دست مالی و کردن کون دختر خالم

1394/05/09

من محمد 20سالمه خیلی شهوتی هستم . تا حالا سکس نداشتم یه دختر خاله دارم که اسمشو میزارم سحر که خیلی تو کفش بودم سنش 15 سال بیشتر نیست ولی خوب هیکلی داره قیافش هم از 100 درصد من 70بهش میدم. قبلا باهم اس ام اس بازی میکردیم تا اینکه بحثمون به سکس کشیده شد مثلا ازش سوال کردم البته خیلی با ترس و لرز گفتم سایز سینه هات چنده؟ اونم بعد از چند دقیقه تاخیر جواب میداد 75 و میگفتم تو این سن پریود هم میشی جواب داد اره . هم اون دوست داشت با من سکس کنه هم من اما موقعیت پیش نمیومد. گذشت تا عید نوروز 94 فرا رسید من به اتفاق خانواده راهیه خونه ی مادر بزرگم تو روستا شدیم و چند روزی گذشت من و دختر خالم هرشب به هم اس میدادیم البته اون خودش اس میداد منم همش بحث رو میکشیدم به سکس اما راه نمیداد مثلا میخواست بگه من اهلش نیستم ولی من میدونستم یک جایی گیرش بیارم خودش میکشه پایین که بکنمش. خلاصه شب سیزده بدر شد من بیرون جلوی خونه مادربزرگم بودم به خالم گفتم سحر کجاست گفت تو خونه گفتم رفتی تو بهش بگو بیاد کارش دارم خالم رفت تو سحر هم 10ثانیه طول نکشید که اومد پیشم گفت بله کارم داشتی گفتم اره بشین بهش گفتم یه چیزی ازت میخوام گفتش چی؟ گفتم اول باید قول بدی که انجامش بدی بعدش من میگم گفت حالا بگو شاید نتونم انجامش بدم گفتم میتونی البته اگه بخوای گفت باشه گفتم خودمون شانس نداریم که باهم سکس کنیم حداقل یه ذره حال بهم بده بخدا خیلی تو کفم با خنده شهوتی گفت مرض گفتم تورو خدا فقط همین یکبار گفت چجوری بهت حال بدم گفتم بیا لب بگیریم من تورو میمالونم سینه هاتو میمالم فقط همین (الکی بهش گفتم چون ایندفعه تصمیم گرفته بود کوچیک ترین موقعیت گیرم بیاد بکنمش گفت خیلی پرویی گفتم مجبورت نمیکنم اما اگه این پیشنهادمو رد کنی دیگه نباید اسمه منو بیاری تا اینو گفتم بلند شد رفت تو خونه منو میگی اینقد اعصابم کیری شده بود خلاصه حالمم چس شده بود من رفتم یه دوری تو محله زدم همش تو فکر بودم ساعت نزدیکای 10:30 بود داشتم میرفتم سمت خونه که بخوابم چون فرداش میخواستیم همه باهم بریم گردش دیدم اس داد کجای ؟ اومدم جوابشو ندم ولی بهش اس دادم به تو چه گفت بگو کجایی کارت دارم گفتم دارم میام سمت خونه گفت خب پس بیا رفتم دیدم سحر با خواهرم و یکی دیگه از دخترخاله هام نشسته دم در بدون اینکه نگاهشون کنم رفتم تو خونه بعدش سحر اس داد ما داریم میریم خونه خاله (خونه ی خالم حدودا پنج تایی خونه با مادریزگم اینا فاصله دارن) گفتم خب برو به من چه گفت کسی خونشون نیست میای ؟ تا اینو گفت خوشحال شدم گفتم شاید بشه یکاری کنم گفتم باشه میام گفت پس ما میریم تو نیم ساعت دیگه بیا که خواهرم ودخترخالم شک نکنه ساعت 12 اینا بود زدم بیرون همه خواب بودن رسیدم دم خونه ی خالم به سحر اس دادم من دم درم گفت صبرکن حدودا 5دقیقه ای دم در بودم بلاخره سحر اومد درو باز کرد گفتم چرا اینقد طولش دادی گفت خوب دخترا خوابن تازه قرار نبود که تو بیای نمیخواستم اینا بفهمن رفتیم تو خونه خونه ی خالم دوتا اتاق خواب داشت یه پذیرایی و حال دخترخالم و خواهرم تو اتاق دخترخالم خوابیده بودن من و سحر هم یواشکی رفتیم تو اون یکی اتاق گفتم خوب چکار کنیم گفت هیچی مگه قراره کاری کنیم گفتم مسخره کردی گفت اره گفت برو بابا من میرم خونه ی مادربزرگ گفت شوخی کردم توهم چقد لوسی گفتم از این شوخی ها با من نکن که خوشم نمیاد گفت خب حالا میخوای چکار کنی ؟ گفتم بهت که گفته بودم میخوام چکار کنم گفت من روم نمیشه سرش پایین بود کم کم رفتم سمتش بوسش کردم دستمو گذاشتم رو صورتش لب ازش گرفتم تو همین حالت قفل شدیم بغلش کردمو لب خوب نمیگرفت اما خیلی اتیشش تند بود سریع حشرش زد بالا لبشو بیخیال شدم رفتم سمت سینه هاش گفتم قربون این 75ها برم من خنده کرد از روی پیراهن و سوتینش میمالوندم پیراهنشو زدم کنار سوتینشو هم در اودرم سینهاشو میخوردم وای خیلی سینه هاشو خوشمزه بود داشتم لیس میزدم اونم سرش بالا بود انگار از هوش رفته بود نگاش کردم سرشو اورد پایین دوباره لب گرفتیم دستشو گرفتم گذاشتم روی کیرم خودش دستشو برد تو شلوارم داشت میمالوند کیرمو در اوردم که بخوره گفتم بخورش یکم کیرمو کرد تو دهنش اما بهم حال نداد چون فقط سرشو میخورد بهش گفتم بسه بلندش کردم یه دامن پوشیده بود زیر دامن هم هیچی نداشت بجز شورت. دامنشو زدم بالا از روی شورت دست به کونش میزدم برش گردوندم شورتشو کشیدم پایین خوابوندمش تف ریختم لاپاش کردم داشتم همینجور میکردم که بهش گفتم بکنم داخل؟ چشاشو بسته بود گفت درد داره گفتم یواش میکنم قبول کرد منم تف انداختم تو سوراخش یکمم با انگشت بازی کردم که گشاد شه کیرمو گذاشتم رو سوراخش که بکنم توش دیدم نمیره به زور یکمی کردم تو کونش که نفسش بند اومد با یه لحنی گفت بیار بیرون دردم گرفت گفتم بزار الان خوب میشه هیچی نگفت منم ادامه دادم حدودا چند ثانیه یکبار یذره میفرستادم داخلش همش کونشو تنگ میکرد منم کم کم کم کم فرستادم توش که تا اخر رفته بود اونم حال میکرد من بیشتر از اون بهم حال میداد حدودا ده دقیقه ای کردمش که احساس کردم ابم داره میاد اما دوست نداشتم الان ابم بیاد چون خیلی حال میداد یکم صبرکردم بهش گفتم حال میده با سرش فهموند که اره داره بهم حال میده دوباره تلمبه زدن رو شروع کردم البته یواش یواش میکردم که نتونستم خودمو کنترل کنم ابمو ریختم تو کونش که یه اهی کشید گفت : ای خوابیدم روش بعداز چند دقیقه گیج و بی حال از روش بلند شدم ولی اون بی حال تر از من بود اصلا حس نداشت بلند شه گفتم بلند شو تموم شد نگام کرد بلند شد رفت دستشویی خودشه تمیز کرد اومد منم رفتم دستشویی بعدش رفتم پیشش گفتم اخ کمرم حال داد؟ گفت بیشعور کونم داره میسوزه ولی حال داد بهش گفتم دوباره میخوای ؟خنده کرد گفت برو بخواب فردا باید زود بلند شیم گفتم بیا یکذره دیگه حال کنیم گفت خسته نشدی میدونستم که اونم هنوز میخواد رفتم بغلش همدیگه رو بغل کردیم دیدم کیرم دوباره بلند شد گفتم میخوام یکبار دیگه بکنمت گفت نه دیگه بسه دارم میسوزم گفتم دو دقیقه بیشتر طول نمیکشه خودم دوباره دامنشو دادم بالا خوابوندمش شورتشو کشیدم پایین تف ریختم دم کونش کردم تو کونش یکم گشاد تر شده بود ولی چیزی نمیگفت که داره دردم میاد ( کیره منم بزرگه 20 سانته.) هرچی کردمش دیدم ابم نمیاد کیرمو در اوردم یکم مالومندم به کونش کردم لاپاش حدودا 5 دقیقه ای کردم ابم میخواست بیاد صبر کردم دوباره کردم تو کونش همش کونشو تنگ میکرد داشتم تلمبه میزدم که ابم اومد کیرمو در اوردم ریختم لاپاش سریع بلند شدم چون خسته شده بودم رفتیم دوباره خودمونو شستیم بهش گفتم من میرم تو هم برو بخواب که فردا بیدار نمیشیم گفت باشه فقط این قضیه بین خودمون باشه بهش گفتم باشه فقط همیشه پایه باش گفتش باشه خدافظی کردم رفتم خونه مادربزرگم گرفتم خوابیدم فردا سیزده به در هم انگار نه انگار دیشب کردمش خیلی عادی رفتار میکرد اما من روم نمیشد نگاش کنم . از اون به بعد دوباری همدیگه رو دیدم حتی فرصت نشد بمالونمش اما همش اس های سکسی یا عکسای کس و سینه هاشو برام میفرسته منم عکس کیرم بیشتر شبا هم باهم سکسچت میکنیم و هر دو منتظریم که یه موقعیت خوب گیر بیاد یه حال اساسی باهم بکنیم بدرود تا داستان بعدی

نوشته: محمد


👍 0
👎 0
174693 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

466895
2015-07-31 13:39:43 +0430 +0430

خوب بود
مرسي

1 ❤️

466897
2015-07-31 15:05:40 +0430 +0430

سکسی که با افراد زیره سنه قانونیه اصن خوشم نمیاد به نظرم نوعی فریب هست مخصوصا اگه طرفت دختر باشه …سوء استفاده هست به نوعی…ما که خوشمان نیامد و فقط تا سن خوندیم pleasantry

2 ❤️

466898
2015-07-31 16:14:28 +0430 +0430
NA

اینجا اکثر داستانها و (احتمالا کاربرها) زیر سن قانونی هستن. اونوقت به آدمای حدود 30 سال و اینا میگن سن بالا!!! biggrin

0 ❤️

466899
2015-07-31 18:57:46 +0430 +0430

منم مثل تو وقتی دارم جق میزنم تو خیال پردازی میکنم.

1 ❤️

466901
2015-07-31 21:03:30 +0430 +0430

اونجا كه گفتي زير دامنش هيچي نبود فقط شرت بود فكر كردم خياباني داستان و نوشته

1 ❤️

466903
2015-08-01 13:34:37 +0430 +0430

خیلی مزخرف بود خیلی

0 ❤️

466904
2015-08-01 17:41:14 +0430 +0430
NA

تا جواب داد اره بیشتر نخوندم ولی از کامنت های دوستان معلومه مادرت جندست
زیر کیرمی با اون داستان هات=))

0 ❤️

466905
2015-08-02 06:29:41 +0430 +0430
NA

بسى رنج بردى در اين سال ١٥، عجب زنده كردى زبان فارسى. شما تمام داستانت كه يك جمله بود بابام جان! تا حالا متوجه نشدى كه كيبورد يه دكمه براى نقطه داره؟

0 ❤️

466906
2015-08-02 08:46:35 +0430 +0430
NA

بش گفتی بیا بهم حال بده خندیدددددددد؟؟؟؟؟؟ اگه من اینو به دختر خالم بگم کیرمو با دندون میکنه، میکنش تو کون خودم

0 ❤️

466908
2015-08-02 19:22:53 +0430 +0430

dash1 dash1 dash1 dash1 dash1 dash1
اون دونفری که تو خونه خاب بودن با اینهمه جابجایی شما چطوری بیدار نشدن یوقت نمرده باشن من جدا نگرانشونم dash1

1 ❤️

466909
2015-08-02 20:25:25 +0430 +0430

سوای اینکه زیر دامنش شورت داره
منم زیر شورتم یه کیر دارم
که اصلا قابل شما رو نداره
با همین سحر و خودت دوتایی میکنمتون

1 ❤️

466911
2015-08-03 09:07:41 +0430 +0430
NA
همش اس های سکسی یا عکسای کس و سینه هاشو برام میفرسته منم عکس کیرم
کسکش چطوری با اس عکس میفرستید آخه؟ *sorry2*
0 ❤️

466912
2015-08-03 09:10:38 +0430 +0430
NA
زیر دامن هم هیچی نداشت بجز شورت
خب برو دامن عمتو بده بالا شاید سفیر هند اونجا باشه. *wacko*
3 ❤️

466913
2015-08-03 17:47:02 +0430 +0430

به نظرت زیر دامنش به جز شورت، چرا هفتاد و سه تا کادیلاک، 56 تا یخچال، 231 تا هواپیما و سی هزار تا تانک نبود ؟؟؟

0 ❤️

466914
2015-08-03 17:48:20 +0430 +0430

راستی ، کیر کل اعضای تیم والیبال فرانسه و آمریکا ، تو کونت

0 ❤️

466917
2015-08-05 05:11:11 +0430 +0430
NA

کسشعری بیش نیست

0 ❤️

466920
2015-08-12 14:47:54 +0430 +0430
NA

اره واقعا

0 ❤️

466921
2015-08-14 20:26:53 +0430 +0430
NA

زیر دامنش هیچی نبود !!!
عجب جنده ایه shok

0 ❤️

559663
2016-10-08 07:22:38 +0330 +0330

? (dash) (wanking) ?

0 ❤️

743255
2019-01-23 18:57:25 +0330 +0330

کیرت بیست سانته ؟؟ بعد دختر خاله ۱۵ سالت همشو تا ته کرد تو کونش !!! خواهر و دختر خاله ات هم ک کر بودن نشنیدن صداتونو . تازه قهرم میکردی که اون بیشتر اسرار میکرد :/
واگذارت میکنم به کامنتای بقیه دوستان :(

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها