دنیا رو بعد از ۳ سال گاییدم

1398/03/15

سلام خدمت همه شهوتی ها , قبل از شروع بگم که من خیلی این جا داستان خوندم و این اولین نگارش من راجع به زندگی شخصی من هست و جریانی که واقعا اتفاق افتاد پس چون میدونم خیلی هاتون بیشعورین و در هر صورت فحش میدین !!!کون لقتون به تخم چپم مهم نیس که باور کنین یا نه!! الان دارم این اتفاق رو با گوشی مینویسم در تاریخ ۳/۲/ ۹۸، من سهراب ۲۸ ساله یه پسر معمولی با یه کیر معمولی و یک شهوت عجیب و غریب هستم به شدت ادم داغیم , این جریان مربوط میشه به تاریخ ۱۳ ابان ماه ۱۳۹۷ تاریخ هیچ کدوم از سکسامو یادم نمیاد غیر از این یکی چون خیلی برام لذت بخش بود , دوست مامان من دختری داشت به اسم دنیا (شهرشم مهم نیس کجا بود ) دنیا شوهر داشت اما به علت اختلاف زیادی که داشتن در شرف جدایی بود من از ۳ سال قبل تر از اون تاربخ که گفتم چشم دنبالش بود دوست داشتم بکنمش به این خاطر که به شدت کس نازی بود , بی نظیر , ۳۵ساله قد ۱۷۰ وزن ۵۰ رون های تو پر سینه های ۸۵ کون درشت صورت کشیده موهای بلوند و بلند ,ناخن های مانیکور , خلاصه خیلی به خودش میرسید بینظیر بود , به قول دوستان پلنگی بود ,من نوازنده هستم گیتار میزنم دنیا خیلی خوشش میومد و دوست داشت که بهش یاد بدم گاهی اوقات خیلی کم میومد خونه ما اما بیشتر چون باهم صمیمی شده بودیم میومد دفتر کارم (شغلم طراحی سایت هست) دفتر کارم فقط خودم بودم و دوستم که چون باهام طبیعی بود باهاش هماهنگ میکردم و میرفت بیرون , دنیا با من خیلی بیش از حد صمیمی بود تمام داستانهاشو میگفت و من کم کم متوجه شدم که خب جنده بازی زیاد در اورده دوست پسرای زیادی داشته (خودش که میگفت به خاطر خیانت شوهرش بود الله و اعلم !!) منم به تخمم نبود گفتم بهتر راحت تر میشه کردش البته زورم اومده بود چون دوست داشتم کلا با خودم باشه یه همچین کس نازی , بگذریم جریان تا اونجایی ادامه پیدا میکنه که من دیگه شهوت میزنه به مخم و بهش پیشنهاد میدم (البته اینجا جدا شده بودن از شوهرش ) و اون هم در جواب درخواست من میگه سهراب من خیلی با تو صمیمی هستم همه راز هام رو به تو گفتم و نمیتونم با تو باشم, منم کونم داشت پاره میشد فقط ۲ مرتبه تو این مدت تونستم لختش کنم بالاتنش رو و سینه هاشو بمالم داشتم پرواز میکردم (کمی زوری بود البته ) خلاصه گذشت و اون رفت از پیش من تا مدتی نبود تلفنی کم و بیش در ارتباط بودیم و حدود ۱ سال کلا ندیدمش گاهی اوقات تلگرامی و یا تلفنی خیلی کم , تقریبا فراموشش کردم و نا امید شدم رفتم دنبال کارم تا اینکه اون روز عالی فرا رسید درست ۱ هفته قبل از ۱۳ ابان تماس گرفت احوالمو پرسید گفتم بی معرفت دلم تنگ شده و… (ناگفته نماند که من بهش پیشنهاد دوستی هم داده بودم قبل از این وقایع ) خلاصه قرار شد برم ببینمش یه باغ داشتن تقریبا خارج از شهر با مامانش زندگی میکردن اونجا , قرار بر این شد که برم ببینمش بهم خبر بده با اینکه مامانش کاملا منو میشناخت ولی خب تابلو بود که من برای دیدن دنیا رفتم ! خب که چی بشه . منم همینو بهانه کردم گفتم مامانت نبود بگو بیام اونم کمی ادا در اورد و در نهایت قبول کرد ناگفته نمونه که من اصلا فکرم سمت سکس نرفت چون نا امید شده بودم , درست یادمه اسنپ گرفتم رفتم ساعت ۱۰ صبح رسیدم زنگ زدم درو باز کرد دیدمش پشمام ریخت یه تاپ پوشیده بود با یه شلوار تنگ خط سینه هاشم معلوم بود , بغلش کردمو روبوسی کردیم نشستیم شروع به صحبت کردن و من فقط حواسم به بدنش بود کیرمم بلند شده بود داشتم فکر میکردم چیکار کنم , مامانش به گفته خودش تا ساعت ۱:۳۰ نمیومد دستمو انداختم دور گردنش بوسش کردم هی میگفت نکن یهو تلفنش زنگ خورد خواهرش بود جواب داد منم سو استفاده کردم هی میمالیدمش کاری نمیتونست انجام بده تلفن قطع شد زد پشت دستم گفت نکن بیشعور , منم دوباره گرفتم درزاش کردم رو پام بوسش میکردم لب نمیداد هیچ جوره را نمیومد میگفت عوضی نکن نتیجه ای نمیگیری منم هی جریح تر میشدم , بلند شد رفت تو اشپزخونه چایی بذاره مجددا تلفنش زنگ خورد رفتم از پشت بهش چسبیدم تلفنشو قطع کرد عصبی شد گفتم جون من بذار یه بار دیگه سینه هاتو ببینم قول میدم ول کنم (قصدم این بود که حشریش کنم ) گفت نه لازم نکرده خلاصه از من خواهش از اون رد کردن بالاخره راضی شد تو یه حرکت سامورایی تاپشو در اوردم نمیذاشت سوتینو در بیارم حواسم به ساعت بود این اتفاقات ۱ ساعت طول کشید , درازش کردم رو فرش فقط سینه هاشو میخوردم داشتم روانی میشدم به هیچ عنوان لب نمیداد که نمیداد هر چی سینه هاشو خوردم کسکش به رو خودش نمیاورد کیرم دقیقا رو کسش بود جفتمون شلوار پامون بود هی میمالیدم از رو هی میخوردم گردنو سینه هاشو میگفت کبودم نکنی میگفتم نه (دوست پسر داشت ) خلاصه دیگه شهوت زده بود به سرم شلوارشو اومدم در بیارم نمیذاشت به زور کشیدم پایین یه شرت توری قرمز سکسی پاش بود شلوار رو تا زانوهاش دادم پایین خودمم شلوارو در اوردم با شرت افتادم روش ادا تنگا در میاورد نمیذاشت منم میمالیدم کیرمو از رو شرت به کسش , شرتمم در اوردم پیراهنمم قبلا در اورده بودم لخت مادر زاد بودم روش اومدم شرتشو بکشم پایین با دو تا دستش محکم گرفته بود هی میگفت بلند شو بسه کارتو کردی دیگه قرار نبود تا اینجا برسونی , شرتو کندم از پاش به زور گفتم لاپا میذارم نترس به محض اینکه شرتو در اوردم و شلوار و کامل , کلا لخت زیرم خوابیده بود رو فرش یکم کیرمو مالیدم رو کسش اونم دیگه وا داده بود همینجوری که دراز کشیده بودم کیرمو بادست تنظیم کردم گذاشتم دم کسش زدم تو باورم نمیشد دارم میکنمش تلمبه میزدم نرم نرم , صدای اهو اوهش در اومد یه حس لذت وصف ناشدنی همراه با یک حس غرور عالی داشتم که بالاخره زیرم خوابیده بود تلمبه زدنمو تندتر کردم برشگردوندم من خوابیدم زیر اون اومد روم با کسش خودش بالا پایین میکرد سینه هاشو میدیدم که بالا پایین میره هی اخو اوخ میکرد دوباره برش گردوندم یهو خودش گفت بیا بریم رو تخت منم سرمست و خوشحال از این پیروزیم رفتیم رو تخت دوباره کردم ابم نمیومد چون استرس داشتم قبل از شروع خیلی , خلاصه به پوزیشنای مختلف کردم میخواستم از کون بکنم نذاشت هی میگفت زود بیا دیگه چرا نمیای , به شکم درازش کردم از پشت کردم تو کسش ابم داشت میومدم ریختم رو پشتش با دستمال کاغذی پاک کردم دراز کشیدم کنارش لخت بغلش کردم گفت بالاخره به ازوت رسیدی منم خندیدم , بلند شد رفت حموم خودشو بشوره منم رفتم باهاش حموم اونجا دوباره کیرم راست شد میخواستم بکنم نذاشت …

امیدوارم لذت برده باشین از این ماجرای واقعی اگرم نبردین که با احترام به تخم چپم , روز خوش

نوشته: سهراب


👍 5
👎 20
40060 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

771795
2019-06-05 20:20:38 +0430 +0430

یا احترام سیکیم خانوادوی
ترکی گفتم تا سانسور بشه

1 ❤️

771802
2019-06-05 20:33:34 +0430 +0430

اولا بیسعورخودتی گوساله دوما همچین دافی به توی ریغو میده؟

0 ❤️

771803
2019-06-05 20:33:44 +0430 +0430

اولا بیشعورخودتی گوساله دوما همچین دافی به توی ریغو میده؟

1 ❤️

771817
2019-06-05 20:57:45 +0430 +0430

دیده خیلی سیریشی کشوندتت باغ به دوست پسرش و بچه های باشگاهشون معرفیت کرده!! ?

4 ❤️

771839
2019-06-05 21:44:57 +0430 +0430

متن بد نبود

0 ❤️

771845
2019-06-05 22:00:23 +0430 +0430
NA

گلم خودت بیشعوری کیرم تو داستانت و دنیا و دهنت و کس ابجیت

1 ❤️

771846
2019-06-05 22:04:14 +0430 +0430
NA

کیر بابا بزرگ عمو جانی تو کونت

1 ❤️

771911
2019-06-06 08:35:20 +0430 +0430

این تخم تخمه چیه را انداختی!کره خر مش قنبر که تخماش از توخیلی بزرگتره.
کره خر اونا ناشیند تو استاد باش،تو مؤدب باش.
افرادی تو سایت هستش که فقط نگاشون به هزار نفر مثل تو میارزه.

2 ❤️

771922
2019-06-06 09:46:57 +0430 +0430

کاری به واقعی بودن یا نبودنش ندارم!
به نظرم یه داستان تخیلی خوب از یه داستان واقعی بد بهتره!

کیرم تو نگارش و فضا سازی و داستان نویسیت

جون مادرتون قبل اینکه داستان بنویسید چهار برگه کتابی چیزی بخونید یا حداقلش یه بار تو ذهنتون مرور کنید بعد بنویسید

1 ❤️

771928
2019-06-06 10:16:24 +0430 +0430

کلا متوجه شدم خیلی بی عرضه ای… عرضه داشتی همون اول زده بودی توش الانم داشتی میزدی نه زور زوری

0 ❤️

771930
2019-06-06 10:24:19 +0430 +0430

بدون اینکه داستان رو بخوانم دیسکلایک - مرتیکه نفهم ! اولا بیعشور خودتی و اون احمقی که تو رو تربیت کرده ، ثانیا وقتی تصمیم می گیری کاری رو انجام بدی ، فقط باید تمرکز کنی که کارت رو به درستی انجام دادی یا نه ! بقیه اش دیگه به تو ربطی نداره - آدم پستی مثل تو که از ابتدا خواننده رو تهیج می کنه - فقط لیاقتش توهین هست و بس

2 ❤️

771934
2019-06-06 10:30:12 +0430 +0430

دارم باگوشیم مینویسم و یادم رفت بگم دست دیگرم دور کیرم است (dash)

0 ❤️

771935
2019-06-06 10:30:44 +0430 +0430

چ عجب یه داستان واقعی خوندیم
دمتم گرم

0 ❤️

771936
2019-06-06 10:36:41 +0430 +0430

اما بی عرضه ای که کسی که خودشو بهت تقدیم کرده نتونستی بگایی خاک برسرت
درضمن خیلی بی فرهنگ و بی بته ای
لیاقتت جق زدنه ولاغیر

0 ❤️

771955
2019-06-06 11:56:03 +0430 +0430

خااااااک بر سرت کنن اسکل
بعد ۳ سال!!!
بچه جان ما خیلی وقته دنیا رو گاییدم
برو جقتو بزن انتر

1 ❤️

771966
2019-06-06 13:12:16 +0430 +0430

بیشعور اون ننته ک میدونس خودش بیشعوره و با این حال یه بیشعور دیگه تحویل جامعه داد…کیر تک تک اعضای شهوانی مستقیمو بی تف تو کص ننت سیکتیر کن کصکش

0 ❤️

771976
2019-06-06 14:27:18 +0430 +0430

یکی اینو بندازه تو جوب . من دستم بنده !
اخه چقدر کیریی تو !
چندش

0 ❤️

772167
2019-06-07 13:45:11 +0430 +0430

لب نمیداد بعد تا شرتشو در اوردی وا داد ؟! :/

0 ❤️