دست تقدیر

1401/01/18

سلام قبل از هر چیزی این یک داستان واقعی نیست و فقط تخیلات فانتزی نویسنده می باشد
شخصیت های این داستان :
نیل قد 160 وزن 65 سایز سینه 90 باسن خوب پوست سفید چشم مشکی مو مشکی
وفا قد 175 وزن 75 پوست برفی چشم سبز مو بور سایز سینه 80 باسن متوسط رو ب کوچیک
شهرام قد 178 وزن 75 پوست سفید چشم عسلی پوست سفید موی بور سایز کیر 18
راوی نیل
آخرای بارداری بود تمام این مدت ب خاطر تغییرات هورمونی بی حوصله و بد حال بودم ویار بدی داشتم ب طور کلی با خوردن اب هم حالم بد میشد و از طرفی میل جنسیم ب طور غیر قابل باوری بالا بود اما شهرام هیچ توجهی نمیکرد شاید از برامدگی شکمم خوشش نمیومد نمیدونم هرچی بود کشش جنسی نداشت ب من
و من ابتدا ب خاطر سلامتی بچه هیچ واکنشی نشون نمیدادم اما در نهایت شهوت بر من پیروز شد و من هفته دوتا سه بار جق میزدم حتی بیشتر وقتا هیچ فیلم و داستانی نمیخوندم با یاداوری سکس های قبلیم با شهرام خیس میشد کصم و من جق میزدم این دوران گذاشت من زایمان کردم و تا سه ماه بعد ک من هم ب وزن قبل و هم اندام قبل برگشته بودم بازهم شهرام مثل قبل بود هیچ تغییری نکرده بود جای خوابش از من جدا بود مرتب دعوامون میشد و کاملا اشفته بودم این دوران جدا بودن دیگه کم کم عادتم شده بود گشتن توی سایت های مختلف سکسی دیدن عکس داستان و فیلم های مختلف تا اینکه متوجه چیز عجیبی در خودم شدم اینکه علایقه زیادی دارم کسم لیسیده بشه کاری ک در رابطه ای ک با شهرام داشتم شاید یک بار برام انجام داده بود رابطه دو دختر را میدیدم چ طور با علاقه کس هم میخوردن کون هم انگشت میکردن و غرق در لذت بودن
بدجوری دلم میخواست ولی ما کجا و بازیگرا توی امریکا کجا تقریبا برام غیر ممکن بود اما مگر تصویری ک توی فیلم های مختلف دیده بودم دوتا دختر کس هاشون بهم میمالیدن از ذهنم پاک میشد
تقریبا هر شب بچه ام میخوبوندم شهرام ک برای خواب میرفت تو اتاق بچه منم فیلتر شکن روشن میکردم میرفتم فیلم دیدن و حسابی با انگشت ب خودم حال میدادم
تا این که ابجی کوچیکم ی مهمونی دوستانه گرف خونه بابام منم دعوت کرد چند تا از دوستاش بودن ک از قبل میشناختم اما یکی جدید بود ظاهرا دوست یکی از بچه ها بود وفا اصالتا ترک با چشمانی سبز پوستی برفی موی بور و طلایی فقط 18سالش بود ولی خیلی بیشتر بهش میخورد
چون دو سال از بقیه بزرگ تر بود خیلی زود با من صمیمی شد و همون روز شماره دادیم بهم
وفا خیلی ساده و صمیمی برخورد میکرد هر روز از تمام اتفاقاتش میگف چون منم خیلی انلاین بودم شبا بیکار بودم معمولا همین روزا بود ک فهمیدم وفا ی نامزدی ناموفق داشته پارسال و گویا پسره خرش از پل گذشته وفا رو ول کرده رفته وفا ب خانواده اش نگفته بود رابطه داشته چون عقد نکرده بودن کسش باز بود و من کم کم در دل هام شروع شد گفتم شهرام محلم نمیده جدا میخوابه و…
اما وفا همش میگف از این کون چ طور میتونه بگذره حتما کیرش کوچیکه من یه عکس از کیر شهرام داشتم برای قبلا سکس چت میکردیم باهم فرستادم برا وفا گف دیوث این انداه مچ دستمه کلفتیش مال کیه گفتم مال همون ک اتاق بغل خوابه گف نه بابا پس حتما بقیه حرفش نگفت
فردا چند تا فیلم سکس فرستاد همشون ی دختره لخت خواب بود و یه دختر دیگه ماساژش میداد بعد به لز میرسید
منم ب شوخی گفتم نمیدونی چ قدر خسته ام و ب ماساژ نیاز دارم وفا پیام داد اینکه چیزی نیس فردا ادرس خونتون بده بیام ماساژت میدم قول میدم از این فیلم هم بهتر باشه
نمیدونم چیشد کسم خیس بود دراثر دیدن فیلما فرستادم گفتم شهرام 5میرم پاساژ ده برمیگرده گف پنج ونیم میام تا 9 ـ منم دخترم گذاشتم خونه مامانم پنج و نیم شد وفا زنگ زددر باز کن پایینم اقا اومد خونه یه لگ جذب کرم طلایی از دور انگار لخت بود ی تاپ نیم تنه سبز تیره نصف سینه هاش بیرون بود روش ی مانتو مشکی جلو باز پوشیده بود کسش ک تپل بود حسابی مشخص بود اما کونش مالی نبود اومد تو گفتم چ شاه کس شدی خندید یه چشمک دلبر زد رفتم پذیرایی کنم ازش کیک شکلاتی درس کردم با شیر داغ و میوه اجیل و ژله اوردم کمی خورد گف نیل چرا هنوز لباس تنته پاشو درار ی ملاحفه هم بیار بریم رو تخت ماساژت بدم من شورت سوتین در نیوردم یه ست ابی تیره تنم بود شورتش وسطش ی بند مراورید داشت میوفتاد وسط کس و خودش باعث تحریک میشد وفا مانتوش دراورد و من ب شکم خوابیدم وفا از توی گوشیش همون فیلم اون شبی رو پلی کرد گذاشت گف از روی این ماساژ میدم صدا فیلم رو میشنیدم اما چیزی نمیدیم وفا اروم شروع کرد چند دقیقه بعد صدای اه ناله فیلم توی اتاقم پیچیده بود و ب شدت تمایل داشتم انگشت وفا جونم بره تو کسم اما هیچ حرکت اضافه ای نمیکرد ناخوداگاه اه کشیدم و مثل مار ب خودم پیچیدم وفا گف چیه نیل خانوم دلت کیر شهرام جونت کرده هیچی نمیگفتم وفا انگار تازه جرات پیدا کرده بود شورتم رو کامل در اورد
با دوتا انگشت حسابی توی کسم کرد فیلم تمام شده بود و فقط صدای آه وناله من بود توی اتاق دوتا سیلی روی کونم زد گف شهرام مادر جنده چیجور از این کون گذشته لای کونم باز کرد و شروع کرد با زبون لیس زدن از سوراخ کونم میخورد گف داگی شو حالا از کون تا کسم میلیسید و زبونش مثل کیر میکرد و در میورداز کسم حسابی خیس شده بود اه و ناله میکردم غیر ارادی بودم انگار همش میگفتم جون قربونت برم و ازش خواستم بیاد کس مالی کس هامون روی هم بود دوتا کس خیس و داغ روی جلو عقب میشد خیلی لذت میبردم انگارتوی بهشت بودم و حسابی بهم خوش میگذشت هم زمان سینه های همو گرفته بودیدم وفا تغییر حالت داد گفت بشین پاتو بازکن منم هرچی میگف اجرا میکردم بدون هیچ سوال! خودش اومد وسط پام با انگشت کس و چوچولم میمالید و با لباش ب جون سینه هام و گردنم افتاده بود من سه بارارضا شدم این بار وفا گف جنده خانوم انگشتت بکن تو کونت خودت کونم باز بود دو انگشتی کردم گف زود باشه کونی بیا اینجا گف حالا انگشتت بذار دهنم و با لذت میلیسید وفا گف جنده کونی برو کونم بلیس و من ب عمرم همچین کاری نکرده بودم اما بدون چندشم بشه میخوردم براش انگار ی خوراکی خوشمزه جلوم باشه گف یالا مادرجنده بسه دراز بکش و خودش اومد روم کسشو چپوند توی دهنم گف یالا کس لیسی کن برام زود یه چند دقیقه طول کشید گف پاشو داگی شد خودش گف با انگشتات میکنی تو کسم اینقدر عقب جلو میکنی تا ابم بیاد فهیده جنده خانوم منم باسه تاانگشت حسابی میچرخوندم توی کسش خودش هم کسش تکون میداد یهویی اه بلندی کشید ولرزید رون هاشوسفت کرد گف بسه اومد ی کم بی حال افتاده بود ولی چند دقیقه بعدش لباساش پوشید اسنپ گرف گف باید بره وقتی رفت ساعت هفت ونیم بود منم رفتم خونه بابام بچه ام بردارم ک دیگه شام موندم پیام ب شهرام دادم شام اونجاییم اونم گف باشه میاد وقتی اخر شب برگشیتم ب خونه خیلی کم گردندم کبود شده بود قتی داشتم لباسم عوض میکردم حس کردم شهرام با ی پوزخند مسخره نگام میکنه
فعلا تصمیم ندارم ادامه بدم اما اگر دوست داشتین ادامه دار باشه بهم بگین

نوشته: نیل بانو


👍 3
👎 5
28001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

867463
2022-04-07 05:44:16 +0430 +0430

اوکی بای

1 ❤️

867481
2022-04-07 09:35:13 +0430 +0430

قشنگ بود خانم

0 ❤️

867787
2022-04-09 01:12:14 +0430 +0430

فقط این داداشمون👆👆 که گفته قشنگ بود خانم 😄😁

3 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها