سلام وقت بخیر من اولین بارمه ک. دارم داستان مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد.
من یه ابجی دارم به اسم سهیلا الان ک دارم مینویسم 36 سالشه و ازدواج کرده و یه بچه داره داستانی ک میخوام تعریف کنم برمیگرده به دوره ی مجردیش. من از اول حشری بودم اونم همینطور ولی رو نمی‌کرد من چندسری توو کامپیوتر مشترکمون فیلم. پورن می‌ریختم رو صفحه ک. ببینه بعدش ک میومدم چک میکردم میدیدم دیده و پاک کرده. داستان اصلی از جایی شروع شد ک رفت حموم و من از دستشویی رفتم دیدش زدم چون راه داشت و همینطوری. توو. فازه خودم بودم ک. کیرمو میمالیدم و حال میکردم ک. دیدم یهو دید منو داد زد گمشو بیرون منم سری زدم بیرون و برو خودم نیاوردم البته زمانی ک از حموم اومد غر زد ک درست بیا برو منم پرو پرو گفتم باشه دیگه
خلاصه این گذشت بماند ک این بین یه شب باهم کشتی کج زنان دیدم خیلی حشری بودیم ولی رد شد یه شب داشتم نود میدیم ک. زدم شبکه ماهواره فیلم +16 داشت میداد اونم داشت با کتاباش ور میرفت ک دید داره کار به صحنه میکشه گفت بزن 90 اینم بگم ما دوتا توو حال بودیم. و مامان بابام توو اتاق. چندسری هم وقتی مامان بابام. توو حیاط بودن و. اون توو آشپزخونه من. ماهواره رو میزدم سوپر و از توو شیشه میز تلویزیون معلوم بود داره میبینه چون ما آشپزخونه مون اون موقع قدیمی بود و یه پنجره داشت و تا می‌فهمیدم دومتریم رسیده کانال و عوض میکردم ینی قشنگ میزاشتم برسه بهم بعد عوض میکردم. یسری ک خیلی حاال داد بهم روزی بود ک خواب بود مثلا منم انقد حشرم. زده بود بالا ک. دیگه گفتم هرچه باداباد لباسمو درآوردم. با شرت و شلوار چادر و از رو کونش زدم کنار و لاپایی کردمش. بخدا ک. راست. میگم ابم ک. اومد ریختم لاپاش و لباسامو پوشیدم و رفتم توو حیاط بعد اومد صدام کرد منم ریده بودم به خودم ک. الان یچی میگه دیدم ریلکس بود فقط گفت بیا تو و بعد رفتم دیدم ابمم. پاک کرده. ازاون روز به بعد خیلی مالیدمش هم بیداری هم توو خواب انگشتش میکردم دیگه راه میداد ولی تا همین حد مثلا میرفت دستشویی منم پشتش به بهونه مسواک میرفتم تا بیاد دمپایی و بده بهم میمالیدم کیرمو بهش. اونم چیزی نمی‌گفت و میرفت بیرون. یسری ک دستم زخم بود گفت بیا برات کرم بزنم اخ اخ. اینو بخدا هنوزم با خاطرش جق میزنم. گفت. بیا بمالمش ک همینطوری ک داشت رو بازومو کرم می‌مالید منم اروم اروم دستمو میزدم به. سینش و کم. کم. گرفتم سینشو مالیدمش توو روش چشم توو چشم این خیلی حشریم کرد بعد اومدیم. دراز کشیدیم توو اتاق یه. فیلم گذاشتم ببنیبم ک اولاش یکم سکسی بود داشتیم میدیم اون پشتم. خوابیده بود هی گفتم بیا جلوم بخواب گفت نه خوبه گفتم پس منم برمیگردم سمتت برگشتم صورت به صورت شدیم دیدم نمیشه اینطوری گفتم پس منم دستمو ميندازم پشتت گفت بنداز اصن قفل بودم خودم دستمو با اینکه جلوش خوابیده بودم انداختم رو کونش داشتم میمالیدم ک. گفت قلقلکم میاد گفت اشکال نداره یکم مالیدم صدا در اومد ترسید رفت بیرون من موندم کیره راس شده. بعده اون دیگه تا جایی ک راه داشت توو خواب بیشتر میمالیدمش. کونشو. و سینه شو خدایی خیلی خوب بود کونه قشنگ سینه 80 پر.خلاصه از تایمی ک. ازدواج کرد دو سه سری هم مالیدمش خودشم. فهمید ولی دیگه راه نداد. حتی الانم یوقتایی توو اینستا براش یچی میفرستم توو استوری ک بعدیش سکسی. باشه ببینه حشری شه شاید راه بیاد ک. فعلا نشده. خدایی یکی از بهترین حسایه سکسی نزدیکی. با خواهره. حالا یه عده تجربه داشتن میدونن چی میگم یه عده هم ک فازه غیرت میگیرن. من خودم این کارارو باهاش کردم ندادم کسی بکنه پس بی غیرتی نیس. خیلی دوس دارم بکنمش با اینکه از اون روزایی ک خیلی میمالیدمش گذشته ولی هنوز توو کفشم.
مرسی از نظراتتون. این یسری از خاطراتم. بود بیشتر تا داستان 🙏

نوشته: H.t.t.h