در حسرت دخترخاله آزیتا

1391/01/28

دوربر شما دوستان خوب من زیاد اهل تشریح وتفسیر نیستم من الان 32 سالمه ومتاهل شدم زمانی که مجرد بودم زیاد آدم حشری ودنبال کس بازی بودم الانم هستم اما دیگه خلاف نمیکنم واین موضوعی که میگم تقریبا بریمگرده به 8 یا 9 ساله پیش من یک دختر خاله دارم به نام شما فرض کنید آزیتا که از من 10 سال بزرگتره جسه ای ریزی داره بگم حالا زیاد خوش استیل یا خیلی سکسی نبود اما نمیدونم چرا من رفته بودم تو کف کردن اون .اولین باری که احساس کردم میتونم سکس با اون داشته باشم زمانی بود که برای اولین بار ماساژش دادم البته همه بودن خواهرم مادرم اما خوب چون من خوب بلد هستم ماساژ بدم همیشه
اکثر فامیل دوست دارن من ماساژ بدم جون کلاسم رفتم به خاطر این موضوع /در هر صورت من برای اولین بار اون رو ماساژ دادم پیرهن شو رو دادم بالا وشروه کردم به ماساژ زمانی مالش میدادم به خودم گفتم یه امتحانی بکنم ببینم میشه جواب میده یا نه زمانی که مامانم رفت تو آشپز خونه من از فرصت استفاده کردم با دست راستم همین طور که میمالیدم یواش رفتم زیر و از ازیر سینه ای اون رو گرفتم یکم با نوکش بازی کردم دیدم چیزی نگفت چشماش رو بسته بود یکم که گذشت خیلی آرم گفت بسه دیگه همین من هم در حسرت مونده اطاعت امر کردم .این موضوع گذشت تا اینکه من رفتم خونه خالم تهران دختر خاله جون هم که ساکن شهر ما بود اونموقع اونجا بود جون بشدت با همسرش اختلاف داشت الانم جدا شدن
من میخواستم برگردم از تهران شوهر خالم گفت که دختر خالم رو ببرم با خودم منم از خدا خواسته گفتم اشکالی نداره من در خدمتم دربست یه کوپه دربست گرفتم من ودختر خاله ام ودختر کوچیکش
راهی شدیم زیاد اهل صحبت نبود کلا آدم تو داری بود اما بیشتر راجع شوهر ومشکلات عدیده که داشت صحبت میکرد شب شد و دخترش خوابش گرفت منهم سفارش شام دادم اودرن توی کوپه میل
کردیم حدو ساعت یازده بود گفتم دوست نداری ماساژت بدم گفت حوصله داری گقتم چرا که نه ؟بعد اروم روی تخت داز کشید و من آرم تاپ شو در آرودم یواش سوتین رو باز کردم مقاومتی نکرد آرم شروع کردم به ماساژ و خیلی آروم ماساژ که نه داشتم نوازشش میکردم کیرم هم بعد جوری داشت فشار میاورد یکم از نوع معمولی بزرگتره وسیاه هستش بعد شروع کردم با کمال پرویی دسنم بردم لای روناش
شلوار لی پاش بود دیدم یکم داره مقاومت میکنه اروم خوابیدم روش از زیر دست م رو بردم زیره سینه اش و شروع کردم به مالیدن اونهم چشماش رو بسته بود چیزی نمیگفت فقط صدای نفس هاش رو مشینیدم یواش برشگردوندم خواشتم ازش لب بگیرم نذاشت نمیدونم چرا از خجالت بود رفتم روی سینه هاش کوچیک بودن جوری که تو دست جا میشد فکر 65 بود اروم نوازش کردم یکی رو میمالیدم اون یکی رو داشتم میخوردم و هر از گاهی یا گاز کوچیک میگرفتم
آروم آومدم پایین تا رسیدم به روی نافش آروم زبون میزدم وسعی میکردم به همه جای بدنش دستم برسه یواش سعی کردم دکمه شلوار رو باز کنم نذاشت یکم مقاومت کرد یکم خودش رو جمع کرد
اما من با تلاش باز کزدم وآروم آوردم پایین گفت نه سیا خواهش مکنم
دارم غذاب میشکم گفتم اگه یکم آروم باشی جوری بهت حال میدم
کهدیگه عذاب نکشی آروم کشیدم پایین اما دست به شورت نزدم
آروم از گوشه شورت دیواره شو لمس کردم آرم آومدم پایین لای رونش رو میخوردم وزبون میزدم تا شصتش همین کار کردم شصتش رو که خوردم اصلا نمیدونم چی شد از خود بیخود شد نمیدونم جای حساسش بود یا هر چی خیلی به وجد اومد منم دیدم الان موقعاش هستش شورت شو آروم کشیدم پایین بد جوری داشت موقعه نفس کشیدن میلرزید منهم یواش یه زبون کلی زدم به کوسش از پایین به بالا بعد یکی هم از سوراخ کونش تا بالای کسش کونش بوی خوبی میداد شروع کردم به خوردنش یواش لبهای ماژرش بعد مینور آروم چوچولش رو خوردم وگاز گرفتم یه 10 دقیقه همین کارم بود بلند شدم گفتم سالک بزن گفت نه خوشم نیماد من اصرای نکردم آرم سر کیرم رو خیلی دیگه وحشی شده بود گذاشتم روی دهانه و آروم
فرستادمش داخل نیمرفت نه اینکه خیلی تنگ باشه اما یک سه ماهی میشد نزدیکی نکرده بود فکر کنم به خاطر این بود اروم شروع کردم به جلو وعقب خیلی داشت حال میکرد منهم همین طور اما
حدسم بر این بود که اون داره بیشتر از من حال میکنه .خواستم موقعیت رو عوض کنم پاها رو دادم بالا روی شونه هام وسریعتر شروع کردم به تلمبه زدن سریع تا ختنه گاه اونم لبهاش رو حسابی بهم میمیالید ته جیغ نزنه یکم هم جسه اش کوچیک بود داشت دیگه ضغف میکرد گقت بسه تر خدا بسه دارم میمیرم منهم زانو هاش رو جمع کردم تو سینه اش و با تمام هیکل افتاد روش با چن تا جلو وعقب سریع آبم داشت میومد منم در آرودم و ریختم روی سینه اش و افتادم بغلش آروم نوازش کردم بعد پاکش کردم لباسش رو تنش کردم فقط یک جمله به من گفت کفت خیلی خوب بود من زیاد اهل سکس نیستم وسکم سر مزاجم اونم به خاطر اینکه شوهرم خوب نمیتونه
حال بده اما امشب خیلی حال داد تازه مزه سکس رو فهمیدم از اون موقعه به بعد دیگه نتونسیم کاری بکنیم چون موقعیتش نبود بعدش که کلن جدا شد رفت تهران منم به خاطر اینکه با پسر خاله ام به یک مشکل خوردیم رابطه ام قطع شد .دیگه یک چند سالی میشه از شون خبر ندارم اما خبر میرسه خیلی سر حال شده اگه دوباره به پستم بخوره نمیدونم کاری میتونم بکنم یا نه نظره شما چیه؟

نوشته: سیا


👍 5
👎 0
111172 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

316955
2012-04-16 23:03:29 +0430 +0430
NA

داستانت به واقعيت نزديك بود
مشد تا حدي باورش كرد. غلط املايي و دستوري
هم داشتي. براي داستان بعديت سعي كن بيشتر دقت كني در
تايپ كردن.
روي هم رفته بد نبود ، لااقل جاي فحش دادن نداشت!
ضمنا" اول شدم

0 ❤️

316956
2012-04-17 00:28:43 +0430 +0430
NA

خوشم نیومد. یک سوژه کاملا تکراری

0 ❤️

316958
2012-04-17 04:38:09 +0430 +0430
NA

خوب بود…نوش جونت
هم ثواب عظیمی بهت میرسه هم بابت اینکه یک زن درمانده و افسرده رو شاد کردی مردونگی کردی…
جای زیادی داشتی برای مانور و میشد با استعاره های زیبا لذت بیشتری به خواننده منتقل کرد…
بهرحال ممنون…

جدا شاد کردن انسانی که از مشکلات کمر خم کرده ثواب زیادی داره …مرد و زنش مهم نیست…مهم اینه که یک انسان رو شاد کنی
سکس بالاترین لذت دنیاست اما متاسفانه کسی سکس عاشقونه نمیپسنده و خانوما هم بیشتر به هوس تمایل دارن تا عشق…

0 ❤️

316959
2012-04-17 06:24:11 +0430 +0430
NA

ايول باحال بودنوش جونت منتظرداستان بعديت هستم
pentagonusخواهرچشمتوگاييدي فقط واسه اول شدن

0 ❤️

316960
2012-04-17 06:31:19 +0430 +0430
NA

اون ساعت اونم توی قطار , نظری ندارم .

0 ❤️

316961
2012-04-17 07:48:21 +0430 +0430

دومین داستان کمی تا قسمتی خوب امروز بود.

0 ❤️

316962
2012-04-17 08:41:12 +0430 +0430
NA

خیلی غلط املایی داری بهتر بود اول متن رو ویرایش میکردی

0 ❤️

316963
2012-04-17 09:11:55 +0430 +0430
NA

اروم اروم کيرم تو کونت. داستانت خوب بود

0 ❤️

316964
2012-04-17 12:14:20 +0430 +0430
NA

نمیدونم قضیه چیه که سایز کرست تمام دختر هایی که 2 داستان های شهوانی گاییده میشن، 65 !!! هر روز هم که یه پفیووس میره ننشو میکنه میاد اینجا داستان مینویسه!!! انگار کس قعطی اومده که همه میرن ننشونو میکنن! حالا خدا رو شکر این یکی دختر خالشو به سیخ کشید.
یه سوال: دخترش هم اونجا بود وقتی تو داشتی ننشو میکردی؟ همه چی دیده بودیم الا سکس توو قطار! میدونی چرا کیرتو ساک نزد؟ چون کیرت سیا بود حالش بهم خورد. سعی کن به کیرت کرم ضد آفتاب بزنی. در کل داستانت تخمی بوود. کمتر جلق بزن

0 ❤️

316965
2012-04-17 15:03:49 +0430 +0430
NA

مستر ماساژور
داستانت خوب بود و تخيل پردازي نداشت
خوب بود

0 ❤️

316966
2012-04-17 20:03:40 +0430 +0430
NA

سلام به همه دوستان،ممنون از داستانت مختصر بود و مفيد البته جاى كار بيشترى داشت ولى بهرحال تو اين وانفساى داستان خوب،غنيمت بود،جاى مكس ماهونى با اون قلم معركه اش خالى است متاسفانه يه عده با تنگ نظرى و فحاشى باعث شدند ايشون عطاى شهوانى را به لقاش ببخشند و مشتاقان قلم شيواشون را متاثر كنند

0 ❤️

316967
2012-04-17 20:05:47 +0430 +0430
NA

سلام به همه دوستان،ممنون از داستانت مختصر بود و مفيد البته جاى كار بيشترى داشت ولى بهرحال تو اين وانفساى داستان خوب،غنيمت بود،جاى مكس ماهونى با اون قلم معركه اش خالى است متاسفانه يه عده با تنگ نظرى و فحاشى باعث شدند ايشون عطاى شهوانى را به لقاش ببخشند و مشتاقان قلم شيواشون را متاثر كنند

0 ❤️

316968
2012-04-18 06:46:13 +0430 +0430
NA

خـــــوبـــ بود
بــــازم اگه در حسرت بــــــودی بـــنـــویـــس!!!
موفق بـــــاشیـ

0 ❤️

316969
2012-04-18 15:08:48 +0430 +0430
NA

کار بدیه

0 ❤️

316970
2012-04-18 19:08:12 +0430 +0430
NA

گرچه داستان دروغ بود… . اما نمیدونم چرا گریم گرفت… یه زن تنها… با یه شوهری که از هیچ نظر خوب نیست… باهاش سکس کنی… ؟؟؟؟ بدجور نامردیه .

0 ❤️

316971
2012-04-22 14:00:51 +0430 +0430

تخمی بود دیگه ننویس . . . . . . . . . .
کوس کش با زن شوهر دار سکس کردی؟ تازه دختر خالت هم بود؟ کیر تو دهنت نامرد بیشرف بی ناموس. احتمالا وقتی این داستان کیری رو مینوشتی زنت زیر یک کیر کلفت خوابیده بود. جاکش ریدی با این داستان نوشتنت. البته فقط اون قسمتش که این جمله رو نوشتی خیلی محشر بود:
حدسم بر این بود که اون داره بیشتر از من حال میکنه
آفرین به این هوش و ذکاوتت. جاکش دیگه ننویس. کله کیری دیگه ننویس.

0 ❤️

784029
2020-12-30 08:23:25 +0330 +0330

ماسور آقا هستم دارای مدرک معتبر ماساژ از فنی حرفه ای ایران
با سه سال سابقه ماساژ. در صورت تمایل. به ای دی تلگرام
Masor1377
پیام بدید

0 ❤️