منتظر تماس ولی تا صبح بیدار بودم کسی زنگ نزد، نامید شده بودم،و صب بلند شدم رفتم سر کارم.

چند، روزی گذشت ولی فاطمه زنگ نزد، ی روز صب به طور اتفاقی دیدمش که داشت مدرسه میرفت،سرمو انداختم پایین چون بهم پا نداده بود حسی خوبی نداشتم، که بهم نزدیک شدو گفت اقا سهیل ببخشید،رومو طرفش کردمو نگام افتاد به سینه هاش سریع نگاهمو دزدیدم و گفتم بله که گفت چرا خطت خاموشه خلاصه من بدبخت رقم اخر شمارمو اشتباه نوشته بودم،شمارمو بهش گفتم و یادداشت کرد،و دقیقا عصرش زنگ زد،خلاصه مخشو ریختم و باهاش رفیق شدم،و باهاش بیرون قرار گزاشتم ولی من از قرار مرار خوشم نمیومد و فقط تو فکر سکس باهاش بودم، بهترین رفتارو از خودم نشون دادم وقتی باهاش بودم،و کم کم حرفامونو سکسی تر میکردم و عکس العملای خوبی میدیدم،ولی بازم خایه نداشتم بگم سکس میکنی یا نه،و ی روز که هیچکس خونموم نبود منم تو کف سکس با فاطمه بودم بهش زنگ زدم و گفتم که بیاد خونه ی ما، گفت میام ولی فکر بد نکنی با این حرفش شهامتم پرید،ولی شهوتم شهامتمو زیاد میکرد، دیدم بیست دقیقه بعد اومد زنگ زد که در خونتونم درو باز کردم عجب دافه توپی شده بود،ی آرایش ملایم با ی مانتوی صورتیه کوتاه و ساپورت مشکی و ی یقه ی نیمه باز، داخل آوردمش و ی آبمیوه آوردم و دیدم شالشو گزاشت کنار ،منم که باهاش راحت بودم و حرکتای زیاده روش زده بود الا سکس،خودمو چسبوندم بهش دستمو انداختم دور گردنش زل زدم بهش آروم در گوشش کسو شعرای عاشقونه میگفتم،شروع کردم لباشو خوردن هی خودمو بهش نزدیک تر میکردم، ی لحظه دلو زدم به دریا دستمو کردم تو یقش و بردم رو سینه هاش وای خدا سینه های سفتو خوش فرمی داشت،،کیرم شق شده بود روانی، دستشو گرفتم بردمش تو اتاق خوابو از پشت بغلش کردم و باهام توی همون حالت رفتیم رو تخت و من که حشرم چسبیده بود به سقف دکمه های مانتو شو باز کردم،معلوم بود اونم حالش بده،مانتوشو کندم ،ی کرست کرم رنگ داشت من که دیگه طاقت نداشتم سریع کرستشو کندم و لباسای خودمم دراوردم، حالا بار اولم بود نمیدونستم چیکار کنم؟ کیرمو دادم دستش دیدم گزاشت دهنش معلوم شد با تجربس،ی ساک حرفه ای واسم زد منم کیرمو گرفتم گزاشتم لای سینه هاش،طوری که فاطمه به پشت خوابیده بودو منم روش،بودم زل زدم تو چشماش و فقط عقبو جلو میکردم بعداز ده دقيقه ابم اومد،دیگه دست خودم نبود همون جا روی سینه هاش خالی کردم ،و دستمال آوردم و پاکش کردم،شروع کردم به بوسیدن لباش، محکم بغلش کردم و نشوندمش رو کیرم که شل شده بود ده دقیقه تو همون حالت نگهش داشتمو از اثابت سینه‌های خوشگلش به بدنم لذت میبرم،قیافه ی خوشگلی داشت که بدون لباس خوشگلیش ده برار میشد.من که کیرم نیم خیز،شده بود،بهش گفتم به شکم روی تخت بخوابه،کیرمو اینقدر وسط شافت کونش عقبو جلو کردم که مثل سنگ شد دوتا ناخونمو کردم تو کونشو و درحالی که کیرم وسط کونش،عقبو جلو میشد داشتم جای کونشو باز میکردم، بعداز چند دقیقه کیرمو کرم زدم و اروم گزاشتم تو کونش و هل دادم که انگاری لیز خورد و تا ته رفت خیلی حال کردم ولی دیدم فاطی ی جیغ بلند کشید که بعداز چندبار تلمبه زدن جیغش به صداهایه ملایمه سکسی تبدیل شد،،گفتم داگی استایل بریم، چهار دستو پا که شد با ی دستم سینه شو گرفتم و دسته دیگمو گزاشتم رو کمرش،کونش،حالا جا باز،کرده بود و منم تند تند عقبو جلو میکردم صدای نفس کشیدن تو سکوت اتاق میپیچیدو منو بیشتر حشری میکرد،محکمتر و سریعتر به این کارم ادامه دادم که صدای شاپ شاپه عجیبی بلند شد، چاک کونه سفیدش و لنگای کشیده ی خوشگلش. دیوونم کرده بود، هنوز تو حالت داگی بوديم که بعداز ده دقیقه ابم اومد از کونش کشیدم بیرون و خالی کردم رو کمرش، و دوباره پاکش،کردم و بیحال خودمو انداختم روش و فقط سینه هاشو مک میزدم اینقدر لیسشون زدم که زبونم بی حس شده بود، بعدش گفتم ی حالییم به فاطمه بدیم پاهاشو از هم باز کردم و زبونمو کشیدم رو کسش. ی کس کوچیک که از رنگ بدنش یخورده تیره تر بود داشت، منم با دستم بالای کسشو میمالوندم و با زبونم لیسش میزدم اینقدر لیس زدمو مالیدمش که خسته شدم و بالاخره بعد ربع ساعت ا رگاسم شد فقط از روی لرزش خفیف بدنش فهمیدم وقتی ارگاسم شد با پاهاش سرمو همونجا قفل کرد،منم اروم خودمو کشیدم بالا و چند بآر اروم بوسش کردم،حدودا یک و نیم ساعت گذشته بود که اصلا متوجه نشدم،دیر بود هر لحظه ممکن بود کسی بیآد، لباسامونو پوشیدیم باهم زدیم بیرون،بعداز سکس با فاطمه ازش سیر شده بودم ولی خودمو مدیونش میدونستم، بعداز یکی دوهفته با ی بهونه ی مسخره باهاش بهم زدم،اونم واسش مهم نبود و هیچی نگفت، معلوم شد از اون دختراییه که قبل ازدواج با دوست پسراش حسابی حال میکنه، منم با راحتی کامل ازش جداشدم و به آرزومم رسیده بودم، بعداز چند وقت شنیدم با یکی دیگه دوست شده،منم هرجا میرفتم داستانو میگفتم، خاطره ی فاطمه تموم شد ،اگه نظرات مثبت باشه خاطره سکسمو با زن بیوه کهنوجی که خیلی جالبه مینویسم،بچه ها فقط توهین نکنید اگه خوشتون نیومد بگيد دیگه نمینویسم!!

نوشته: سهیل


👍 0
👎 0
77132 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

453077
2015-02-10 19:15:33 +0330 +0330
NA

اولین بار هست که نظر میدهم.اگر سکس کردی نوش جونت ولی عزیزم تو پسر هستی و راحت میتونی یک نفر رو پیدا کنی و ازدواج کنی اما اون بنده خدا دختره و برای اون پیدا کردن شخصی برای ازدواج خیلی سخته مخصوصا وقتی افرادی مثل جنابعالی همانطور که خودت نوشتی همه جا داستانش رو گفتی و سکه یک پولش کردی.آخه یک نفر با خانواده خودت این کار رو بکنه باز با افتخار همه جا تعریف میکنی؟

2 ❤️

453078
2015-02-10 21:51:57 +0330 +0330
NA

کس نگو کس مغزه کس ندیده ی کس خراب کنه کس مرامه کس . . . ! :|

0 ❤️

453079
2015-02-11 02:09:56 +0330 +0330
NA

اول داستان مشخص بود کیری داستانت ای ملجوق ای جقی تو دختر مردم بدبخت کردی سکه یک پولش کردی میگی شیرین ترین خاطرمه خجالت بکش متاسفم برات fool

0 ❤️

453080
2015-02-11 03:54:10 +0330 +0330
NA

ازکاسه همان برون تراود که دراوست یکی بادخترت همین کارومیکنه

1 ❤️

453083
2015-02-11 07:36:21 +0330 +0330
NA

rast gamat عزیز ! مخ ما ایرانیا خراب نیست …

*این اول به خاطر فرهنگمون هست

شاید توی سایر کشورها داشتن پرده هنگام ازدواج مهم نباشه ولی باز هم برای اونا پرده بکارت چیز مهمی هست و برای اولین بار اونو دست کسی میدن که واقعا عاشقش باشن ( دوست پسر یا نامزدشون )
اونجا رابطه ها کاملا روشن و مشخصه . واسه همه معلومه که دوست پسر یه دختر تا حالا چه کس و یا کسایی بودن … بنابراین کسی اگه قصد ازدواج با اونو داشته باشه شرایط واسش روشنه
اما …
توی ایران هیچ چیز مشخص نیست ! با تحقیق هم مشخص نمیشه ! … یه دختر چرا پرده نداره ؟ توی ورزش از دستش داده ؟ داده به کسی که عاشقش بوده ؟ یا به خاطر پول بعضی وقتا …
حتی خود دخترا هم از حقیقت فراری هستن و معمولا سعی میکنن بهانه ای جور کنن واسه نداشتن پرده …

*دوم به خاطر اعتقاداتمون

زنا توی اسلام یه گناه کبیره هست … خب ؟! کسی که واقعا معتقد هست شاید دوس نداره با یه دختر زنا کار ازدواج کنه

*سوم هم به خاطر خودمون

هنوز هم هستن خیلی از پسرایی که قبل از ازدواج به خاطر همین فرهنگ و اعتقاد سکس نکردن ! خب حق دارن زنی خواسته باشن که اونم صفر کیلومتر باشه

در نهایت من فک میکنم این فرهنگ توی ایران باید باقی بمونه … ما اگه بخوایم از سایر کشورها تقلید کنیم بی بند و باری توی کشورمون غوغا میکنه ( هرچند که الانم وضع خیلی خرابه )

0 ❤️

453085
2015-02-11 23:31:58 +0330 +0330
NA

عزیزم میگم تو همچین تخیلی داری یه کتاب تخمی تخیلی بنویس

اسمشم بزار (خاطرات یک جقی)

ننویس
جونه مادرت ننویس

0 ❤️

453086
2015-02-11 23:35:08 +0330 +0330
NA

من همون قبلیم
خواستم تأکید کنم ننویسی
اگه نوشتی جمیهآ مادرتا …
حالا از ما گفتن بود

0 ❤️

453087
2015-02-12 16:23:21 +0330 +0330
0 ❤️

453088
2015-02-12 18:17:53 +0330 +0330
NA

خاک عالم بر سرت
کیر بردی بر درت

0 ❤️

453089
2015-02-12 18:45:40 +0330 +0330
NA

عقده ای ، اصلا گیریم داستانت راست باشه، حالت رو کردی چرا آبروی دختر مردم رو میبری بد کرد بهت حال داد از جلق زدن خلاصت کرد ، امثال تو اعتماد رو از بین بردن . در ضمن یادت باشه من بهت فحش ندادم فقط واقعیت رو گفتم.

0 ❤️

453090
2015-02-13 08:43:16 +0330 +0330
NA

اخه کیری مقام یکی با ناموست همین کارو بکنه دختر مردمو میکنی بعدش همه جا جار میزنی کسکش کونکله کیر تو سوراخ دماغت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها