اکثر وبسایتای سکسی، دخترایی مثل منو تو گروه بای-کیوریوس دسته بندی میکنن. ولی خودم مطمئن نبودم که این تعریف درستی از روحیاتم باشه. پس کاری رو کردم که هر دختر 24 ساله ی دیگه ای میکنه؛ چک کردن ویکی پدیا! و این جوابی بود که گرفتم:
" کنجکاو-دوگانه یا به انگلیسی: Bi-curious اصطلاحی است که برای اشاره به افراد با گرایش جنسی همجنسگرایی یا دگرجنسگرایی به کار برده میشود که دربارهٔ فعالیتهای جنسی و رابطه با شخصی که از نظر جنسیتی او را ترجیح نمیدهد، کنجکاوی میکند. این در حالی است که ممکن است این افراد خود را در جایگاه دوجنسگرا تلقی کنند. گاهی اوقات این اصطلاح برای توصیف مجموعه وسیعی از گرایشهای جنسی بین دگرجنسگرایی و دوجنسگرایی استفاده میشود. از این اصطلاح همچنین به عنوان دگرجنسگرای انعطافپذیر یا همجنسگرای انعطافپذیر هم یاد میکنند. "
از اونجایی که حداقل چنتا کاندوم توی کسم پاره کرده بودم کاملا اطمینان داشتم که یه دگرجنسگرا هستم. حدودا سه ماه پیش 24 ساله شدم و با این سن کم یاد گرفته بودم که چطور پسرا رو محو خودم کنم تا بتونم هرچیزی رو که میخوام یا بهش نیاز دارم ازشون بگیرم. این کار احساس قدرت زیادی بهم میداد و باعث میشد تا بارها و بارها تکرارش کنم. البته همونطور که مردا هلاکم بودن، منم عاشق سکس بودم و ازش لذت زیادی میبردم. با این وجود یه همکار خانمی داشتم که هربار میدیدمش ذهنمو بدجور مشغول خودش میکرد.
اونقدری نمی دیدمش که بتونم باهاش گرم بگیرم و فقط بخاطر اشرافی که از توی اتاقکم به دستگاه فتوکاپی داشتم، گهگاهی میدیدمش که خیلی آروم و با ژست خاصی با آرنجش به دستگاه تکیه داده و کاپی میگیره. معمولا یه دامن راه راه تنش بود که به کونش جلوه ی خاصی میداد و همچنین جوراب شلواری نازکی که زیبایی پاهاشو بیشتر به رخ می کشید.
پنجشنبه ی هفته ی قبل دوباره رفت سراغ دستگاه تا کاپی بگیره و حدس میزدم که باید جورابش فرق کرده باشه که وقتی برگشت متوجه سوراخای ریزی شدم که روی پشتش کار شده بود. با دیدن اون جوراب که به اون کون زیبا ختم میشد تنم گر گرفت و طوری بهش زل زدم که کم مونده بود چشام از حدقه دربیاد! ظاهرا خودشم متوجه این نگاهم شده بود؛ چون وقتی که کارش تموم شد از جلوی اتاقک من رد شد و یه لبخند دلنشین تحویلم داد.
دیگه نمی تونستم بیشتر از این تحمل کنم. سریع بلند شدم و خودمو به توالت زنونه ای که تو طبقه ی دوم بود رسوندم. یه نگاهی به داخل انداختم و کسی رو ندیدم. پس دورترین اتاقک به در ورودی رو انتخاب کردم و چپیدم توش. هنوز درو قفل نکرده بودم که دامنمو بالا زدم و شورتمو پایین کشیدم. بعدش کونمو به دیوار چسبوندم و انگشتامو لای چاک کسم که از خیسی برق میزد کشیدم.
تصور اون کون و اون پاهای کشیده دیوونم کرده بود. اون یکی دستمو روی کلیتوریسم گذاشتم و از اونجایی که بعید نبود موقع ارضا شدن کنترلمو از دست بدم و جیغ بکشم، با دست قبلیم که کاملا هم خیس شده بود جلوی دهنمو گرفتم. تا حالا آب کسمو مزه نکرده بودم ولی حالا داشتم از چشیدن طعمش لذت میبردم. این کار همونقدری برای خودمم غیر عادی بود که رفتن تو دستشویی و جق زدنم با تصور بدن یه زن برام غیرعادی به نظر میرسید! ولی هیچکدوم اهمیتی نداشت. سکس با یه زن تنها چیزی بود که اون لحظه بهش نیاز داشتم. البته منظورم این نبود که بخوام یه لزبین باشم. نه! من فقط سکسشو میخواستم. همین و بس.
فرداش جمعه بود و جمعه شبام بهترین زمان برای مخ زنی. پس یه جوراب بلند که تا روی رونم بالا میومد و یه پیرهن مشکی و خیلی نازک پوشیدم که نوک سینه هامو به نمایش میذاشت. یه کفش پاشنه ده سانت هم پام کرده بودم که ترکیبش با اون لباسا منو مثل جنده ها نشون میداد. ولی اهمیتی نداشت. اگه این لباسا دل مردا رو میبره پس حتما روی زنا هم اثر میذاره.
امیدوار بودم زنی رو جدب خودم کنم که به اندازه ی کافی تجربه ی لزو داشته باشه تا بتونم یه سری چیزای جدید ازش یاد بگیرم. حالا هرچی بیشتر، بهتر. پس در اولین حرکت رفتم تو بار یکی از لوکسترین هتلای شهر که فقط 5 دقیقه با خونم فاصله داشت نشستم و برای خودم ویسکی سفارش دادم. در طول مدتی که شات دوممو سفارش بدم سه نفرو که بدجور تو نخم بودن پروندم و هربارم با صدای بلندی گفتم که منتظر یه زنم.
بالاخره یه زن سانتی مانتال مو قرمز که کمی هم از من بلندتر بود و لباس خیلی شیکیم تنش کرده بود رو صندلی کناریم نشست و یه مارتینی برای خودش سفارش داد. کمی بعد نگاه خریدارانه بهم انداخت و با اون چشمای سبز و گیراش چشمکی بهم زد و یه مارتینی هم برای من سفارش داد.
پیکامونو به هم زدیم و بسلامتی خودمون سر کشیدیم. خوردن سومین پیک حسابی مست و بی پروام کرده بود که باعث میشد به راحتی براش عشوه ها بیام. دست نرمشو فشار میدادم، زبونمو رو لبام میکشیدم و یا خودمو به جلو خم میکردم تا سینه های بی نظیرمو بیشتر به رخش بکشم. البته این کارایی بود که میشد یه پسرو از راه به در کرد. ولی خوشبختانه در مورد اونم جواب داد.
ترجمه: Saam
اینو واقعاً خوشم نیومد در حالی که از ترجمه هات همش تعریف میکردم .
اه اه اه
کس شعر شنیده بودیم ولی نه دیگه در این حد
برو برای خودت بریز
الان چند وقته داستان های ترجمه ی شمارو میخونم و باید بگم کارتون حرف نداره
عالی