سلام عشقم های دلم اولش بگم من **دُرنا بانو **هستم یه جنده بزرگ خب میریم سراغ داستان جریان از این قرار که من پارسال دعوت بودم تولد یکی از دوستام وایی خیلی هیجان داشتم شیو کرده بودم حسابی خودمو تمیز کرده بودم از شانس بدم همون روزی که میخواستم برم مامانم عصبی بود و گیر داد بهم که نمیزارم بری من کلی با هاش دعوا کردم لباس هامو ریختم تو یه ساک زنگ زدم تاکسی آدرس دادم اومد جلو در خونه وایی یهو به خودم اومدم دیدیم یه شلوارک پام هست گفتم دیگه تاکسی قابل اعتماد سوار شدم جلو کولر ماشین هم روشن بود باد میزدن به رون های پام حسابی سرخ شده بودن منم مشغول چت کردن بودم که یهو متوجه شدم راننده تاکسی به بهانه عوض کردن دنده هی رون های سفید و سکسی منو لمس میکنه آب شده بودم خودمو زده بودم به اون راه خلاصه اینقدر منو مالید و لمس کرد من حشری شدم آخ آخ برگشم بهش گفتم دوست داری برات بخورم اون مادر جنده هم از خدا خواسته گفت چراکه نه وایی من گفتم درش بیار گفت تو دست به کار شو من برم یه جای خلوت دستمو کردم تو شلوارش یه کیر گنده نرممممم اومد تو دستم انگار تو آسمان ها بودم رسیدم تو یه کوچه خلوت شیشه داد بالا پرده جلو کشید منم با ناز زیپ شلوارشو دادم پاین وایی خدای من چشمتون روز بد نبینه یه کیر کله قارچی گنده زد بیرون من گفتم بسم الله شروع بکنم یه اخ توف کردمو شروع کردم به خوردن کیرش وای چه گنده بود داشتم خفه میشدم زبون میکردم تو سوراخ کیرش میک میزدم براش اونم دستشو میزاشت رو سرم میگفت تا ته بخور منم هی حوق میزد هههقق یهو آبش پاچید تو حلم وای خدا خیلی بد بود عصبی شدم گفتم توهم باید کص پریودی منو بخوری رفتم صندلی عقب لنگ هامو دادم بالا اونم شروع کرد خوردن چوچول من زبون میکرد تو کص من وایی تو آسمون ها بودم داشتم حس میگرفتم مه یهو احساس کردم دارم جر میخورم تمام موی رگ های کصم جر میخورد بلند شدم دیدم کیرشو کرده تو کصم داره تلمبه میزنه ایییییی خب دوستان من داستان به صورت خلاصه گفنم چون کصم نمیکشه ادامشو بگم بای
نوشته: دُرنا بانو
درنا بانو جنده ی بزرگ؟
جنده بانوی عالم کی بودی تو لعنتی😂
بانو؟چه اعتماد به سقفی به امثال تو میگن لاشی کون نه بانو بعدشم اصلا فکر نمی کنم دختر باشی دختر دست کمش یه حجب و حیایی داره انقدر ولنگ و باز دیگه نوبر
تو که کصت نمیکشه گوه میخوری شروع میکنی داستان نوشتن
مواظب خودت باش، سکس های اینجوری خطرناکه، بدون کاندوم
بلند شدی دیدی کرده تو کست؟ یعنی اگه بلند نمیشدی و نمیدید حس لامسه نداشتی؟ کیرم تو مغزتون با این کسشر نوشتناتون!
یارو کصخله …پرده جلوی ماشین رو کشید پایین؟!!
تا بحال سوار ماشین شدی ؟ جنده گوگولو.
از این جنده بازیها به عروسکت یاد ندی ها…
اگر بجای داستان نوشتن …همینجا یه دورون میزدی و خایه جمع میکردی الان میرفتی واسه خودت داشاخ ترشی درست میکردی و زمستونی با کیر پلو میخوردی و دعاشو بجون ما میکردی .
خالی میبنده این که اینا رو نوشته یه مرد هستش از سبک نوشتنش معلومه خود ت رو سر کار بذار .
یه دست هم میدادی اون موتوریه که کنار خیابون رد شد بکنه دیگه
یه سر بیا ما هم بکنیم تو که اینقدر داغی،پیام بده