دختر کس تپل همسایه

1393/02/03

سلام وخسته نباشيدبه همه دوستان شهوانى_من مهدي 25ساله اين داستان كه ميخوام واستون بگم 4سال پيشه سكس بادخترهمسايه تپل اسمش دلارام 24الان كس داره يه وجب داغ داغ_خوب سرتونو به دردنيارم داستان ازاين قراره كه ازبچه گي رفت آمدزيادي داشتيم ولي ازموقعي كه دلارام به سن نوجواني رسيديعني سينه هاش نمايان شد رفت آمد كمتر و كمترشد تا وقتي كه من رفتم سربازى و دوران سربازيم به پايان رسيد.

يه روزصبح كه واسه خريدنان رفتم توصف نانواي ديدمش واي چي شده بود تا ديديمش آلت تناسلي مثل كوه آتشفشان درحال فعال شدن شد شلوارليمو داده بود بالا چون سرباز كه بودمو تو كف يه سلام كردم و اونم يه سلام احوالپرسي سرد كرد ولي وقتي كه خريد كرد يه خنده كوچيك گوشه لبش احساس كردم چند روزي تو نخش بودم يه دوست پسر داشت كه گاهي اوقات آفتابي ميشد ولي تا منو ميديد به يه بهانه راهشو كج ميكردخلاصه يه روزي خونه همسايه خالي از سكنه شدرفته بودن مسافرت ومن خبرنداشتم چون بادوستام رفته بوديم توخيابون شب شد اومدم خونه جاتون خالي داشتيم شام ميخورديم كه مامانم گفت همسايه شون رفتن مسافرت .گفتم إ كجا رفتن.گفت رفتن شمال تاسه چهارروز نيستن گفتن كه اگه ميشه شبا مهدي بره اونجا بخوابه يه لحظه ذوق كردم گفتم نه خلاصه با اصرار مامان رفتم شب خونشون بخوابم رفتم درو كه باز كردم كنجكاويم گل كردوشروع كردم به ديدن عكساي روي ديواريه عكس سرلخت تواتاقش داشت خيرشدم به عكس كه زيرتخت خواب بندسوتين نظرمو جلب كرد دستمو بردم كشيدم بيرون شورت وسوتينش بوداول ازاعماق وجودم شورتشو يه بو كشيدم واي چشامو بستم وفكرخيال به سرم زدشب اول بايه جلق زدن سپري كردم ورو تختش خوابم بردو2شب ديگه بادوستم رفتيم اونجا خوابيديم وروزيكشنبه بودساعت 7بعدازظهربوداومدن خونشون ودلارام خانوم يه تيپ خفن زده بودباخودم گفتم كه داره اينو كونو ميكنه. ازاندامش بگم كون داشت بغل پركن سينه هاش طوري بزرگ بودكه وقتي سوتين داشت ميخواست از يقه مانتوش بيادبيرون اوف مثل پنبه نرم سفيدپوست جاتون خالي؟ چندروزي گذشت ديدمش يه جوراي احساس كردم كه ازمن خوشش اومده هروقت واسه لباس پهن كردن روپشت بوم ميرفت ازدور ديدمينداختم چند ماهي گذشت يه روز مامانش اومدخونمون من پشت كامپيوتربودم بامامانم گرم صحبت شده بود كه بهم گفت كامپيوتردلارامه روشن نميشه ميتوني درست كني گفتم زياد سرم نميشه ولي يه ديدميندازم گفتم كيسوميارم خونمون درست ميكنم گفت الان برو بيار منم ازخداخواسته رفتم درزدم ديردلارام درو بازكردكيرم دوباره فعال شد گفتم اومدم كيستنو ببرم درسش كنم رفتم تو اتاقش كرددرحال بازكردن كيس بودم كه گفت راستي خونمون خوابيدي نترسيدي گفتم نه يادم اومدكه واي كه لباس زيراش يادم رفته بود بذارم زير تخت خنديدوگفت فضول خان منم به روم نياوردم چندروزي گذشت شبها همش توفكرش كردنش بودم صبح ازخواب بيدارميشدم بيخيال بودم كيس چندروزي بودخونمون بود تاكه يه روز زنگ زدگفت كيسو اگه درست كردي بيارمنم ازخداخواسته سريع رفتم فك نميكردم تنهاباشه رفتم خونشون داشتم كيس نصب ميكردم پرسيدم مامانت كجاس گفت نيستش باخودم گفتم الان هرجاباشه مياد.خودش گفت رفته آبجيم برده بيمارستان منم 2زاريم جا افتادچون آبجيش حامله بوده حالا حالا ها نميادباباشم تو شركت نفت كارميكنه تو سرخس آخر هفته ها ميا كسشو ميكنه شنبه ميره سركار-پشت ميزبودم كه يه فكرشومي به سرم زدباخودم گفتم وقتشه بكنمش كيرم اينقدسفت شده بودكه ميخواست پوستش پاره شه ازجام نتونستم پاشم فهميده بودميخنديدموس يه لحظه گرفت خيلي نزديك شدواي سينه هاش ازگوشه چادرنمايان شدازخودبي خودشدم بادستم زدم به پاهاش ديديم انگارنه انگاردوباره زدم گفت چته؟ خنديدم پرروترشدم دستم گذاشتم روكمرش گفت ميخواي پردهاكناررفت يه هو نشست رو پام واي وزنش زيابودولي من حاضربودم پام بشكنه ولي وزن كون گنده شوتحمل كنم يه نيمه چرخيدتو صورتم نگاه كرد چادروانداخت ازچشاي هردومن شهوت ميباريدلبهامو بهم قفل شدچه لبي ميدادزبونشو دودهنم طوري ميچرخندكه مشخص بوداينكارست ازروصندلي كم موندبيفتيم كه پاشديم رفتيم رو تخت پاشددراتاقفل كرد گفتم نكنه گيربندازم اومدحولم دادروتخت شروع كرديدم به لب خوردن( واي هنومزه بذاق دهنشو حس ميكنم ) دستامو روسينه هاكشيدم ديدم لبامو گازگرفت واي ازتويعقش دست كردم توتيشرتش ويه ناله كوچولوكردودوباره لبامومحكم ترگاز گرفت شروع كردم به ماليدن وسرمو بردم روسينه هاش وآرم لباسشو درآوردن اول نذاشت ولي بااسرارمن مومانعت نكرد واي سينه هاش نرم نرم بزرگ اينقد كه نوك سينه هاش مثل يه عدس بودبازبونم شروع كردم به ليسيدن چه بخوربخوري بودنوك سينه هاش نمايون ترشدداشت آه ناله ميكردبدنش شل شده بوددستمو بردم رو كسش بادكرده بوددستمو پس زد دوباره بردم چندباري پس زد.سرمو نزديك كردم به كسش ديگه عكسولعل نشون نمياد آروم كشيدم پايين چه كسي واي شورتش كمي خيس شده بودبانفسم كسشو هو هو ميكردم كمرشو بالاميدادانگاركس ليسي رو دوست داشت ازروشورت زبونموروكسش كشيدم گفت من هنو دخترم باخودم گفتم آره جون عمت شورتشو پايين دادم دستشو گذاشت روكس تپلش ناز ميكردآروم زبونمو بردم كسشو همراه بادستش ليسيدم دستش برداشتم و آروم لبهاي كسشو بازكردم وچوچولشو زبون زدم چه بوي خوشي چوچولشوميك زدم ميك زدم نوك چوچولش قرمز قرمز شده بود بدنش يه لرزكردانگارارضاشدمنم پاشدم وچرخوندمش روشكم وسريع شلوارمو درآوردم بي حركت مونده بودشلواروشورتشو كشيدم پايين كه بايه صدابي حال گفت نكن.يه كون داشت درحدتيم ملي سفيدبزرگ دوباره به حال اومدمنم كيرمو خيس كردم گفتم ازكون بكنم بهتره كيرموآروم گذاشتم روكونش كه دستشو آوردگفت نه تو رو خدانكني درد داره هرچي اسراركردم نشد.منو كيرم تو دو راهي گيركرده بوديم خلاصه خوابيدم روش ودستشو گرفتم ودرگوشش گفتم هواتودارم آروم ميكنم گفت نه بااسرارزيادراضي شد ودوباره كيرمو خيس كردم يه دستم روتخت ودست ديگم باسنشو بازكردم وسركيرمو به سوراخ كونش نزديك كردم وآروم فشاردادم نرفت خودشو روبه جلو ميكشيد دلارام جنده و باتف بسيار وفشاربي امان كلاهك كيرم انگار آزادشد كلاهكش داغ داغ شد رفت تو كون نازش چيزي ازكيرنرفته بودارضا شدم وآبمورختم توكونش بي حال شدم ودرازكشيدم وبعدچندثانيه باسنشو بالا وپايين دادن وگفت همين- دوباره شروع كردم به تلمبه زدن حالانزن كي بزن سرشو روتخت وباسن نرمشو داده بودبالاتلمبه ميزدم كيرم كه شل شده بود چندباري ازتوش دراومدبه زورميكردم توش بادستمام كمرشو گرفته بودم وو عقب جلو ميكردم وقتي عقب جلوميكردم كيرم بافشار پوست سوراخ كونشوبه بيرون وداخل ميكشيد ميشدتنگ تنگ دستمو بردم كسشو مالوندم چه آه ناله اي ميكرد وهرچي ناله ميكردشدت تلمبه زدنم سريعترميشد وانگاررفت رو ويبره وكامل درازكشيدمنم تاآخرين قدرت كيرمو فشارميدادم تاتح رفته بودنفسش بنداومدبود كونش شل وسوراخ كونش اندازه قطركيرم شده بود وبازو بسته ميشد كردواباچندبارعقب جلوارضاشدم وريختم روبانسش وبادستمال سريع پاك كردم وجنگي لباسمو پوشيدم وفلنگو بستم چندباري ديگه موقيعتش پيش اومدوكردمش مامانش بو برده بودرابطمون كمتر شد وتاكه الان ازداوج كرده رابطه ندارم كمي لاغرشده خوش به حال شوهرش تقديم به دوستان شهواني و قوچاني ها تاسكس هاي بعدي…

نوشته: مهدی قوچانی


👍 0
👎 0
110511 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

416910
2014-04-23 13:01:36 +0430 +0430
NA

من فوقق کامپیوتر دارم.پشتیبان چند شرکت هم هستم
همیشه میرم خونه اشنا ها و همسایه های مجتمعمون ویندوز عوض میکنم و سیستمشون رو درست میکنم
ولی نمیدونم چرا تا حالا نشده یکیشون بیاد و از این نخ ها برا سکس بده

0 ❤️

416911
2014-04-23 15:08:57 +0430 +0430
NA

الت تناسلیت تا بیخ تو حلق عمه ت اگه دروغ گفته باشی
:|

0 ❤️

416912
2014-05-23 21:39:12 +0430 +0430
NA

نه جدا اونقدری که وققتو واسه جق هدر دادی میرفتی کون میدادی بهتر بود تازه درامدم داشتی با درامدشم میرفتی پیش کس

0 ❤️

416913
2014-06-06 05:44:43 +0430 +0430
NA

با اسرار من مومانعت نکرد؟؟ تاتح؟؟
!

0 ❤️

416914
2014-09-12 04:26:17 +0430 +0430

تو فامیل آشناها و همسایه ها هرکی میخواد کامپیوتر بخره میگه سعیییییییید:|
هرکس لبتاپ میخواد داد میزنه سعیییییییید:|
هرکی کامپیوتر و یا لبتاپش خراب میشه باز منو صدا میزنه…این اواخر گوشی هم اضافه شده:|
هیچ موقعیت صفر درصدی سکسی هم نداشتم اونوقت هرچی داستان مینویسن با کامپیوتر طرف رو کردن:|
قابل توجه داستان نویسان عزیز…خرابی کامپیوتر و تنظیم ماهواره به شدت نخ نما شده برین بهانه های جدید جور کنین:|

0 ❤️