سلام . من اسمم سروشه ، داستان سوژه عکاسی رو خوندم یاد خاطره خودم افتادم .البته داستان من واقعیه ،پسر عموی من که اسمش فرزاده یه آتلیه عکاسی داره ، منم حقیقتش بهش کامل اعتماد داشتم و قرار شد عکاس عروسی ما بشه . روز عروسی تقریبا ساعتای 2 خانوممو (نسیم) از آرایشگاه سوار کردم و رفتیم آتلیه ، فرزاد آتلیه رو کلا تعطیل کرد و ما فقط داخل بودیم ،نسیم یکمی خجالت می کشید آخه لباسش یکمی باز بود ولی عادی شد.بعد از تنظیم کردن فرزاد مدلها رو بهمون داد .نسیم مدلها رو انتخاب کرد و شروع کردیم به عکس گرفتن ، یه نیم ساعتی که عکس گرفتیم فرزاد دیگه صمیمی شده بود و خودش میومد مارو تنظیم می کرد حدود 50 تا عکس گرفتیم که فرزاد گفت حالا وقت عکسای اصلیه ، بعدش یه آلبوم داد دستمون که من از دیدن عکسا شوکه شدم به نسیم گفتم میخوای بگیریم اونم تایید کرد . مدلارو انتخاب کردیم ولی یه مشکل داشتیم اونم اینکه لباس عروس مناسب این عکسا نبود ، واسه همین کنسلش کردیم و واسه یه روز دیگه قرار گذاشتیم . بعد از عروسی حدود یک ماهی گذشته بود که فرزاد اومدخونمون و عکسا رو با خودش آورد و سر صحبت باز شد و قرار شد فرداش ما بریم آتلیه ، صبح نسیم و بردم آرایشگاه ، خودمم یه صفایی به صورت دادیم و ساعتای 3 رفتیم آتلیه ، نسیم همه یلباسای ستمون رو برداشته بود ، لباسای مجلسی و اسپرتم بود .شروع کردیم به تعویض لباسو عکس گرفتن ، یه 1 ساعتی عکس گرفتیم که قرار شد تکی تکی عکس بگیریم منم اومدم کنار تا اول نسیم عکس بگیره ، اینم بگم که منو نسیم به فرزاد کاملااعتماد داشتیم ، نسیم با لباسای تقریبا بلند شروع کرد و کم کم به لباسای کوتاه و نازک رسید ، دیگه بعد از تقریبا 2 ساعت نسیم علنا با شرت و سوتین بود و عکس میگرفت ، راستش یکمی اذیت می شدم ولی فرزاد و قبول داشتم و می گفتم عکاسیه و باید پذیرفت. نسیم عاشق عکس گرفتن بود منم راحتش گذاشته بودم نسیم هی شرت و سوتینشو عوض می کردتا اینکه نسیم شرت و سوتینی روپوشید که کاملا توری بود کامل اندامش معلوم بود ، من یه لحظه چشمم به فرزاد افتاد که آلتشو تو شلوارش جابجا می کرد که تابلو نشه بهم برخورد گفتم نسیم خسته نشدی ، بسه دیگه ، ولی نسیم عشق عکس بود می گفت نه همه حالت می خوام تازه عروس بود نمیشد چیزی بگم فرزادم از فرصت استفاده کرد و گفت سروش جان اگه خسته شدی می تونی بریرو کاناپه دراز بکشی منم گفتم نه خوبه ، فرزاد به بهانه تنظیم نسیم میرفت بهش دست میزد شاید فهمیده بود که من نمیتونم چیزی بگم واسه همین مدلارو سکسی انتخاب می کرد و عکس می گرفت ، دیگه فرزاد پرروئی رو به آخر رسونده بود .منم عصبی بودم که نسیم متوجه شدو گفت بسه دیگه خسته شدم .نسیم لباس پوشید منم از فرزاد مموری دوربینو گرفتم و نذاشتم عکسا پیشش بمونه .شب نسیم همش معذرت خواهی می کرد و قرار شد دیگه حرمتهای بینمون شکسته نشه.اینو مطمئن باشید هیچ مردی به راحتی از ناموسش نمیگذره و هیچ زنی به راحتی خیانت نمی کنه.پایان
نوشته: سروش
سیلور فاک، آریزونا، پریچهر، کفتار پیر…
اشکم در اومد. اینا کجا رفتن؟ یاد داستانای پریچهر بخیر. تنها داستانایی که امتیاز محشر بهشون دادم…
بیاین سایتو تعطیل کنیم اصلا…
با پروفایل جدیدم تاحالا درست حسابی فحش ندادم، فقط برای خنکی دل sex and love عزیز چندتا فحش میدم:
گرز رستم تو کونت، لنز دوربین اشنایدر تو کس زنت بره رو حالت سوپر ماکرو ننویس! قرمساق عن چهره، زنتو لخت کردی که عکس ما تحتشو قاب کنی به دیوار بزنی بعدش ادعای حرمت میکنی؟ کلید حسن روحانی بشکنه تو کیرت ننویس…
همين كم مونده بي ناموسي مثل تو حرف از غيرت بزنه زن جنده لاشي
الان دقیقا منظورت شکستن حرمتها بین چه کسانی بود،،،تو و زنت! تو و عکاس،عکاس و زنت،شما و بچه های فامیل،،تو و حرمت،،،زنتو ممد؟؟؟؟؟؟؟ عایا؟؟؟؟
يعني كيري!!! اصن منظورت چي بود؟؟؟!!! باكي كارداري زنگ بالاروبزن
هه |:
افرین حرمت ها رو نگه دار پسر خوب، باشد که رستگار شوی
بازم این نسترن کامنت که چه عرض کنم، نطق فرمودند و تز دادن… خدااااااااااااا
بابا اشکال نداره که…چرا اینقدر بهش گیر میدید…غیرت هر وقت بجنبه غیرته…حتی اگه به شورت و سوتین برسه…بعضی ها تا زیر اونا هم غیرتشون بلند نمیشه…این بابا چون به اون باباو به زن خود باباش اعتماد راسخ داشته پیچ غیرتش یه خورده دیر باز شده ولی بالاخره باز شده…خوب شد زنش که تازه عروس بوده اون شورت نازکه رو باخودش برده بوده وگرنه معلوم نبود چه بلائی سر غیرت ورقلمبیده این بابا میومد…احتمالا غیرت مرگ میشده…به سلامتی با غیرتاش یه صلوات کفتری…
آفرین … اما چ کاریه آدم ببره زنش و لخت کنه عکاس عکس بندازه ؟ چ کاریه آخه ! حتی اگه عکاس داداش داماد باشه !!! بنظرم اشتباهه
کس ننت همین داستان رو قبلا خونده بودم مادر جنده بی غیرت
کدوم آتیه عکاسش مرده آخه کس مغز
ميگم اگه ميشه يكي از عكساشو بذار ببينيم اصلا قابل اين حرفها هست ؟؟؟؟
واقعا کسی معنی غیرتو میدونه؟
خیلی جالبه جدا از بحث راست یا دروغ بودن داستان تو همه ی داستانها اکثرا میانو نویسنده رو به باد فحش میگیرن و اگه داستان و از زبان شوهر نوشته باشه بهش بی غیرتو این جور ناسزاها میگن
ولی واقعا اونایی که میانو فحش میدن اصلا معنی غیرتو میدونن؟ اکثر اونایی که میانو از این حرف میزنن تو کوچه خیابون دائما چشم چرونی میکنن دنبال زن و دختر و مادر و خواهر دیگرون هستن پاش بیفته با طرف سکس هم میکنن افتخارشون اینه که کس دوست دخترشونو دستمالی کردن یا زن همسایه رو دید زدن یا به فلان دختر متلک گفتن اما انتظار دارن به ناموس خودشون کسی چپ نگاه نکنه دیگه خبر ندارن وقتی خودشون با یکی دارن حال میکنن یکی دیگه هم با ناموس اونا حال میکنه
اینجور آدما نه تنها بی غیرت تر از نویسنده ی داستان هستن بلکه خیلی بزدل هستن انقدر که حتی فکر کردن به حقیقت ازارشون میده
چقدر ما ایرانی ها خودخواه و کج فهمیم واقعا که مثال همین ضرب المثلیم که میگه “مرگ خوبه ولی برای همسایه”
به چشم خویش دیدم در گذرگاه که زد بر جان موری مرغکی راه
هنوز از صید منقارش مپرداخت که مرغی دیگر آمد کار او ساخت
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات که واجب شد طبیعت را مکافات
جندهگانه بود، ننویس . . . . . . . . . . . .
معلومه که زنت استعداد خوبی واسه جنده شدن داره. گفتی اولش خجالتی بود؟ بعدش گفتی که با خودش شورت توری آورده بود؟ آخه جاکش، ابله، زنت رو بردی جلوی عکاس که خیلی هم قبولش داری لخت بشه بعدش غیرتی بشی؟ شاشیدم تو غیرتت. فکر کردی ما هالو هستیم؟ خب یک تاپیک بزن که عکسهای زنت رو میخوای بفروشی دیگه چرا کرم میریزی؟ شاشیدم تو غیرتت. وای نه تکرار کردم! ریدم تو غیرتت. ننویس بیغیرت ننویس.
چه عکاس ملوسی
زنم را کی میبوسی؟ (کی=چه موقع)
نشسته لخت و عریان
شده جندهی روسی
بابا ولش كنين چيكارش دارين راحت باش عزيزم اگه متاهلايى مثل تو نباشه ما مجردا از كجا بياريم بايد شماها باشين تا ماها يه كوسو كونى ببينيم.
الان من موندم اون عکسارو براچی میخواستی؟برا روجلد مجله سکسی؟
الان ناراحتی؟
ناراحت نباش. …مگه روشنفکر نیستی؟
مگه شخصیت والا نداری؟
راحت باش روشنفکر.
شانس آوردی زیاد فحش خوردی وگرنه داغت میکردم.
گوزو
لت وپار سابق
نازی بابا جان
خوب شد زنت عشق چیز دیگه نبود چون به قول تو تازه عروس بود و نمی شد چیزی بهش گفت. نه خوبه ماشالله زنت استعداد کاسب شدن رو داره. به عنوان یه منبع درآمد کنار زندگیتون روش می تونی حساب کنی.