سلام داستانی که می نویسم کاملا واقعیه،و گی هست، دوست ندارید نخونید که فحش بدید و همش به خونوادتون برگرده، اسامی رو عوض میکنم
من پژمانم و الان ۳۰ سالمه قد ۱۷۵ وزن ۷۰ بدنم سفید و کونم روفرم و البته خیلی نرم، یزد زندگی می کنم داستان مال سه سال قبله که در مورد کون دادنم به محمده از بوشهر که خیلی برام عجیب بود چون اراده محمد و استاد بودنش در کون کنی منو تا الان دیوونه کرده،برا همین نوشتم دمت گرم محمد،اما داستان
من به یکی از اقوامم خیلی زیاد کون دادم تقریبا از ۱۵ سالگی تا ۲۵ سالگی مرتب منو می کرد و چون دانشگاهمون تو یزد هم با هم بود و هم خونه بودیم و سه سالش هم خونه بودیم هرکار که فکر کنید با من کرد، ولی به هیچ وجه به هیچ غریبه ای نداده بودم و نمی دادم،چون در اصل هم بکن داشتم و احتیاجی نداشتم هم آبروم خیلی خیلی مهم بود برام، بعد از اینکه بکنم ازدواج کرد و از یزد رفت تحت فشار بودم، البته میومد و بعضی وقتا منو می کرد یا من می رفتم پیشش ولی قطعا خیلی کم شده بود و به زور ماهی یه بارم نمیشد، از سر شهوت تو اینستا عکس باسنمو تو پیجم میذاشتم با شورت و شلوارک و اواخرش ساپورت زنانه که خریده بودم، خیلی پیام دایرکت داشتم و جوابشونو در حد ممنون و لایک و قلب می دادم اما یه پسر سبیل کلفت خشن پیام داد و نمی دونم چرا جوابش دادم و باهاش صحبت کردم یعنی حرفه ای بود و به صحبتم وا میداشت در کمال زمختی خیلی با ادب و بهتر بگم مخ زن بود از کلمات خز اصلا استفاده نمی کرد و مثل یه رفیق باهام خرف می زد، از باسنم هم به موقش تعریف می کرد، کم کم آی دی تلگراممو بهش دادم چون قصد حضوری که نداشتم برام مهم نبود کم کم مخمو زر و سکسچت شروع شد منم اوکی بودم و همش به خودم می گفتم در همین حده پس اوکی بودم، مطمئن شده بود یزدم چون چندتا سوال کرد از خیابوناش و دکتراش نمی دونستم داره نقشه می کشه، شش ماهی همینجوری بودیم و محمد شده بود رفیق مجازی من، حتی میگفت پول لازم داری بگو و من وضعم خوب بود و گفتم نه ممنون، یه بار گفت شاید بیام یزد کار دارم و من جدیش نگرفتم ولی پرسیدم کارت چیه گفت برا خرید فلان چی میخام بیام جوابی ندادم که یهو خبر داد داره میاد یزد، دست و پامو گم کرده بودم ولی گفتم میاد میره و کاری به من نداره که روز موعود فرا رسید صبح بود پیام داد من یزدم و فلان هتل، مونده بودم چی بگم جوابش دادم رسیدن بخیر و ادامه ندادم، ساعتای ۱۰ بود پیام داد کارم تموم شده و سفارش دادم قراره برام بفرستند بلیط گرفتم ساعت ۸ شب نمیخای همو ببینیم، اینم بگم عکس همو برا هم فرستاده بودیم، گفتم تو که منو دیدی گفت اون عکسه بی معرفت نمیگم که بیا سکس کنیم میگم بیا همو ببینیم همین، دل رو زدم به دریا گفتم ساعت ۱۱ میام جلو هتل ببینیم همو و میرم گفت باشه، اومدم جلو هتل دیدمش از چیزی که تو عکس بود هیکلی تر و سکسی تر بود، یا آن شل شدم ولی به روی خودم نیاوردم اومد تو ماشین دست داد و روبوسی معمولی کردیم اما بعدش انگشتشو کشید رو لبام، من رژ لب رنگ لبام همیشه میزنم و چون لبام سرخ هستند و صورتم سفید خودنمایی می کرد و متوجه شد و گفت ممنون که برام رژ لب زدی، گفت یه خواعش دارم من مشروب می خورم و اینجا هم کسی نمیشناسم برام می تونی پیدا کنی، من آشنا داشتم اما فقط شمارشون بهش دادم، گفتم زنگ بزن گفت خب وایسا زنگ بزنم بعد برو که تو ماشین بود و زنگ زد همزمان دستش رو رونم بود بهش لو داده بودم نقطه ضعفمه رونم و بخصوص بین رونام که دستش همش اونجا بود، داشت دیوونم می کرد زنگ زد طرف گفت دارم گفت منو میرسونی یا با آژانس برم که گفتم باشه فقط من نمیام خودت باید بری بین راه یه رستوران وایسادیم و به اصرارش رفت دوپرس چلو گردن سفارش داد گرفت و اومد گفتم چرا دوتا گفت مگه گرسنت نیست، ساعت ۱۲ شده بود رسیدیم دم خونه ساقی مشروب رو گرفت و سوار شد بازم دستش رو رونم و بین رونام بود، دیگه خودم همکاری می کردم داشتم از شهوت می مردم گفت بریم هتل نهار رو بزنیم که گفتم نه بریم خونه من گفت تنهایی گفتم نه دوستم هست ناراحت بود اما رفتارش اصلا عوض نشده بود و کاملا دوستانه بود همین هست که میگم دمش گرم ولی چیزی نگفت اما دروغ گفته بودم و دلو به دریا زده بودم رسیدیم خونه وقتی وارد شد و دید کسی نیست انگار دنیارو بهش داده بودند، استرس شدید داشتم، یه تیشرت زرد با یه جین تنگه تنگ آبی تیره پام بود اومد بغلم کرد و گفت مرسی دعوتم کردی خونت و دستش رو سر داد رو باسنم و لبامو یه کم خورد، اوج شهوت بودم که جداشد و گفت بریم نهار بخوریم، کارشو بلد بود تشنت میکرد به سکس،گفت لباس دارم و تو ساکش لباس داشت، گفتم تو هال عوض کن من میرم تو اتاق، رفتم تو اتاق اوج شهوت بودم گفتم باداباد، درو بستم یه رژ لب قرمز زدم و یه ساپورت طرح لی پوشیدم با یه تیشرت اندامی جذب سفید، اومدم بیرون منو که دید گفت از خودت و کونت سیر شدی اینجوری اومدی جلوم گفتم کاریه که شده میخام لذتشو ببرم، نهار خوردیم بعد مشروب کم کم گرم شدیم دلم میخواست دست مالیم کنه اما خیلی کم دستمالیم میکرد، داشتم می مردم رفت دسشویی برگرده رفتم تو اتاق رو تشک به شکم خوابیدم و منتظرش بودم اومد بیرون دید تو هال نیستم اومد تو اتاق صحنرو که دید گفت جووون اومد روم ماساژ و خوردن گوش، تو اوج بودم، ساپورتمو دراورد، منو چرخورد رفت بین پاهام فکر کردم میخاد ساک بزنه اما لامصب رونامو و بین رونامو شروع کرد لیس زدن و خوردن از شهوت بدنم می لرزید و بی اختیار گفتم ممنون که اومدی یزد بهت یه حالی بدم تو عمرت ندیده باشی، عالی بود موقع خوردن رونام، ولم کرد بلند شدم رفتم سراغ کیرش حالا نخور کی بخور، یه کیر کلعت تقریبا ۱۹ سانت که ترس داشتم اما خوشفرم لود و دوسش داشتم،من زیاد دادم به اقوامم و تنگ نبودم و امیدوار بودم بتونم تحملش کنم، کیرشو که حسابی خوردم گفت چه پوزیشنی دوست داری بکنمت البته تو سکسچت گفته بودم و میدونست به شکم دوست دارم پس به شکم خوابیدم بالش گذاشت زیرم کم کم با انگشت بازم کرد، البته قبلش رفتم دسشویی و خودمو اماده کردم بعد از ۱۰ سال کون دادن مرتب کارمو بلد بودم،کم کم کیرشو رو سوراخم حس کردم، یه کرم تو پنجره بود داده بودمش و اونو به سوراخم مالید و کم کم کیرسو فرو کرد، درد داشتم و اونم فهمیده بود و گفت چه جوری تو چت می گفتی تحمل هر کیری رو داری و اخ نمیگی گفتم کیرت کلفتره از قبلی پس آروم بکن،اما اونم شهوتی شده بودفرو کرد و منم یه بالش دندون گرفتم و صدامو تو بالش خفه می کردم اونم تلمبه هاش شروع شد کم مونده بود گریه کنم و چشام هم خیس شده بود که کم کم دردش آروم شد اما هنوز درد داشتم و لذت دادن رو کامل نمیچشیدم که اونم کم کم اومد سراغم که یهو آبش اومد و تا ته زد و گفت چیکار کنم گفتم خالیش کن، نگید چرا بدون کاندوم طرف کاملا سالم بود و به خاطر کارش کارت سلامت داشت،همه آبشو تو کونم خالی کرد که اوج لذت بود اما سیر نشده بودم، کیرشو دراورد براش با لبام تمیزش کردم بعد یه خورده با هم گپ زدیم و اونم منو می مالوند و نمیذاشت شهوتم بخوابه واقعا دمت گرم،بعد از نیم ساعت رفتم سراغ کیرش شروع کردم خوردن، یه دل سیر خوردم کیرش دوباره مثل سنگ شده بود، گعتم میخام، ایندفعه به بغل خوابیدم چون دردش کمتره و میخواستم فقط لذت باشه اونم شروع کرد و تو اوج بودم البته قبلش رونامو دوباره لیسیده بود و تو اوجم برده بود، شروع کرد کردن، برعکس قبل نیم ساعت منو همه مدلی کرد بهش گفته بودم آبش خواست بیاد میخام بریزه دهنم،اونم داشت منو حسابی می کرد و دیدم قرار نیست آبش بیاد و اینجوری یه تونل میشم اصرار کردم خودشو ارضا کنه البته تو دهنم که گفت پس تحمل کن یه دقیقه، گفتم باشه، تلمبه هایی زد که تو عمرم نخورده بودم و کم مونده بود کیرش از دهنم بزنه بیرون، مثل یه عروسک کوچولو تو دستاش و زیرش بودم که گفت داره میادکیرشو کشید و روفت رو زانوهاش و منم دهنمو بردم زیر کیرش و سر کیرشو کردم دهنم کل آبشو خالی کرد دهنم سکس دوم بهم حکم میکرد و دراختیارم گرفته بود و در ادامه تحکمش گفت آبمو بخور، اوج شهوت بودم و با تایید سر تا قطره آخرشو دادم پایین و دهن خالیمو براش باز کردم و نشونش دادم، ساعتای ۸ شده بود و باز سر صحبت باز شد، خسته بود ساعتای ۹ گفت میشه بخوابیم، گفت تو چی نمیخای خودتو ارضا کنی گفتم ارضا شم حسم میره، تا هستی نباید ارضا شم، کنارش با یه ساپورت زنونه خوابیدم، تا صبح کونم تو بغلش بود اما از خستگی تا صبح بیدار نشد،من کلا رو شکم میخوابم مثل الان که دارم مینویسم صبح بیدار شد مسواک زد مثل وحشیا افتاد به جونم هنگ بودم ولی همینو می خواستم، شلوارمو داد پایین چربش کرد سوراخمو و گفت صدات دربیاد کشتمت گفتم چشم، حس مالکیتش و خشونتش دیوونم می کرد بدون مقدمه تا ته زد اومدم داد بزنم دهنمو گرفت و یه ده دقیقه ای منو ترکوند دقیقا، حتی زیرش تلنگم در رفت اما اهمیتی نمیداد گریم گرفت و اشکام ریخت رو دستش اهمیتی نداد فقط تلمبه های سنگین میزد، راستی بلیطشم به خاطر من کنسل کرد نگید سوتی دادم، ساعتای ۸ بود رفت بعد از جر دادن من، یه هدیه که پلوشرت قزمز و یه اسپری بود بهم داد و رفت، گفتم برسونمت گفت نه هر کی این حالی ببینتت میفهمه جر دادمت، گفتم مرسی که جرم دادی خندید و رفت، هنوز تو هنگ بودم چطوری سه بار منو کرد اونم یه غریبه اونم برا اولین بار اونم اینقدر راحت، واقعا دمت گرم محمد که منو کردی

نوشته: Pejikooni