دوست دختر نازم

1400/11/15

سلام اسم من حامد هستش و قرار داستان اولین رابطه ام با صبا دوست دخترم رو براتون تعریف کنم.
من ۲۰ سالمه و دوست دخترم چند ماه از من کوچیکتر و ۱۹ سالشه.
صبا یه دختری قد کوتاه (۱۵۰) و وزن ۶۰ کیلو دختر توپر خوشگلی رو از خودش ارائه داده. سایز ۷۵ خوشفرمش یکی از چیزایی بود که وقتی اولین بار دیدیمش به چشم اومد.کون گرد و خوشفرمی داره و کص کلوچه ایش اونو یه دوست دختر کامل کرده.
من حامد با قد ۱۹۰ و وزن ۷۰ تقرییا لاغر ولی بخاطر باشگاه رفتنم سیکس پک دارم و این برای زدن مخ صبا کافی بود.
چند وقتی از شروع رابطه ما میگذشت و یه روز که مامان و بابای من رفتن شهرستان ختم یکی از اقوام من به صبا زنگ زدم و گفتم بیا پیش من.
یک ساعت بعدش تقریبا ساعت ۳ بعد از ظهر صبا اومد خونه ما و همون جلوی در برای خوشآمد گویی یه لب ریز ازش گرفتم اما پیشروی نکردم.
تابحال باهاش سکس نداشتم و نمیخواستم مجبوری باشه.
چند تا فیلم باهم دیدیم و ساعت ۹ شد .
زنگ زدم برامون پیتزا آوردن و شام رو خوردیم. صبا چون چند ساعت نشسته بود رو مبل قلنج کرده بود و داشت تلاش میکرد خودش قلنج خودش رو بشکونه که من گفتم صبا میخوای ماساژت بدم؟
گفت : مگه ماساژ بلدی؟
من : معلومه که بلدم چی فکر کردی صبر کن تخت ماساژ رو از پایین بیارم.
از پایین تخت ماساژ رو آوردم بالا و به صبا گفتم تا من میرم روغن ماساژ رو بیارم لباسات رو دربیار و رو تخت دراز بکش حوله هم تو اتاق من هست بردار.
روغن ماساژ رو آوردم و دیدم صبا مثل یه تیکه الماس که بهش نور بتابه داره میدرخشه.
کیرم رو زیر کش شلوارکم قایم کردم و شروع کردم به ماساژ دادن.
روغن رو میریختم روی کمر صبا و دستم رو به موازات بدنش از بالا به پایین میکشیدم و وقتی به برامدگی کونش میرسیدم صبر میکردم و برمیگشتم
کم کم دستم رو رسوندم به سینه هاش ولی نمیمالیدم و سعی میکردم حشریش کنم.
شروع کردم پاش رو ماساژ دادن و روغن رو میریختم رو پاش و دستم رو تا خود کصش میرسوندم ولی کاری نمیکردم کم کم حس کردم داره حساسیتش رو بدنش بیشتر میشه و ریتم نفس کشیدنش هم عوض شد.
گفتم : سارا میخوای کونت رو هم ماساژ بدم؟
با اشاره سر چشاشو بست و گفت آره
حوله رو از رو کونش برداشتم و از خوشگلی کونش آب دهنم رو قورت دادم
روغن رو ریختم رو کونش و سعی کردم سوراخ کونش رو کامل لیز کنم دستم رو روی کونش میکشیدم و انگشتم رو از روی سوراخش رد میکردم
هر سری که نزدیک سوراخش میشدم یه نفس ریز محکم میکشید و کونش رو تکون میداد
گفتم : صبا برگرد روی بدنت رو هم ماساژ بدم
وقتی برگشت تازه فهمیدم صبا چه فرشته ایه‌.
یه کص سفید و صورتی تمیز که هیچ چیز اضافه ای نداشت
ممه های ۷۵ خوشفرمی که تو دستام جولون میدادن روغن رو ریختم و شروع کردم فقط مالیدن روغن روی بدن صبا دیگه ماساژ نمیدادم رسما فقط آمادش میکردم که بکنمش.
صبا چشماش رو بسته بود و ریز داشت کصش رو میمالید
دستم رو روی ممه هاش گذاشتم و مالیدم و آروم آروم با انگشت اومدم سمت کصش و شروع کردم با انگشت روی کصش خط کشیدن
صبا فقط ناله میکرد و التماس که تروخدا بکن تروخدا بکن
شلوارکم رو دراوردم و روی تخت روی صبا دراز کشیدم
کیرم رو روی کصش تنظیم کردم و با یه فشار کلش رو تو صبا جا دادم
دادش رفت هوا و اشکش از گوشه چشمش پایین اومد ولی اهمیتی ندادم و شروع کردم تلمبه زدن وحشیانه
بعد ۵ دقیقه به حالت داگی رو مبل نشوندمش و کیرم و رو سوراخ کونش بازی دادم
خودش کیرم رو گرفت و گفت حامد بکنننن
کیرم رو تو سوراخش فشار دادم و چون لیز بود راحت رفت توش ولی صدای داد صبا خبر از درد میداد
شروع کردم تلمبه زدن و وحشیانه سارا رو گاییدن.
نگاهم به آیینه جلوی خودمون افتاد که با هر تلمبه چطوری ممه های صبا عقب و جلو میشد و این صحنه انقدر تحریک کننده بود که همون جا داشتم ارضا میشدم.
کیرمو بیرون کشیدم و کردم تو کصش و بعد از ۲ یا ۳ تا تلمبه خودم رو چسبوندم بهش و کل آبم رو تو کصش خالی کردم
ببخشید طولانی بود شرمنده

نوشته: حامد


👍 1
👎 10
21801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

857325
2022-02-04 02:46:11 +0330 +0330

آخرش سارا بود یا صبا

3 ❤️

857331
2022-02-04 03:15:39 +0330 +0330

قشنگ بود. طولانی هم نبود!
ولی دفعات بعد در نوشتن بیشتر دقت کن!

0 ❤️

857396
2022-02-04 12:35:13 +0330 +0330

صبا !!! سارا !!!
بابا کمتر جق بزن

1 ❤️

857407
2022-02-04 14:50:34 +0330 +0330

چه جالب عین پورنا
تمام جزئیاتش حتی

0 ❤️

857408
2022-02-04 14:54:45 +0330 +0330

بعد از شربت تو داستانا ختم اقوام تو شهرستان مارو گاييده😑بسه بكش بيرون يكم از مغز جقيت خلاقيت نشون بده البته اگه مغزي مونده.كله كيري

0 ❤️

857460
2022-02-04 23:18:24 +0330 +0330

آخه کُسکش ابن کُسکش ابن کُسخُل ، وقتی کپی پیست می کنی سعی کن همه سارا ها را به صبا تبدیل کن ، اونم هربچه ای که ورد بلد باشه می تونه بجز تو جلقی شل مغز

0 ❤️