بیشتر به تاپیک میخوره تا داستان…

شعر نگو گالیور قمبل کن بزنیم توش

بینگو جان خیلی کارت درسته
اصلا آخرشی
یک همچین داستان حماسی داشتی که بعد از ده سال اومدی تعریف کردی ، ببین تواین مدت چقدر باهاش جق زدی ؟؟؟
ضمنا با قلاغ هم موافقم

اولاشیر دادن بچه بیشتر از هفت هشت دقیقه طول نمیکشه میخواد غذا بده تانکر که نمیخواد خالی کنه!! دوما بچه یه دهن بیشتر نداره برای چی دوتا پستونشو بندازه بیرون؟ سوما اینکه بگی زن همسایه روبروی پنجره نشسته بود از کجا میدونست تو کی از جق خسته میشی میخوای استراحت کنی که دقیقا تو همون تایم لخت بشینه جلو پنجره یا نکنه نذر داشت بیستو چهار ساعت جلو پنجره لخت باشه مبادا شما سوژه کم بیاری؟؟ سی دقیقه جق زدی ابت نیومد بعد تازه رفتی که نهاییش کنی؟؟ تازه خواهرت هم تو اطاق بود داشت نگاه میکرد!!! مگه داداش دختر دیشبی باشی که نوشته بود به سگش کس میده وگرنه هیچ خانواده ایرونی اینقدر اپن مایند نیست!!! همسایه دیوار به دیوارتون بودن چجوری پنجره خونتون روبروی هم بود؟؟ کمتر بزن بدبخت داری خشک میشی!!!

خخخ
شاه ایکس،اینهمه تیکه های باحال رو از کجا میاری؟خوبیش اینه آدم زیر همچی داستانهای چرندی کامنت شمارو میخونه و یه دل سیر میخنده،دمت گرم.

ملت ازبی کوسی به درگاه جق پناه اورده اندواگرهمینطورادامه پیداکنداکثرپسراباعینک ته استکانی ویاتمام کورمیشوندکه معضل عظیمی است

بانمک بود

خاطره خوبی بود

خواهرت چیشد ارضات نکرد