ذهن فاحشه
سلام
این اولین باره که دارم می نویسم اینجا، تا حالا کاربر خاموش بودم
نمیدونم از کجا شروع کنم، شاید بهتره اول از خودم بگم
من اسمم محمد، 23 سالمه
راستش این یه داستان سکسی نیست، بیشتر بازگو کردنه خودمه، بازگو کردن تفکراتمه
گفتن حرفایی که به هیچ کس و هیچ جا نمیشه زد
از نظر خودم من یه فاحشه ذهنی هستم، از وقتی یادم میاد که فهمیدم چی به چیه، کی به کیه فقط خودم بودم و خودم
من نه تو بچگی با دخترای هم سنه خودم دکتر بازی کردم نه داییم یا عموم تو دورانه نوجوانی و جوانی رفتن مأموریت نه خیلی یهو زن های فامیلمون تبدیل به جنده های شدن که من باهاشون سکس کنم
من تو ذهنم با همه سکس کردم، تو فکرم هر کسی رو هرجا که خواستم مال خودم کردم
یه زمان حتی فکر کردن به صحنه های سکسی واسم باور نکردنی بود، و گناه بزرگی به نظر میومد واسم، اما الان این قدر پست شدم که حتی به خاله و و زن دایی هام هم فکر میکنم
شاید فکر کنین ظاهرم مشکل داره، ولی نه، من یه ظاهر معمولی و خوبی دارم حداقل زشت نیستم، تا حالا هم جی اف زیاد داشتم اما خدا شاهده تا الان حتی تنه دختری رو لمس نکردم، سکس تل کردم، سکس چت هم کردم تا دلتون بخواد اما همیشه یه ترس و دلهره تو وجودم بوده که جلومو گرفته تا بخوام یه سکس واقعی رو تجربه کنم
اعتراف میکنم که این قدر خود ارضایی کردم که مغزم پوک شده
گاهی فکر میکنم خیلی بی عرضه ام
90% دوستام خیلی راحت سکس میکنن و عین خیالشونم نیست
اما من! تنها چیزی که جلومو میگره تا این کارو نکنم اینه که اگه قرار باشه روزی با کسی ازدواج کنم چطور میتونم با فکر اینکه من این لحظه هارو تو آغوش کسه دیگه ای هم بودم کنار بیام، حسه خیلی بدیه! حداقل واسه من که بده
متاسفانه ما یا کم کم خودم چشمامونو روبه حقایق بستیم، بی خیالی طی می کنیم، تفکرات ما شده بکن در رو و تیغ زدن بچه پولدارا
یه جور معامله ی کالا به کالا شده، من بهت حال میدم توام ساپورتم کن!
لطفأ به کسی برنخوره اینا تفکرات و عقیده ی منه شاید غلط یا درست باشه
از نظر من داشتنه یه جسم فاحشه خیلی بهتر از داشتن یه ذهن فاحشه اس، خودم که تو تناقضم با خودم تفکرم یه چیزه عملم یه چیز!
اگه دوس داشتین شما هم نظرهاتونو بگین اگه اشتباه فکر میکنم روشنم کنین اگه تفکره خودتونو دارین بیان کنین
مرسی که وقت گذاشتین و نوشته هامو خوندین
نوشته: محمد
من با نظر دوستم محمد موافقم. ذهنيتها دارن رو به هرزه گي ميرن
به نظرم حرفات عین حقیقته چون منم به این مرض دچار شدم ولی سنم هنوز خیلی از تو کمتره…
ای گفتی تناقض فکر با عمل! منم دارم خیلی بده :D
از یه طرف هر وقت کسی میگه میخوام همسر ایندم پاک باشه میگم یعنی چی پاک؟
یعنی اینکه سکس نکرده باشه؟ خوب ود ارضایی کرده که هزارتا عوارض داره
یا اگه به فرض محال تا حالا خودارضاییم نکرده باشه تازه بدتر عوارض داره و عقده ای شده
از یه طرف خودم هیچ وقت سکس نمیکنمو میخوام فقط با عشقم باشم
از یه طرفه دیگه ام واسم زور داره که اون قبل از من سکس داشته باشه و من نداشته باشم
همیشه هی کلنجار میرم با خودم تو این مبحث
خیلی کم پیش میاد که پای این طور داستان ها کامنت بذارم
اما این داستان یه کپی برداری مسخره از وبلاگ ذهن روسپی بود که سالها پیش نویسنده ای در وبلاگ شخصی خودش منتشر می کرد…الان از سرنوشت اون وبلاگ چیزی نمی دونم
ای ول حرفات عین حقیقته .زدی توبرجک خیلیا سعی کن ازدواج کنی تازودترازاین افکار بیرون بیای.چون متقابلا همون پاکی روکه توازهمسرآینده ات میخوای اونم ازتومیخاد
تیناخانوم بقول بروبچ شما جزوشیرخوارای شهوانی هستید پس خفه!
درضمن بعضیاکونشون میخواره ب ماچه؟!!!
داستان نبود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . .
به نظرم جلق زدن رو ادامه بده و دیگه هم اینجا چیزی ننویس. خودت که میگی داستان نیست پس جای چنین مطلبی اینجا نیست. مخت پوکیده، اینجا کسی نمیتونه مشکلت رو حل کنه، دیگه ننویس.
درکت مى کنم دومن داشتن جسم فاحشه بدتره سومن جلق ذهنو نمى پوکونه تازه تمرکزتم ميبره بالا
اگه یه دست کون بدی دیگه از این فکرا میای بیرون و میری تو فاز کون دادن و دیگه به فکر سکس با کسی نمیری.
سلام بر تو
سلام بر شجاعت تو
بسیار ساده ولی شفاف نوشتی
واقعاً درد بدی هست چون خودم این وضعیت را داشته و دارم
خودت و منو دیگران نمیتونیم کاری واست بکنیم / از تنهایی دوری کن و به دکتر مراجعه کن / آخه مگه اینجا جای پیش کشیدن مشکلات شخصیه ؟
نمیدونم میتونم منظورم رو.درست برسونم یا نه،با وجود اینه داشتن چنین افکاری هم درست نیست،خیلی بهتر از یه جسم فاحشه داشتنه…
بهت اطمینان میدم الان فقط ذهنت پریشونه،اگر جسمت هم همینطور بود خواه ناخواه ذهنتم درگیر میشد…میگیری چی میکم؟الان فقط ذهنیه ولی اگه جسمت فاحشه بود هم جسمی بود هم فکری
نظرات جدید داستان‌ها
- ای کاش میگفتی چجوری موفق شدی برا خودتو تا آحر بتونی تو دهنت ...
- میشع بهم پیام بدی هم اسم خودتم چقد دوس دارم این اتفاق برام ب...
- میشه بیام پی ؟؟هم حسیم
- دایرکت پیام بدین گل ها
- آقا کسی میدونه نویسنده این داستان کیه ؟ چطور میشه بقیه داستا...
- دایرکت پیام بدین گل ها
- اگه الهام جون دوس داره منم حاضرم بهش کون بدم😁...
- دوست صمیمیم تازگیا لاپام میذاره اسم مامانشو صدا میزنه بهم می...
- زنی که باردارشده بچه اورده کونی لاشی پرده توکونت بوده دیگه ا...
- الکی نگو کونی پسرعموها کونت گذاشتن الان دیگه داری وارونه می...
- جالب بود...بی نقص
- دوهفته میشه قسمت دومش رو نوشتم و فرستادم ولی نمیدونم چرا توی...
- مدتها بود داستان به این خوبی نخونده بودم. خدا خانمهایی مثل ش...
- من موندم حالا تو شهوانی دنبال چی میکردی . داداش شهوانی مال م...
- خاطرات کون دادن تو ۱۲ سالگیت چرا باید جذاب باشه آخه ...
- جووون کاش منم مربیت بودم
داستان‌های تازه
- لذت تلخ
- موشک بارون
- شاگرد زرگر (۱)
- سکس در خانه مادربزرگ
- به الهام کون دادم
- شیوا همسر شریکم
- اولین ساک
- تجربه ای که تکرار نشد
- سکسی که به تریسام ختم شد (۱)
- فاطی ماه تن
- من و آرایشگرم
- وقتی سهیل منو کرد
- گی تکراری
- آخرین روز
- ساحل (۳)
- دختر خاله خوشگلم (۲)
- قفسی در تایلند (۱)
- سکس با مهماندار قطار
- کون دادن و جق زدن به یاد مامانم
- بگاییات المعارف (۱)
- شاید اشتباه شاید درست
من فکر میکردم اینجا داستان می نویسند. نظر خواهی رو جای دیگه میکنند.