رئیس شرکت
سلام من مهسا 25سالمه هستم و یک سال که ازدواج کردم شوهرم نگهبانه یک شرکته و و بعضی شبها خونه نمیاد منم منشی یه شرکت خصوصی هستم بعضی وقتها کارم تموم وقت میشه یه مدت بود که رییس شرکت با من سر لج افتاده بود و میخواست منو اخراج کنه من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و به همین دلیل از چادر استفاده میکردم و ارایش هم نمیکردم یه روزی مریم دوستم تو شرکت منو کشوند کناری و بهم گفت ببین تو چرا به رییس بی توجهی؟ گفتم چیکار باید بکنم گفت اون چادرتو بردار یه کمی هم ارایش کن …تند شدم و گفتم عمرا اینکارو نمیکنم من وقار و سنگینی ام رو از دس نمیدم گفت بابا رییس جوونه و دوست داره با منشیش خوب باشه اخه چه اشکالی یکمی خودتو ارایش کنی و ناز کنی واسش اونم حقوقتو زیاد کنه اخه اون چه فرقی با شوهرت میکنه تازه خوشتیپم که هست اتفاقی که نمیفته اگه کیر خوشکلش بره تو کست …عصبی شدم و گفتم همین؟ پس نجابت و پاکی چی میشه؟گفت:اسلام که نگفت شاد نباش تو فقط میخوای کمی شاد باشی و خوش بگذرونی مگه کیر شوهرت میره تو کست کم حال میکنی؟من اگه جات بودم همه کار واسه رییس میکردم و هم حاضر بودم ده تا کس به رییس بدم نه شوهرم پول درس حسابی داره نه قیافه از هیچ نظر شانس نیاوردم…خندیدم گفتم تو عجب شیطونی هستی.
وقتی رفتم خونه در مورد حرفهاش فکر کردم اصلا وضعمون خوب نبود و هم شوهرم سخت کار میکرد بالاخره تصمیمو گرفتم و رفتم ارایشگاه خودمو حسابی ارایش کردم موهامو رنگ کردم و بجای چادر
مانتو پوشیدم فکر کردم شوهرم واکنش تندی نشون میده ولی استقبال کرد و گفت چقدر خوشکل شدی اومد و صورتمو بوسید و گفت مواظب خودت باش فرداش رفتم شرکت رییس روی خوش بهم نشون داد وقتی اومد بهش سلام کردم اونم با لبخند جواب داد وقتی رییس رفت مریم یواشکی اومد پیشم و گفت بالاخره حرف گوش کردی و کمی سر به سرم گذاشت ولی من حوصلشو نداشتم و همش نگران بودم .وقت اداری تموم که شد رییس صدام کرد با ترس و لرز پیشش رفتم ازم خواست ساعت 7 بیام شرکت تا یه مقدار از مدارک رو اصلاح و تایپ کنم منم قبول کردم و از اتاق رفتم بیرون سوار تاکسی که شدم به مریم زنگیدم و موضوع رو گفتم و اونم با شوخی لودگی اخرش گفت که ببین وقتی داشت دستمالیت میکرد بگو هوای منم داشته باشه منم با عصبانیت گفتم خفه شو بی شعور نمیزارم کار به اینجاها بکشه وقطع کردم راننده نگاههای معناداری بهم میکرد وقتی رسیدم خونه نمیدونستم چیکار کنم رفتم حموم و موهای کسم رو تیغ کردم و موهامو سشوار کشیدم و حسابی خودمو ارایش کردم یه قرص ضد حاملگی برداشتم خیلی میترسیدم و مدام به ساعت نگاه میکردم تا هفت شد تو راه مدام فکرهای الکی میکردم تا اینکه به خودم گفتم اتفاقی نمیفته
وارد شرکت که شدم رییس داشت با کامپیوطر ور میرفت سلام کردم و پشت میزم نشستم داشتم تایپ میکردم که دیدم رییس داره درو قفل میکنه بلند شدم و گفتم چیکار میکنید گفت هیچی رفتم سمت در و گفتم اگه همین الان در رو باز نکنید جیغ میکشم اونم از پشت منو بغل کرد و گفت زیاد سخت نگیر کسی اینجا نیس از ترس و بدبختی عرق کرده بودم کمی خودشو پشت من جابجا کرد کیر کلفتش رو به راحتی حس میکردم تا اینکه کیرش افتاد وسط خط باسنم از پشت بهم فشار میاورد با یه دست سینمو گرفت و شروع کرد به مالیدن تو دلم به مریم فحش میدادم که با این حرفاش کار دستم داد و از طرفی دیگه شروع به التماس کردم:
توروخدا منو بیخیال بشید من شوهر دارم ابروم میره بسه دیگه بزارید برم
اونم گفت تازه داشتی دختر خوبی میشدی بزار کارمو بکنم
و زود لباشو رو لبام گذاشت و مشغول خوردنشون شد یجوری شدم بودم لای پاهام خیس خیس شده بود و به نفس زدن افتاده بودم و نوک پستونام برجسته شده بود اروم شروع به باز کردن دکمه های مانتوم کرد منو انداخت رو میز و مشغول بوسیدن و خوردن سینه هام شد دیگه مقاومت نمیکردم اونم با ولع خاصی میخورد از روی شلوار کسمو میمالید ناگهان وایساد و شلوارمو و شورتمو کشید پایین و بعد خودشم لباساشو دراورد کیرشو که دیدم وحشت کردم خیلی کلفت بود سرشو گذاشت لای پاهام و با یک انگشت تو کسم میکرد و چوچولم رو میخورد از اینکه قبلش حموم رفتم و خودمو تمیز کرده بود خوشحال بودم چون الان رییس میگفت این دختره ی چادری با این کس پشمالو و بدن کثیف حالمو بهم میزنه کسم مثل دریاچه شده بود و مدام ازش اب میومد رییس هم با اشتهای زیاد همشو میخورد بلند شد و کیرشو گذاشت جلوی صورتم و ازم خواست که ساک بزنم من ازین کار بدم می امد اصرار نکرد پاهامو رو شونه هاش گذاشت و کیرشو تو کسم کرد کمی دردم گرفت ولی خیلی لذتبخش بود تند تند تلمبه میزد صدای اه اه من و رییس اتاق رو پر کرده بود منو از روی میز بلند کرد وایسادم و از پشت دو لا شدم کیرشو فرستاد تو هردومون عرق کرده بودیم داشتم دیوونه میشدم و نفسهام داشت بریده میشد که همه بدنم لرزید و احساس کردم که سبک شدم و ارضا شدم اونم رو زمین خوابید و منم رو کیر رییس نشستم و رو کیرش بالا پایین میرفتم دوباره منو بغل کرد و به حالت سگی نشستم و رییس هم تو کسم تلمبه میزد که احساس کردم دوباره ارضا شدم دوباره کیرش تو کسم کرد کسم به سوزش افتاده بود از کس دادن انصراف دادم رییس رفت سراغ کونم و با سوراخم بازی میکردم و انگشت میکرد اروم کیرشو فرستاد تو داشتم نصف میشدم گفتم دردم میاد بکش بیرون اونم گفت الان تموم میشه کمی عقب و جلو کرد تا دردش کمتر و قابل تحمل شد.من حتی به شوهرم هم کون نداده بودم تند تند تلمبه میزد تا ارضا شد و ابشو رو باسنم ریخت رفت دستمال اورد و کیر خودشو و باسنم تمیز کرد من نا نداشتم بلند شم کمی تو بغلش خوابیدم تا اینکه بلند شدم و رفتم حموم و بعد رفتم خونه ساعت 9 شده بود شوهرم خونه اومده بود در واسم باز کرد و گفت شرکت بودی گفتم اره طول کشید یکم و رفتم خوابیدم از اون موقع تاحالا هفته دوبار به رییس میدم شوهرم هم به دوست دختراش میرسه منم میم خونه رییس و حسابی تخلیه میشم یه توصیه هم به زنان شوهردار دارم اینکه حتما سکس با یه مرد دیگه غیر شوهر تجربه کنند و لذتشو ببرن.
نوشته: مهسا
=)))
saat 6:20 in dastan tamoom shod !
Kos o sher bish nabud :-J
joK GofTi are?
Kuni muni ba un raes sherkatet =)))
میدونی چیه کون ده لاشی کونت میسوزه چون میخواستی باهاش باشی ولی بهت محل سگ هم نزاشته حالا خودت رو جای اون زدی اومدی اینجا واسه ما بلغورمیکنی تو اصلا میدونی شرکت باکدوم کیر نوشته میشه بدبخت آره اینو درست گفتی باهمون کیری که الان تو کونته حالا مثل بچه آدم کیرو از تو کونت بکش بیرون با آبش بنویس شرکت اون شرکت هم با کل پرسنل هاش تو کونت ازبک
شما توصیه نکنی کسی نمی گه لالی خانومی.
1-مگه هر کس وضع مالی بدی داشت باید بره به رئیسش بده.اگه اینجوری بود که من الان باید مقام اول
جندگی رو کسب می کردم.
2-مطمئن باش با هماهنگی با شوهرت به اینجا رسیدی. یعنی وقتی به خودت رسیدی و 9 شب برگشتی خونه شک نکرد ؟
متاسفم برات.
اگه همه ی زنا مثل تو باشن که ما مردا بیچاره ایم کسی که شوهرش بهش برسه احتیاج نداره کسی دیگه بکنتش
آخه بچه کونی چاقال.جوجه میمون.برو جلقتو بزن چرا مینویسی دیگه؟
داستاناتون خط سیر نداره…
تصویر سازی هم نمی کنین
یه مقدار داستان بخونین
نوشتن کامپیوتر با ط از اون حرکت های عجیبه که واقعا آدم رو مات میکنه
موفق باشید
ظرف 24 ساعت خانم مذهبی تبدیل شد به یک جنده تمام عیار کس بر کف آماده ساک زدن.
نشد ما اینجا یه داستان بخونیم غلط املایی نداشته باشه. بابا یه دستی ننویسیددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد. لطفا
ah ah riidam dahanett ba in toosiyat hala dastanetoo bikhial ama akhe khak to sar to konet dare az in ke shooharet ba gfesh micharkhe misooze gooh mikhoori ye hamchinnn zeri akhare dastanet bezani bishoorrrrrrrrrrrrrrrrrr badamoozi dare
برو بمير كونده_زنيكه جنده اومدي داستان جنده بازياتو مينويسي
دوستان کجای کارید؟ البته دم همتون گرم که بنا را به راست گفتن این “شفته کس” -به قول استاد مکسی گذاشتین ، مخصوصاً کاپیتان لورد عزیز که مرثیه ای خوند که من که پسرم هم می خواستم بعدش برم صومعه و راهبه تارک دنیا بشم -مثل آهنگ برنادت، یادتون هست؟_ ولی از شوخی گذشته حتما ً خودتون این بابائی با سبک بچگانه نگارشی شو می شناسید دیگه ؟ این همون شفته ؟!! است یا اگر هم نیست یکی هم مسلک اونه . که ابله فکر می کنه برای پیشرفت جامعه باید همه روی هم بخوابند و مثلا ً اونجاهایی که پیشرفت کردند خانواده واین چیزا کلّه اش گرده؟! و از این خریت های تابلو . ولی نمی دونم شاید نرفته نمی دونه که مثلاً تو آمریکای جهانخوار !! که مظهر لیبرالیسمه هم مردم تشکیل خانواده می دند مثل خانواده های خودمون حتی باور کنید گاهی سنتی تر و سختگیرانه تر البته همه چی آزاده ولی مردم خودشون -عامه مردمو می گم- مثل همین ایران،مثل آدم با هم ازدواج می کنند و به هم وفادارند و بچّه و… تشکیلات؟!! نه کسی به رئیس اداره اش میده و نه تو خیابون لنگا هواست ؟!! ولی این عقده ای که نمی فهمه .فکر میکنه با ترغیب آدما به بی عفتی و خیانت باعث جلو افتادن زمان پیشرفت!!! این مملکت میشه؟(یک وقت فکر نکنید منم از این دوستای عرزشی!! هستم نه من خیلی هم از سکس و اتفاقاً از نوع آزادش خوشم میاد ولی به بنیان خانواده هم معتقدم)
آآآآآآآآآآآی ی ی ی ی ی ملت… ایهالناس …
این بابا پسره ، مچ دست راست من گرو !!!،حالا شاید هم جنس طلب باشه (که اونم بعیده) و داره این جنگولک بازی ها رو به یک دلیلی که شاید هنوز برای هیچ کس روشن نیست در می آره.در این که عقده زیاد داره شک نیست. به مسخره بازی اش بخندید و نادیده بگیریدش .حتی فحششم ندید که احساس مطرح بودن بهش دست بده .
یک مثال که شاید بدونید: توی صنف شعرا(شاعرای آدم حسابی و عالم و دانشمند را می گم ها نه پیزوری هاش) اگه کسی شاعر دیگه ای را “هجو” کنه اصطلاحاً -یعنی در قالب یک جور شعر فحش و فترات و لیچارای اساسی ! بارش کنه - همکارای دیگه شون حاضرند یک پول درست و حسابی بدند تا اونا رو هم هجو کنند . چون فقط شاعری هجو میشه که یک چیزی برای گفتن داره و اگه اینطوری بشه طرف مهم میشه. .
پس یادتون باشه من صد بار دیگه هم گفتم فحش دادن به اینجورمثلاً نویسنده ها باعث خوشحالی و احساس مهم بودن برای اونا میشه. از کنارشون بی اعتنا بگذرید . احتمال داره خودکشی کنه. !!! باقی بقایتان …
چاییدی. سرتاپا دروغ بود. توی فیلم دختری با خالکوبی اژدها یه جا هست که یه مرد از پشت به شخص اول زن داستان تجاوز می کنه. دختره دیگه نمی تونه رو پاش وایسه و تو صحنه ی بعدی داره توی وان حمام خون ریزی می کنه. اونوقت تو به این راحتی دادی؟ البته شاید هم دیوید فینچر فیلمساز بدیه، اشتباه کرده، باید نظر خانم های محجبه ایرانی رو هم می پرسید. من به دین اعتقاد چندانی ندارم، اما خواهش می کنم آبروی دینو نبر. حداقل می گفتی بسیجی هستم تا هضمش راحت تر شه، در ضمن فاحشه خانم از شوهرت طلاق بگیر با هرکی میخای بخواب اما خیانت نکن که قابل بخشش نیست. توصیه اخلاقی هم نده، به همون کون دادن بپرداز
جنده لاشی کدوم دختر مذهبی 3سوته خودشو میندازه زیر ملت…بعدشم توکه گفتی خونوادت مذهبیه حالا میگی شوهر دیوست با دوست دختراش…
اینارو گفتم که آقایون جلقی که داستان تخمی از کونشون در میارن دقت کنن
:D :D :D هاهاها این " لرد کاسپین" چه بامزه کامنت گذاشته… آخـــــی
این داستانو یه مرد نوشته اونم با انگیزه خراب کردن آدمهای مذهبی و چادری. من خودم مذهبی نستم حتی خدا هم واسم 50-50 ست تو دانشگاهم دختر چادری که خودشو ول میده زیاد دیدم اما این بقدری آبکی بودکه حتی جنده دوزاری هم اینجور کس نمیده!
مگه رئیست روز اول که استخدامت کرد چشش رفته بود تو کونش که ندید چه عتیقه ایی هستی که بدرد گاییدن هم نمیخوری؟!
آخه جنده خانم از اول ميخواستي بدي دنبال بهانه ميگشتي ربطي به حجاب نداره
یزید خودت که دادی میخواه زن مردم و هم بدبخت کنی مطمئن باش وقتی به کسی دیگه به جز شوهرت بدی دیگه هیچ وقت سکس با شوهرت بهت فاز نمیده.پس مواظب خودتون باشید.اکثر اینهایی که میخونیم فقط و فقط یه داستانههههههههههههه
بد بد بد بابا داستان بلد نیستی ننویس برو همون جلقت رو بزن
آ باریکلا ارغوان،نفست طلاست،این مرتیکه کونی که داستان رو نوشته، از رو کیر خودش بالا نداده،بهش گفتن بنویس،فقط هم برای تخریب عفت و حریم خانواده،اول میگه چادر رو بذار کنار،بعد میگه اسلام گفته شاد باش(اونم با خیانت به شوهر بدبخت) بعد میگه لنگات رو برای هر کس و ناکس بالا کن،بعد میگه از کس دادن به دیگران کمال لذت رو ببر،بعد میگه هفته ای دوبار اینکارو بکن(یکی دوبار فایده نداره!) بعد هم توصیه اکید میکنه به زنای شوهر دار. آخه خودتون قضاوت کنید هدف این فرد چیه؟
آدم مثل سگ زندگی کنه.اما خیانت نکنه.مقایسه بعضی آدمها با سگ.جفای به اون حیوان با وفا
كووووووووووووووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننننننننننننننيييييييييييييييييييييييي
بچه کونی دیگه ننویس . . . . . .
داری فریاد میزنی که پسر هستی. اینقدر کونت گذاشتن که اینجوری عقده ای شدی. برو روانپزشک البته بعد از کون دادن قرص بهت میده که کم کم حالت خوب میشه و دیگه از این توصیه های احمقانه نمیکنی. کوس کش این که نوشتی ارزش خوندن نداشت خودت هم که بچه کونی هستی دیگه اومدنت به این سایت چه معنی میده؟
خفه شو کثافت
مگه همه زنای ایرانی مثل تو جندن که به شوهرشون خیانت کنن کسده
اینارو مینویسی که چی بشه
میخوای به همه بگی من چه جنده خوبیم
چقدر پول میخوای بیا من بهت بدم دست از این کارت بردار خراب بد بخت جنده اون مرد به تو اعتماد کرده که گذاشته میری شرکت فکر نمیکنه میری کس میدی فکر میکنه داری کمکش میکنی
ریشه زنایی مثل تو از روی زمین کنده بشه
مهسا منم یه مرد غریبه
با منم تجربه اش بکن
برات خوبه
مطمئن باش از رییست بهتر میکنمت
مهسا جون کاش من هم مثل شما یک زن داشتم که با یک مرد ی که خودش دوست داره حال کنه
وقتی یک منشی می نویسه کامپیوطر دیگه نیاز نیست باقی خیالاتت رو بخونم بچه جقی گلنار
تراوشات یه جقی
دوستانی داستان مینویسن لطفن حرفه ای بنویسن
به قول دوستمون جقیانه ننویسن دوبار ویرایش کنی بهتر از اینه که کسشر بنویسی مردم بخندن
دیوث این پیشنهادو به مادرو خواهر جندت بده بی شرف لجن
اره این درسته البته رئیس مدیون دوستت مریمه که به
وصالت رسید خودتم خیلی دوست داشتی ی کوس و
کون به رئیست بدی حالا ی کیر کلفت برات رزروه
کردی پتیاره خانم
کار خوبی کردی باز از این کارا بکن منم خودم رییس شرکتم
نظرات جدید داستان‌ها
- عالی بود، فقط ادامه بده
- در لحظه خوش بودین دمتون گرم
- میدونی چیه؟توی رویاهاش که یه سوپرمن جنتلمن خوش هیکلش کیررررر...
- یادش بخیر سال ۸۸ با قطار از تهران به مراغه رفتیم با دوستم ۱...
- شما به پاسدار جماعت میگید نظامی؟ به کسی که با بیل از توی فرغ...
- درود بر شما، دوست من؛ من هم مثل تو هستم، سرگذشتی شبیه به تو ...
- این که داستان هست ولی باید یادتان باشه به کسی که بخواد با ته...
- واقعا عالی کیر و کس جفتتون پر لذت
- اگه رضا رو هم برده کنه عالی میشه
- كير من كه بزرگتره 🤤
- افرین خیلی نرم و راحت نوشتی یاد سبک نوشناری ر.اعتمادی افتادم...
- کاش حداقل این قسمت داستان رو نمی نوشتی یا اگه می نوشتی هم مث...
- خدایش خوشبحالتون اینقد راحتین که هر طور دلتون میخواد تو ذهنت...
- ببین خیالتو راحت کنم بدتر میشه ک بهتر نمیشه هر سال سخت تر می...
- 😂😂😂😂😂مردم دیگه رد دادن کمتر بزن گاز چشات تموم میشه 😂...
- نوش جونت
داستان‌های تازه
- شروع یک ضربدری (۳)
- زن پوشی من با چادر رنگی
- سکس یا لز؟
- حسام و مادر دوستش (۳)
- شیمیل جذاب من (۱)
- ننه رفیق ناباب (۱)
- شهین دختر صاحبخانه
- کون دادم به کیر کلفت شهوانی
- مصائب همجنسگرایی
- زن داداش باحال
- چهار گناه، رولت روسی
- ارباب جوان (۲)
- سکس با برادر شوهر
- اسممو صدا کن (۲)
- ماساژ خاله نرگس
- فقط یک شب
- شمس الله و دختر دانشجو
- عمه منیر
- دوست نامرد من (۲)
- سکس بعد از جدایی از همسرم
- مرگ تدریجی یک رویا
گه زیادی خوردییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی