دید زدن سکس احساسی مامان و بابام

1395/05/07

داستانی ک من مینویسم مربوط به سکس بابا و مامانم هستش که خیلیا شاید تجربه دید زدنشونو داشتن ماجرا از اون جا شرو شد ک من وقتی شانزده یا هفده سالم بود ب صورت اتفاقی فهمیدم که مامانو بابام بعضی شبا سکس میکنن وقتی ک کاندوم اونا رو از کمد پیدا کردم ب همه چی کنجکاو شدم اینم بگم که من اولین بار کاندومو اون موقع از نزدیک شناختم و حتی چون ب صورت بسته ای بود کاملا بروشور روش استفادشم خوندم و چند باری از کاندوم بر داشتم و رو کیرم میکشیدم و چون حس خوبی میداد ی مدتی نگه میداشتمو اخر سر جق میزدمو میریختم توش. کنجکاوری من هر روز بیشتر وبیشتر میشد و دلم میخاست سکسشونو ببینم و حتی خیلی شبا تا دیر وقت بیدار میموندم تا شاید موقع سکس ببینمشون ولی نشد تا اینکه چند وقت گذشت وقتی که ۲۳ سالم شد دیگه بیخیال شده بودم ولی گذشت و ی بار که خوابیده بودم نمیدونم چی شد که از خواب بیدار شدم دیدم که صدای شلق شلوب شدیدی میاد به خودم که اومدم دیدم از اتاق مامانو بابا م میاد که به سرعت تلمبه میزدو صدای تلمبش و برخورد بدنشون بهم میومد که از اون شب بود که دوباره کنجکاویم شرو شد دیگه متوجه وقتای سکسشون شده بودمو هر وقت زودتر میخابیدن و بلافاصله بعد از بستن در درو قفل میکردن ینی وقته سکسشونه و معمولا هفته ای دو با داشتنو اکثرا شب جمعه ها رو همیشه سکس میکردن و صدای بوسشون ک میومد من حشری میشدم ولی چون در و قفل میکردن هیچ کاری از دستم بر نمیومد و فقط صدای بوسو لب رفتنشون میشنیدم و اروم حرف میزدن ک متوجه نمیشدم ک چی میگفتن. ی شب ک شب جمعه بود دوباره زود رفتن تو اتاقشون و شرو کردن که من هر فکری میکردم ب ذهنم نمیومد ک چطور میتونم ببینمشون اون شب تو ی چت رومی رفتم برا چت ک اسممو گذاشتم شب مامانو بابا که خیلی ها پیام میدادن که بابات مامانتو داره میکنه شرو کردنو از از این حرفا ک بین پیاما ی دختر بهم پی داد که باهاش حرفیدم و اونم گفت ک من سکس مامانو بابامو دیدم ک ی کم باهاش حرفیدمو گفت ک دلم برا بابام میسوزه گفتم چرا گفت اخه مامانم چاقه و بابام لاغر میترسم زیرش له بشه از اون پرسیدم ک چجوری و از کجا دید میزنه ک گفت از پنجره اتاقشون دیدشون میزنه که تو این لحظه ب فکرم رسید ک چرا من از پنجره دیدشون نزنم ولی اتاق بابام اینا ی پنجره داره ک ب حیاط پشتیه و اتاق منم تراس دار که کفتم میشه از رو تراس شاید ببینمشون اون شب گذشتو چن شب بعد ک دو باره رفتن اتاقشونو میخاستن شرو کنم ک نقشمو عملی کردم رفتم رو تراس البته پنجره اتاق اونا با تراس فاصله داره ک دیدم چراغاشون روشن یواشکی روفتم انتهای تراس که ببینمشون ولی نمیشد از شانس خوب من ی کمد داریم ک رو درش اینه تمام قد هست ی لحظه ک چشم تو اینه افتاد دیدم تو اینه دیده میشن و میشه ببینمشومو اون شب از شانسم کرکرها نیمه باز بودن کامل نمیشد دید ولی بازم بد نبود میشد دید چون از لحظه شرو ندیدمشون مرحله در اوردن لباسا گذشته بود از لحظه ای ک من دیدم فقط شرت پاشون بود مامانم ب پشت خوابیده بود و بابا هم بغلش و داشت ازش لب میگرفت این لب گرفتنا ادامه داش تا اینکه یواش یواش نوازش با دستش شرو کرد و از سینه ها شرو شد و رسید به پایین(اینم بگم ک صدای بوساشون فوق العاده حشری کننده بود) و ی کم درحالی ک لب میگرفت از رو شرت کوسشو میمالید و بعد بابام دستشو کرد تو شرت مامان ک ی شرت قرمز بود و کوس تو پرشو مالید و شرتشو کم کم میکشید پایین ک تا زانو هاش کشید پایین و بازم کوسشو میمالید و در حین مالیدن بعضا کیرشم و با دستش میگرفت و ب کوس مامان میمالید تا اینکه کیرش ی کم بلند شد و شرت مامانو خودشو کاملا در اورد مامانم همونطوری که ب پشت خوابیده بود پاهاش باز بود و بابا بین پاهاش رفت و اروم اروم تلمبه میزد و مامان با دستاش کمر و باسنو بابا رو نوازش میکرد ی مدتی ب این حالت کرد و ی لحظه در حالی ک کیر بابا تو کوس مامان بود بلندش گرد و نشستن و گردن مامانو لیس میزد و کونشو با دستش میمالید و مامانم اروم اروم خودشو رو کیر بابا بالا و پایین میکرد چند دیقه اینجوری کردنو دوبار بحالت اول برگشتنو بابا خوابید رو مامانو ی کم تلمبه زد و وقتی ابش اومد بلند شدو دستمال کاغذی ور داشت و ریخت لا دستمال. اینم بگم ک سکس احساسی و اروم داشتن و تو همه مراحل سکس از هم لب میگرفتن و این دید زدن خیلی برا هیجان داشت و حالا دوس دارم از اول سکس ببینمشونو البته چند بار خواستم بازم دیدشون بزنم ک چون چراغا رو خاموش میکنن موفق نشدم ببینمشون اینم بگم ک با حد ۴۸سالشونه کمه کمش هفته ای دو بار سکس دارن
نوشته: س


👍 1
👎 5
117269 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

550587
2016-07-28 21:27:45 +0430 +0430

تازه تو 17 سالگی اونم خیلی اتفاقی فهمیدی بابات ننه اتو میکنه؟ناموسا قبلش فکر میکردی رابطه خواهر برادری دارن باهم؟!!! 🙄
کاش بابات اون شب که تو رو درست میکرد هم میریخت لا دستمال بی شرفِ پست
از آینه بگم:آقا 15 سالم بود اون زمان یه خونه 2 طبقه داشتیم که طبقه بالا کامل واسه من بود میشه گفت اتاقم بود با اینکه یه واحد کامل بود.خلاصه یه شب ساعت 11 رفتم جلو پنجره راهرو وایسادم.دو تا خونه ویلایی جلو خونه ی ما بود که روبرویی که هیچ بغلیش یه آینه ی بزرگ زده بودن جلو در ورودی.کنجکاو شدم یه نگاه انداختم دیدم آقای صالحی جاکش(خیلی ازش بدم میومد)رو مبل لم داده داره با دم و دستگاه تو خشتکش ور میره.زنش با یه ظرف میوه اومد و کنارش نشست.لامصب زنه اینقدر خوشگل و خوشتیپ بود شده بود سوژه جق همه ی پسرای محل ولی خیلی سگ اخلاق بود.دیگه صدا شنیده نمیشد از اون فاصله ولی دیده میشد دارن باهم حرف میزنن و زنه میخندید و اون جاکش خان همونجوری نشسته بود زل زده بود به روبرو که احتمالا تلویزیون اونجا بود.بعد آروم دستشو برد سمت کیر شوهرش و واسش مالید اونم خوشش اومد و زنشو محکم بغل کرد و بوسش میکرد.فکر کنم کلا نمیدونست لب گرفتن چی هست!یه کم که مالیدش تیشرت زنشو در آورد یه جفت ممه ی 80 خوشگل افتاد بیرون وشروع کرد به خوردن
جاکشا من دارم حرف میزنم شما دارید با حرفای من جق میزنید؟؟؟بقیه اش رو نمیگم خایه سوز بشید 🙄 🙄 🙄
آخرش کردش دیگه منم همشو دیدم کونتون بسوزه ?


550615
2016-07-28 22:49:16 +0430 +0430

با دید زدنت کاری ندارم اما این همه شور و اشتیاق سکسی تو 45 سالگی و بعد این همه سال زندگی مشترک واقعا جای تقدیر داره
معمولا تو ایران زن و شوهرا بعد چند سال زندگی چشم دیدن همدیگر رو ندارن! دیگه خیلی هنر کنن زندگی سکسیشون بعد 15 سال تمومه

توصیه میکنم به جای دید زدن قدر پدر و مادرتو بدونی ?

0 ❤️

550648
2016-07-29 10:14:23 +0430 +0430

off-boy تو روحت پسر مردم از خنده 🙄 🙄 🙄

0 ❤️

550654
2016-07-29 11:36:38 +0430 +0430

خیلی چرت و پرت نوشتی.

0 ❤️

550662
2016-07-29 14:25:00 +0430 +0430

خخخ تو ۱۷سالگی فهمیدی بابا ننه ات رابطه جنسی دارن یعنی قبلش از اون دسته بچه هابودی که فک میکردی مامانت شکر میخوره حامله میشه خخ

0 ❤️

550672
2016-07-29 16:11:01 +0430 +0430

hamid_zero
قابلی نداشت برادر،همیشه شاد باشی ?

0 ❤️

550684
2016-07-29 20:30:37 +0430 +0430

off_boy vaaay awli boood 🙄

0 ❤️

550794
2016-07-30 12:34:44 +0430 +0430

hosna_khanoom
مرسی قابلی نداشت ;) ?

0 ❤️