من در سن 18 سالگی ازدواج کردم زنم 17 سالش بود ببخشید من محمدم 63 سالمه و در روستایی در توابع کهگیلویه بدنیا امدم و ازدواج کردموتا 28 سالگی در ده بودم وفقط برای دانشگاه به تهران امده بودم در 28 سالگی امدم تهران وپولدار شدم وحالا خاطرم مربوطه به زمان زندگی در ده هست ان زمانی که زنم درد زایمان اولین بچمون را گرفت در ده ما دکتر ودوا نبود و تنها در 5 روستای اطراف ما 2قابله بود زنها به من گفتن بدو دنبال قابله بارون شدیدی میامد وما بین همه روستاها رودخونه هست برای همین هم میگن 5رود خلاصه رفتم و1ساعت موتور سواری کردم تا به قابله رسیدم چون بارون میامد ناز وافاده که من نمیام سرما میخورم اخه 55سال را داشت خیلی التماسش کردم راه افتاد 15دقیقه راه امدیم رسیدیم به رودخونه و پل روی ان چشمتون روز بد نبینه دیدم پل را اب گرفته وقابله که بعدا فهمیدم اسمش گلرو بود دبه کرد که من اصلا نمیام اب منو میبره هر چی بهش گفتم بابا من هستم دستت را میگیرم گفت من میترسم گفتم اگر نامحرم نبودی کولت میکردم گفت اگه خیس نشم میام ضمنا من بیوه هستم برای اینکه کولم کنی من صیغه میخونم حالا شما فکر کنید من به خاطر زنم چه حالی دارم گلرو هم گربه میرقصونه گفتم باشه بخون صیغه را خوند منم گفتم قبلتو و کولش کردم ماجرا از اینجا شروع شد که این خانم امد رو کول من وبدون کرست (اون موقع ها کسی کرست نمیپوشید) وسینه های سفت شوهر مرده اشو چسبوند به من و من برای کنترل بهتر دستم را انداختم زیر باسنش و سفت گرفتمش چند باری لیز خوردیم ولی من کنترل کردم و نزاشتم بخوره زمین وقتی رسیدیم اینور پل من برگشتم موتور را اوردم گفتم سوار شو که گفت من نمیام گفتم چرا گفت حال من خراب شده تا منو نکنی من از جام تکان نمیخورم گفتم قول میدم برگشتن بکنمت گفت برگشتن سرجاش من الان میخوام ونمیام تا منو نکنی دیدم چاره ایی ندارم گفتم باشه زود باش بردمش پشت دیوار باغی وگفتم زود باش اون موقعها زنها تعالیم امروزی را نداشتن واگر لطف میکردن کیر مردها را میگرفتن تو دستشون ومیمالیدن تا راست بشه منم فکرم خراب بود ونمیشد خلاصه فکرم را جمعوجور کردم و سینه هاشو انداختم بیرون هنوزم وای ی ی ی ی ی ی ی ی ی باورتون نمیشه بلور پیشش باید لنگ میانداخت وای از بدن دیگه راست شد وشروع کردم ببخشید من هم سن وسالم بالاست هم بده خیلی تو ضیح بدم هم خدایش بلد نیستم مثل بقیه بنویسم ضمنا میترسم بد بنویسم دری وری بهم بگید با نوجه به فکر خرابم یکساعت طول کشید دیگه منم حرصم گرفته بود داشتم به حساب خودم دهنشو سرویس میکردم دفعه دوم اب داد و بلند گفت خیر از جوانی ات ببینی جگرم حال امد ایشالله زیر ناودان طلا ببینمت
سالها گذشت وسال 81 من رفتم مکه زمانی که زیر ناودان طلا ایستاده بودم ناخوداکاه یاد دعای ان زن افتادم و نمیدانستم به خاطر دعای ان زن الان اینجام یا چیز دیگه ای خلاصه بعد از زایمان زنم که پسر هم بود واون این سایتها را برام ردیف میکنه ویادم داده که چه جوری با کامپیوتر کار کنم ان زن را بارها دیدم حتی یک بار بردمش مشهد و 14 روز وشب با هم بودیم جای همه شما خالی اینم از خاطره من امضا حاجی حشر در ضمن من نمیدونم چه جوری به حساب این یا هر سایتی پول بریزم چون کارت بانک خارجی ندارم اگر ممکنه کمک کنید و راهنمایی نمایید.
نوشته: حاجی حشر
کدوم پول .پول واسه چی بریزی . مجانیه ولی اگه پولت زیادی کرده شماره حساب بدم واسه من بریز حاجی کارم گیره پول میخوام .
وقتی تیتر داستان رو خوندم انقدر خندیدم که اشکم دراومد و با خودم گفتم باز یه طنز دیگه…اومدیم داستان رو خوندیم و دیدم آقا از تعریف فضاهای سکس طفره میره و میگه از سن و سالم خجالت میکشم…ببین چقدر پررو تشریف داره که اومده این سایت داستان نوشته و بازم جانماز آب می کشه…
گفتی اون زمان کرست (سوتین)نبود؟؟؟؟ تو گه خوردی که اون زمان سوتین نبود…بابام مجله های مد سال 42 و قبل و بعد رو داره و تمام زنان بهترین مد لباس و سوتین و… رو استفاده می کردند.تازه دکترها هم خیلی به مقوله محافظت از سینه تاکید داشتند و انواع سوتین ها رو تجویز می کردند…اگه دهات شما کسی سوتین نمی زد (مثل زنان ایرانشهر که شرت نمی پوشند)حالا یه چیزی!!ولی حق نداری بیخود سر جوون هارو شیره بمالی…
راستی من عزرائیلم و آخر همین هفته میام جونتو می گیرم
چی بگم بهت پدر بزرگ حشری؟؟؟؟
بخدا خیلی رو داری.خیلی…لااقل از سکس با زنت می نوشتی تا انقدر سنگ روی یخ نشی میمون…مامانم داره صدام می کنه،حیف که تو بد شرایطی ام،وگرنه خوب از خجالتت در می آمدم که به شعور ما توهین نکین…نکبت
این سایت توسط مقامات درجه ی 33 تامین میشه و احتیاجی به چند صد دلار شما نداره. در مورد داستانم بگم نووش جونت.
در ضمن برو نماز و روزه های قضاء خودت رو به جا بیار که رفتنی هستی…مادر بزرگ من 61 سال سن داشت و مارو تنها گذاشت…تازه تو دو سال هم بیشتر چریدی که مفت چنگت…
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسبازی،در عهد شباب اولی
خجالت رو خورده و آبرو رو قی کرده…پیری
…
دیگه هم از روی نوه و بچه هات خجالت بکش و اینجا نیا…
این پروازی،پروازی خودمون نیست! این آخر نام کاربریش نقطه داره،پروازی اصلی که نقطه نداشت! آمیرزا خیلی باحال بود :)) حسابی خندیدم =))
اين اسماى به اين خفنى رو از كجا پيدا كردى ميرزا؟
دمت گرم بروس جان باحال بود، اين باسن تو هم بد چيزى نيستا!!!
سلام آمیرزا خدا تو رو از ما نگیره من نمیتونم بگم چقدر خندیدم ولی اندازه کرور کرور کرور سال فیلم طنز خندیدم
این پروازی همون پروازی خودمونه ولی اون یکی اکانتش بلاک شده دوستان و این رو ساخت
میرزا حکایتت خیلی باحال بود مردم ازخنده
خرپولکوسوروس " این از همه باحال تر بود لابد اسمه ماشینش هم لکسوزوروس بوده خخخخخخخخ
بروس تو ام با اون باسنت خوابت خیلی خنده دار بود دمت گرم باز بنویس
به به. خیلی ممنون از توضیحات جونور عزیز. :D
به قول اریزونا فقط زگیل در اوردم. :D
امیرزا:
دمت گرم.عالی بود.
بروس علی اخرشه دمت گرم. خیلی باحال بود.
امیرزا دست شماهم درد نکنه
تو اى پروازى جان خالت قشنگه
گمانم زخم يك تير تفنگه
همان تيرى كه آى ديت رو بلاك كرد
بنازم من، قطار تير ادمين پر فشنگه
به به امشب از اون شبهاستا، بدو پسر اون بساط شامورتى رو بردار بيار كه جمعمون جمعه!
با عرض سلام خدمت بچه های گل شهوانی. اقا بمن دعوتنامه ی رسمی اومده اینجا بساط الواتی پهنه. حالا ببینم پهنههههه؟
پاسخ بروس:پهنه داداش بفرماااا فقط من دارم لاشه ی هواپیما جم میکنیم. تا یادم نرفته بگم اهن الات اهن ضایعات خریداریم.
امیرزا جان بدجور هوس فرحزاد کردم. یادش بخیر قبلنا ما فرحزادم میرفتیم !
كله گنجشكى چو بينم در فسوجن من به قاب
در هوا پر پر زنان خود را رسانم چون عقاب
آميرزا و بروس دمتون گرم و باسنتون نرم
خيلى خنديديم :-D
من نفهيدم جريان
اين برنج و ارزاق و اين جور چيزا چيه؟
:)) :)) :)) :)) :)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) :)) :)) :)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
مرسی بروسلی…ولی من به کی فحش دادم؟؟؟
بریدم من از این زندگی آبکی
که هر روز از برایمان دارد بختکی
یک روز دلار و سکه گران شوند
یک روز بهای گوشت و مرغ رو به فزون شوند
نفهمیدم من در این وا نفسا
که چرا برنج و چای ایرانی گران شوند
شاعرا حال تورا چون گشته است
كز نبود نان دلت خون گشته است
پول نفتت كه درون سفره بود
از چه رو روزت چنين دون گشته است
گفته بودند آب مفت و برق مفت
بس سخنهاخارج از كون گشته است
تو كجايى اي فرشته تا ببينى اينچنين
از درون كشور ما ديو بيرون گشته است
بعد اين شعر،گويم اى ياران وداع
كه دگر جاى مسين زندان جيحون گشته است
راستی میرزا تیراناسوروس رکس گوشتخواره ولی ماسوسپوندیلوس گیاه خوار اونوقت چجوری تی رکس با ماسوسپوندیلوس مزدوج شدن از اینترنت هم اسم برمیداری دقت کن
شب عروسی عاقد میگه عروس خانوم وکیلم بقیه میگن عروس خانومو دوماد خورد :D
ولی خرپولکوسوروس خیلی خوب بود واقعا فک کردم از خودت در اوردی :) :D
شاعر جونور میگه:
گوشت و برنج خیاله
بازم ماست و پیاله
کسی اینجا ندیده
برنج رو کی خریده
برنج خریدنی نیست
فقط یکم تو دیده
من که عید هم نخوردم
خوش به حال اون که خریده
خوبه متاهل نیستم
برنج آخر لیسته
لیست خیردم ایناست
سیگار و نون شارژ و یک سری چیز دیگه
جونور روزه داره ،موذن اذان نمیگه
ریاضت اروپا به ایران هم رسیده
ملت همیشه در صحنه کونش عجب دریده
از بهر شكم خالى من نيست پلو
رازى كه گران ميكندت چيست پلو
ملا بخورد سير تو را تا به گلو
بشقاب ضعيفان ز تو خاليست پلو
اينست عدالت كه صدورت بكنند
شام حسن از بوى تو عاريست پلو
ترسم كه روم بهر خريدت به برون
در خانه مسكين ز خريد تو ملاليست پلو
گر خواجه دهد نمره به شعر تر من
دارد ز كرم بهر مسين بيست پلو
مملی شهاب کونی پرو این که داری بهش ور میری منم. من یکی کون این حرفا نمیزارم . جور دیگه جوابتو میدم
تو جمع کیر میشی خوب نیست واست
بکش بیرون اعصاب ندارم
ميرزا و ليدى و بقيه دوستان نذاريد امشب جمعمون خراب بشه، كارى به حرفاى چرت نداشته باشين و كار خودتون رو بكنيد.
بروس عزیز
خوابت یه جورایی منو یاد سریال لاست انداخته.می شه بقیه شم ببینی واسمون تعریف کنی؟ فکر می کنم جای کار داره.
ماتو جان سلام، خيلى حيفه كه امشب با ما نيستى جات خاليه عزيز.
شاعر در وصف دعوای دوستانه:
ابلحان کار ندارید جز این؟
جر و بحثی دوستانه بود آن مسئله
آنفدر کشش دهید تا باز هم
آشوب بیفتد اینجا بین همه
بس است خاله زنک بازیتان را جمع کنید
شر نسازید برای همهمه
من خود نبودم ولی ناظر بوده ام چند روزی
جمعی از این رفاقت داشتند واهمه
کون سوزی هاتان را ببرید برای ثبت
طرح دوگانه سوزی برای آدمه
دوستان من دوستتان دارم به خدا
با کسی جنگ ندارم،اینجانب مخلص همه
جونه عزیزت کامنت منو بزار تو داستان دعای قابله حشری
بی وجودا به ادمین میگید اسپم کنه ترسوا
بیژن چته چرا فحش میدی تو که ادعا کسشعرت میشه
با ادعات جواب بده نه با فحش
.
.
.
مملی
شهاب
بیا عزیز این کامنتت
تو خصوصی خواسته کامنتشو بزارم
دوستان این مملی شهاب خایه هامو میماله براش اینو پست کنم ببینید
عکس گرفتم ببینید حال کنید
آمیرزای عزیز
هیچ نیازی نیست خودتو ناراحت کنی عزیز. قضاوتو بذار به عهده ی دیگران. ما داریم اظهار نظرها رو اینجا می بینیم. اونی که منطقی و بی غرض استدلال کنه، می تونه تشخیص بده.
جونور :
دوصد چنان بدور باشم ز این بحث تخماتیک
به لبهای کلفتم برای دوری از تو زنم من ماتیک
که مردان انقدر در پی حرف نیستند
اگر تو مردی ،من میشوم زنی باعقاید فمنیسم و رمانتیک
اى بابا يارو يه چيز گفت و رفت داريد كارى ميكنيد به هدفش برسه؟ بيخيالش شيد ديگه، بروس يه جوك بگو جو عوض بشه!
آغا یه روز یه نفر تو خیابون به من گفت:
آغا ببخشید فلان آدرس رو بلدید؟
منم که یه ساعت برای یارو آدرس رو توضیح دادم و بعد گفتم من مسیرم اونوریه
طرف گفت: بریم ممنون میشم
تو راه طرف گفت:ببخشید شما شغلتون چییه ؟
منم توضیح دادم و گفتم من فلان کارم و از این کسشعرا بعد دیدم یارو خیلی تخمی داره وارد جزئیات زندگیم میشه
گفتم ببخشید شما میرید سمت محله ما چیکار ؟
گفت: مادر شما برای خاستگاری از دختر خاله ما وقت گرفته،منم مامور تحقیق بودم و الان که توضیح دادی گفتم به خدا این خود پسره ست و دیگه همین تحقیق تموم شد
حالا خانواده طرف چقد من رو آدم منحرفی ببینن،چون گفتم شبا فقط دارم واسه خودم تو یه سایت سکسی عکس آپ میکنم الان هم 1 ماهه مادرم بهم میگه کافر
ممل یا شهاب…!؟
تا به کی می دهی شهاب به من
غافل از جهل خود جواب به من
نیمه شب وارد انجمن شده ای
صبح مامور تخم من شده ای
جان من اندکی صبوری کن
عمر من ترک بی شعوری کن
چند روزی نبودی ای شیطان
زیر پشم که بوده ای پنهان
نیست انصاف بی وفا گردی
مارٍِِِ ما خورده اژدها گردی
عمری از بنده بودی آویزان
در کنار دو بیضه ام عریان
واژه از گفتن تو دلگیر است
چه توان کرد نام تو کیر است
سال ها من تو را اتو کردم
کف حمام شستشو کردم
هر کجا خواستی فرو کردم
کیر را با تو روبرو کردم
تف به رویت که قدر نشناسی
بی حیا چون سران اجلاسی
کردمت هفته پیش آهسته
یک نصیحت نهان و سربسته
که خودت را نکن مترسک شهر
پیش یار و غریبه دلقک شهر
گفتم آن دکمه را ببند پسر
بچه بازان برند حظ بصر
مرد باید که با وقار و متین
سر به زیر و مودب و سنگین
غمزه و ناز و نیمه عریانی
نیست در شان مرد ایرانی
نیست زن مرد و مرد هم زن نیست
شاعری کار بچه مانکن نیست
قلمت می شکست آن شب کاش
تا نمی گشت رازت امشب فاش
ای نشسته چو ( کاف ) بر سر ( سین )
چند خوانم به گوش خر یاسین
من نگویم ادمین بد کرده
که خری را به بزم ادد کرده
بنده خود دوستدار حیوانم
قیمت خر همیشه می دانم
خوب یا بد کنون که زیر منی
توصیه می کنم که زر نزنی
فحش خوب است با هنر باشد
سوژه اش چون تو کره خر باشد
فحش های تو عاری از هنر است
لحن بدکاره های کوی و در است
فحش خوب است فاخر و نغزش
هنرآمیز و طنز و پر مغزش
کار خر نیست فحش طنزآلود
بی هنر زود می شود مردود
آن طرف تر نشین و شعر بگو
شعر کار تو نیست معر بگو
سر خود گیر و یاوه سازی کن
کلماتی بگو و بازی کن
حال که همنشین من شده ای
دلقک من در انجمن شده ای
در پر و پای من نپیچ ابله
ورنه در زیر کسره گردی له
گل بگیر آن دهان با یک زن
درس دشنام گیر از بیژن
گر کنی کون خود دوباره حراج
با لگد می شوی زشهوانی اخراج
“بیژن خطاب به ممل شهاب”
همتونو دوس دارم همین (شکلک قلب طپنده) اما خداییش طبع شعر ندارم :)) یعنی من همونقد شاعرم که احمدی نجاد (کونده پررو) مملکت داری بلده
امروز روز ازادیست جای سامی شهوتی خالیست
هیچ کس یادمون نکرد
هی روزگار
فقط یه نکته رو گوشزد میکنم اونم اینکه فردا به جای ساندیس تکدانه میدن
نفری دوتا ساعت 9 یادتون نره
romina. جان ما یک ماه پیش رفتیم کنار زریحش ولی هنوز حاجت مارو نداده
البته ما زود فرقه بیژنیه رو با دین خودمون replace کردیم
.romina. باهات موافقم تا پیش خدا
یعنی به خدا تو آخرشی بیژن
یه بار از اول با دقت و درست بخونید شعرشو خواهش نیکنم ازتون
به خدا شماها تو این سایت دارید خودتونو حیف میکنید
تا کی بگویم من که دلار کو؟ گوش شنوا کو؟
نهره و درد فقرا کو کبکبه ی شعرا کو؟ گوش نوا کو؟
تا کی بنهم من روی هم ریال گلگون؟ کیر فراماسون!!!
خوردی که شود برای تو پراید با میمون!!!
در پراید همسایه یه دافی یست املا!!! به به باریکلا!!!
ان داف هلندی که شود قسمت ما کو؟ گوش شنواکو؟
این اخوند چونی که گوید رو بنه رو به بیابون…
که روزی زنی تو در ان دنیا پرده ی ملعون…
کیرم خب تو کونت کس کش تا ان روز خدا کو؟گوش شنوا کو؟؟؟
روزی که نباشد این اب بر رو لباسا کو؟ گوش شنوا کو؟
نزند کس کشی جرقی و رود رو به فنا کو؟ گوش شنوا کو؟
عشق را بهر رسیدن به ان کار مارا کو ؟ گوش شنوا کو؟
ان روز که پر باشد در خزینه کسیه نون و برنجو مارر مالاد کو؟ گوش نشوا کو؟
زیدت بنهد لب ب لبت SAY I LOVE YOU گوش شنوا کو؟
مردمو سوختم زین عشق … ز بهر این قرمساقان گوزو…
سوخته دل را زنزنید سنگ به هنگام وداع… کز او ماند فقط این پست و حالا رای زنا کو؟ گوش شنوا کو؟
چقد استعداد تو این سایت هست (من دختر ساده ایم نمیتونم تو کلمات قلمبه سلمبه احساساتمو بیان کنم فقط میتونم بگم دوستون دارم . . . )
سلامي بر جميع شعرخوانان
چطور احوالتان اي شعر دانان!
بسي دير آمدم، دانم، وليكن
شدم از گفته ها محظوظ، جانان!
ای امت بی کس کجائید کجائید کجائید… معشوق همینجاست… بیایید بیایید بیایید
بیایید بیایید بیایید
یک روز سرش را کز این درد بر این حوله مالیدید
یک روز سرش را کز این درد بر سر این حوله مالیدید…
یک روز سر انرا با بالشی بریدید
نمانده کمر از بهر این عشقو بی جان بماندید
ای امت بی کس کجائید کجائید کجائید… معشوق همینجاست… بیایید بیایید بیایید
یک روز ز درمی خانه رمیدید
اری یک روز به در این می خاه رمیدید … روزی ز پولی از درد عشق در خانه رمیدید…
ی روز ز بی پولی به در خانه رمیدید
از درد بی دلاری دل به الاغو(مقصود پراید است) می خانه بریدییییید!!!
ای امت بی کس کجائید کجائید کجائید… معشوق همینجاست… بیایید بیایید بیایید
اری چه گویم ای ساقی م کز ین عشق … میسوزمو میاسزمو میدانی… ز ره عشق … مرا به بادیه کشاندی…
ای امت بی کس کجائید کجائید کجائید… معشوق همینجاست… بیایید بیایید بیایید
مرا بود روزگاری دل خوش
پس مینوشتم داستا بهر دوستان خویش
پس برفتم من بهر کار خویش
تا بگویند سامی رفت بهر تکدانه خویش
من برفتم شوم لنگ خایه مالان
بهتر از این اینجا شوم سخره یاران
مرا بود نام سامی شهوتی
چون بوم بس خیلی شهوتی
ای آمیرزا عرض ارادت دارم
به تو ای عزیز دل عرض ارادت دارم
کردی یاد مرا ای خواجه
اجر تو بود اندر کیف خواجه
بس نا امیدم کرد گی پسر
گی پسر نبودی و گل پسر
که گوید ببردندکی بکردندکی خیلی دزدکی بهر یاران خویش برفتندکی
خب میرزا از دایناسور کشیدی بیرون دوباه گیر دادی به پراید
سامی شهوتی شما خوبی داداش؟ :D فردا خوش بگذره :D
امشب خیلی مزخرف بود انگار هیچ جا مثل داستانای سامی شهوتی صفا نداره
ارورمالين شدم من هم چو ميرزا
و نت هم قطع شد جان تو ميرزا
مكان را بهر خواندن من بپرسم
چه جاي من ميان رند و ميرزا؟
مرا باشد كفايت حظ اينكه
بخوانم شعر ياران تو ميرزا
نه احوال برنج دانم نه گندم
چه گويم من درين بازار خو ميرزا
مرا خواندن و “گاهي” زر زدن بس
كه شعر مستم كند چون آبجو ميرزا
نكش خود را بمان و صبر برگير
ارور سهم من و توست، خلق و ميرزا
درين آشفته ابياتي كه گفتم
سزد گويي تو حالا: “درد و ميرزا”
سلام بر لیدی !
خبری نیست ازت چلو خور ؟
سلام من به تو یار قدیمی!
…
سلام من به تو لیدی ، کوجایی؟
چرا کمتر به استقبالم آیی؟
سلام و صبح بخیر ما خواب نداریم
همیشه نون داریم و آب نداریم
شبا که لیدیا خوابن بیداریم!
زبس که ما بی کاریم و بی عاریم
ما تا خود صبح اینجا نشستیم،هیچ جا نمیریم همینجا هستیم…عمه جون تولدو دیدین؟
من صبح رو خواب بودم لیدی جونم :) الآن هم باز میرم بخوابم،صبحتون بخیر
سلام صبح بخير
آقا اين ارور ٤٠٤ جريانش چيه ؟ ديشب كشت من رو، آخر بيخيال شدم خوابيدم.
سلام دوستان عزیز
آمیرزا
بروس
قلب مسین
همه حرفاتونو خوندم
خیلی قشنگ بودن
باز خوب بود من توی اون هواپیمای بروس لی نبودم
ای2روحت بااین داستانت همین اینکه رسیدم به جمله55سال دیگه نخوندمش مسخره
من از اين ارورا نداشتم تا حالا بروس جون، ديشب اولين بار بود
:D
زیارت قبول حاجی , چرا میخای پول به سایت بدی حالا؟ :D
بانوی من لیدی شهرآشوب سوزن روزگار به ما گیر کرده والا :D
سلام بر مریم بانو ویل کام :D
لیدی جان سوزن استعاره ای لطیف از همون چنار عباس علی بوده :D
اگر زیر 18 سال هستید شهوانی را ترک کنید :D
آمیرزاااااااااااا :D
((حکایت))
ارند که واعظی سخنور در مجلس وعظ سایه افکند
از دفتر جرق قصه همی راند… کز عیب جرقی عربده ای راند
من نیز به پیش قاضی برفتمو نرمک با او کز درد خویش بگفتم… که خوابی بدیم در ان در هنگام سکس در گذشت 2 ثانیه… ابم به بیرون بپاشیدی به یکبار… روز اول هیچ نگفت… من نیز برخواستمو برفتم و روز دیگر نرمک او را گفتم… باز نیز هیچ نگفت… بر خواستمو دگر روز حال خویش با او سخت تر بگفتم… واعظ بفرمود… ترا ماخولیا رنجه میدارد… اگر خواب بدید کز درد خود را به معبر می گفتی و نی به واعظ… اگر امروز نروی … دهم که در زندان جرقیان شهوانی کنندت و انقدر کونت گذارند که از ان رهایی نیابی… با خود گفتم که قصد کردن کون پر موی مرا کرده… بر نرمنرمک برخواستمو به پیش خواب گذار برفتمو درد خویش با او بگفتم… گفت ترا زود انزالی بیش از حد رنجه میدارد… اگر دیوانگی تورا رنجه نمیداشت… نمیامدندی و درد را با من نمیگفتدی… بر خواستم به پیش طببیب برفتم… بفرمود به تنبان را بالا کشیدی تا به اسمان الیین… بکش پایین تا دردت دوا بنمایم در ان لحظه که من تنبان را پایین بکشیدی… در سوراخ کیر من میله ای بکردی بسی داغو سوزان… که اربده ی من به اسمان الییین برفتی به 100 بار… بفرمود برخیز و تنبان بالا بکشو برو… تورا رگ کیر گرفتگی رنجه میدارد… کر این بعد کمتر فیلم سکسی نگاه بنه که هنگام خواب کمتر کس شعر ببینی و کتر خنبکی بشوی و کمتر رگ کیر گرفتدکی بگیری… بفرمودم که ای طبیب… قصه دراز از برای چه کنم… روی به هر دختری که می نهم چه بسی برای ازدواجو چه بسی بهر عشقگارو کردگار گویند که توی بی پول زشت پراید نداری و ما سوار گاری نشویم حتی یکبار… … من گویمکه ای دافی… مکن … از خدای بترس که بعد این جهان جهانی دیگر هستو گر یک کف کرده را نجات دهی … یکی از 20 میلیون را نجات داده ایی و هر کاری را ثوابی و عقابی هست…
گفتم از ان کس دو ترا پنج تورا…
گفت برخیز و صداع مده … برخیز و به سلامت برو… اگر نروی گویم به گشت که مرا رنجه میداری… تا ترورا به زندان و شکنجه گاه کنندو ان مادر مرده را هم زیر ساطور… تا عمر داری علیل بمانندی…
طبیب بگفت که راهی دگر نداری… کافور به غذایت کنو تیغ بر رگت… و بسور کز این عشق که مثال تو هستا زیاد…
من نیز برفتمو کافور به غذا و تیغ بر رگم بکردمو… از عشق بسوختم…
و این قصه هر چند دراز است… اندر او فایده هاست…
مرسي از استقبال گرم همه طرفداران!:-D
ليدي، نيمرو همونه كه با تخم “مرغ” ميپزن؟! نوش جان! به زرده رسيديد ما رو ياد كنيد:-D
كبابى فرد ابوذر تا وقتى كمپرسور سردخونه اش خرابه و من اينجام كه درستش كنم، به طور رايگان ازتون پذيرايى ميكنه!!!
از وقتي پرايد گرون شده اسماي جديد ميشنوم! (مجموع اسم ماشينايي كه من بلدم با احتساب مدلهاي مختلف پرايد، ١٠تا نميشه! دست و هورااا!)
آميز خواجه، نميخواد عرض كنيد! نديديد ديشب چه جوري زدنمون؟!
(يه نكته اي: من بعضيا رو هنوز دقيق نميشناسم، ببخشيد اگه عرض ادب نميكنم)
ليدي: زرده كلي فايده داره، بخوريد! (غذاي ما هم تخم مرغ داشت! آدم انقد مستجاب الدعوه!)
قلب مسين: اين مغازه دقيقا كجاست؟!! سعي كنيد ظريف، دقيق، آرام و با تأمل تعميرش كنيد!
این ده زجرنزاشت زود داستان بخونم ولی قول میدم اولی باشم
خیلی ممنون و تشکر از امیرزا جونور و تمامی عزیزان بابت فعالیت عالی و همیشگی شون من خیلی وقته اینجا هستم ولی بابت عدم فعالیت عذر می خوام… و تا بتونم و وقت کنم بازم پست اپ می کنم بازم ممنون
دغدغه برنجي شما، به دعاي گربه سياه رتق و فتق نميشه. نبوت يوسف رو ميخواد!
حالا نبوتش هم نبود اشکال نداره خود یوسف هم بیاد کفایت میکنه :D
سلام بچه ها دمتون گرم دیشب کلی حال دادید مخصوصا خواب بروس - امیرزا تو دیگه خیلی خارجی هستی بخدا بابا خودت یه سایت باز کن- :) بخدا نوشته های دیشبتون از هزار عکس و… سکسی بهتره یاسین کوچیک همتون
آی لاوی یو چلک چلک =D>
يوسف طلبي تو، حل قحطي چه شود؟
قحطي به نبوتش ز اينجا برود
ما كه غممان كيسه برنج است؛ حال آن
زنداني هجر و عشق يوسف طلبد…
در دلم غم هجر یوسف و معشوق نیست
این روزها برای عاشقی دلو دماغ نیست
حل قحطی به نبوت یوسف نیست
این روز ها صبر ایوب هم کافی نیست
آخه زن 55 ساله اینقد تعریف داره؟تا آخر نخوندم